۱۷ نتیجه برای سلامت
مهدی اصغری، سید ابوالفضل ذاکریان، محمد رضا منظم، مرضیه عباسی نیا، یوسف محمدیان، عبدالرسول رحمانی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: رضایت شغلی احساسی است که باعث افزایش انگیزه، بهره وری و رشد افراد در کار می شود. همچنین با توجه به اثرات منفی ثبت شده از فرسودگی شغلی، این سندرم بر روی عملکردهای شغلی از قبیل کیفیت کار، سلامت عمومی و رضایت شغلی میتواند تاثیرگذار باشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین رضایت شغلی با سلامت عمومی و فرسودگی شغلی در کارگران یکی از صنایع خودروسازی می باشد.
روش کار: در این مطالعه که به صورت توصیفی – تحلیلی انجام شد، تعداد ۱۲۰ نفر از کارگران شاغل در یک صنعت خودروسازی در شهر تهران مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد نمونهها با استفاده از نمونه گیری ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش، پرسشنامه رضایت شغلی Barry field، پرسشنامه سلامت عمومی ۲۸ سؤالی (GHQ) و پرسشنامه مقیاس خودسنجی نشانگان فرسودگی شغلی بود. دادههای این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافته ها: در این مطالعه ۹۵% افراد رضایت شغلی کم و متوسط را عنوان نمودند. از سویی دیگر۶/۷۳% افراد مستعد فرسودگی شغلی بوده و ۵۵% افراد دارای اختلال در سلامت روان بودند. بین رضایت شغلی و تمام موارد سلامت عمومی رابطه معکوس و معناداری بهدست آمد. همچنین بین متغیرهای سلامت عمومی و متغیر فرسودگی شغلی همبستگی مستقیم و معناداری وجود داشت و بین رضایت شغلی و فرسودگی شغلی نیز رابطه معکوس و معناداری برقرار بود.
نتیجه گیری: با توجه به محرز شدن رابطه بین رضایت شغلی با فرسودگی شغلی و سلامت عمومی لازم است مدیران صنعت یاد شده برنامه هایی را جهت ارتقا و بهبود انگیزه شغلی، روابط انسانی و احساس خودکارامدی اجرا نمایند.
عبداله اردشیر، رضا مکنون، محمد رکاب اسلامی، زینب جهانتاب،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: با توجه به افزایش جمعیت و نیاز بیش از پیش افراد به سکونت در شهرها،شاهد رونق روزافزون بلندمرتبه سازی در ایران هستیم.از طرفی پروژه های ساخت به دلیل ماهیت مبهم و پیچیده، دارای ریسک های متعددی میباشند که یک گروه از ریسک ها، ریسک های بهداشتی می باشند.این ریسک ها یا اثرات کوتاه مدت دارند یا اثرات آنها پنهان بوده و در دراز مدت اثر منفی خود را بروز می دهند و مشکلات و بیماری های عدیده و حتی مرگ را برای افراد همراه دارند.
.
روش کار: این مقاله ریسک های بهداشتی در ساخت پروژههای بلند مرتبه را شناسایی، ارزیابی و رتبه بندی میکند. ریسک ها از طریق مصاحبه با افراد با سابقه در زمینه بلند مرتبه سازی و همچنین چک لیست های تخصصی ایمنی و بهداشت، شناسایی و با استفاده از نظر متخصصین ارزیابی شدند و برای کمی سازی با توجه به ماهیت مبهم ریسک ها و وجود عدم قطعیت، از محاسبات اعداد ذوزنقه ای فازی استفاده گردید. در نهایت پس از ارزیابی ریسک ها و وزندهی، درجه بحرانی بودن هر ریسک محاسبه و ریسک ها برای پاسخ رتبه بندی شدند.
.
یافته ها: پس از ارزیابی ها، فاکتور ریسک برای بیشتر ریسک ها بالای ۵/۰ بهدست آمد که نشان از اهمیت این ریسکها در پروژه های عمرانی دارد.همچنین نشان دهنده این مهم است که ریسک های بهداشتی باید قبل از شروع پروژه ارزیابی شوند و برای کاهش و یا حذف آنها اقدامات لازم صورت گیرد.
.
