۱۰ نتیجه برای منطق فازی
مرتضی اوستاخان، امیرعباس مفیدی، محسن مشکانی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: وقوع حوادث شغلی در محیط های تولیدی علاوه بر تحمیل هزینه های مستقیم و غیر مستقیم، بر بهرهوری مفید کار نیز تأثیر گذار خواهد بود. این در حالی است که در فضای رقابتی بین صنایع مختلف، کسب سود بیشتر در مقابل هزینه های کمتر همواره از اصلیترین دغدغه های مدیران بوده است. در نتیجه توجه به عوامل ایمنی در محیط های تولیدی در جهت کاهش حوادث شغلی و به تناسب آن کاهش هزینه ها می تواند برای رسیدن به این هدف مؤثر باشد.
روش کار: این مقاله یک روش ارزیابی ریسک برای تعیین سطح ایمنی موجود در محیط های تولیدی با استفاده از روش فازی و به کمک نرم افزار MATLAB ارایه شده است.
یافته ها: اجزای اصلی این مدل شامل سه پارامتر احتمال حادثه، شدت حادثه و سطح ایمنی موجود می باشند. برای این منظور از آمار حوادث منتشر شده و علل پیشنهاد شده توسط سازمان تأمین اجتماعی استفاده شده است.
نتیجه گیری: علاوه بر این از نظریه کارشناسان ایمنی و بهداشت در تعیین شدت حوادث نیز بهره گرفته شده است. در روش فازی از روش استنتاج فازی مدل ممدانی به دلیل سهولت و کاربرد بیشتر استفاده شده است.کاربرد مدل معرفی شده با ارایه یک مطالعه کاربردی بیان شده است.
زهره قربعلی، پروین نصیری، علی بقایی، سید محمد رضا میری لواسانی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: به دلیل وجود عوامل خطر فراوان و ریسک زیاد در مراکز صنعتی فرآیندی، از چندین لایه حفاظتی جهت کاهش خطر و ریسک استفاده می شود. تعیین سطوح یکپارچگی ایمنی برای سیستم های امنیتی مجهز به ابزار دقیق کمک می کند تا از ایمنی کلی فرآیند اطمینان حاصل شود. یکی از روش های تعیین سطح یکپارچگی ایمنی، ریسک گراف است. روش ریسک گراف علی رغم سادگی آن روشی کیفی و وابسته به نظرات شخصی متخصصان است.
.
روش کار: در این مقاله روش کیفی ریسک گراف بهبود یافته معرفی و ارزیابی می شود، در ادامه با استفاده از ابزار منطق فازی رویکردی جدید از این روش ارایه می گردد. در روش مطرح شده، سطوح پیامدها که در حالت مرسوم به صورت کیفی تقسیم بندی شده اند به بازه های کمی تبدیل می شوند و با داشتن مقدار کمی از آنها جدول ریسک گراف نیز بهصورت کمی در می آید. در نهایت با استفاده از رویکرد ارایه شده در این مقاله و استفاده از نظر سه کارشناس با تخصیص ضریب وزنی یک سطح یکپارچگی نهاییِ کمی مشخص می شود.
.
نتیجه گیری: با بهکارگیری روش ارایه شده در این مقاله سطوح هم تراز در جدول ریسک گراف در روش های قبلی به زیرسطح های کمی متفاوت تبدیل می شوند که نه تنها دقت سطح ایمنی تعیین شده را افزایش می دهد، بلکه عامل مؤثر در افزایش ایمنی را نیز قابل شناسایی می کند که منجر به صرفه جویی در زمان و هزینه خواهد شد. به عنوان مطالعه موردی، سطح یکپارچگی ایمنی واحد آیزوماکس پالایشگاه تهران با روش پیشنهادی تعیین شده است و نتایج حاصل از روش ریسک گراف بهبود یافته و ریسک گراف بهبود یافته فازی با هم مقایسه شده اند که تأثیرگذاری روش پیشنهادی را نشان می دهد.
