۱۸ نتیجه برای کارکنان
امیراشکان نصیریپور، هانیه نیکومرام، فرهاد غفاری، ملاحت تاجالدینی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: رعایت الزامات سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE-MS) و عملکرد مناسب HSE کارکنان، یکی از عوامل اثرگذار در موفقیت سازمان ها محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه فرهنگ سازمانی با عملکرد HSE کارکنان در شرکت خودروسازی سایپا بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش را کارکنان تولیدی شرکت خودروسازی سایپا (N=۴۸۶۵ ) تشکیل می دادند که از این تعداد، ۳۵۶ نفر با استفاده از فرمول نمونه گیری جامعه محدود انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و این پرسشنامه مشتمل بر سه بخش اطلاعات شخصیتی (دموگرافیک)، فرهنگ سازمانی و عملکرد HSE کارکنان بود که برای تبدیل گزینه های کیفی پرسشنامه به مقادیر کمی، از روش اعداد فازی مثلثی استفاده شد. داده ها از دو روش خودپاسخگویی و مشاهده از نمونه های پژوهش اخذ و با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و ضریب همبستگی اسپیرمن، مورد تحلیل قرار گرفتند. پژوهش های مختلفی در زمینه فرهنگ ایمنی، نهادینهسازی و ارزیابی فرهنگ HSE و نقش آن در بهرهوری سازمانها و همچنین در زمینههای مختلف فرهنگ سازمانی سازمانها انجام شده، ولی براساس جستجوهای انجام گرفته، درخصوص بررسی تأثیر شاخصهای مختلف فرهنگی در سازمانها بر عملکرد HSE کارکنان مطالعاتی یافت نشده است از اینرو پژوهش حاضر برای اولین بار در صنایع کشور انجام گرفته است.
یافته ها: از بین شاخص های فرهنگ سازمانی در سازمان مورد مطالعه، شاخص کنترل ( با نمره میانگین ۵۵/۰) وضعیت بهتری نسبت به سایر مولفه ها داشت. همچنین در بین شاخص های عملکرد HSE کارکنان شرکت مورد مطالعه، شاخص عملکرد و اجرا ( با نمره میانگین ۶۶/۰) دارای وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر مولفه ها بود. بین عملکرد HSE کارکنان با هرکدام از مولفه های فرهنگ سازمانی ( به غیر از شاخص سیستم پاداش دهی با سطح معنی دار ۱۱۲/۰ و ضریب همبستگی اسپیرمن ۰۸۴/۰ ) رابطه معنی داری مشاهده شد.
نتیجه گیری: با توجه به رابطه مثبت بین فرهنگ سازمانی و عملکرد HSE کارکنان در شرکت مورد مطالعه، هرچه به شاخص های فرهنگ سازمانی توجه بیشتری مبذول گردد، عملکرد HSE کارکنان بهبود می یابد و با اقداماتی از قبیل بهبود و تقویت شاخص های فرهنگی که بیشترین تأثیر را بر عملکرد HSE کارکنان دارند، می توان شاهد بهبود بیشتر فرهنگ سازمانی و عملکرد HSE کارکنان این سازمان بود.
فریبا کیانی، محمدرضا خدابخش،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: پژوهش ها نشان می دهند که کیفیت محیط کاری نقش مهمی در شکل گیری دلبستگی شغلی بر عهده دارد. هدف از این پژوهش تعیین قدرت پیش بینی کنندگی دلبستگی شغلی در کارکنان توسط حمایت ادراک شده از سرپرست و همکاران برای ایمنی میباشد.
.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی می باشد. نمونه متشکل از ۱۸۹ نفر از کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان در سال ۹۱-۱۳۹۰ بود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده و به پرسش نامه های خصوصیات دموگرافی، حمایت ادراک شده سرپرست و حمایت ادراک شده همکار پاسخ دادند. داده ها با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند.
.
یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه معنی داری بین حمایت ادراک شده سرپرست و حمایت ادراک شده همکار با دلبستگی شغلی وجود دارد (۰,۰۵
P).
.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش از اهمیت متغیرهای روانی- اجتماعی در پیش بینی دلبستگی شغلی در کارکنان حمایت می کند.
سمیه چهاردولی، مجید معتمد زاده، یداله حمیدی، رستم گلمحمدی، علیرضا سلطانیان،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: یکی از مفاهیم قابل توجه در ارگونومی رویکرد طراحی شغل می باشد. صاحب نظران معتقدند تلفیق ماکروارگونومی و طراحی شغل می تواند منجر به ارتقا بهره وری در سازمان گردد. لذا این پژوهش با بررسی ارتباط عوامل طراحی شغل، عملکرد و رضایت شغلی انجام شد.
.
روش کار: این مطالعه توصیفی-تحلیلی در یکی از بانکهای شهر همدان صورت گرفت. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامههای طراحی شغل، رضایت شغلی و شاخص عملکرد بانک استفاده گردید. برای تعیین ارتباط بین دو متغیر نیز از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد.
.