نتیجه گیری: در پروژه های بلند مرتبه سازی، مدیریت ریسکهای بهداشتی بسیار مهم است و این ریسکها بهصورت مستقیم و غیر مستقیم بر روی زمان، کیفیت و هزینه پروژه تاثیرات قابل توجهی می گذارند. بنابراین بررسی و کنترل ریسک های بهداشتی در مرحله طراحی و اجرا لازم و ضروری است. بسیاری از این ریسک ها، با استفاده از وسایل حفاظت فردی قابل پیشگیری و کنترل هستند و این نشان دهنده اهمیت بسیار زیاد این وسایل می باشد که در این میان نقش فرهنگ سازی و آموزش به افراد درگیر در پروژه و لزوم استفاده از وسایل حفاظت فردی بسیار مهم و ضروری است.
مهدی رشیدی، مصطفی صفاری، حمید شیرخانلو، محمد رضا عوادی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: آثار سرطان زایی تابش اشعه ایکس طی سالیان اخیر اثبات گردیده است. امروزه از سرب در وسایل زیادی مثل روپوشهای سربی، محافظ تیرویید و دستکشهای سربی برای محافظت بدن در برابر اشعه ایکس استفاده میشود. اما وسایل محافظت فردی اشعه ایکس حاوی سرب معایب مختلفی مثل سمیت ، سنگینی و عدم انعطافپذیری دارد. امروزه از روشهای جدیدتری همچون کاربرد فرآوردههای پوستی نیمه جامد محافظ (کرم، پماد) استفاده میشود. در این مطالعه امکان سنجی استفاده از کرم حاوی نانو ذرات اکسید بیسموت به عنوان جاذب اشعه ایکس بررسی گردید.
روش کار: ساخت نانو ذرات اکسید بیسموت (Bi۲O۳) و سپس فرموله کردن آن در قالب پماد بررسی شد. نانوذرات اکسیدبیسموت با روش جدیدی با واسطه سوربیتول سنتز و در کنار اکسپیانهای متناسب فرموله گردید. کرم نهایی از ۷۰ درصد نانوذره اکسید بیسموت و ۳۰ درصد مواد جانبی تشکیل شده است. در این مطالعه، از دستگاه اشعه ایکس و دوریمتر برای بررسی جذب اشعه ایکس در ضخامتهای مختلف پماد نانوذرات اکسید بیسموت استفاده گردید.
یافتهها: با آزمون دزیمتری نیز اثر محافظ اشعه پماد حاوی نانوذرات بیسموت اکسید به میزان معنی داری (۰,۰۵ > P) بهتر از گروه کنترل و ورقه معادل سربی ارزیابی گردید. تستهای دوزیمتری نشان داد که پماد وکرم نانوذرات بیسموت اکسید ۵۶ درصد اشعه را جذب مینماید ولی در سرب ۴۱ درصد است.لبه جذبکا (k) اشعه برای بیسموت بیشتر از سایر فلزات بوده و نانو ذرات آن سطح جذب بیشتری نسبت به حجم (S/V) دارند.
نتیجه گیری: نانوذرات اکسید بیسموت بهدلیل عدد اتمی بالای بیسموت جذب اشعه ایکس را با کارایی بالاتری نسبت به سرب انجام میدهد و سمیت کمتری دارد. کرم و پماد پوستی نانو ذرات اکسید بیسموت میتواند به عنوان جاذب اشعه ایکس برای مشاغل مختلف مانند پزشکان، دندانپرشکان، کارکنان اتاق عمل وکارشناسان رادیولوژی استفاده شود و باعث افرایش سلامت وایمنی کارکنان میگردد.
مهسا ماپار، محمد جواد جعفری، نبی اله منصوری، رضا ارجمندی، رضا عزیزی نژاد،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: مسوولیت دست یابی به اهداف توسعه پایدار در بسیاری از کلانشهرهای دنیا و به تبع آن کلانشهر تهران به شهرداریها واگذار گردیده است. از آن جایی که هدف بیش تر فعالیتهای دوست دار محیطزیست در بعد شهرداریها حفاظت از سلامت جسمی و روانی شهروندان است، ارزیابی پایداری سلامت عمل کرد شهرداری به یکی از مباحث نوین توسعه پایدار کلانشهرها تبدیل شده است. لذا هدف از این مطالعه، طراحی ابزاری برای ارزیابی عمل کرد پایدار شهرداری تهران در حوزه فعالیتها و خدمات مرتبط با سلامت میباشد.
