۱۳ نتیجه برای مواجهه شغلی
آرام تیرگر، فرشته غلامی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: ورود ناخواسته سوزن به بدن و خطر انتقال طیف وسیعی از عوامل بیماری زا یک مشکل کاملا" شناخته شده و ناشی از مواجهه شغلی در پرسنل بهداشتی– درمانی به ویژه حرفه پرستاری است. با توجه به کثرت شاغلین این حرفه از سویی و امکان پیشگیری از بسیاری آسیب های ناشی از سوزن، هدف از انجام این مطالعه، بررسی وضعیت این مشکل شغلی و تعیین برخی عوامل مرتبط با آن در میان پرستاران بوده است.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت مقطعی و سرشماری در میان ۳۴۰ تن از پرستاران شاغل در بیمارستان های دولتی و یک بیمارستان غیر دولتی شهرهای بابل و امیرکلا (از شهرهای شمال کشور) و با حداقل یک سال سابقه کار طی فصول پاییز و زمستان به اجرا در آمد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه هایی به همین منظور مشتمل بر اطلاعات فردی و برخی عوامل موثر شغلی مانند کسب آموزش های لازم، عادات شغلی نادرست مانند گذاردن مجدد درپوش سوزن استفاده شد. برای پردازش داده ها از نرم افزار آماری SPSS و شاخص های آمار توصیفی به همراه آزمون آماری کای دو استفاده گردید.
یافته ها: ورود ناخواسته سوزن به بدن پرستاران مورد بررسی با میانگین سنی ۷/۷ +- ۳۳/۸ سال و میانگین سابقه کار ۸+-۱۰/۳ سال، از نسبتی برابر با ۵۹/۷ درصد برخوردار بوده وانجام آزمون آماری کای دو گویای اختلاف معنی دار آماری بین وقوع آسیب در گروه های مختلف از نظر سن، سابقه کار و کسب آموزش هم چنین عوامل خطری نظیر گذاردن مجدد درپوش سوزن بود.
نتیجه گیری: با توجه به اثرات مثبت آموزش و اثرات منفی عادات کاری نادرست، تکمیل و تکرار آموزش های حرفه ای برای پرستاران ضروری است.
محسن علی آبادی، ابراهیم چاوشی، حسین حاج علی زاده،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: بهکارگیری ماشین آلات مختلف کشاورزی از جمله تراکتور علیرغم اینکه توسعه کمی وکیفی تولید محصولات مختلف کشاورزی را به دنبال داشته است، مسایل بهداشتی قابل ملاحظه ای از جمله آلودگی صدا را برای کاربران این تجهیزات ایجاد نموده است. با توجه به اهمیت آگاهی از تراز آلودگی صدای تراکتور ها، هدف مطالعه تعیین آلودگی صدای انواع تراکتورهای کشاورزی و مواجهه شغلی رانندگان آن بود.
روش کار: اندازه گیری تراز فشار صدای انواع تراکتور ها شامل مارک فرگوسن، رومانی و جاندیر مدل ۶ سیلندر به همراه تجزیه فرکانسی آن با استفاده از ترازسنج صوت مدل ۱۳۵۸-TES صورت گرفت. ویژگی های مکان تعیین آلودگی صدای تراکتور بر اساس استاندارد های شماره ۷۲۱۶ و ۵۱۳۱ سازمان ایزو تعیین گردید و تحلیل نتایج در نرم افزار SPSS۱۶ صورت گرفت.
یافته ها: بیشترین وکمترین میزان آلودگی صدا در اطراف تراکتورها به ترتیب مربوط به تراکتور جاندیر و رومانی و برابر dB (A)۳ ۸/۸۳ وdB (A)۳ ۹/۷۳ بود. اختلاف معنی داری بین میزان تراز صدای تراکتور در دنده های مختلف انتقال نیرو وجود نداشت(۰۵/۰< Pvalue). با وجود این، بین میزان صدای تراکتورها در دورهای مختلف موتور اختلاف معنی داری مشاهده گردید. (۰۱/۰> Pvalue). با توجه به اینکه فعالیت های روزانه کشاورزی دارای زمان بندی مشخصی نیست و در اغلب مواقع حتی ممکن است مدت زمان مواجهه راننده با صدا از یک نوبت معمول کاری (۸ ساعت) نیز بیشتر گردد، میزان مواجهه شغلی رانندگان انواع تراکتور که در محدوده dB (A)۳ ۹۰-۸۵ قرار داشت، بالاتر از حد مجاز شغلی آن dB (A)۳ ۸۵ بود. میانگین میزان کاهندگی صدای یک اتاقک معمولی موجود که در خصوص تراکتور فرگوسن مورد استفاده قرار گرفت، در حدود dB ۵/۹ در پهنای فرکانسی یک اکتاوباند بود.