فریده گل بابایی، عادل آذر، مهرناز گنجی کاظمیان،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: بهداشت هوا یک مساله مهم زیست محیطی است که طی سالیان اخیر به دلیل استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته جهت تامین رفاه مادی و نسبی انسان ها، به مخاطره افتاده است. استفاده از سیستم&thinspهای کنترل آلودگی و روش&thinspهای تصفیه کننده، از شیوه&thinspهای عمومی کنترل آلودگی محیط زیست به شمار می&thinspروند. از آن جا که روشهای کنترل مختلف و متعددی با مزایا و محدودیت های متفاوت به منظور کاهش انتشارات آلودگی هوا به کار می روند، لذا هدف از تحقیق حاضر، طراحی یک مدل تصمیم گیری چند شاخصه فازی برای انتخاب مناسب ترین تجهیزات جهت کنترل آلودگی هوا در شرکت سیمان شرق مشهد می باشد.
.
روش کار: پس از شناسایی صنعت مورد نظر و فرآیند تولید، به کمک روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی تمامی عوامل موثر بر فرآیند تصمیم گیری مشتمل بر عوامل محیطی، عوامل مهندسی و عوامل اقتصادی در نظر گرفته شدند. اوزان اهمیت این معیارها محاسبه و سپس اولویت گزینه های مدل نیز به کمک این روش، تعیین گردیدند.
.
یافته ها: از میان معیارهای اصلی مدل، معیار اقتصادی با وزن ۰,۵۵۵ به عنوان مهمترین معیار تاثیر گذار بر انتخاب نوع تجهیزات کنترل آلودگی هوا مشخص شد. معیارهای محیطی و مهندسی نیز به ترتیب با اوزان ۰.۲۸۶ و ۰.۱۵۹ اولویت های بعدی را به دست آوردند. اوزان نهایی تکنولوژیهای الکتروفیلتر، بگ هاوس و فیلتر هیبریدی در واحد آسیاب سیمان به ترتیب ۰.۲۵۶، ۰.۴۱۵ و ۰.۳۲۹ و در واحد آسیاب مواد و کوره به ترتیب ۰.۲۹۱، ۰.۳۷۴ و ۰.۳۳۴ محاسبه گردید.
.
نتیجه گیری: بدر نهایت مدل ارایه شده که بر پایه روش تحلیل سلسله مراتبی فازی قرار دارد، نشان میدهد که روش مناسب جهت فیلتر کردن گرد و غبار در منابع اصلی انتشار آلودگی در شرکت سیمان شرق، روش بگ هاوس خواهد بود.
محسن امیدوار، فرشته نیرومند،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: روش FMEA یکی از روشهای پر کاربرد در ارزیابی و اولویت بندی ریسک میباشد؛ لیکن به چندین دلیل، کاربرد آن در عمل دچار محدودیت میباشد. این مطالعه با هدف حذف این محدودیتها، با استفاده از اصول منطق فازی و تئوری خاکستری در قالب اعداد z و روش تصویر خاکستری (GRP) انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع تحلیلی-مقطعی بوده که به منظور اولویت بندی ریسکهای جرثقیل سقفی انجام گردید. ابتدا یک تیم FMEA متشکل از ۴ متخصص تشکیل گردید. سپس، نظرات تیم در قالب اعداد z جمع آوری شده و وزن هر یک از ریسک فاکتورها (O، S و D) با استفاده از روش فازی AHP تعیین شد. در نهایت، حالتهای شکست با استفاده از روش GRP اولویتبندی گردیدند.
یافته ها: از ۱۳ مورد حالت شکست شناسایی شده، روش FMEA سنتی به ۷ مورد، اولویت یکسان داده و در نتیجه ۹ سطح ریسک تعیین شد. اما در روش پیشنهادی، محدودیتهای FMEA حذف شده و در نتیجه ۱۳ اولویت به حالتهای شکست اختصاص یافت.
نتیجه گیری: روش ارایه شده با اتکابه روشهای AHP فازی،اعداد Z و GRP به ترتیب مشکل یکسان بودن وزنهای مربوط به ریسک فاکتورها، عدم قطعیت موجود در دادهها (نظرات متخصصین) و اولویت بندی حالتهای شکست را حذف نموده و نسبت به روش FMEA سنتی از توانایی بالاتری در اولویت بندی ریسکها برخوردار میباشد.