روش کار: در این پژوهش با تهیه ابزار مبتنی بر معیار، اقدام به استخراج و بومیسازی معیارهای مرتبط با حوزه پایداری سلامت به صورت مطالعه موردی در شهرداری تهران گردید. جهت تعیین لیست اولیه معیارهای مؤثر، در ابتدا راهنماها و استانداردهای مرتبط با حوزه پایداری سلامت مورد بررسی قرار گرفت که منجر به استخراج لیست اولیه معیارها گردید. سپس با به کارگیری روش دلفی دو مرحلهای و با همکاری گروه ۱۲ نفره از خبرگان، اهمیت معیارهای استخراجی در طیف هفت مرحلهای لیکرت مورد سنجش قرار گرفت. معیار پذیرش، انحراف معیار کم تر از ۱ و میانگین بیش تر از ۷۰ درصد امتیاز کل در نظر گرفته شد.
یافته ها: یافتههای این پژوهش منجر به استخراج ۱۱ گروه اصلی ارزیابی پایداری عمل کرد سلامت و ۲۸ معیار زیر مجموعه گردید. معیارهای مربوط به گروههای «فضای سبز» و «پسماند» با اختلاف اندک به ترتیب جایگاه اول و دوم اهمیت را در حوزه پایداری سلامت به دست آوردند و معیارهای گروههای «برنامهریزی شهری»، «زندگی فعال و سالم» و «خدمات بهداشتی و سلامتی» نیز با اختلاف نزدیکی نسبت به یک دیگر در انتهای لیست قرار گرفتند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که با توجه به اختلاف کم بین امتیاز گروههای اصلی انتخابی در عمل کرد پایداری سلامت شهری (کم تر از ۱ نمره اختلاف امتیاز بین بالاترین و پایینترین گروه) و نیز کسب حد نصاب پذیرش توسط هر یک از ۱۱ گروه سلامت توسط خبرگان، جهت دست یابی به توسعه پایدار شهری و ارتقاء سلامت شهروندان در آینده، توجه جدی به اقدامات مهندسی و مدیریتی در معیارهای زیرمجموعه هر ۱۱ گروه انتخابی امری ضروری میباشد.
حسن صادقی نایینی، مریم عربشاهی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از اهداف عالی امروز جوامع ، چه در کشورهای توسعه یافته و چه رو به رشد، حصول درجات بالاتری از پایداری و ارتقا سطح کیفیت زندگی افراد است. توسعه پایدار یک رویکرد فراگیر و انسان محور است که می تواند ارتباط منطقی و سینرژیک با ارگونومی برقرار کند، چرا که ارگونومی نیز علمی چند نظامه و انسان محور است و در پی ارتقا کیفیت زندگی افراد است. تلفیق سینرژیک و هم افزای این دو حیطه موضوع اصلی این مقاله است. این بررسی از دومرحله تشکیل شده که در فاز نخست و در قالب یک مقاله مروری به کمک دو موتور جستجوی«PubMed» و«EBSCO» و اعمال کلید واژه های «ارگونومی» و «پایداری»، تلاش شده است تا کیفیت تلفیق این دو حوزه مورد دقت قرار گیرد. فاز دوم این تحقیق را یک مطالعه توصیفی تشکیل داده که در آن تعداد ۳۸ پرسش نامه که در محیط گوگل طراحی و ارسال شده، مورد ارزیابی قرار گرفت. پرسش نامه ها از سوی کارشناسان داوطلب و فعال در حوزه سلامت حرفه ای تکمیل گردید. نتایج بخش مروری و بررسی اولیه مقالات دریافت شده مبتنی بر معیارهای گزینش و حذف مقالات، منجر به حصول ۱۲ مقاله شد. ارزیابی دقیق مقالات نشان داد که فصول مشترک بین ارگونومی صنعتی و پایداری می تواند به رویکردی جدید در برنامه ریزی های سلامت پایدار محیط های کار بینجامد.نتایج بخش دوم این پژوهش نشان داد که متوسط درصد پوشش موضوعات ارگونومی با وجوه اجتماعی ، اکولوژیک و اقتصادی پایداری به ترتیب ۱۶، ۱۰ و ۱۲ درصد بوده است. تلفیق ویژگی های ارگونومی و مفاهیم پایداری به ویژه با تاکید بر حیطه های اجتماعی در هر دو رویکرد، می تواند فرآیندی موثر و قابل اجرا را در راستای ارتقا سطح ارگونومی صنعتی و کیفیت زندگی کاری افراد به همراه داشته باشد
سمیه میرزا، نبی اله منصوری، رضا ارجمندی، رضا عزیزی نژاد،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: صنایع نفت و پتروشیمی اولین صنایعی بودند که سیستم مدیریت سلامت ،ایمنی و محیط زیست را توسعه دادند و برای حفظ و صیانت از نیروی انسانی متخصص، در کنار کاهش اثرات سوء صنعت بر محیط زیست، این نظام را در سازمان های تحت پوشش خود مستقر نمودند. هر چند این نظام در مطالعات مختلف مورد واکاوی عمیق قرار گرفته است. ولی متاسفانه بیشتر ارزیابی ها به صورت کیفی انجام گرفته است. در سالهای اخیر،ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت سلامت،ایمنی و محیط زیست به علت عدم وجود ارزیابی های کمی مناسب با محدودیت روبرو بوده است.
