۱۲ نتیجه برای گاز
فریده گلبابایی، صابر مرادی حنیفی، حمید حسنی، حمید شیرخانلو، سید مصطفی حسینی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: آلاینده های موجود در هوای ورودی به توربین های گازی سبب سایش ، خوردگی ، بسته شدن مجاری سرمایش و در نهایت منجر به کاهش توان و بازدهی توربین و زیان اقتصادی قابل ملاحظه می شوند . لذا پایش هوای ورودی بهمنظور انتخاب سیستم فیلتراسیون صحیح و ارزیابی وضعیت فیلتراسیون هوای ورودی به توربین ضروری است . بدین جهت این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت هوای ورودی به توربین های گازی دریک نیروگاه گازی در تهران – ایران به اجرا درآمد.
.
روش کار: در این مطالعه مقطعی غلظت آلاینده های هوای ورودی به توربین های گازی فیات ، آسک ، هیتاچی و میتسوبیشی یک نیروگاه گازی در نیمه دوم فصل بهار ارزیابی شد.بدین منظور ۱۲ سری نمونه با استفاده از دستگاه نمونه بردار کاسکید ایمپکتور هشت مرحله ای مدل AN – ۲۰۰ ساخت کارخانه OGAWA ژاپن با فیلتر های استرسلولزی جمع آوری شد سپس با استفاده از روش گراویمتری، میزان تراکم ذرات در ردیف های مختلف اندازه سنجش و با استفاده از دستگاه جذب اتمی تراکم هشت عنصر سدیم، پتاسیم ، سرب، جیوه، روی، آلومینیوم، مس وکادمیوم سنجش و داده ها با نرم افزار SPSS۱۶ تحلیل شد.
.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد متوسط غلظت گردو غبار با قطر آئرودینامیکی کوچکتر از ۷/۴ میکرون برای ورودی واحد آسک حدود ۶۴ درصد ،واحد فیات ۶۶ درصد ، واحد هیتاچی ۶۰ درصد، واحد میتسیوبیشی ۶۷ درصد، و در مجموع ۲۵/۶۴ درصد می باشد. همچنین تراکم عناصر موجود در هوا مانند سدیم، پتاسیم، مس، جیوه، کادمیوم، سرب و آلومینیوم در ذرات کوچکتر از ۷/۴ میکرون بیشتر از ذرات بزرگتر از ۵ میکرون برآورد گردید. مقایسه میانگین تراکمهای بهدست آمده در ورودیهای توربین گازی نشان داد که اختلاف معناداری بین مقادیر بهدست آمده در واحد فیات و هیتاچی وجود ندارد (P>۰/۰۵) اما مقایسه میانگین تراکم در سایر واحدها اختلاف معناداری با یکدیگر نشان داد(P<۰/۰۵).
.
نتیجه گیری: با توجه به توزیع جرمی ذرات بر حسب ردیف های مختلف اندازه مشاهده می گردد که غلظت ذرات کوچکتر از ۷/۴ میکرون بیشترین تراکم ذرات را به خود اختصاص داده است .این ذرات قادرند به پره های توربین ها آسیب رسانند، به ویژه آن که تراکم عناصر سدیم و پتاسیم که از عناصر خورنده می باشند نیز در این ردیف بیشترین تراکم (۲۰۰ میکروگرم بر متر مکعب) را به خود اختصاص داده است. بنابراین باید در انتخاب سیستم فیلتراسیون در ورودی توربین های گازی این مساله مورد توجه قرار گیرد
حسین زهدی راد، تقی عبادی، سعید گیوه چی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: بروز نشتی از تجهیزات فرآیندی و ورود سیالات قابل اشتعال به محیط اطراف موجب بهوجود آمدن ابر گاز قابل اشتعال خواهد شد. برخورد این ابر گاز قابل اشتعال با منبع جرقه پیامد آتش ناگهانی و انفجار را به دنبال خواهد داشت. مفهوم کاهش احتمال تلاقی میان این ابرگاز قابل اشتعال و منابع جرقه بالقوه به عنوان طبقه بندی مناطق خطرناک شناخته میشود. استانداردهای فراوانی به ارایه روشهایی بهمنظور طبقه بندی مناطق خطرناک پرداخته اند که اغلب آنها با مشکلاتی در تعیین دقیق نواحی خطرناک ناشی از نشتی های بالقوه بهدلیل انعطافپذیری کم در مقابل تغییرات شرایط فرآیندی و جا نمایی تجهیزات و نیز درنظرنگرفتن اثرات تجمعی منابع رهایش و شرایط آب و هوایی روبرو هستند. بنابراین هدف ازاین مطالعه بهین هسازی محاسبه محدوده خطر ناشی از نشتی های بالقوه است.