نتیجه گیری: با استفاده از اتاقک و انباره انبساطی استاندارد بهصورت همزمان بر روی انواع تراکتور ها، میزان انتشار آلودگی صدا و مواجهه شغلی رانندگان آن ها میتواند بهطور موثری کاهش یابد. علاوه براین، با توجه به وسعت کاربرد این وسایل باید برنامه منظم تعمیرات و نگهداری این وسایل و همچنین برنامه موثرحفاظت شنوایی شامل معاینات شنوایی سنجی، وسایل حفاظت شنوایی مناسب و آموزش های بهداشت شغلی برای رانندگان تراکتور اجرا شود.
ابوالفضل رحیمی، محمد جواد جعفری، محمد حسن بهزادی، محمد حسن رجبی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: نظریههای موجود بیانگر این است که میزان مواجهه شغلی با فرمالدیید سبب کاهش مقادیر پلاکتهای خون افراد مواجهه یافته میگردد. در این مطالعه ضمن تعیین میزان مواجهه شغلی شاغلین یک کارخانه صنعت چوب با فرمالدیید، تأثیر میزان مواجهه شغلی با این ماده بر مقادیر پلاکتهای خون آنان مورد مطالعه قرار گرفت.
روش کار: در این مطالعه موردی میزان مواجهه شغلی تمام شاغلین شرکت صنعت چوب شمال با فرمالدیید مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان مواجهه شغلی با فرمالدیید براساس روش ۲۵۴۱ توصیه شده توسط انستیتوی ملی ایمنی و بهداشت آمریکا(NIOSH) تعیین گردید. تعداد پلاکتهای خون نیز با استفاده از روش معمولی شمارش سلولهای خونی و اندکسهای مربوطه اندازهگیری شد. ضمناً به منظور جمعآوری اطلاعات دموگرافیکی شامل سن، سابقه کار، میزان تحصیلات و همچنین علایم ناشی از مواجهه با فرمالدیید یک پرسشنامه تهیه شد که کلیه کارگران شرکت کننده در طرح پس از توجیه هدف مطالعه بهوسیله مسوول اجرای طرح به سوالات مندرج در پاسخنامه جواب دادند. کلیه مندرجات اعلامیه هلسینکی در خصوص جنبههای اخلاقی مطالعات پژوهشی بر روی انسان رعایت گردید. طرح حاضر قبل از اجرا توسط کمیته اخلاق دانشگاه مورد تأیید قرار گرفت. کلیه افراد قبل از آزمایش از مراحل آن مطلع شدند و از آنان رضایت نامه کتبی مبنی بر تمایل بر شرکت در مطالعه دریافت گردید.
یافته ها: میزان مواجهه شغلی کارکنان بخشهای گوناگون خط تولید نئوپان بین ۵۲/۱- ۵/۰پیپیام اندازه گیری شد که از میزان مجاز توصیه شده (۳/۰ پیپیام) بیشتر بود. شیوع کلیه علایم تحریکی تماس با فرمالدیید مثل سوزش چشم، سوزش بینی، سوزش گلو و ... در شاغلین خط تولید به صورت معنیداری نسبت به کارکنان اداری بیشتر بود. همچنین نتایج نشان داد که میزان شیوع هر یک از علایم تحریکی در بین نمونههای هر دو گروه مورد و شاهد نیز با هم تفاوت دارند، به گونهای که در گروه مورد شیوع اشکریزش با میانگین رتبه ۹۸/۸ دارای بیشترین امتیاز و درد قفسه سینه با میانگین رتبه ۲۰/۳ دارای کمترین امتیاز بود، ولی در نمونههای شاهد، شیوع سرفه با میانگین رتبه ۶۲/۶ دارای بیشترین امتیاز و درد قفسه سینه با میانگین رتبه ۵۳/۵ دارای کمترین امتیاز بود. میانگین و انحراف معیار پلاکت درگروه مورد، ۷۹/۴۱ ± ۳۳/۲۰۷ هزار در میلیمتر مکعب و در گروه شاهد، ۰۵/۷۱± ۶۰/۲۵۴ هزار در میلیمترمکعب بود که از نظر آماری اختلاف معنیداری بین دو گروه وجود داشت (۰۵/۰< p). بررسی ضریب همبستگی بین مواجهه با فرمالدیید و تعداد پلاکتهای خون در گروه مورد نشان داد که بین دو متغیر فوق رابطه معنیداری وجود ندارد (۰۵/۰>p) به عبارتی افزایش میزان مواجهه باعث کاهش بیشتر تعداد پلاکتهای خون نمیشود.