روش کار: در این تحقیق توسعه معیارها و زیر معیارهای سیستم مدیریت سلامت، ایمنی ومحیط زیست بارویکردی متفاوت بررسی شد و با استفاده از نظر خبرگان و با توجه به دسته بندیهای انجام شده پرسشنامه ای برای تعیین مقایسات زوجی تدوین شد.برای تعیین روابط بین معیارها از تکنیک DMATEL و برای تعییین وزن اهمیت آنها از روش تحلیل شبکه استفاده شد و در یک مطالعه موردی بین دو کارخانه مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: ارزیابی عملکرد نشان داد که معیار رهبری با وزن نرمال شده ۸/۱ از بیشترین تاثیرگذاری برخوردار هست و همچنین معیار های ارزیابی و مدیریت ریسک با وزن نرمال شده ۸/۰، معیار طرح ریزی با وزن نرمال شده۴۰/۰ ، .معیار خط مشی با وزن نرمال شده ۳۳/۰، .معیار سازمان با وزن نرمال شده ۳۱/۰ ، .معیار اجرا و پایش با وزن نرمال شده۲۲/۰ و .معیار ممیزی و بازنگری با وزن نرمال شده ۱۲ /۰ به ترتیب اولویت اول تا هفتم قرار دارد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که مهمترین معیارهای بهداشت، ایمنی و محیط زیست، رهبری است. تفاوت معنی دار بین نمره نهایی معیار رهبری و سایر معیارها اهمیت حیاتی آن در ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت سلامت، ایمنی و محیط زیست به را نشان می دهد. مدیریت می تواند با مشارکت کارمندان و اختصاص بودجه مناسب و حمایت از ابتکارات ابتکاری برای بهبود برنامه های سیستم مدیریت سلامت، ایمنی و محیط زیست ، بهتر و موفق تر باشد.
فاطمه ضامنی، پروین نصیری، محسن مهدینیا، احمد سلطانزاده،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: کاهش سطح سلامتی نیروی کار یکی از چالشهای مهم در صنایع میباشد. مطالعات مختلف نشان داده اند که میزان بهرهوری در صنایع با سلامتی نیروی شغلی دارای ارتباط معنی دار می باشد. بعلاوه، سلامتی کارکنان در محیط های شغلی می تواند تحت تاثیر متغیرهای مختلف مانند استرس شغلی، رضایت شغلی و همچنین کار در شیفت های غیرمتداول قرار گیرد. مطالعه حاضر با هدف تجزیه و تحلیل روابط علّت- معلولی پارامترهای نوبتکاری، استرس شغلی، رضایت شغلی با سطح سلامتی در یک صنعت پتروشیمی صورت گرفته است.
روش کار: این مطالعه مقطعی در سال ۱۳۹۶ اجرا شد. نمونه مورد مطالعه شامل ۲۰ نفر از خبرگان HSE بودند که بر اساس نمونهگیری هدفمند قضاوتی انتخاب و به مطالعه وارد شدند. برای جمع آوری دادهها از ابزار پرسشنامه ماتریسی ۴×۴ تشکیل شده از ۴ متغیر اصلی شامل نوبتکاری، استرس، رضایت شغلی و سطح سلامتی استفاده شده است. تجزیهوتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار متلب و روش دیمتل فازی انجام شد. همچنین برای هر متغیرمورد ارزیابی دو مقدار کلیدی D+R و D-R به دست آمد که به ترتیب میزان تعامل و نوع تعامل متغیر با سایر متغیرها را نشان میدهند.
یافته ها: ۰/۶۰%از خبرگان شرکت کننده در این مطالعه مرد و ۰/۴۰% نیز زن بودند. تنها ۰/۱۰% این افراد دارای تحصیلات دکتر بودند. بعلاوه، میانگین سن و سابقه کاری افراد مورد مطالعه به ترتیب ۳۴/۹±۶۴/۳۹ و ۱۰/۷±۲۲/۱۰ سال بود.