یافتهها: این مطالعه نشان داد رویکرد انگیزشی، کمترین رویکرد (۳,۸%) و رویکرد مکانیکی، رویکرد غالب (۷۴.۷%) در شعب بوده است و اکثریت شعب وضعیت متوسطی از لحاظ رضایت شغلی داشتهاند. همچنین بین طراحی شغل (رویکرد انگیزشی و رویکرد ادراکی) و رضایت شغلی همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد. به علاوه نتایج نشان دادند که بین طراحی شغل (رویکرد انگیزشی) و رضایت شغلی با عملکرد نیز همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد (۰۵/۰=p).
.
نتیجه گیری: با توجه به نقش طراحی شغل در رضایت شغلی و عملکرد کارکنان، میتوان اظهار داشت که طراحی مجدد شغل به سمت رویکرد انگیزشی و توجه به اصول ارگونومی در محیط کار میتواند در بازدهی و بهرهوری سازمان نقش مؤثری ایفا نماید.
ایمان نصیری، مجید معتمدزاده، رستم گل محمدی، جواد فردمال،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: کارکنان بانک جزء شاغلینی هستند که برای انجام کار نیازمند استفاده از رایانه در مدتزمان طولانی در یک وضعیت استاتیک می باشند. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی عوامل خطرزای آسیب های اسکلتی - عضلانی با استفاده از روش ROSA و اجرای برنامه مداخله ارگونومی در بانک سپه انجام پذیرفت.
.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی بهصورت مداخلهای و بر روی ۱۶۵ نفر از کارکنان اداری شاغل در ساختمان مرکزی بانک سپه شهر تهران انجام پذیرفت. در ابتدا افراد مورد بررسی با استفاده از نمونهگیری تصادفی در دو گروه شاهد و مداخله قرار گرفتند. بهمنظور بررسی عوامل خطرزای ایجادکننده ناراحتی های اسکلتی- عضلانی در مشاغل اداری و بررسی شیوع ناراحتی های اسکلتی- عضلانی قبل و بعد از مداخله به ترتیب از روش ROSA و پرسشنامه نوردیک استفاده شد. اطلاعات ۲ هفته قبل از شروع مداخلات و ۹ ماه بعد از شروع مداخلات جمع آوری گردید. درنهایت داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته و اثربخشی مداخلات تعیین گردید.
.
یافته ها: میانگین نمره ROSA در ایستگاه های کاری کلیه گروه ها قبل از مداخله بالاتر از ۵ و با خطر بالا تعیین شد. نتایج ۹ ماه پس از شروع مداخلات نشان داد که کاهش معناداری در میانگین نمره ROSA و اجزاء آن در گروه مداخله نسبت به قبل از مداخلات ایجادشده است (۰۰۱/۰>P). شیوع ناراحتیهای اسکلتی- عضلانی نیز پس از گذشت ۹ ماه از شروع مداخلات در برخی نواحی گروه مداخله نسبت به قبل از مداخلات کاهش یافت که این مقدار کاهش نیز ازلحاظ آماری معنادار بود (۰۰۱/۰>p).
.
نتیجهگیری: استفاده از روش ROSA برای ارزیابی عوامل خطرزای کار اداری مناسب بوده و از طریق این روش میتوان کاستیهای موجود در ایستگاههای کاری را شناسایی نموده و از طریق طراحی و اجرای یک برنامه مداخلهای آموزشی توأم با مداخلات مهندسی منطبق با اجزاء این روش، در جهت رفع نواقص اقدام نمود.
سمیه چهاردولی، مجید معتمد زاده، یداله حمیدی، علیرضا سلطانیان، رستم گلمحمدی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان دادهاند که کارکنان بانکها سطح بالایی از استرس را تجربه نموده، استرس به عنوان عامل اصلی کاهش رضایت و تعهد شغلی کارکنان و در نهایت عملکرد کلی سازمان میباشد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط عوامل استرسزای روانی- اجتماعی، ساختار سازمانی و رضایت شغلی انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی-تحلیلی در یکی از بانکهای شهر همدان انجام شد. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامههای روانی-اجتماعی نوردیک، ساختار سازمانی و رضایت شغلی استفاده شد. برای تعیین ارتباط بین دو متغیر از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. همچنین برای بررسی ارتباط بین متغیرهای کیفی از آزمون کای دو استفاده گردید.
یافتهها: استرس شغلی(۵۷٪) و وضعیت رضایت شغلی(۳۹٪) در جامعه مورد مطالعه در سطح متوسطی قرار داشت و ساختار اکثر شعب تا حدی خشک بود(۶۹٪). از طرفی بین استرس شغلی و ابعاد ساختار سازمانی (تمرکز، رسمیت) همبستگی مثبت معنی داری وجود داشت. نتایج نشان دادند که بین ساختار سازمانی و رضایت شغلی نیز همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد (۰۵/۰=p).
نتیجهگیری: با توجه به نقش ساختار سازمانی و عوامل استرسزای روانی- اجتماعی کار در رضایت شغلی، میتوان اظهار داشت که تغییر ساختار به سمت ساختارهای ارگانیک و توجه بیشتر به عوامل استرسزای روانی-اجتماعی در محیط کار میتواند در بازدهی و بهرهوری سازمان نقش مؤثری ایفا نماید.