نتیجه گیری: کاهش تعداد پلاکتهای خون در افراد در معرض مواجهه با فرمالدیید نسبت به گروه شاهد بیشتر بوده است.
کوروش سایه میری، مرضیه بیگم بیگدلی شاملو، مرضیه خطایی، فرقان ربیعی فخر، میلاد اعظمی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: مواجهه با سرب مشکل بهداشت جهانی به شمار میرود. اثرات زیانبار و جبران ناپذیر این فلز سنگین بر روی انسان در مطالعات مختلف ثابت شده است. کارگران صنایع مرتبط با سرب بیشتر از جمعیت عادی در معرض سرب قرار دارند. مطالعات متعددی در زمینه مواجهه شغلی و ارزیابی بیولوژیک سرب در کارگران ایران انجام شده است و برآورد کلی از آن وجود ندارد؛ لذ امطالعه حاضر با هدف بررسی مواجهه شغلی و ارزیابی بیولوژیک سرب در کارگران ایران به روش مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام شد.
روش کار: این مطالعه بر اساس بانکهای Magiran، Iranmedex، SID، Medlib، Trials Register، Scopus، PubMed، Science Direct ، Cochrane ، Embase، Web of Science، Springer، Online Library Wiley و هم چنین موتورجستجوی Google Scholar در بازه ی زمانی ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۶ با استفاده از کلیدواژههای استاندارد انجام شد. سپس تمام مقالات مرور شده که دارای معیار ورود به مطالعه بودند مورد بررسی قرار گرفتند. ترکیب دادهها با استفاده از مدل اثرات تصادفی و با استفاده از نرم افزار Stata Ver,۱۱.۱ انجام شد.
یافته ها: در بررسی ۳۴ مطالعه واجد شرایط، میانگین غلظت سرب خون در کارگران ایران ۸/۴۲ (فاصله اطمینان ۹۵%: ۴۹/۵۰-۱۵/۳۵) برآورد گردید. کمترین و بیشترین غلظت سرب خون به ترتیب مرتبط با غرب(µg/dl ۲۸/۳۴) و مرکز (µg/dl ۹۲/۴۵) بود. در بررسی میانگین غلظت سرب خون به تفکیک شغل، کمترین این میزان در کارگران صنایع نساجی (µg/dl ۳/۱۲) و بیشترین این میزان در کارگران معادن زینک-سرب(µg/dl ۶/۷۲)
بهدست آمد. میانگین سرب هوای تنفسی در کارگران ایران در ۴ مطالعه مورد بررسی mg/m۳ ۲۳/۰(فاصله اطمینان ۹۵%: ۳۳/۰-۱۴/۰) برآورد گردید.
نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن میانگین غلظت سرب در خون و هوای تنفسی توصیه میشود فعالیتهای حفاظتی و غربالگری مکرر افزایش یابد و معاینات کلینیکی و پاراکلینیکی به صورت برنامه ریزی شده از کارگران به عمل آید.
کیکاوس ازره، محسن پورصادقیان، محمد جواد فانی، محمد رضازاده، اردلان سلیمانیان،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: مطالعات محدودی بر روی ارزیابی مواجهه رانندگان تاکسیها با ارتعاش تمام بدن انجام شده است بنابراین این مطالعه با هدف ارزیابی مواجهه با ارتعاش تمام بدن و شوکهای مکرر در رانندگان تاکسیهای درون شهری و مقایسه روشهای مختلف ارزیابی در این محیط شغلی انجام شد.
روش کار: فرایند اندازه گیری و ارزیابی مطابق با روش کار ارایه شده در استانداردهای ISO ۲۶۳۱-۱,۵ و با استفاده از دستگاه ارتعاش سنج و آنالیزور SVAN ۹۵۸ انجام گردید. اندازه گیری به کمک شتاب سنج سه محوره در شرایط معمول کاری روزانه در سطح نشیمنگاه صندلی در ۹ تاکسی انجام گرفت.
یافته ها: نتایج اندازه گیری در روشهای ISO ۲۶۳۱-۱ بهطور کلی ریسک بزرگتری را در مقایسه با روش فشار تراکمی استاتیک معادل روزانه ، Sed ، ارایه شده در ISO ۲۶۳۱-۵ نشان داد. مدت زمان محاسبه شده برای سطح عمل مواجهه در روش ریشه میانگین مربعات شتاب، مقدار ارتعاش و فشار تراکمی استاتیک معادل روزانه به ترتیب ۵۵/۴ ، ۵۴/۳ و ۷۰/۳۱ ساعت برآورد شد.