نتایج نشان داد پارمترهای نوبتکاری، استرس و رضایت شغلی به دلیل مثبت بودن مقادیر D-R به عنوان عوامل اثرگذار و متغیر سلامتی شغلی با کسب مقدار منفی D-R، به عنوان عامل اثرپذیر میباشد. بعلاوه این نتایج نشان داد که میزان تاثیر این پارامترها بر سلامتی با دو مکانیسم مستقیم و غیرمستقیم میباشد.
نتیجه گیری: نتایج بکارگیری روش دیمتل فازی بیانگر این بود که سلامت شغلی در محیطهای صنعتی بزرگ میتواند تحت تاثیر پارامترهای مختلف با اندازه اثر متفاوت قرار گیرد، لذا توجه به بر هم کنش این فاکتورها در تحلیل سلامتی و عوامل موثر بر آن بسیار مهم میباشد. بنابراین، سطح سلامتی در محیط ای صنعتی پرچالش مانند صنایع پتروشیمی می تواند تحت تاثیر نوبتکاری به عنوان یک علت ریشهای قرار گیرد. این علت ریشه ای در کنار رضایت شغلی اثر معنیداری بر افزایش سطح استرس و کاهش سطح سلامتی دارند. بر این اساس، هر گونه اقدام برای افزایش سطح سلامتی بایستی بر بهبود الگوهای نوبتکاری و افزایش سطح رضایت شغلی کارکنان به عنوان علل ریشهای و موثر بر سطح سلامتی متمرکز شود.
داود پناهی، محسن صادقی یارندی، نورالدین قراری، زهرا آقاجانی علیآبادی، احمد سلطانزاده،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت پیاده سازی سیستم های مدیریت ایمنی و سلامت شغلی در پیشگیری از بیماری های مختلف در محیطهای شغلی و همچنین تعیین میزان اهمیت و نقش استقرا و اجرای سیستم های مدیریت سلامت شغلی در کنترل و کاهش شیوع بیماری کووید ۱۹ در محیط های کاری به عنوان یکی از بخش های حساس و مهم جامعه، مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان شیوع ابتلا به بیماری کووید-۱۹ در دو گروه صنایع دارا و فاقد سیستم های مدیریت سلامت شغلی و همچنین ریسک فاکتورهای مدیریتی و اجرایی مرتبط در بخشی از صنایع ایران انجام پذیرفت.
روش کار: این مطالعه مقطعی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۹ در حین شیوع بیماری کروناویروس در بخشی از صنایع تحت نظر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است. طی مطالعه حاضر مجموعا ۷۰ صنعت مشتمل بر ۲۴ صنعت فعال در حوزه تولید محصولات شیمیایی، ۶ صنعت تولید قطعات خودرو، ۱۴ صنعت تولید لوازم خانگی، ۱۶ صنعت تولید محصولات بهداشتی و آرایشی، ۴ صنعت تولید محصولات فلزی و ۶ شرکت خدماتی بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل دو گروه از صنایع واجد سیستم مدیریت سلامت شغلی (۳۳ صنعت) و صنایع فاقد سیستم مدیریت سلامت شغلی (۳۷ صنعت) بود. در این مطالعه، چکلیستی برای جمعآوری دادههای مطالعه بر اساس الزامات و پارامترهای سیستمهای مدیریت سلامت شغلی و همچنین اطلاعات مرتبط با بیماریهای واگیر و عفونی مانند کووید-۱۹ طراحی گردید که شامل اطلاعات لازم در مورد ابتلا به بیماری کووید-۱۹ در دو گروه صنایع مورد مطالعه، طب کار، مدیریت ریسک خطرات بیولوژیک، سیستم مدیریت اطلاعات سلامت شغلی، آموزش و مشارکت کارکنان و همچنین پارامترهای مدیریت بیماری کووید-۱۹ بود. تحلیل آماری دادههای مطالعه با استفاده از آزمون کای اسکوئر و آزمون دقیق فیشر و در محیط نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ انجام پذیرفت.