مهدی رشیدی، مصطفی صفاری، حمید شیرخانلو، محمد رضا عوادی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: آثار سرطان زایی تابش اشعه ایکس طی سالیان اخیر اثبات گردیده است. امروزه از سرب در وسایل زیادی مثل روپوشهای سربی، محافظ تیرویید و دستکشهای سربی برای محافظت بدن در برابر اشعه ایکس استفاده میشود. اما وسایل محافظت فردی اشعه ایکس حاوی سرب معایب مختلفی مثل سمیت ، سنگینی و عدم انعطافپذیری دارد. امروزه از روشهای جدیدتری همچون کاربرد فرآوردههای پوستی نیمه جامد محافظ (کرم، پماد) استفاده میشود. در این مطالعه امکان سنجی استفاده از کرم حاوی نانو ذرات اکسید بیسموت به عنوان جاذب اشعه ایکس بررسی گردید.
روش کار: ساخت نانو ذرات اکسید بیسموت (Bi۲O۳) و سپس فرموله کردن آن در قالب پماد بررسی شد. نانوذرات اکسیدبیسموت با روش جدیدی با واسطه سوربیتول سنتز و در کنار اکسپیانهای متناسب فرموله گردید. کرم نهایی از ۷۰ درصد نانوذره اکسید بیسموت و ۳۰ درصد مواد جانبی تشکیل شده است. در این مطالعه، از دستگاه اشعه ایکس و دوریمتر برای بررسی جذب اشعه ایکس در ضخامتهای مختلف پماد نانوذرات اکسید بیسموت استفاده گردید.
یافتهها: با آزمون دزیمتری نیز اثر محافظ اشعه پماد حاوی نانوذرات بیسموت اکسید به میزان معنی داری (۰,۰۵ > P) بهتر از گروه کنترل و ورقه معادل سربی ارزیابی گردید. تستهای دوزیمتری نشان داد که پماد وکرم نانوذرات بیسموت اکسید ۵۶ درصد اشعه را جذب مینماید ولی در سرب ۴۱ درصد است.لبه جذبکا (k) اشعه برای بیسموت بیشتر از سایر فلزات بوده و نانو ذرات آن سطح جذب بیشتری نسبت به حجم (S/V) دارند.
نتیجه گیری: نانوذرات اکسید بیسموت بهدلیل عدد اتمی بالای بیسموت جذب اشعه ایکس را با کارایی بالاتری نسبت به سرب انجام میدهد و سمیت کمتری دارد. کرم و پماد پوستی نانو ذرات اکسید بیسموت میتواند به عنوان جاذب اشعه ایکس برای مشاغل مختلف مانند پزشکان، دندانپرشکان، کارکنان اتاق عمل وکارشناسان رادیولوژی استفاده شود و باعث افرایش سلامت وایمنی کارکنان میگردد.
سیداحسان سمائی، آرام تیرگر، نرگس خانجانی، مریم مصطفایی، مجید باقریحسینآبادی، محمد امراللهی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: کارکنان اداری با توجه به ماهیت کاری خود، شیوع بالایی از اختلالات اسکلتی- عضلانی را گزارش میکنند. این مطالعه با هدف ارزیابی فراوانی اختلالات اسکلتی- عضلانی در گروهی از کارکنان اداری و مشخص نمودن عوامل خطر ارگونومی در بروز این اختلالات انجام شده است.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه نوع مقطعی است که بر روی ۱۷۴ نفر از کارکنان بخش اداری در شهر کرمان انجام پذیرفت. ابزار گردآوری دادهها شامل فرم جمع آوری اطلاعات جمعیت شناختی و سازمانی، پرسشنامه عمومی تعیین اختلالات اسکلتی- عضلانی نوردیک و روش ارزیابی سریع تنش اداری (روساROSA ) بود. تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS۱۶ و به کمک آمارههای توصیفی و آزمون آماری رگرسیون لجستیک و مجذور کای انجام شد.
یافتهها: شیوع علایم اختلالات اسکلتی- عضلانی در ۱۲ ماه گذشته ۴/۶۰ درصد گزارش شد. همچنین رابطه معنیداری بین سابقه کاری و مدت زمان استفاده از رایانه در طول روز با اختلالات اسکلتی- عضلانی دیده شد (p<۰,۰۵)، به طوری که با افزایش یک واحد سابقهکار (سال) و مدت زمان استفاده از رایانه (ساعت در روز)، شانس بروز اختلالات اسکلتی- عضلانی به ترتیب ۲/۱۷ درصد و ۸/۱۵ درصد افزایش یافت. براساس آزمون آماری T-Test، رابطه معنی داری بین بروز اختلالات اسکلتی- عضلانی و روش روسا بهدست آمد (p<۰,۰۵).
نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل، روش ارزیابی ROSA ابزاری کارآمد در طبقه بندی سطح ریسک و شناسایی عوامل تاثیرگذار در بروز اختلالات اسکلتی- عضلانی در کارکنان اداری میباشد. برای کاهش شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی در گروه مورد مطالعه (کارکنان اداری)، میتوان به انجام اقدامات اصلاحی در ایستگاههای کاری پرخطر (سطح دوم شناسایی شده توسط روش ROSA)، کاهش مدتزمان استفاده از رایانه در طول روز و انجام فعالیتهای ورزشی منظم اشاره کرد.