نتیجه گیری: تفاوت زیاد در زمانهای حدود عمل و مجاز برآورد شده مواجهه در روشهای مختلف بیانگر عدم همخوانی روشهای ارزیابی مذکور بود. بنابراین انجام پژوهشهای آتی جهت اصلاح حدود ارایه شده در استاندارد ضروری است.
حمزه محمدی، فریده گل بابایی، سمیه فرهنگ دهقان، محمد نورمحمدی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: مواجهه با گردو غبار ناشی از ذرات سیلیس کریستالی میتواند سلامت کارگران مشاغل مختلف مانند ریختهگری، سنگ کوبی، سنگ زنی، فعالیتهای ساختمانی، مقره سازی، صنایع شیشهگری و سندبلاست را به طور جدی به خطر بیاندازد. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی میزان مواجهه با سیلیس کریستالی و تعیین ریسک مرگ و میر ناشی از سیلیکوزیس و سرطان ریه در اثر مواجهه با سیلیس در بین کارگران یک صنعت مقره سازی بود.
روش کار: نمونه برداری فردی از ۶۰ کارگر مرد این صنعت با کمک سیکلون نمونه برداری نایلونی ۱۰ میلی متری و فیلترهای ممبران با قطر ۳۷ میلی متر و منافذ ۸/۰ میکرون صورت گرفت. نمونهها مطابق روش۷۶۰۱ انستیتو بین المللی ایمنی و بهداشت حرفهای آمریکا (NIOSH) آماده سازی و بهوسیله طیف سنجی مرئی تعیین مقدار شدند. ارزیابی ریسک مرگ و میر در اثر سیلیکوزیس ناشی از مواجهه با سیلیس کریستالی با استفاده از مدل Mannetje و همکاران برای بازه زمانی۱۰ ساله صورت گرفت. میزان مرگ و میر در اثر سرطان ریه با استفاده از مدل رگراسیون خطی استنتاج شده از مطالعه Rice و همکاران محاسبه گردید.
یافته ها: بیشترین میزان مواجهه با سیلیس در واحد بسته بندی مواد (mg/m۳ ۲۸/۰±۵۴/۰) و کمترین میزان مواجهه در قسمت کوره (mg/m۳ ۰۱/۰±۰۲/۰) صنعت مورد بررسی بود. به طور کلی در همه نمونهها، غلظت سیلیس کریستالی بالاتر از حد مجاز مواجهه شغلی توصیه شده توسط انجمن متخصصین بهداشت صنعتی آمریکا (ACGIH)د(mg/m۳ ۰۲۵/۰) بود. طبق مدل Mannetje و همکاران، میزان مواجهه تجمعی ۲۵ درصد افراد مورد مواجهه در دامنه ۰ تا ۹۹/۰ قرار میگیرند که نشان دهنده مرگ ۱ نفر در هر هزار نفر میباشد. در این مطالعه ریسک مرگ و میر بر اثر سرطان ریه بر اساس مدل خطی Rice و همکاران در دامنه ۹۴-۷ نفر در هر هزار نفر کارگر مواجهه یافته با سیلیس به دست آمد.
نتیجه گیری: به طور کلی میانگین مواجهه حسابی و هندسی سیلیس کریستالی افراد مورد آزمون، بالاتر از حدود توصیه شده شغلی بود. ریسک مرگ و میر ناشی از سیلیکوزیس برای بیشتر کارگران مقره سازی بالاتر از ۱ در ۱۰۰۰ (سطح غیر قابل قبول ریسک) تعیین گردید. تخمین مرگ و میر ناشی از سرطان ریه بهعلت مواجهه با سیلیس نیز سطح بالایی از ریسک مرگ و میر را نشان میداد.
صبا کلانتری، فریده گلبابایی، سعید یزدانی راد، سمیه فرهنگ دهقان،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: امروزه میلیون ها نفر در محیط کار خود با گردوغبار مواجهه دارند. مواجهه شغلی با گردو غبار یکی از خطرات معمول و مهم در ارتباط با سلامت کارگران است. هدف از انجام این مطالعه صرفًا مروری کوتاه بر وضعیت مطالعات مرتبط با مواجهه شغلی با گرد وغبار در ایران در طی ۱۴ سال گذشته بوده و مقالات مرتبط با سایر آئروسل ها و ذرات را شامل نمی شود.