هدایت نوری، مرتضی چراغی، علی اکبر اسلامی بلده،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی ریسک های محیط زیستی در صنایع نفت و گاز برای پیش گیری از آسیب های جبران ناپذیر به محیط زیست بسیار ضروری می باشد. اولویت بندی ریسک های محیط زیستی با استفاده از روش های کلاسیک، نتایجی با قابلیت اعتماد بالا را به دست نمی آورند. لذا این مطالعه با هدف به حداقل رساندن محدودیت های روش های کلاسیک، با استفاده از رویکرد فازی و تصمیم گیری چند شاخصه در یک منطقه بهره برداری نفت و گاز انجام گرفت.
روش کار: پس از تشکیل تیم مطالعه در یک منطقه بهره برداری نفت و گاز، برای مقایسه اهمیت عوامل ریسک (احتمال وقوع، شدت اثر و قابلیت کشف) و هم چنین برای تعیین مقدار هر یک از این عوامل برای هر کدام از جنبه های زیست محیطی شناسایی شده، نظر کارشناسان به صورت کیفی با استفاده از متغیرهای زبانی، جمع آوری گردید. سپس برای تعیین وزن نسبی عوامل ریسک از AHP گروهی در محیط فازی استفاده شد. ریسک فازی جنبه ها، با استفاده از مدل خطی و جمع وزنی، تخمین زده شد و در نهایت برای تعیین اولویت ریسک های فازی محیط زیستی محاسبه شده، از روشی بر پایه رتبه بندی مرکز ثقل استفاده گردید.
یافته ها: در این مطالعه در بین عوامل ریسک (احتمال وقوع، شدت اثر و قابلیت کشف)، عامل شدت اثر به دلیل دارا بودن بالاترین وزن نسبی، بیش ترین اهمیت را در محاسبه ریسک داشت. تولید فاضلاب خانگی به علت عدم وجود سیستم دفع فاضلاب مناسب، بالاترین اولویت و جنبه محیط زیستی ریخت و پاش اسید به خاطر فعالیت شست شوی چیلر رتبه دوم اولویت بندی را در بین جنبه های محیط زیستی شناسایی شده به خود اختصاص داد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد اگر چه محاسبات روش پیشنهادی نسبت به روش های کلاسیک به زمان بیش تری نیاز دارد اما با توجه به حداقل رساندن محدودیت های روش های کلاسیک از جمله حساسیت به خطاهای کوچک قضاوت، یکسان شدن شاخص ریسک گروهی از جنبه ها و در نظر نگرفتن عدم قطعیت در نظر کارشناسان، این روش می تواند جایگزین مناسبی برای روش های کلاسیک ارزیابی ریسک باشد به گونه ای که قادر است رتبه واقعی تر ریسک ها را تعیین کند. شایان ذکر است این روش، توان مندی های ذکر شده برای ارزیابی و اولویت بندی ریسک های ایمنی و بهداشت را نیز دارا می باشد.
محسن مهدینیا، مصطفی میرزایی علیآبادی، احمد سلطانزاده، علیرضا سلطانیان، ایرج محمدفام،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: آگاهی موقعیتی ایمنی یکی از فاکتورهای مهم مؤثّر بر قابلیت اطمینان و عملکرد ایمنی اپراتورها میباشد که خود تحت تأثیر متغیرهای مختلفی قرار میگیرد. شناسایی این متغیرها و نحوه روابط آنها در بهینهسازی اقدامات کنترلی نقش اساسی خواهد داشت و مطالعه حاضر نیز با همین هدف انجام شد.
روش کار: این مطالعه بر مبنای نظرات متخصصان آگاهی موقعیتی و با استفاده از یک روش تصمیمگیری چند معیاره فازی انجام شد. جهت کمی سازی نظرات متخصصان و برای کاستن از خطای ناشی از ارزیابی ذهنی آنها از روابط متغیرها، از اعداد فازی مثلثی استفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای سازمانی همراه با «دانش ایمنی/شغلی» و « تجربه در وظیفه» مهمترین و ریشهایترین متغیرهای پیشبینی کننده آگاهی موقعیتی میباشند. از گروه متغیرهای سازمانی مورد مطالعه نیز «نگرش ایمنی سازمان»، «طراحی ایمن سیستمها» و «آموزش» مهمترین متغیرهای تعیین کننده تغییرات آگاهی موقعیتی میباشند.