سیروس کبودی، مسعود قنبری، حسین اشتریان، فرحناز باقری، الهه عجمی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: هرسال شاهد میزان بالایی از حوادث و رخدادهای قابل پیشگیری برای بیماران بستری در مراکز درمانی هستیم که برای جلوگیری از این حوادث نیاز به شناخت کافی از مولفههای آن میباشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین مولفههای فرهنگ ایمنی بیمار با میزان رخداد این خطاها و چگونگی کاهش آنها انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه مقطعی در سال ۱۳۹۴ بر روی ۳۸۰ نفر از کارکنان مراکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه در سطح شهر کرمانشاه وبا استفاده از پرسشنامه فرهنگ ایمنی بیمار، نسخه بیمارستانی انجام گرفت. دادههای جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS-۱۹ و روشهای آماری، تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: فرهنگ ایمنی بیمار در مراکز درمانی مورد مطالعه در سطح نامطلوبی بود. از بین مولفههای فرهنگ ایمنی، مسایل مربوط به کارکنان با ۲۳ درصد و گزارش دهی با ۲۶ درصد کمترین میانگین نمره مثبت و مولفههای کار تیمی درون واحدها با ۵۹ درصد و یادگیری سازمانی با ۵۷ درصد بیشترین میانگین نمره مثبت را به خود اختصاص دادند. ۵۸ درصد شرکت کنندگان نیز هیچ خطایی گزارش نکردند.
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه حاضر بر ایجاد جو سازمانی پذیرنده، لزوم مشارکت کارکنان در سطوح مختلف تصمیم گیری و ایجاد فرهنگ گفت و گو و گزارش دهی خطاها به منظور بازشناسی علل ایجاد کننده آنها در جهت افزایش ارتقاء فرهنگ ایمنی بیماران تاکید دارد.
آرزو علی پور، ایمان دیانت، غلامحسین حلوانی، حسین فلاح زاده،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: در فعالیت های شغلی تنش هایی وجود دارد که ناشی از شرایط سخت کاری بوده و خشونت شغلی یکی از این تنش ها محسوب می شود. خشونت محل کار یک مشکل جهانی است. کارکنان بهداشتی درمانی در تمام مناطق دنیا بیش از سایر کارکنان در معرض خشونت شغلی قرار می گیرند. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط برخی متغیرهای فردی و شغلی با مواجهه با خشونت شغلی در بیمارستان های استان یزد می باشد.
روش کار: این این مطالعه مقطعی و از نوع توصیفی- تحلیلی در ۸ بیمارستان آموزشی در استان یزد انجام شد. جامعه پژوهش کلیه کارکنان خدماتی درمانی شاغل در بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد بودند (۶۰۰ نفر) که به روش نمونه گیری طبقه ای و متناسب با تعداد نمونه مورد نیاز و تعداد کارکنان شاغل در هر بیمارستان، انتخاب شدند. پرسش نامه NAQ-Rر (Negative Acts Questionnaire-Revised) برای بررسی خشونت شغلی مورد استفاده قرار گرفت و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک چندگانه انجام شد.
یافته ها: میانگین نمره خشونت شغلی برابر با ۳۳/۱۹ بود. از میان عوامل فردی، جنسیت (مرد بودن) و سطح تحصیلات (کارشناسی ارشد) و از میان عوامل شغلی، شیفت کار (شیفت صبح) و نوع محیط کار (بخش زنان و اطفال) ارتباط معنی داری با بروز خشونت در میان کارکنان مورد مطالعه داشتند.
نتیجه گیری: اهمیت این یافته ها در برنامه ریزی و اجرای اقدامات مداخله ای از طریق برگزاری دوره های آموزشی در رابطه با راه های پیش گیری از خشونت، کاستن خشم طرف مقابل، چگونگی برخورد با آن و نیز آگاه سازی نسبت به حقوق و قوانین فردی و مدنی برای کاهش پدیده خشونت در میان کارکنان می باشد.
آمنه فیاضی، مصطفی پویا کیان، محمد جواد جعفری، سهیلا خداکریم،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: تغییر سیستم طبقه بندی و برچسب گذاری مواد شیمیایی هر کشور به سیستم جهانی طبقه بندی و برچسب-گذاری مواد شیمیایی(GHS)، مزایایی را برای صنایع کشورها، کارگران و عموم مردم به دنبال خواهد داشت. افزایش آگاهی از خطرات مواد شیمیایی، بهبود کاربرد ایمن، کاهش حوادث شیمیایی و همچنین فراهم آوری شرایط بهتر جهت واکنش در شرایط اضطراری حوادث شیمیایی از مهم ترین مزایای GHS می باشد. این مطالعه با هدف ساخت ابزاری در رابطه با سنجش میزان آگاهی کارکنان مرتبط با مواد شیمیایی از GHS و سنجش وضعیت موجود، انجام شد.
روش کار: با بررسی متون، راهنمای GHS، منابع موجود و همفکری متخصصان دو پرسشنامه سنجش سطح آگاهی کارکنان مرتبط با مواد شیمیایی و بررسی وضعیت موجود تهیه و تدوین شد. دو پرسشنامه طراحی شده شامل اطلاعات فردی، سوالات چندگزینه ای و سوالات مربوط به اشکال و علائم ایمنی بود. سنجش روایی صوری و محتوایی با استفاده از پانل خبرگان انجام شد. روایی صوری، نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا(CVI) برای هر پرسش محاسبه شد.