روش کار: در این مقاله مروری کوتاه، مقالات از پایگاه های دادهPubMed, Google Scholar, Scopus, Science Direct,
ISC, Magiran, SID، Iran Medx, Civilica با استفاده از کلید واژه های فارسی شامل گردوغبار کلی، گردوغبار قابل استنشاق،گردوغبار، مواجهه شغلی، ریه و کلید واژه های انگلیسی شامل Occupational Exposure, Lung, Dust,
Total Dust, Respirable Dust استخراج گردید. مقالات مرتبط در ایران در طی ۱۴ سال گذشته جستجو شد و پس از مطالعه، اطلاعات مهم آن ها استخراج گردید. سپس براساس عنوان مقاله، سال چاپ، محل انتشار مقالات، نوع صنعت، محل انجام پژوهش، حیطه مطالعاتی، روش اندازه گیری و آنالیز و میزان مواجهه با گردوغبار در صنایع تحت مطالعه طبقه بندی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که علی رغم افزایش مطالعات در سال های اخیر، مطالعات صورت گرفته در این زمینه با توجه به وجود صنایع مولد گردوغبار فراوان در نقاط مختلف ایران و در صنایع گوناگون بسیار اندک بوده و بیش ترین تعداد اینپژوهش ها در زمینه بررسی میزان مواجهه با گرد و غبارات و پیامدهای حاصل از آن بر سیستم تنفسی است و میزان مواجهه با انواع گردو غبار به ویژه سیلیس در اکثر صنایع بالاتر از حد مجاز است.
نتیجه گیری: اگرچه به ویژه در سال های اخیر میزان مطالعات در ارتباط با مواجهه با گردوغبارها و اثرات آن رشد بیش تری داشته است، اما با توجه به حضور صنایع مولد گردوغبار بزرگ و کوچک در ایران، طیف وسیع افراد درگیر و اثرات بیماری زایی آن ها و لزوم انجام اقدامات کنترلی، تعداد مطالعات صورت گرفته بسیار اندک است.
یونس مهری فر، زهره محبیان، حمیده بیدل،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: استفاده از جوشکاری در سالهای اخیر روند افزایشی داشته و در همه کارگاه های کوچک و بزرگ برای تعمیر بخش های مختلف از آن استفاده می شود. فیوم ها و گازهای منتشر شده در حین جوشکاری اثرات بالقوه خطرناکی بر سلامت جوشکاران دارد. شناسایی و ارزیابی ریسک، یک روش مناسب برای متخصصین سلامت شغلی می باشد. هدف مطالعه حاضر تعیین میزان مواجهه شغلی با گازها و فیوم های فلزی و انجام آنالیز ریسک در سه نوع جوشکاری رایج در یک صنعت کشتی سازی می باشد.
روش کار: این مطالعه تحلیلی- مقطعی در یک صنعت کشتی سازی انجام گرفت. سه نوع جوشکاری شامل جوشکاری هایSMAW ، MIG و MAG مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه برداری از فیوم منگنز و کروم با روش۷۳۰۰ NIOSH و از روش۶۰۱۴ NIOSH برای نمونه برداری NO۲و برای گازهای COو O۳ با استفاده از وسایل قرائت مستقیم انجام گردید.جهت تعیین سطح ریسک مواجهه از روش ارزیابی ریسک نیمه کمی (SQCRA)استفاده شد. داده های گردآوری شده از سنجش مقدار آلاینده ها توسط نرم افزار SPSS ۲۱ و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی، آزمون آنالیز واریانس یک طرفه(ANOVA) نیز مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد بیشترین و کمترین غلظت مواجهه با گازها به ترتیب در فرآیندهای MIG و SMAWمشاهده گردید.همچنین بیشترین و کمترین غلظت مواجهه با فلزات به ترتیب در فرآیندهای SMAW و MIGمشاهده گردید. میانگین مواجهه کل با فلزات Mnو Cr به ترتیب برابر با ۴۰/۲و ۶۶/۳وmg/m۳ و گازهایO۳ ،NO۲، co به ترتیب برابر۰۹/۴۵ ، ۲۴/۴ و۳۱/۰ ppm می باشد. یافته های آنالیز ریسک نشان داد که در بین آلاینده های گازی O۳و NO۲ درکل فرآیندهای جوشکاری دارای سطح ریسک خیلی زیاد و و در بین آلاینده های فلزی، فلز Mn در جوشکاری MIG وSMAWدارای سطح ریسک زیاد و خیلی زیاد بودند.
نتیجه گیری: جوشکاران فرآیند MIG بر اساس نتایج نمونه برداری و همچنین آنالیز ریسک در وضعیت خطرناکتری نسبت انواع دیگر جوشکاری قرار دارند . روش آنالیز ریسک نیمه کمی(SCQRA) می تواند بعنوان یک ابزار تکمیلی در غربالگری مواجهات محیط کار بکار گرفته شود. بنابراین لازم است که پایش های دوره ای آلاینده های هوای محیط کار جوشکاران و ارزیابی ریسک این جوشکاران بطور منظم انجام گردد. همچنین توصیه میگردد که مطالعات بعدی با تعداد نمونه فیوم و گاز بیشتر و جوشکاری های متنوع تر انجام گیرد تا دقت و صحت نتایج مطالعات افزایش یابد.