نتیجه گیری: بر اساس تجمیع نظرات خبرگان مبتنی بر منطق فازی، مهمترین متغیرهای مؤثر بر آگاهی موقعیتی و روابط علت و معلولی آنها شناسایی شدند. متغیرهای سازمانی اصلیترین متغیرهای تعیین کننده آگاهی موقعیتی میباشند. برای بهبود آگاهی موقعیتی بهترین نتایج با اصلاح متغیرهای ریشهای مؤثر یعنی متغیرهای سازمانی وبرخی متغیرهای فردی بدست میآید.
مرضیه عباسی نیا، امید کلات پور، مجید معتمد زاده، علیرضا سلطانیان، ایرج محمدفام، محمد گنجی پور،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: شرایط اضطراری شرایطی ناخواسته و غیرقابلپیشبینی است. در این شرایط عملکرد افراد تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد که موجب ایجاد استرس میشود. این استرس منجر به تغییرات فیزیولوژیکی شده و میتواند اشتباه در قضاوت یا اشتباهات عملیاتی را افزایش دهد. همچنین واکنش افراد در هنگام وقوع حوادث و شرایط اضطراری، نقش مهمی در کاهش یا افزایش میزان ریسک دارد. عملکرد افراد در چنین شرایطی میتواند بر میزان وقوع خطای انسانی نیز تأثیر داشته باشد. وقوع خطای انسانی در این شرایط میتواند منجر به پیامدهای فاجعهبار و آسیب و خسارات شدید شود؛ بنابراین ارزیابی احتمال خطای انسانی در این شرایط اهمیت زیادی دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی خطای انسانی در شرایط اضطراری انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که در یک صنعت پتروشیمی در استان مرکزی در سال ۱۳۹۸ انجام شد. ابتدا از روش آنالیز سلسله مراتبی فازی (FAHP) برای انتخاب و اولویتبندی شرایط اضطراری موجود در صنعت استفاده شد. جهت ارزیابی خطاهای انسانی در این شرایط پس از تعدیل کردن (Adjust) شرایط اثرگذار بر عملکرد افراد (CPC)، وزن آنها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) تعیین شد و درنهایت با استفاده از روش CREAM فازی، احتمال خطای انسانی در شرایط اضطراری موردمطالعه محاسبه شد.
یافته ها: نتایج بهدستآمده از روش آنالیز سلسله مراتبی فازی نشان داد که نشت هیدروژن از محل اتصالات سیلندر در قسمت سیلندر پر کنی واحد الفین مهمترین شرایط اضطراری در صنعت موردمطالعه بود. بیشترین وزن نسبی شرایط اثرگذار بر عملکرد افراد در شرایط اضطراری موردمطالعه، مربوط به «شرایط کار» بود (۰,۲۵۶). نتایج ارزیابی خطای انسانی به روش CREAM نشان داد که سطح کنترل تاکتیکی، سطح کنترلی غالب در وظایف موردبررسی بود. وظیفه کنترل عملیات با احتمال ۰.۰۰۷۵ بیشترین احتمال خطای انسانی در شرایط اضطراری موردمطالعه را کسب کرد. کمترین احتمال خطای انسانی نیز مربوط به وظایف تیم درمان بود (۰.۰۰۵۶).
نتیجه گیری: با استفاده از این روش میتوان یک برنامه عملی و کاربردی جهت جلوگیری از وقوع خطای انسانی در شرایط اضطراری و مختص هر صنعت تعریف کرد. در این روش اطلاعات کیفی و کمی میتوانند مورد ارزیابی قرار گرفته و همچنین نظر متخصصین و خبرگان در مورد شرایط و وظایف موردبررسی که در هر صنعت، مختص همان صنعت است، نیز در نظر گرفته میشود. با این روش همچنین بهخوبی میتوان عناصر پراهمیت و داری وزن بالا در بروز خطاهای انسانی را مشخص و اقدامات اساسی جهت کنترل آنها را برنامهریزی نموده و در اولویت قرار داد.