روش کار: دراین مقاله به بهینه سازی طبقه بندی مناطق خطرناک بارویکرد مبتنی بر ریسک بهوسیله پارامترهای تعداد منابع رهایش تاثیرگذار درهر مکان و احتمالات شرایط آبوهوایی پرداخته شده است. عامل تعیینکننده محدوده منطقه خطر دراین روش احتمال جرقه قابل قبول برای هر مکان خاص داخل منطقه خطرناک است که این احتمال توسط انجام یک ارزیابی کمی ریسک بهوسیله نرمافزار PHAST RISK ورژن ۷/۶ برروی واحد تقویتفشار پالایشگاه گازی بهعنوان مطالعه موردی محاسبه شده است.
یافته ها: نتایج حاصل ازاین روش وابستگی کامل محدوده منطقه خطر به اثرات تجمعی رهایش های بالقوه و جهت باد غالب را نشان داد و مشخص کرد که روش بهینه ارایه شده توانسته احتمالات جهات باد و آثار تجمعی نشتی های بالقوه را وارد محاسبات طبقه بندی مناطق خطرناک مبتنی بر ریسک کند.
نتیجه گیری: مقایسه نتایج بهدست آمده با روش های گذشته مشخص کرد که این روش دارای برتری هایی همچون در نظرگرفتن تمام منابع نشتی و آثار تجمعی و درنظرگرفتن احتمالات جهات باد در تعیین محدوده ناحیه ۲ است که طبقهبندی مناطق خطرناک را بسیار دقیق و انعطاف پذیر میکند.
پریسا حیرانی، علی بقایی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: امروزه ۶۰% از منابع انرژی در دنیا را نفت و گاز تشکیل میدهد. حمل و نقل نفت خام و محصولات آن به روشهای مختلفی انجام میشود که از این میان بیش ترین سهم انتقال، بر عهده لولههای انتقال میباشد. با توجه به گستردگی خطوط در مناطق مختلف تاسیساتی و یا حتی مسکونی و همچنین پتانسیل بالای آسیب پذیری، ایمنی خطوط لوله و رعایت اصول مدیریت ریسک آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از روشهای تعیین سطح ایمنی، ارزیابی ریسک به روش Bow-tie است. روش Bow-tie یک روش کیفی نیمه کمیاست که دادههای آن از طریق نظرسنجی از متخصصین اجراء میشود.
روش کار: در این تحقیق از روش Bow-tie در تلفیق با منطق فازی با بهکارگیری روش مقیاسی لیکرت جهت کمیسازی دادههای کیفی(زبانی) به منظور کاهش عدم قطعیت ارزیابی ریسک خطوط لوله شماره ۱۰ گاز آماک و ۱۲ نفت بنگستان استفاده شد، به طوری که ابتداء عوامل تأثیرگذار بر ایمنی خطوط انتقال از طریق تهیه چک لیست مشخص گردید و سپس با استفاده از روش ذکر شده اقدام به ارزیابی ریسک خطوط لوله مورد مطالعه شد.
نتیجهگیری: یافتههای تحقیق نشان داد که عوامل آسیب شخص ثالث ، نقص اولیه در مواد و ساخت خط لوله با احتمال شکست ۰۴۸۴/۰ دارای بالاترین درصد اهمیت ( معادل ۳۲/۱۲ %) در تخریب خط لولههای انتقال گاز و نفت میباشند. افزون بر این، اثرات سمیو آسیب محیط زیست با احتمال رخداد ۰۰۳۲۷/۰ ، از بارزترین پیامدهای ناشی از نشت نفت و گاز از خطوط لولههای انتقال بر اساس روش درخت پیامد هستند. براین اساس و با لحاظ مهمترین عوامل موثر شناسایی شده در تخریب خطوط انتقال گاز و نفت و اصلیترین پیامد ناشی از آنها، اقدام به ارایه دستورالعمل بهینه کاهش پیامدهای بالقوه و کنترل آنها با تأکید بر حذف علل احتمالی آنها شده است.