یافته ها: شفافیت کلی پرسشنامه سنجش سطح آگاهی(پرسشنامه شماره ۱) ۸۷/۰، تناسب کلی آن ۰,۹۱ و همچنین سادگی کلی ۰.۷۷، محاسبه گردید. در نهایت میانگین شاخص روایی محتوا ۰.۸۵و میانگین نسبت روایی محتوا برابر با ۰.۸۵ به دست آمد. شفافیت کلی پرسشنامه سنجش وضعیت موجود(پرسشنامه شماره۲) ۹۲/۰، تناسب کلی آن ۰.۸۹ و سادگی کلی ۰.۹۳، محاسبه گردید. میانگین شاخص روایی محتوا ۰.۹۲ و میانگین نسبت روایی محتوا برابر با ۰.۸۱ به دست آمد.
نتیجه گیری: دو پرسشنامهی سنجش سطح آگاهی کارکنان مرتبط با مواد شیمیایی و پرسشنامه سنجش وضعیت موجود از GHS، به عنوان ابزاری معتبرشناسایی شد و استفاده از آن در مطالعات آینده از اعتبار کافی برخوردار است.
آرمان جاهد، هانیه نیکومرام، فرهاد غفاری،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: پیشگیری از وقوع حوادث شغلی از اهمیت شایانی برخوردار است. تجزیه و تحلیل حوادث و شناسایی علل مختلف موثر در وقوع آنها می تواند از رخداد مجدد حوادث جلوگیری نماید. این مطالعه با هدف بررسی و تحلیل علل موثر بر وقوع حوادث شغلی کارکنان طرح دیسپچینگ و مخابرات انجام شده است.
روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی میباشد. دادهها از گزارشات شبه حوادث و حوادث شغلی ثبت شده در بازه سالهای ۱۳۹۶-۱۳۹۲ استخراج و بر اساس مدل ترایپادبتا تجزیه و تحلیل شد. سپس علل مستقیم، غیرمستقیم و ریشه ای موثر در بروز حوادث شغلی شناسایی گردید. بر اساس علل شناسایی شده، پرسشنامه ای تدوین و برای تحلیل معیار ذهنی کارکنان مورد بررسی قرار گرفت و از آزمون فریدمن برای رتبه بندی علل استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد علل برخورد اشیاء رها یا پرتاب شده با فرد، موقعیت کاری نامناسب و عدم برگزاری آموزشهای موثر به ترتیب مهمترین علل مستقیم، غیرمستقیم و ریشه ای بروز حوادث بر اساس نتایج تحلیل
گزارش های حوادث میباشد. همچنین علل نشت گاز، بخارات و مواد شیمیایی قابل اشتعال و انفجار، شرایط خطرناک محیط کار و تبعیض در پاداشها مهمترین علل وقوع حوادث از دیدگاه کارکنان است.
نتیجه گیری: شناسایی اثرگذارترین علل و رتبه بندی آنها کمک شایانی در پیشگیری از وقوع مجدد حوادث مشابه مینماید. همچنین تجزیه و تحلیل علل وقوع حوادث با توجه به ذهنیات کارکنان میتواند در پیشگیری از وقوع حوادث موثر باشد.
ویدا زراوشانی، رومینا عباس نژاد،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: با توجه به بحران کووید-۱۹ و اهمیت شناسایی و ردیابی منابع اولیه آلودگی و نیز نقش آنالیز مشاغل در تامین ایمنی کارکنان ، این مطالعه به شناسایی وظایف شغلی موثر در انتقال کووید-۱۹ در مورد مرگ خانمی شاغل در واحد مدارک پزشکی بیمارستان شفا تاکستان (استان قزوین) پرداخت.
روش کار: این پژوهش نوعی مطالعه موردی (Case study) است که در خصوص مرگ خانم ۲۶ ساله متاهل و شاغل در بخش مدارک پزشکی بیمارستان شفا تاکستان که در اسفند ۱۳۹۸ رخ داد انجام شد. پس از شناسایی و تکمیل وظایف شغلی متوفی، آنالیز خطرات شغلی انجام و درنهایت وظایف شغلی معمول و میزان منابع خطر کووید-۱۹ تعیین گردید.
یافته ها: تعداد ۱۵ وظیفه به عنوان وظایف شغلی متوفی شناسایی شد. منابع خطر کووید-۱۹ در سه گروه منابع انسانی با ۵۱ مورد (۰۶/۳۸ درصد) ، منابع اداری (ابزار ، تجهیزات اداری و کامپیوتری) با ۴۶ مورد (۳۳/۳۴ درصد) و منابع کاغذی با ۳۷ مورد (۶۱/۲۷ درصد) طبقه بندی شدند. چهار وظیفه به عنوان وظایف معمول و عمده شغل متوفی شناسایی شدند که در مجموع ۹۰/۵۹ درصد از تعداد کل منابع خطر را شامل می شدند. در این مطالعه ، دو وظیفه شغلی بحرانی شناسایی شد. وظیفه ی» پاسخ به مکاتبات مربوط به پزشکی قانونی و بیمه»و» بررسی گزارش عمل جراحی بیماران « دو وظیفه بودند که با مجموع ۰۶/۳۹ درصد بیشترین منابع خطر کووید-۱۹ را دارا بودند.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد عامل اصلی انتشار کووید- ۱۹ در این مطالعه، منابع انسانی بوده و دو وظیفه شغلی معمول (روتین) بیشترین منبع انتقال کووید-۱۹ را در پی داشته و به عنوان وظایف بحرانی شناسایی شدند که کنترل آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد پرهیز از انجام وظایف خاص و غیر معمول در دوره کرونا و انتقال آن به زمان پس از این بحران، به منظور کاهش منایع آلودگی کووید-۱۹ ضروری است. استفاده از این تکنیک جهت تدوین فرایند و دستورالعمل های ایمن به منظور استقرار سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی و افزایش آمادگی بیمارستان ها در مقابله با بحران کووید-۱۹ توصیه می گردد.