وحید احمدی مشیران، علی کریمی، فریده گلبابایی، محسن صادقی یارندی، علی اصغر ساجدیان، آیسا قاسمی کوزه کنان،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: ازجمله مواد آلی فرار که درصنایع پتروشیمی تولید یا استفاده می شوند استایرن می باشد. که مواجهه تنفسی با آن اختلالات و بیماری هایی به دنبال دارد. لذا هدف این مطالعه ارزیابی میزان مواجهه شغلی با بخارات استایرن و تعیین سطح ریسک اثرات سلامتی ناشی از آن به روش کمی در کارکنان صنعت پتروشیمی مورد مطالعه است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، ۱۵۰ نمونه فردی از ۵۰ نفر از کارکنان صنعت مورد مطالعه به روش ۱۵۰۱NIOSH، انجام گرفت. نمونه ها با دستگاه گاز کروماتوگرافی مدل Varian-cp۳۸۰۰، آنالیز شد. بعد از تعیین غلظت استایرن مورد مواجهه، با استفاده از روابط ارائه شده از سوی آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا(U.S EPA)، ریسک اثرات سلامتی استایرن بر کارکنان شاغل در این صنعت ارزیابی شد.
یافته ها: بر اساس نتایج، بیشترین میزان مواجهه ( ۰,۴۴mg. (kg-day) -۱) در واحد پلی بوتادین لاتکس (PBL) بود. بنابراین پیش بینی بالاترین ریسک سرطان و ریسک غیر سرطانی به ترتیب با میانه ۴۴/۰ و ۷۱/۰ برای واحد PBL بود. با توجه به این که کمترین میزان مواجهه (۰,۰۰۱۲mg. (kg-day) -۱) در واحد درایر به دست آمد. پیش بینی کمترین ریسک سرطان زایی (۰۰۰۰۰۱/۰) و ریسک غیر سرطان(۰۰۲/۰) برای کارکنان همین واحد بود.
نتیجه گیری: بطور کلی در برخی از بخش های پتروشیمی مورد مطالعه بویژه در بخشPBL، میزان ریسک سلامتی بالاتر از حدود مجاز بود. لذا پیشنهاد می گردد، علاوه بر تهویه های طبیعی، از تهویه های مصنوعی به ویژه تهویه موضعی استفاده بشود.
هانیه اخلاص، حمیدرضا پورآقا، محمدرضا منظم، رامین مهرداد، پریسا بهرامی، مژگان زعیم دار،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: بیشتر مطالعات قبلی در خصوص ارتباط مواجهه با صدا و سلامت روان بر روی مشاغل صنعتی با مواجهه با ترازهای بالای صدا و یا مواجهه با صداهای محیط زیست صورت پذیرفته است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین مواجهه با ترازهای متوسط صدای محیط کار با افسردگی، اضطراب و استرس در کارکنان مشاغل غیر صنعتی (کادر اداری ) است.
روش کار: این مطالعه مقطعی که با استفاده از دیتاهای فاز ثبت نام مطالعه کوهورت کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تهران - ایران بر روی ۳۸۹۹ نفر از کارکنان که در هفت گروه شغلی مشغول کار بودند انجام پذیرفت. مواجهه با صدا با استفاده از شاخص Leq۱۰min بررسی شده و افسردگی، اضطراب و استرس نیز بوسیله پرسشنامه DASS-۴۲ بررسی گردید.
یافته ها: شیوع افسردگی شدید و خیلی شدید %۲/۸ ، شیوع اضطراب شدید و خیلی شدید%۹/۷ و فراوانی استرس شدید و خیلی شدید ۱۱% مشاهده گردید. همچنین %۵/۱۴ از شرکت کنندگان در این مطالعه با صدای بیش از ۷۰ دسی بل مواجهه داشتند. بیشترین میزان متوسط مواجهه برای کارکنان فنی با تراز ۳/۷۱ دسی بل و کمترین میزان مواجهه برای گروه شغلی اداری دفتری با میانگین مواجهه ۱/۵۹ دسی بل اندازه گیری شد. ابتلا به افسردگی شدید با مواجهه با صدای بیش از ۷۰ دسی بل با نسبت شانس ۵,۲۲ :OR دارای ارتباط معنادار بود. همچنین اضطراب و استرس شدید در مواجهه با ترازهای صدای بیش از ۷۰ دسی بل به ترتیب با نسبت شانس ۱.۱۶ :OR و ۱.۱۷ :OR دارای ارتباط بود.