فرانک نجاریان، فریده گلبابایی، اصغر قهری، کمال اعظم،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: سووفلوران جزء گازهای هوشبری مورد استفاده در اتاق های عمل می باشد که در مطالعات مختلفی مواجهه شغلی با آن در مراکز درمانی و یا تحقیقاتی گزارش شده است. با توجه به روند افزایشی مصرف گاز هوشبری سووفلوران و اثرات مضر آن به همراه اکسید نیتروز بر سلامتی پرسنل در مواجهه مانند زایمان زودرس، ناهنجاری های جنینی و افزایش سقط خود بخودی، حذف آن از هوای محیط کار بویژه مراکز درمانی توسط روش های ارزان قیمت و بهینه امری ضروری می باشد. بدین منظور در این مطالعه به بررسی جذب سطحی سووفلوران از هوا توسط دو کامپوزیت شامل جاذب کربن فعال/ نانو اکسید گرافن/ نانو اکسید تیتانیوم و جاذب کربن فعال/ نانو اکسید گرافن/ اکسید تیتانیوم پرداخته شد.
روش کار: در این مطالعه ابتدا به تثبیت نانو ذرات و ذرات اکسیدتیتانیوم بر روی کامپوزیت های کربنی زغال فعال/ نانو اکسید گرافن پرداخته شد، سپس به منظور تعیین ویژگی های آن ها از آزمایشات تفرق اشعه ایکس (XRD) ، ایزوترم جذب اسپکتروفتومتری مادون قرمز با تبدیل فوریه (FTIR) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (FE-SEM) استفاده شد. پس از تعیین ویژگی جاذب ها، نقطه شکست و ظرفیت جذب سطحی سووفلوران توسط هر دو جاذب سطحی در شرایط کاملا یکسان، با استفاده از معادله ویلر اصلاح شده محاسبه گردید. در نهایت جهت آنالیز آماری داده ها از نرم افزارها و ابزارهای Microsoft Office Excel ۲۰۱۶ و SPSS Statistic version ۲۱ IBM استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تعیین ویژگی نانوکامپوزیت های مورد مطالعه (XRD و FE-SEM) نشان داد که عمل تثبیت نانو ذرات و ذرات بالک اکسیدتیتانیوم به خوبی انجام شده است، نتایج BET نیز نشان داد تثبیت نانو ذرات اکسید تیتانیوم بر روی بستر کربنی باعث کاهش مساحت سطحی ویژه جاذب در مقایسه با جاذب حاوی ذرات اکسید تیتانیوم می گردد. همچنین نتایج FTIR، گروههای عاملی هر دو جاذب را مشخص کرد. در نهایت ظرفیت جذب سطحی سووفلوران برای بسترهای کربنی آغشته به نانو ذرات و ذرات اکسیدتیتانیوم به ترتیب برابر با ۷/۲۴۰ و ۵/۲۱۰ میلیگرم سووفلوران در هر گرم جاذب محاسبه شد (۰۰۱/۰>P-Value ).
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد در شرایط یکسان، جاذب کربنی آغشته به نانو ذرات اکسیدتیتانیوم نسبت به جاذب آغشته به ذرات اکسیدتیتانیوم دارای ظرفیت جذب بالاتری برای جذب سووفلوران می باشد، که این افزایش می تواند در نتیجه تغییرات شیمی سطح (افزایش گروه های عاملی) در کامپوزیت های حاوی نانو ذرات اکسید تیتانیوم باشد.
یونس مهری فر، زهره محبیان، حمیده بیدل،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: استفاده از جوشکاری در سالهای اخیر روند افزایشی داشته و در همه کارگاه های کوچک و بزرگ برای تعمیر بخش های مختلف از آن استفاده می شود. فیوم ها و گازهای منتشر شده در حین جوشکاری اثرات بالقوه خطرناکی بر سلامت جوشکاران دارد. شناسایی و ارزیابی ریسک، یک روش مناسب برای متخصصین سلامت شغلی می باشد. هدف مطالعه حاضر تعیین میزان مواجهه شغلی با گازها و فیوم های فلزی و انجام آنالیز ریسک در سه نوع جوشکاری رایج در یک صنعت کشتی سازی می باشد.