ویدا رضائی هاچه سو، شادی نادریان فعلی، خدیجه ماجانی، رجبعلی حکم آبادی، فریده گلبابایی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: پاندمی کووید-۱۹ تأثیر قابلتوجهی بر سلامت روان کارکنان بهداشتی-درمانی داشته است. هدف از این مرور نظاممند و متاآنالیز تعیین شیوع تجمیعی اضطراب و افسردگی بین کارکنان مراقبتهای بهداشتی-درمانی ایران طی پاندمی کووید-۱۹ میباشد.
روش کار: در این مرور نظاممند و متاآنالیز، پایگاه دادههای Web of Science، Scopus، Medline (PubMed)، Embase، SID، Magiran و موتور جستجوی Google Scholar بهمنظور یافتن مطالعاتی که شیوع اضطراب و افسردگی را در کارکنان بهداشتی-درمانی طی پاندمی کووید-۱۹ در بازه زمانی دسامبر ۲۰۱۹ تا دهم ژوئن ۲۰۲۱ گزارش کردهاند بررسی شدند. ارزیابی کیفیت مطالعات اولیه بهوسیله ابزار Newcastle-Ottawa انجام و از مدل اثرات تصادفی برای برآورد میزان شیوع تجمیعی استفاده شد. همچنین برای ارزیابی میزان ناهمگنی (هتروژنیتی) بین نتایج مطالعات از آزمونχ۲ و شاخصI۲ استفاده گردید. میزان شیوع تجمیعی اضطراب و افسردگی در زیرگروه ها بر اساس شدت اضطراب و افسردگی، ابزار ارزیابی و شغل کارکنان گزارش شد.
یافته ها: از مجموع ۴۸۸ مقالۀ بهدستآمده در جستجوی اولیه، درنهایت ۱۰ مقاله مرتبط شناسایی و وارد مرور نظاممند و متاآنالیز شدند. شیوع تجمیعی اضطراب ۴۲% (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۲۵ تا ۷۵) و شیوع تجمیعی افسردگی ۳۵% (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۱۹ تا ۵۵) بود. شیوع تجمیعی اضطراب در گروه شغلی پرستاران ۵۴% (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۳۹ تا ۷۰) و در همۀ کارکنان بخش سلامت ۲۹% (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۱۷ تا ۴۴) بود. شیوع تجمیعی افسردگی در گروه شغلی پرستاران ۴۶% (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۳۰ تا ۶۳) و در همۀ کارکنان بخش سلامت ۱۷% (فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۱۰ تا ۲۶) بود.
نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه حاکی از شیوع بالای اضطراب و افسردگی در کارکنان بهداشتی-درمانی در ایران طی همهگیری کووید-۱۹ است. برنامهریزی در جهت انجام مداخلات پیشگیرانه و درمانی بهمنظور کاهش بار روانی ناشی از همهگیری ضرورت دارد.
زهرا حسنی، گلنار شجاعی باغینی، ملیحه خلوتی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: فرسودگی شغلی نوعی از فرسودگی روانی است که با فشارهای روانی یا استرسهای مربوط به شغل و محیط کار توأم گشته و میتواند سلامت عمومی فرد را تحت تأثیر قرار دهد که بیشتر در شغلهایی که مرتبط با خدمات بهداشتی و اجتماعی است به وجود میآید. با توجه به مشکلات ویژه کارکنان بیمارستانها به دلیل حساسیت بالای کاری، مطالعه حاضر بهمنظور شناسایی رابطه بین فرسودگی شغلی و سلامت روان در بین کارکنان پشتیبانی بیمارستانهای عمومی، تخصصی و فوق تخصصی صنعت نفت کشور انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع همبستگی بود. ۲۵۱ نفر از کارکنان پشتیبانی بیمارستانهای شرکت نفت در شهرهای آبادان، اهواز، ماهشهر و تهران بهصورت تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده شامل چکلیست دموگرافیک، پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش بود. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری همبستگی اسپیرمن، U من-ویتنی و H کروسکال-والیس در سطح ۰۵/۰ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافتهها نشان داد که ۴۵/۵ درصد از مشارکتکنندگان در رده سنی ۳۰-۴۰ سال قرار داشتند و ۴۹/۵ درصد مشارکتکنندگان زن بودند. میانگین و انحراف معیار استاندارد سلامت روان و فرسودگی شغلی کارکنان پشتیبانی مراکز درمانی صنعت نفت به ترتیب ۰/۴۰۵±۲/۱۲ و ۰/۶۳۴±۲۸/۴ بود. بین فرسودگی شغلی با سلامت روان و سلامت روان با خستگی هیجانی و مسخ شخصیت و کفایت شخصی در کارکنان پشتیبانی در بیمارستانهای عمومی، تخصصی و فوق تخصصی صنعت نفت کشور رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای مطالعه، فرسودگی شغلی، سلامت روانی را تحت تأثیر قرار میدهد. فرسودگی شغل دو گروه جنسیتی مرد و زن را تحت تأثیر قرار میدهد. از یافتههای این مطالعه میتوان در برنامهریزی پیشگیری، شناسایی گروههای در معرض خطر در محیطهای کاری استفاده کرد.