نتیجه گیری: در محیط های کاری با مشاغل غیر صنعتی مواجهه با ترازهای متوسط صدا می تواند به صورت مستقل با افسردگی شدید در ارتباط باشد .
پیمانه حبیبی، سید ناصر استاد، احد حیدری، محمدرضا منظم، عباس رحیمی فروشانی، محمود قاضی خوانساری، فریده گلبابایی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: تغییرات اقلیم و وجود فرآیندهای گرمازا در محیطهای کاری منجر به افزایش اثرات ناشی از استرس حرارتی در افراد شاغل شده که بهعنوان یک نگرانی مهم بهویژه درکشورهای گرمسیری و نیمه گرمسیری به وجود آمده است. تشخیص زودرس بیومارکرها در القای آسیب DNA مرتبط با تنش گرمایی میتواند در شناسایی و ارزیابیهای مرتبط با حوزه بهداشتی و ایمنی از جمله متخصصین بهداشت و سلامت شغلی و همچنین به پیشگیری از بیماریهای جدی ناشی از استرسحرارتی در مشاغل مختلف با ماهیت فرآیندهای گرمازا و یا فصول مختلف گرم سال کمک کند. لذا این مطالعه مروری با هدف بررسی بیومارکرهای تشخیصی در القای آسیب DNA ناشی از استرسحرارتی در مواجهه شغلی میباشد.
روش کار: بهمنظور دستیابی به اهداف این مطالعه، جستجوی نظاممند در پایگاههای اطلاعاتی از قبیل PubMed، Scopus، Google Scholar و Web of Science انجام گردید. علاوه بر این، لیست رفرنس مقالات کاملاً مرتبط نیز موردبررسی و جستجو قرار گرفت. درنهایت بر اساس معیارهای ورود (مطالعات انجامشده بر روی مشاغل مختلف، بیومارکرهای مختلف در محیطهای کاری گرم، کلیه مقالات منتشرشده بدون محدودیت زمانی تا پایان آوریل ۲۰۲۲ و انگلیسیزبان) و خروج از مطالعه، مقالات مرتبط شناسایی و موردبررسی قرار گرفتند.
یافتهها: در این مطالعه تعداد ۹۲۳۴ مقاله جمعآوری شد. در این بین، ۲۲۰۹ مقاله تکراری بوده و از مطالعه حذف گردید. ۷۱۶۶ مقاله بعد از مطالعه و بررسی عنوان و چکیده حذف شدند. ۲۱ مقاله به دلیل عدم تطابق با معیارهای ورود به مطالعه، حذف شدند. درنهایت ۷ مقاله بهصورت کامل موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. بیومارکرهای تشخیصی شامل ۸-هیدروکسی-۲-دی آکسی گوانوزین (۸-OHdG)، میکرونوکلئی، مایع سیمن، پروتئینهای شوک حرارتی (HSP۷۰) و لکوسیت در القای آسیب DNA ناشی از استرسحرارتی در مواجهه شغلی استخراج گردید.
نتیجهگیری: بر اساس مرور مطالعات، بیومارکرهای شناساییشده در القای آسیب DNA بهمنظور بررسی اثرات استرس حرارتی درنتیجه مواجهه شغلی با شرایط آب و هوایی بسیار گرم مناسب میباشند. درک و شناسایی بیومارکرهای مناسب در القای آسیب DNA میتواند به متخصصین در حوزه سلامت و ایمنی از طریق تعیین مقدار و بزرگی پاسخهای استرس حرارتی در مواجهه شغلی با دماهای مختلف و انجام اقدامات و مداخلات مناسب بهمنظور کنترل و کاهش اثرات مخرب ناشی از استرس حرارتی شغلی کمک کند. همچنین این مطالعه میتواند بهعنوان یک مطالعه اولیه برای انجام تحقیقات بیشتر در آینده در نظر گرفته شود.
سید سعید کیخسروی، فرهاد نژاد کورکی، سنوران زمانی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: امروزه، آلودگی هوا از مهمترین نگرانیهای بهداشتی و محیط زیستی محسوب میشود. هدف از این مطالعه تعیین میزان مواجهه شغلی به آلایندههای شیمیایی H۲S و SO۲ و ارزیابی ریسک بهداشتی مواجهه با این ترکیبات با استفاده از ترکیبی از روشهای مدل AERMOD و SQRA است.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی و مقطعی بوده که در سال ۲۰۲۱ در یکی از پالایشگاههای گازی پارس جنوبی در منطقه خلیجفارس انجام گردید. بدینصورت که ابتدا میزان آلایندگی خروجی از دودکشهای پالایشگاه توسط دستگاه Testo ۳۵۰ XL اندازهگیری شد. برای شبیهسازی پراکندگی آلایندههای شیمیایی H۲S و SO۲ از مدل AERMOD استفاده شد. بررسی میزان مواجهه تنفسی و ارزیابی ریسک سلامت پرسنل پالایشگاه و ساکنین اطراف آن با استفاده از روش توصیهشده، توسط دپارتمان بهداشت شغلی سنگاپور انجام گردید.