روش کار: این مطالعه تحلیلی- مقطعی در یک صنعت کشتی سازی انجام گرفت. سه نوع جوشکاری شامل جوشکاری هایSMAW ، MIG و MAG مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه برداری از فیوم منگنز و کروم با روش۷۳۰۰ NIOSH و از روش۶۰۱۴ NIOSH برای نمونه برداری NO۲و برای گازهای COو O۳ با استفاده از وسایل قرائت مستقیم انجام گردید.جهت تعیین سطح ریسک مواجهه از روش ارزیابی ریسک نیمه کمی (SQCRA)استفاده شد. داده های گردآوری شده از سنجش مقدار آلاینده ها توسط نرم افزار SPSS ۲۱ و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی، آزمون آنالیز واریانس یک طرفه(ANOVA) نیز مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد بیشترین و کمترین غلظت مواجهه با گازها به ترتیب در فرآیندهای MIG و SMAWمشاهده گردید.همچنین بیشترین و کمترین غلظت مواجهه با فلزات به ترتیب در فرآیندهای SMAW و MIGمشاهده گردید. میانگین مواجهه کل با فلزات Mnو Cr به ترتیب برابر با ۴۰/۲و ۶۶/۳وmg/m۳ و گازهایO۳ ،NO۲، co به ترتیب برابر۰۹/۴۵ ، ۲۴/۴ و۳۱/۰ ppm می باشد. یافته های آنالیز ریسک نشان داد که در بین آلاینده های گازی O۳و NO۲ درکل فرآیندهای جوشکاری دارای سطح ریسک خیلی زیاد و و در بین آلاینده های فلزی، فلز Mn در جوشکاری MIG وSMAWدارای سطح ریسک زیاد و خیلی زیاد بودند.
نتیجه گیری: جوشکاران فرآیند MIG بر اساس نتایج نمونه برداری و همچنین آنالیز ریسک در وضعیت خطرناکتری نسبت انواع دیگر جوشکاری قرار دارند . روش آنالیز ریسک نیمه کمی(SCQRA) می تواند بعنوان یک ابزار تکمیلی در غربالگری مواجهات محیط کار بکار گرفته شود. بنابراین لازم است که پایش های دوره ای آلاینده های هوای محیط کار جوشکاران و ارزیابی ریسک این جوشکاران بطور منظم انجام گردد. همچنین توصیه میگردد که مطالعات بعدی با تعداد نمونه فیوم و گاز بیشتر و جوشکاری های متنوع تر انجام گیرد تا دقت و صحت نتایج مطالعات افزایش یابد.
سیده ریحانه شمس، علی جهانی، مظاهر معین الدینی، نعمت الله خراسانی، صبا کلانتری،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
شهر تهران به عنوان یک کلان شهر، به علت دارا بودن جمعیت زیاد و آلودگی شدید ناشی از منابع و آلاینده های گوناگون، در معرض آسیب های ناشی از آلودگی هوا قرار دارد. پژوهش بر روی آسیب های ناشی از آلودگی هوا در شهر تهران با توجه به آلاینده های مهم و شاخص های موثر امری ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر با هدف پیش بینی ازن هوای شهر تهران انجام شد. با توجه به مضررات گاز ازن بر سلامت انسان و محیط زیست و افزایش آن در دهه های گذشته، بررسی و پیش بینی میزان آن در هوا از اهمیت بالایی برخوردار است. پیش بینی تراکم گاز ازن در هوا می تواند برای پیشگیری و کنترل توسط مسؤلان استفاده شود. این پژوهش از نوع روش تحلیلی-کاربردی بوده و با استفاده از داده های روزانه ازن ایستگاه های سنجش کیفیت هوای شهر تهران، هواشناسی، فضای سبز، ترافیکی و متغیرهای زمانی مثل تاخیر زمانی یک روزه به پیش بینی گاز ازن در کلان شهر تهران پرداخته است. در این راستا از مدل شبکه عصبی مصنوعی جهت پیش بینی غلظت گاز ازن با استفاده از نرم افزار MATLAB و با روش کدنویسی استفاده شد. در پایان نتایج مدل شبکه عصبی مصنوعی با مدل رگرسیون خطی مقایسه گردید. ضریب همبستگی و خطای جذر میانگین مربعات مدل شبکه عصبی ۷۳۴/۰ : R۲ و۵۶۶/۰ RMSE: با معادلات رگرسیون ۶۰۸/۰ :R۲ و ۶۹/۱۱ RMSE: مقایسه شد. بر اساس نتایج حاصل می توان عنوان نمود که خطای مدل شبکه عصبی کمتر از روش رگرسیون است. بر اساس نتایج آنالیز حساسیت پارامترهای فصل از سال، طول ساعات آفتابی به ترتیب بیش ترین تاثیر را در میزان تراکم گاز ازن در هوای شهر تهران دارند
مصطفی میرزایی علی آبادی، حسین رمضانی، امید کلات پور،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: در صنایع فرآیندی برخی از حوادث اولیه ممکن است منجر به حوادث ثانویه در یک واحد صنعتی یا همان اثر دومینو شوند. ازآنجاییکه مخازن ذخیرهسازی پالایشگاهی همواره در معرض ریسک حریق و انفجار میباشند، بنابراین ارزیابی کمی ریسک با در نظر گرفتن اثرات دومینو بر روی صنعت اصلی، همسایگان و جامعه در تعیین شدت و پیامد حادثه حائز اهمیت است و میتواند در مدیریت ریسک نقش مهمی ایفا نماید؛ بنابراین هدف از انجام این مطالعه ارزیابی کمی ریسک مخازن ذخیرهسازی میعانات گازی با در نظر گرفتن اثرات دومینو است.