مریم نوراللهی درآباد، داوود افشاری، ساناز محی پور، غلامعباس شیرالی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: ناراحتی های اسکلتی-عضلانی ماهیت چند عاملی دارند. فاکتورهای بیومکانیکی، یکی از عوامل بسیار مهم می باشند. درنتیجه شناسایی دقیق این فاکتورها می تواند نقش مهمی در کنترل و پیشگیری اختلالات اسکلتی-عضلانی داشته باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف شناسایی پوسچرهای نامطلوب اندام های بالاتنه و تاثیر آن ها بر شیوع ناراحتی های اسکلتی-عضلانی در کارکنان اداری در دو گروه زن و مرد به روش عینی انجام شد.
روش کار: در مطالعه توصیفی تحلیلی حاضر، ۳۶ کارمند اداری شرکت کردند. شیوع ناراحتی اسکلتی-عضلانی با استفاده از پرسشنامه نوردیک ارزیابی شد. پوسچر اندام های فوقانی شامل کمر، گردن و مچ دست نیز به ترتیب با شیب سنج الکترونیکی و الکتروگونیامتر به صورت پیوسته به مدت ۳۰ دقیقه ارزیابی شد و سپس داده های جمع آوری شده، آنالیز شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بیشترین میزان شیوع ناراحتی های اسکلتی-عضلانی در هر دو گروه جنسیتی به ترتیب در گردن (۳۳/۵۸ %)، کمر (۷۷/۵۲ %) و مچ دست (۲۲/۴۷ %) بود. نتایج نشان داد که میانگین زاویه خمش کمر و گردن در هر دو گروه بیش از ۲۰ درجه می باشد و زاویه پوسچر در زنان بیشتر از مردان است (P<۰,۰۵). نتایج نشان داد که در هر دو گروه جنسیتی، ارتباط معناداری بین احساس ناراحتی در نواحی کمر و گردن با میانگین زاویه خمش کمر و گردن وجود دارد(P<۰.۰۵). همچنین پوسچر مچ دست در هر دو گروه جنسیتی، در شرایط اکستنشن و استاتیک قرار داشت.
نتیجه گیری: بر مبنای نتایج مطالعه حاضر، میزان شیوع ناراحتی در زنان بیشتر از مردان بود. اگرچه وظایف انجام شده در هر دو گروه مشابه بود، اما ارزیابی پوسچرها نشان داد که پوسچرهای نامطلوب در کمر و گردن کارکنان زن بیشتر از مردان بوده است و در هر دو گروه شیوع ناراحتی اسکلتی-عضلانی با پوسچرهای نامطلوب در ناحیه کمر و گردن ارتباط معنی داری دارد. با توجه به نتایج مطالعه حاضر، به منظور پیشگیری از اختلالات اسکلتی-عضلانی به خصوص در میان کارکنان زن، مداخلات ارگونومیکی با هدف کاهش پوسچرهای نامطلوب پیشنهاد می گردد.
یلدا ترابی، ندا گیلانی، یوسف محمدیان، علی اسماعیلی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: پذیرش قوانین Health, Safety, and Environment (HSE) یکی از مهم ترین فاکتورهای موثر بر عملکرد مرتبط با HSE افراد در محیط کار می باشد. مطالعه حاضر با هدف طراحی پرسشنامه جهت بررسی عوامل موثر بر پذیرش قوانین HSE در بین کارکنان انجام شده است.
روش کار: روایی صوری (روی ده نفر از جمعیت هدف) و محتوایی (روی ده نفر از خبرگان) بصورت کیفی و کمی ارزیابی شدند. جهت سنجش روایی صوری کمی برای هر آیتم ضریب تاثیر (Impact score) و برای سنجش روایی محتوایی کمی پرسشنامه مقادیر CVR (Content Validity Ratio) یا نسبت روایی محتوایی و CVI (Content Validity Index) یا شاخص روایی محتوایی بررسی شد. برای تعیین روایی ساختاری (روی ۵۰۶ آزمودنی) از تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) و تحلیل عاملی تاییدی (CFA) استفاده شد. همچنین از محاسبه آلفای کرونباخ و ضریب ICC (Intraclass Correlation Coefficient) یا همبستگی درون رده ای برای سنجش پایایی بهره گرفته شد.
یافته ها: تمامی آیتم ها در حدقابل قبول ۵/۱ Impact score>، ۶۹/۰ CVR> و۷۹/۰ CVI> به دست آمدند. میانگین Impact score، CVI، CVR و S-CVI-UA آیتم ها به ترتیب برابر با ۲۶/۴، ۹۶۳/۰، ۹۴۴/۰ و ۶۲/۰ بود. مقادیر آلفای کرونباخ و ICC کل پرسشنامه و ابعاد بدست آمده از روایی سازه مناسب و بالای ۷/۰ بود. همچنین ساختار ابعاد پرسشنامه توسط EFA شناسایی شد و با شاخص های نیکویی برازش CFA مورد پذیرش قرار گرفت.
نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسشنامه بررسی عوامل موثر بر پذیرش قوانین HSE دارای روایی و پایایی قابل قبول است. پرسشنامه حاضر می تواند به عنوان ابزاری جهت بررسی عوامل موثر بر پذیرش قوانین HSE در محیط های کاری مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
مرضیه محمدی، زینب کاظمی، مرضیه ایزدی لای بیدی، محمدصادق قاسمی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: کارکنان اتاق عمل درگیر فعالیت های فیزیکی شغلی مانند وضعیت بدنی نامناسب، در دست گرفتن ابزار جراحی و ایستادن طولانی مدت می باشند که می تواند منجر به اختلالات اسکلتی-عضلانی شود. کمردرد شایع ترین و پرهزینه ترین مشکل در بین اختلالات اسکلتی-عضلانی در این افراد می باشد. هدف از این پژوهش تعیین رابطه بین فعالیت فیزیکی شغلی با کمردرد و ناتوانی کارکنان اتاق عمل بود.
روش کار: در این مطالعه ۶۰ نفر از پرسنل اتاق عمل به صورت داوطلبانه با حداقل دو سال سابقه کار شرکت کردند. در پایان یک هفته کاری، به منظور تعیین میزان ناتوانی و درد از پرسشنامه میزان درد مزمن (GCP) و به منظور تعیین سطح فعالیت فیزیکی شغلی از پرسشنامه بین المللی فعالیت فیزیکی (IPAQ) استفاده شد. برای بررسی رابطه بین فعالیت بدنی با کمردرد و ناتوانی از رگرسیون خطی ساده استفاده شد.
یافته ها: طبق پرسشنامهGCP، کمر درد شغلی دربین ۳/۵۸% افراد گزارش شد و ۷/۴۱% سالم بودند. از میان افراد دارای کمردرد، شدت درد (۲۲/۱۸) ۱۱/۴۳ ثبت شد. ثبات درد به طور میانگین برابر با (۹۵/۰) ۳/۲ روز بود و میزان ناتوانی حاصل از درد (۴۴/۲۷) ۰۹/۳۲ به دست آمد. با استفاده از رگرسیون خطی ساده برای متغیرهای فعالیت شدید (۰۲/۰ =P-value)، زمان نشستن (۰۱/۰ =P-value) و درد مزمن (۰۰۱/۰ >P-value) فرض معناداری تأیید شد.
نتیجه گیری: فعالیت فیزیکی شغلی با شدت کم و با تکرار بالا و ایستادن طولانی مدت در یک وضعیت ثابت از شاخص ترین عوامل ایجاد کننده کمردرد در ناحیه کمر کارکنان اتاق عمل گزارش شد. درد مزمن در این افراد درجه دو گزارش شد که درد شدید و ناتوانی کم می باشد و در صورت عدم پیگیری به محدودیت حرکتی منجر می شود. بنابراین، مداخلات ارگونومی مؤثر جهت جلوگیری از آسیب های ناحیه کمر در افراد در معرض ناتوانی و درد کمر در محیط های کاری پیشنهاد می شود.
زهره شرعی، قربانعلی عباسی دره بیدی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: سلامت کارکنانیک پیشبینی کننده مهم بهرهوری سازمان است لذا هدف از این پژوهش بررسی تأثیر منتورینگ معکوس و بازآفرینی شغل بر سلامت روانی و جسمی با نقش میانجی عجین شدن با کار بود.
روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی با محوریت کاربردی بود که بهصورت مقطعی و با استفاده از روشهای پیمایشی برای جمع آوری دادهها انجام شد. جامعه آماری شامل ۳۳۰ نفر از کارکنان شرکت فولاد امیرکبیر کاشان میباشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ۱۸۰ نفر و از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه استاندارد شده با ۶۳ سؤال جمع آوری شد. روایی پرسشنامه از طریق آزمون روایی همگرا و واگرا تأیید شد و پایایی آن با آلفای کرونباخ تأیید شد که برای همه متغیرها از ۷/۰ فراتر رفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی (SPSS) و آمار استنباطی (PLS) انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که منتورینگ معکوس بر سلامت روانی و سلامت جسمی تأثیر منفی معنادار دارد
(P < ۰,۰۰۱) . بازآفرینی شغل بر سلامت روانی (P < ۰.۰۰۱) و سلامت جسمی (P = ۰.۰۰۱) تأثیر منفی معنادار دارند. عجین شدن در کار، تأثیر منفی منتورینگ معکوس بر سلامت روانی را بیشتر و تأثیر منفی منتورینگ معکوس بر سلامت جسمی را کمتر کرده است (P < ۰.۰۰۱) . همچنین عجین شدن در کار، تأثیر منفی بازآفرینی شغل بر سلامت روانی (P = ۰.۰۰۲) و سلامت جسمی (P < ۰.۰۰۱) را در بین کارکنان و مدیران شرکت فولاد امیرکبیر کاشان کاهش داده است.
نتیجه گیری: نتایج نشان میدهند که مدیران با پیادهسازی شیوههای منتورینگ معکوس و بازآفرینی شغل میتوانند میزان عجین شدن با کار را کنترل کنند و با ارتقا سلامت و رفاه کارکنان، بهرهوری سازمان را حفظ کنند.