یافته ها: تعداد کارگران شاغل در دو گروه صنایع واجد و فاقد سیستم مدیریت سلامت شغلی به ترتیب ۶۷۳ و ۷۰۸ نفر بود. از ۳۳ صنعت دارای سیستم مدیریت سلامت شغلی، (۱/۱۲ %) ۴ صنعت دارای سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE-MS)، (۷/۶۶ %) ۲۲ صنعت استاندارد OHSAS ۱۸۰۰۱:۲۰۰۷ را اخذ نموده و (۲/۲۱ %) ۷ صنعت نیز دارای گواهینامه ISO ۴۵۰۰۱:۲۰۱۸ بودند. مشخص گردید که مقادیر شیوع بیماری کووید-۱۹ در صنایع فاقد سیستم های مدیریت سلامت شغلی به طور معنی داری بالانر می باشد (۰۵/۰>p). همچنین یافته ها نشان داد که بین پارامترهای طب کار، مدیریت ریسک خطرات بیولوژیک، سیستم مدیریت اطلاعات سلامت شغلی، آموزش و مشارکت کارکنان و همچنین پارامترهای مدیریت بیماری کووید-۱۹ در دو گروه صنایع مورد مطالعه اختلاف معنی داری وجود دارد (۰۵/۰>P).
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که بین مقادیر امتیاز پارامترهای طب کار و سیستم مدیریت اطلاعات سلامت شغلی، مدیریت ریسک خطرات بیولوژیک، آموزش و مشارکت کارکنان، مدیریت بیماری کووید-۱۹ و در نهایت شیوع بیماری مذکور بین صنایع واجد و فاقد سیستم های مدیریت سلامت شغلی ارتباط معنی داری وجود داشته و اجرا و استقرار سیستم های مدیریت سلامت شغلی می تواند گامی موثر در راستای کاهش شیوع بیماری های ویروسی و واگیر همچون کووید-۱۹ باشد.
ویدا زراوشانی، رومینا عباس نژاد،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: با توجه به بحران کووید-۱۹ و اهمیت شناسایی و ردیابی منابع اولیه آلودگی و نیز نقش آنالیز مشاغل در تامین ایمنی کارکنان ، این مطالعه به شناسایی وظایف شغلی موثر در انتقال کووید-۱۹ در مورد مرگ خانمی شاغل در واحد مدارک پزشکی بیمارستان شفا تاکستان (استان قزوین) پرداخت.
روش کار: این پژوهش نوعی مطالعه موردی (Case study) است که در خصوص مرگ خانم ۲۶ ساله متاهل و شاغل در بخش مدارک پزشکی بیمارستان شفا تاکستان که در اسفند ۱۳۹۸ رخ داد انجام شد. پس از شناسایی و تکمیل وظایف شغلی متوفی، آنالیز خطرات شغلی انجام و درنهایت وظایف شغلی معمول و میزان منابع خطر کووید-۱۹ تعیین گردید.
یافته ها: تعداد ۱۵ وظیفه به عنوان وظایف شغلی متوفی شناسایی شد. منابع خطر کووید-۱۹ در سه گروه منابع انسانی با ۵۱ مورد (۰۶/۳۸ درصد) ، منابع اداری (ابزار ، تجهیزات اداری و کامپیوتری) با ۴۶ مورد (۳۳/۳۴ درصد) و منابع کاغذی با ۳۷ مورد (۶۱/۲۷ درصد) طبقه بندی شدند. چهار وظیفه به عنوان وظایف معمول و عمده شغل متوفی شناسایی شدند که در مجموع ۹۰/۵۹ درصد از تعداد کل منابع خطر را شامل می شدند. در این مطالعه ، دو وظیفه شغلی بحرانی شناسایی شد. وظیفه ی» پاسخ به مکاتبات مربوط به پزشکی قانونی و بیمه»و» بررسی گزارش عمل جراحی بیماران « دو وظیفه بودند که با مجموع ۰۶/۳۹ درصد بیشترین منابع خطر کووید-۱۹ را دارا بودند.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد عامل اصلی انتشار کووید- ۱۹ در این مطالعه، منابع انسانی بوده و دو وظیفه شغلی معمول (روتین) بیشترین منبع انتقال کووید-۱۹ را در پی داشته و به عنوان وظایف بحرانی شناسایی شدند که کنترل آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد پرهیز از انجام وظایف خاص و غیر معمول در دوره کرونا و انتقال آن به زمان پس از این بحران، به منظور کاهش منایع آلودگی کووید-۱۹ ضروری است. استفاده از این تکنیک جهت تدوین فرایند و دستورالعمل های ایمن به منظور استقرار سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی و افزایش آمادگی بیمارستان ها در مقابله با بحران کووید-۱۹ توصیه می گردد.