روش کار: تکنیک مورداستفاده در این پژوهش روش ارزیابی کمی ریسک (QRA) میباشد که پس از تعیین اهداف، مطالعه فرآیند، شناسایی مخاطرات و تعیین سناریوها، تجزیهوتحلیل پیامدهای آن با نرمافزار PHAST(۷,۲۲) صورت پذیرفته است. سپس برای تعیین میزان اثرات دومینو، بردارهای تشدید با حدود آستانه مطابقت دادهشده و پس از غربالگری، احتمال کلی آسیبپذیری مخازن، جهت ترسیم ترازهای ریسک فردی محاسبه میگردد.
یافته ها: در سناریو نشتی شعاع تراز ریسک ۴-۱۰ بعد از در نظر گرفتن اثرات دومینو تا حدود ۲۵۰ متر و شعاع تراز ریسک ۵-۱۰ تا حدود ۴۰۰ متر افزایش داشته است. همچنین در سناریو ترکیدگی/پارگی فاجعهبار نیز طبق شعاع تراز ریسک ۵-۱۰، بعد از در نظر گرفتن اثرات دومینو تا حدود ۱۰۰ متر در اطراف مخزن ۳ افزایش داشته است.
نتیجه گیری: همانطور که از نتایج استنباط میگردد، استفاده از این روش میتواند تصویر واضحی از پیامدهای حوادث زنجیرهای و احتمال آسیب کارکنان، تجهیزات و همسایگان مجاور به ما بدهد که در مدیریت ریسک، مدیریت شرایط اضطراری و بحرانها بسیار حائز اهمیت باشد.
علی فردی، محمّد کارخانه، حمیدرضا حیدری، ابوالفضل محمدبیگی، احمد سلطانزاده،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: گاز متان بهعنوان یکی از پرکاربردترین گازهای مورد استفاده در صنایع دارای پتانسیل اشتعالپذیری بسیار بالایی میباشد. لذا انجام تمهیدات ایمنی بهمنظور جلوگیری از بروز حریق این گاز باید در اولویت یک صنعت باشد. هدف از انجام این مطالعه سنجش و تحلیل اثربخشی عملکرد سیستم تهویه موجود بر روی گودال شیر یا ولوپیتهای انتقال گاز متان بر اساس استاندارد طبقهبندی فضاهای خطرناک بود.
روش کار: این مطالعه در یک صنعت تولید فولاد در استان قم در سال ۱۳۹۸ طراحی و اجرا شده است. بخش موردمطالعه شامل ولوپیتهای ورودی گاز متان و ولوپیتهای توزیع گاز متان در صنعت موردمطالعه بود. ابزارهای مورداستفاده در این مطالعه شامل دستگاه لوله پیتو DELTA OHM مدل DO-۲۰۰۳ برای اندازهگیری سرعت باد، دستگاه گاز سنج متان متعلق به شرکت BW مدل GasAlert Max XTII، پروتکل نشت تأسیسات هیدروکربنی مربوط به سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا (EPA)، مدل ریاضی تعیین دبی جرمی گاز در زمان نشتی و استاندارد طبقهبندی فضاهای خطرناک IEC-۶۰۰۷۹-۱۰ برای تحلیل اثربخشی ایمنی ولوپیتهای انتقال گاز متان بود.