مهری منگلی کمسفیدی، علیرضا شهرکی، فرانک حسین زاده سلجوقی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: روش FMEA، یک روش ساختار یافته جهت پیدا کردن و شناخت حالات شکست یک سیستم و محاسبه اثرات ناشی از آن میباشد. در این روش، عدد اولویت ریسک برای هر حالت شکست بر اساس ضرب سه پارامتر احتمال وقوع، شدت اثر و قابلیت کشف بدست میآید که مورد انتقاد بسیاری از محققان قرار گرفته است. در این تحقیق به منظور رفع معایب این روش نظیر رتبه بندی حالات شکست و وزن دهی پارامترها یک مدل پیشنهادی در محیط فازی ارائه گردید.
روش کار: مدل پیشنهادی در این مقاله شامل مدل غیرخطی میخایلوف برای وزن دهی پارامترهای روش FMEA و مدل تاپسیس تجدیدنظر شده برای رتبه بندی حالات شکست میباشد که از این ترکیب برای اولین بار به منظور بهبود روش تجزیه و تحلیل خطرات و اثرات ناشی از آن استفاده شد.
یافته ها: مدل پیشنهادی در مجتمع مس شهربابک به منطور ارزیابی ریسکهای ایمنی ارائه گردید بر اساس نتایج حاصل از تحقیق مشخص گردید که در این مدل پیشنهادی پارامتر شدت اثر و قابلیت کشف به ترتیب دارای وزن ۰/۴۷۹ و ۰/۱۸۶ میباشند و نتایج رتبه بندی نشان داده است که ریسک سقوط از ارتفاع از بالاترین و گیر افتادن بین اجسام از کمترین اولویت برخوردار میباشند.
نتیجه گیری: درمدل پیشنهادی با اتکا به روشهای برنامه ریزی غیرخطی میخایلوف و تاپسیس تجدید نظر شده به ترتیب وزن قطعی پارامترها بدون مرحله رتبه بندی اعداد فازی و رتبه بندی ریسکها با معیارهای بیشتری ارائه گردید؛ لذا مدل پیشنهادی از توانایی بالاتری نسبت به FMEA سنتی برخوردار میباشد و کاربرد آن برای تعیین رتبه بندی ریسکها توصیه میگردد.
حمیدرضا رائی حق، آزیتا بهبهانی نیا، مینا مکی آل آقا،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: امروزه، استفاده از خطوط لوله بهمنظور انتقال حجمهای بالای نفت و گاز در مسافتهای طولانی، بهطور گستردهای مورد توجه قرار گرفته است. ارزیابی ریسک میتواند به تعیین عوامل مخاطرهآمیز و ایجاد یک اقدام و استراتژی مناسب در کاهش و یا حتی حذف آنها در حوزهی مذکور، کمک شایانی نماید. هدف اصلی این تحقیق، ارائه ی روشی برای ارزیابی ریسک خطوط لوله بر اساس سیستم استنتاج فازی است تا بتوان قالبی سیستماتیک ایجاد نمود؛ که انتظار میرود این قالب، مدلی قدرتمندتر، دقیقتر و مطمئنتر برای کنترل ریسکها و خطرات مربوط به خطوط لولهی نفت و گاز باشد.
روش کار: در این مقاله، از منطق فازی برای مدلسازی عدم قطعیت و ارائهی مدلی جهت ارزیابی ریسک خطوط لوله استفاده شده است. برای نیل به این مقصود، روش مالبایر که یکی از متداولترین روشهای ارزیابی ریسک خطوط لوله ی نفت و گاز میباشد، جهت تعیین فاکتورهای مهم و تأثیرگذار بر خطوط استفاده شده است. این روش، با استفاده از الگوریتم میدانی و بر اساس دانش خبرگان، در تولباکس منطق فازی نرمافزار متلب اجرا شده است. جهت صحتسنجی نتایج حاصل از مدل پیشنهادی، از اطلاعات خطوط لوله ی بین فازی پالایشگاه پنجم میدان گازی پارس جنوبی بهعنوان نمونه ی مطالعاتی استفاده شده است.