داوود محمودی، جلیل نظری، لیلا راستگو، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: صنعت قالیبافی یکی از مهمترین صنایع دستی کشور بشمار می رود. این حرفه جزء مشاغل سخت و زیان آور بوده، که شاغلین در آن اغلب در شرایط نامساعد، ناایمن و غیرارگونومیک فعالیت می کنند. مطالعه حاضر با رویکرد ارگونومیکی با استفاده از مدل سازی آماری به بررسی تاثیر ویژگی های فردی، شغلی و شرایط کارگاهی بر سلامت عمومی زنان قالیباف پرداخته است.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. جمعیت مورد مطالعه را زنان قالیباف با حداقل سابقه یکسال که در کارگاه های خانگی روستاهای مشگین شهر مشغول بکار بودند تشکیل داده است. ابزار گردآوری اطلاعات مورد نیاز نیز پرسشنامه ترکیبی شامل سؤالات مربوط به مشخصات فردی، سلامت عمومی (GH۲۸)، سوابق بیماریNIOSH و چک لیست شرایط کارگاهی می باشد. اطلاعات پس از جمع آوری و ورود به رایانه با استفاده از مدل سازی آماری براساس مدل خطی عمومی به صورت یک و چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ۴/۳۷% مورد مطالعه مورد مطالعه از نظر سلامت عمومی دارای وضعیت نامطلوب (بیمار) بودند. برای بررسی ارتباط عوامل داخلی و خارجی در بافندگان فرش با وضعیت سلامت عمومی از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد. طبق این مدل، بین وضعیت سلامت عمومی با سن، سابقه شغلی، سابقه بیماری، تعداد زایمان، زایمان غیر طبیعی و داشتن سابقه حادثه در محیط کاررابطه آماری معنی دار (۰۵/p<۰) وجود دارد. ولی بین وضعیت سلامت عمومی با شرایط کارگاهی (در قالب یک متغیر) هیچگونه رابطه معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر، بطور کلی می توان گفت که متغیرهای فردی و شغلی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر روی سلامت عمومی قالیبافان خانگی می باشند. اگر چه در مدل مورد بررسی، شرایط کارگاهی ارتباط معنی داری را با مؤلفه های سلامت عمومی نشان نداد، ولیکن این امر نیاز به مطالعات بیشتری دارد. در این راستا انجام مطالعاتی در جهت شناسایی عوامل مؤثر در سلامت عمومی قالیبافان (بویژه شرایط کارگاهی) به صورت عینی و ذهنی پیشنهاد می گردد.
زهرا حسنی، گلنار شجاعی باغینی، ملیحه خلوتی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: فرسودگی شغلی نوعی از فرسودگی روانی است که با فشارهای روانی یا استرسهای مربوط به شغل و محیط کار توأم گشته و میتواند سلامت عمومی فرد را تحت تأثیر قرار دهد که بیشتر در شغلهایی که مرتبط با خدمات بهداشتی و اجتماعی است به وجود میآید. با توجه به مشکلات ویژه کارکنان بیمارستانها به دلیل حساسیت بالای کاری، مطالعه حاضر بهمنظور شناسایی رابطه بین فرسودگی شغلی و سلامت روان در بین کارکنان پشتیبانی بیمارستانهای عمومی، تخصصی و فوق تخصصی صنعت نفت کشور انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع همبستگی بود. ۲۵۱ نفر از کارکنان پشتیبانی بیمارستانهای شرکت نفت در شهرهای آبادان، اهواز، ماهشهر و تهران بهصورت تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده شامل چکلیست دموگرافیک، پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش بود. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری همبستگی اسپیرمن، U من-ویتنی و H کروسکال-والیس در سطح ۰۵/۰ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافتهها نشان داد که ۴۵/۵ درصد از مشارکتکنندگان در رده سنی ۳۰-۴۰ سال قرار داشتند و ۴۹/۵ درصد مشارکتکنندگان زن بودند. میانگین و انحراف معیار استاندارد سلامت روان و فرسودگی شغلی کارکنان پشتیبانی مراکز درمانی صنعت نفت به ترتیب ۰/۴۰۵±۲/۱۲ و ۰/۶۳۴±۲۸/۴ بود. بین فرسودگی شغلی با سلامت روان و سلامت روان با خستگی هیجانی و مسخ شخصیت و کفایت شخصی در کارکنان پشتیبانی در بیمارستانهای عمومی، تخصصی و فوق تخصصی صنعت نفت کشور رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای مطالعه، فرسودگی شغلی، سلامت روانی را تحت تأثیر قرار میدهد. فرسودگی شغل دو گروه جنسیتی مرد و زن را تحت تأثیر قرار میدهد. از یافتههای این مطالعه میتوان در برنامهریزی پیشگیری، شناسایی گروههای در معرض خطر در محیطهای کاری استفاده کرد.