یافته ها: میزان LELm برای گاز متان در حدود ۰,۰۳۳۴kg/m۳ و میزان حجم محوطه نشت بر اساس معادلات استاندارد IEC-۶۰۰۷۹-۱۰ در حدود Vz = ۰,۰۵۳m۳ بود. بر اساس سناریوهای نشتی، نتایج اندازهگیریها، شبیهسازیهای نشت و محاسبات صورت گرفته در استانداردهای IEC-۶۰۰۷۹-۱۰ و EPA، نشتی رایج ناشی از اتصالات در محدوده Vz < ۰,۱ مترمکعب بوده است. بعلاوه، نتایج محاسبات میزان نشتی غیرمتداول ناشی از تأسیسات نشان داد برای سوراخهای با قطر بیش از ۰.۳mm، سیستم تهویه تعبیهشده بر روی ولوپیتهای توزیع گاز متان موردمطالعه اثربخش نبوده و بهسرعت حجم گاز داخل ولوپیتها از مرز تهویه بالا عبور کرده و احتمال تجمع خطرناک گازها در ولوپیتها را به همراه خواهد داشت.
نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه بیانگر این بود که با وجود کوچکترین میزان نشتی، احتمال بروز جو انفجاری درون ولوپیتهای موردمطالعه وجود دارد، لذا بایستی تمهیدات ویژهای برای جانمایی، تعمیر و نگهداری، بازرسی نشتی، تمهیدات ایمنی برای ورود به ولوپیتها و همچنین پیشگیری از رسیدن منابع حرارتی لازم مانند الکتریسیته ساکن و غیره توسط کاربران این تأسیسات بکار گرفته شود.
علیرضا عسکریان، مهناز میرزا ابراهیم طهرانی، سید محمدتقی ساداتیپور، سید علی جوزی، رضا مرندی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: مدیریت ریسک واحد، یک جزء حیاتی از مدیریت پالایش گاز محسوب میشود که اگر بهخوبی مدیریت نشود ممکن است به توقف تولید منجر شود. هدف از این مطالعه ارائه یک مدل ساختاری برای واکاوی نقش و تأثیرگذاری متغیرها بر توقف فرآیند تولید گاز در پالایشگاه گاز میباشد.
روشکار: این مطالعه بهمنظور بررسی ریسکهای کلیدی در توقف استحصال گاز ترش در واحد شیرینسازی گاز پالایشگاه گاز واقع در عسلویه بهصورت توصیفی-تحلیلی انجام گرفت.
جهت تجزیهوتحلیل ریسکهای واحد، ابتدا از روش نمودار استخوان ماهی استفاده شده و سپس مدلسازی دادهها برای حادثه توقف تولید استحصال گازترش پالایشگاه با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. جهت مدلسازی و تحلیل از نرمافزارهای SPSS ۲۴ و Smart PLS ۲ استفاده گردید.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که «ریسک مرتبط با متغیر محیط» با ضریب مسیر ۰/۹۴۳ و آماره تی ۱۰۳/۷۹۱، «ریسک مرتبط با تأمین هزینه» با ضریب مسیر ۰/۹۳۷ و آماره تی ۹۵/۱۶۸، «ریسک مرتبط با پیادهسازی سیستمهای مدیریتی» با ضریب مسیر ۰/۸۴۷ و آماره تی ۳۵/۲۳۶، «ریسک حوادث» با ضریب مسیر ۰/۷۹۱ و آماره تی ۲۵/۴۱۰، «ریسک مرتبط با زمان» با ضریب مسیر ۰/۷۵۸ و آماره تی ۱۵/۱۲۱ و ریسک مرتبط با خطای انسانی با ضریب مسیر ۰/۷۱۲ و آماره تی ۱۱/۲۱۵ به ترتیب با ضریب اهمیت مسیر بیشتر نسبت به سایر ریسک ها بر ریسک توقف تولید مؤثر میباشند. همچنین با مقایسه ضرایب مسیر مربوط به ریسکها میتوان دریافت که تأثیر هر یک از ریسکها نسبت به توقف تولید با یکدیگر متفاوت است.
نتیجهگیری: باتوجهبه یافتههای پژوهش، متغیرها و مؤلفههای قابلردیابی مختلفی روی شاخص توقف تولید در صنعت گاز تأثیرگذار میباشد؛ بنابراین لازم است نقش این ریسکها در وقوع رویداد بررسی گردد و برنامهریزی مناسبی جهت پیشگیری از خسارت به پالایشگاه گاز اتخاذ گردد.