یافته ها: یافتهها از اجرای مدل ایجادشده در خطوط لوله ی فازهای ۱۰-۹ پارس جنوبی (بخش خشکی)، نشان میدهد که خطوط لوله ی مورد مطالعه بر اساس شاخصهایی از قبیل تراکم جمعیت و استقرار تجهیزات و غیره به سه قسمت A-B-C تقسیمبندی شده است. قسمت C خط لوله، دارای بیشترین میزان ریسک بوده که مهمترین عوامل مؤثر بر آن آسیبهای شخص ثالث و طراحی بوده است. قسمت B، دارای کمترین میزان ریسک بوده و کمترین پیامد را برای بروز حوادث انسانی در بر خواهد داشت. همچنین مشاهده گردید که خوردگی، بهعنوان عاملی مهم در افزایش نشتی و میزان ریسک هر سه قسمت خط لوله است.
نتیجه گیری: نتایج، نشان میدهد که روش پیشنهادی، نتایج دقیقتر، صحیحتر و مطمئنتری را نسبت به روشهای سنتی و کلاسیک ارائه میدهد. عواملی از قبیل عملکرد نادرست ، پراکندگی ، گیرندهها ، حجم نشت و خطر محصول که از دیگر عوامل مؤثر بر ریسک خطوط لوله هستند، در روشهای سنتی و کلاسیک در نظر گرفته نشده بودند؛ لذا میتوان بیان نمود که از این مدل بهعنوان ابزاری جامع و هوشمند، میزان ریسک خطوط لوله ی نفت و گاز را محاسبه نمود.
راحله پورحسین، سعید موسوی، یحیی رسول زاده،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی دقیق احتمال و سطح ریسک خطای انسانی بسیار حائز اهمیت است. این مطالعه با هدف ارزیابی مقایسهای ریسک خطای انسانی در شرایط اضطراری با استفاده از روشهای شاخص احتمال موفقیت (Success Likelihood Index Methods) و شاخص احتمال موفقیت با استفاده از روش منطق فازی (Fuzzy SLIM) انجام شده است.
روش کار: مطالعهً حاضر توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی بوده که در شغل آتش نشانی و با مشارکت ۱۲ نفر آتشنشان و با استفاده از تکنیک Fuzzy SLIM و SLIM انجام شده است. ۳۹ زیروظیفه در ۴ فاز (آگاهی، ارزشیابی، خروج و بازیابی) مورد مطالعه قرار گرفت، با این تفاوت که در روش Fuzzy SLIM در مرحله تعیین وزن فاکتورهای شکل دهنده عملکرد از منطق فازی استفاده گردید. از نرم افزار Excel برای انجام محاسبات احتمال خطا استفاده گردید و آزمونهای آماری همبستگی و کاپا برای آنالیز دادهها به کار گرفته شد.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار عدد احتمال خطای انسانی در زیروظایف مختلف آتش نشانی در روش SLIM و Fuzzy SLIM به ترتیب ۰۲۶۱۹۳/۰± ۰۹۵۳۵۷/۰ و ۰۵۱۷۴۸/۰± ۰۶۴۹۰/۰ میباشد. در ۷/۴۸ درصد زیروظایف، طبقه احتمال خطای انسانی و ریسک ارزیابی شده یکسان میباشد، با این وجود، در ۷/۸۹ درصد زیروظایف سطح ریسک برآورد شده در دو روش یکسان میباشد. ضریب همبستگی مقادیر احتمال خطا بین دو روش برابر ۳۲۰۷۲۲/۰ میباشد که نشان دهنده همبستگی متوسط در این خصوص است. همچنین نتایج حاصل از آزمون آماری کاپا بین سطح ریسک برآورد شده نشان داد که بین دو روش SLIM و Fuzzy SLIM توافق بالا در این خصوص وجود دارد (۰۵/P value<۰).
نتیجه گیری: نتایج ارزیابی احتمال خطای انسانی به دو روش مذکور نشان دهنده همبستگی متوسط و توافق معنی دار بین آنها میباشد. به دلیل نسبی بودن و دقت بالای روشهای منطق فازی و نیز طولانی بودن روش SLIM، Fuzzy SLIM میتواند جایگزین خوبی برای آن باشد.