یافته ها: ماده شیمیایی H۲S و SO۲ بهعنوان مخاطرهآمیزترین مواد شیمیایی معرفی گردیدند. نتایج نشان داد که بیشترین مقادیر ریسک برای H۲S در بین گروههای مواجهه، واحد SRU، سمت غرب واحد Gas Train و ساختمان گیت پاس پالایشگاه و بیشترین مقادیر ریسک برای SO۲ در بین گروههای مواجهه، ساختمان HSE، درب حراست، کانکس کارگران، ساختمان آتشنشانی، مخازن، واحد تولید بخار، سمت غرب واحد Gas Train، سالن غذاخوری و ساختمان گیت پاس پالایشگاه بوده است. از نظر فراوانی H۲S سطح ریسک کم تا متوسط و SO۲ سطح ریسک کم تا زیاد را به دست آوردند.
نتیجه گیری: این مدل میتواند راهکار مناسب و سریع در مدیریت برتر میزان غلظت آلایندهها و همچنین یک راهحل امیددهنده در راستای افزایش توانایی تصمیمگیرندگان برای ارزیابی ریسک سلامت پرسنل صنایع باشد. همچنین در این راستا اطمینان از نتایج پایش کیفی و کاهش هزینههای نمونهبرداری مطرح می شود.
زهرا بیگ زاده، فریده گل بابایی، مهدی نیکنام شاهرک، فریبرز امیدی، سید جمال الدین شاه طاهری،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: داروهای آنتینئوپلاستیک که برای درمان سرطان استفاده میشوند به دلیل عملکرد غیرانتخابی، علاوه بر سلولهای سرطانی، سلولهای سالم را نیز تحت تأثیر قرار میدهند و پیامدهای نامطلوبی برای سلامتی دارند. با توجه به خطرات بالقوه، ارزیابی و کنترل آلودگی محیطی این داروها در محیطهای شغلی ضروری است. این مطالعه به بررسی کارایی Wipeهای تجاری موجود برای نمونهبرداری از داروی آنتینئوپلاستیک ۵-فلورواوراسیل از سطوح مختلف میپردازد.
روش کار: این مطالعه کارایی پنج نوع Wipe تجاری (فیلتر سلولزی Whatman، سواپ پنبهای، فیلتر MilliporeTM، پد گاز استریل و پد الکلی) را برای نمونهبرداری از داروی ۵-فلورواوراسیل از سطوح مختلف (استیل، وینیل و سرامیک) بررسی کرده است. محل نمونهبرداری با استفاده از قابهای یکبار مصرف مقوایی مشخص شد و ۱۰۰۰ میکرولیتر از محلول µg/ml ۱ داروی ۵-فلورواوراسیل بر روی سطح پخش گردید. فرآیند نمونهبرداری و استخراج طبق الگوی توصیهشده توسط NIOSH انجام شد. ابعاد قاب مورد استفاده ۱۰ × ۱۰ سانتیمتر بود که مساحت نمونهبرداری را به ۱۰۰ سانتیمتر مربع محدود میکرد. آنالیز توسط کروماتوگرافی با عملکرد بالا (HPLC) انجام گرفت. نتایج با استفاده از نرمافزار Prism GraphPad نسخه ۸ تحلیل شدند.
یافته ها: کارایی جمعآوری انواع Wipe بر روی سطوح مختلف بین ۲/۱۱% تا ۲/۸۶% متغیر بود. کمترین بازیابی مربوط به فیلتر Millipore بر روی سطح وینیل و بیشترین بازیابی مربوط به پد الکلی بر روی سطح استیل بود. میانگین کارایی استخراج برای Wipeهای مختلف بین ۸/۴۳% تا ۸/۹۸% متغیر بود؛ که کمترین میزان بازیابی مربوط به فیلتر Millipore و بیشترین مربوط به پد الکلی بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که پد الکلی نسبت به سایر Wipeها عملکرد بهتری در جمعآوری و استخراج داروی ۵-فلورواوراسیل از سطوح مختلف دارد. همچنین، سطوح سخت و صاف، مانند استیل و سرامیک، مناسبترین سطوح برای نمونهبرداری بهشمار میروند. این نتایج میتواند به بهبود روشهای نمونهبرداری و کاهش مواجهه با داروهای آنتینئوپلاستیک کمک کند.