حمیدرضا رائی حق، آزیتا بهبهانی نیا، مینا مکی آل آقا،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: امروزه، استفاده از خطوط لوله بهمنظور انتقال حجمهای بالای نفت و گاز در مسافتهای طولانی، بهطور گستردهای مورد توجه قرار گرفته است. ارزیابی ریسک میتواند به تعیین عوامل مخاطرهآمیز و ایجاد یک اقدام و استراتژی مناسب در کاهش و یا حتی حذف آنها در حوزهی مذکور، کمک شایانی نماید. هدف اصلی این تحقیق، ارائه ی روشی برای ارزیابی ریسک خطوط لوله بر اساس سیستم استنتاج فازی است تا بتوان قالبی سیستماتیک ایجاد نمود؛ که انتظار میرود این قالب، مدلی قدرتمندتر، دقیقتر و مطمئنتر برای کنترل ریسکها و خطرات مربوط به خطوط لولهی نفت و گاز باشد.
روش کار: در این مقاله، از منطق فازی برای مدلسازی عدم قطعیت و ارائهی مدلی جهت ارزیابی ریسک خطوط لوله استفاده شده است. برای نیل به این مقصود، روش مالبایر که یکی از متداولترین روشهای ارزیابی ریسک خطوط لوله ی نفت و گاز میباشد، جهت تعیین فاکتورهای مهم و تأثیرگذار بر خطوط استفاده شده است. این روش، با استفاده از الگوریتم میدانی و بر اساس دانش خبرگان، در تولباکس منطق فازی نرمافزار متلب اجرا شده است. جهت صحتسنجی نتایج حاصل از مدل پیشنهادی، از اطلاعات خطوط لوله ی بین فازی پالایشگاه پنجم میدان گازی پارس جنوبی بهعنوان نمونه ی مطالعاتی استفاده شده است.
یافته ها: یافتهها از اجرای مدل ایجادشده در خطوط لوله ی فازهای ۱۰-۹ پارس جنوبی (بخش خشکی)، نشان میدهد که خطوط لوله ی مورد مطالعه بر اساس شاخصهایی از قبیل تراکم جمعیت و استقرار تجهیزات و غیره به سه قسمت A-B-C تقسیمبندی شده است. قسمت C خط لوله، دارای بیشترین میزان ریسک بوده که مهمترین عوامل مؤثر بر آن آسیبهای شخص ثالث و طراحی بوده است. قسمت B، دارای کمترین میزان ریسک بوده و کمترین پیامد را برای بروز حوادث انسانی در بر خواهد داشت. همچنین مشاهده گردید که خوردگی، بهعنوان عاملی مهم در افزایش نشتی و میزان ریسک هر سه قسمت خط لوله است.
نتیجه گیری: نتایج، نشان میدهد که روش پیشنهادی، نتایج دقیقتر، صحیحتر و مطمئنتری را نسبت به روشهای سنتی و کلاسیک ارائه میدهد. عواملی از قبیل عملکرد نادرست ، پراکندگی ، گیرندهها ، حجم نشت و خطر محصول که از دیگر عوامل مؤثر بر ریسک خطوط لوله هستند، در روشهای سنتی و کلاسیک در نظر گرفته نشده بودند؛ لذا میتوان بیان نمود که از این مدل بهعنوان ابزاری جامع و هوشمند، میزان ریسک خطوط لوله ی نفت و گاز را محاسبه نمود.
مجتبی ذکایی ، میلاد عباسی، محسن وحیدنیا، محمد زارعی، فردین زندسلیمی، محسن فلاحتی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: امروزه آمار ساخت و ساز پروژه های زیر زمینی در کشور رو به افزایش است، به دنبال آن نیز آمار حوادث ناشی از کار این پروژه ها رو به فزونی است. لذا بکارگیری سیستم های نظارتی اثر بخش جهت کنترل و پایش مخاطرات ایمنی و بهداشت محیط کار می تواند در کاهش حوادث و بیماریهای شغلی نقش بسزایی داشته باشد. بکارگیری ترکیبی تکنولوژی های نوین از قبیل فناوری اطلاعات، اینترنت اشیاء، هوش مصنوعی و ... می تواند در تشخیص سریع و دقیق مخاطرات محیط کار قابل توجه باشد.
روش کار: رویکرد اصلی مدل پیشنهادی در این مطالعه استفاده از فناوری IOT در چارچوب مدیریت ریسک شامل شناسایی ، ارزیابی، کنترل سطح ریسک مخاطرات در فاز ساخت تونل مترو بود که خط ۷ مترو تهران بعنوان محیط مورد مطالعه انتخاب گردید. روش تحقیق این مطالعه در ۴ مرحله طراحی گردید. در مرحله اول قوانین، الزامات و استاندارد های ایمنی و بهداشت مرتبط با مخاطرات مذکور در سطح ملی گردآوری شد. در مرحله دوم معیار ها و حدود مجاز مواجهه شغلی مخاطرات شناسایی شده تعیین گردید و در مرحله سوم حسگر های نوری، صوتی، گاز سنج و بینایی با قابلیت اتصال به شبکه مورد بررسی قرار گرفت. برنامه نویسی کامپیوتری، نحوه دریافت، پردازش و مقایسه اطلاعات حسگرها با استانداردهای تعیین شده در مرحله چهارم انجام و سیستم های هشدار و کنترل هوشمند مربوط به مخاطرات مورد نظر پیشنهاد شد.
یافته ها: براساس مراحل تحقیق مخاطرات مهم کارگاه از قبیل صدا، کمبود روشنایی و مواجهه با گازهای Co ، متان و کمبود اکسیژن تعیین گردید و یک مدل تلفیقی با استفاده از استفاده از IOT جهت کنترل و پایش این این مخاطرات استخراج و براساس مدل موجود سنسورهای تشخیص میزان صدا، روشنایی، گاز متان و اکسیژن تعیین و کد نویسی آن بر اساس حد مجاز شغلی(OEL) تعیین گردید.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد، با بکارگیری دانش تخصصی IT و استفاده از نرم افزار و سخت افزارهای مرتبط، با ایجاد یک دانش مشترک در حوزه های IT و ایمنی و بهداشت میتوان مفهوم اینترنت اشیاء را در بکارگیری نظارت دقیق بر کنترل میزان غلظت گازهای گازهای متان و منواکسید کربن و همچنین پایش عوامل زیان آوری فیزیکی از قبیل صدا و روشنایی در محیط های کاری مختلف از قبیل فاز ساخت تونل مترو توسعه داد.
خانم آیدا نقشبندی، آقای عمران احمدی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: شناسایی و مدلسازی علل اصلی حوادث، میتواند نقش مهمی در پیشگیری از آنها داشته باشد. هدف این مطالعه، شناسایی و مدلسازی علل حوادث گودبرداری و لولهگذاری خطوط لوله گاز با استفاده از شبکه بیزین و دیمتل فازی میباشد.
روش کار: در این مطالعه، حوادث شغلی حین عملیات گودبرداری و لولهگذاری خطوط لوله گاز، با استفاده از روش Bowtie ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روش دیمتل فازی، برای تعیین روابط بین علل ریشهای حوادث و روش AHP فازی برای مقایسه زوجی علل و تعیین وزن آنها، استفاده شد. در نهایت خروجیهای Bowtie و Dematel، در شبکههای بیزی ترسیم و ریسک فاکتورهای مهم دخیل در حادثه تعیین شدند.
یافته ها: مهمترین ریسک فاکتورهای دخیل در حوادث ریزش دیواره کانال، شامل مدیریت ریسک (با وزن ١٦ درصد)، ارزیابی صلاحیت (با وزن ٢/١٤ درصد)، نظارت (با وزن ٨/١٣ درصد)، سیستم مجوز کاری (با وزن ٧/١٣ درصد)، رعایت قوانین و دستورالعملها (با وزن ٤/١٣ درصد)، آموزش (با وزن ٤/١١ درصد)، سیستم HSE (با وزن ٥/٩ درصد) و مدیریت پیمانکار (با وزن ٨ درصد)، شناسایی شدند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بهدستآمده در این مطالعه، میتوان گفت که مدیریت ریسک و ارزیابی صلاحیت، با درصد وزنی بالاتر، نقش مهمتری در وقوع حادثه ریزش دیواره کانال دارند. از نتایج این مطالعه، میتوان برای اولویتبندی اقدامات اصلاحی جهت جلوگیری از حوادث ناشی از ریزش دیواره کانال در عملیات گودبرداری و لولهگذاری خطوط لوله گاز استفاده کرد.