فریده گلبابایی، محمدجواد شیخ مظفری، جمال بیگانه، سقراط عمری شکفتیک،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان دادهاند که معلمی از جمله مشاغل با ریسک بالای سلامتی است. آسم و دیگر بیماریهای تنفسی، مشکلات اسکلتی عضلانی و عوارض روانی در میان معلمان شایع هستند. علل این مشکلات را میتوان در ویژگیهای محیط کاری آنان جستجو کرد. لذا مطالعه حاضر به بررسی ارتباط کیفیت هوای محیطهای آموزشی و سلامت معلمان میپردازد.
روش کار: مطالعه مروری حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سلامتی معلمان با ویژگیهای فیزیکی هوا شامل دما، رطوبت نسبی و نرخ تهویه محیطهای آموزشی انجام گرفته است. جستجو، در پایگاههای PubMed و Web of Science، با استفاده از کلیدواژههای teacher، temperature، humidity، ventilation، school، classroom، health symptoms و thermal comfort انجام گرفت. محدوده زمانی مطالعه، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۲ بوده است.
یافته ها: از ۱۰۳ مقاله اولیه، در نهایت ۱۳ مقاله مورد بررسی نهایی قرار گرفتند. ۶ مطالعه به بررسی ناهنجاریهای صوتی معلمان در ارتباط با عوامل مختلف پرداخته بودند. ۲ مطالعه، ارتباط بین شیوع و تشدید علائم تنفسی و دما، رطوبت نسبی و نرخ تهویه مکانهای آموزشی را مورد بررسی قرار داده بودند و نشان دادند که تهویه و رطوبت نسبی با این علائم در ارتباط هستند. ۵ مطالعه نیز ارتباط آنها با علائم غیراختصاصی شایع در بین معلمان، مانند سردرد، استرس، مشکلات سینوسی، مشکلات آلرژیک و ...، بررسی کرده بودند. نتایج نشان داد که شیوع این علائم بالا و در برخی موارد مرتبط با پارامترهای مذکور بوده است.
نتیجهگیری: علائم و اختلالات صوتی، تنفسی، علائم آلرژیک و سایر علایم غیراختصاصی درمیان معلمان شایعاند و میتوانند با پارامترهای کیفیت محیط داخلی مکانهای آموزشی (از جمله دما، رطوبت نسبی و نرخ تهویه) مرتبط باشند و لذا با کنترل و تنظیم این پارامترها در مقادیر توصیه شده، میتوان از شیوع و یا تشدید آنها جلوگیری کرد.
جمال بیگانه، ونوشه کلانتری، سقراط عمری شکفتیک، محمد جواد شیخ مظفری، سیده سولماز طالبی، محمد حسین ابراهیمی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: رانندگی ازجمله مشاغلی است که بواسطه ماهیت کار، دارای عوامل زیان آور مختلفی است که مواجهه با آنها سلامتی رانندگان را بصورت مستقیم و غیرمستقیم متاثر می کند. لذا اطلاع از وضعیت و میزان شیوع این عوامل در رانندگان بمنظور اجرای سیاست های پیشگیرانه، بسیار ضروری می نماید.
روش کار: مطالعه مقطعی حاضر، بخشی از یک مطالعه کوهورت است که در بازه زمانی ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ در میان رانندگان حرفه ای شهرستان شاهرود انجام گردید. داده های مربوط به اطلاعات زمینهای، مقدار فشارخون، اندازه قد، وزن، اندازه دورکمر، شاخص توده بدن، فاکتورهای خونی، میزان افت شنوایی (dB)، شاخص های عملکرد تنفسی، اختلالات خواب و نیز داده های مربوط به تصادفات، برای هریک از شرکت کنندگان، با ابزار و روش استاندارد، جمع آوری و استخراج شد.
یافته ها: تعداد افراد موردبررسی در این مطالعه ۱۴۶۱ نفر از رانندگان حرفه ای بود. میانگین سنی این افراد ۹۶/۶ ± ۳۰/۳۷ سال و تمامی آن ها مرد بودند. ۴۲۶ نفر از جمعیت آنها مبتلا به سندرم متابولیک بودند. ۷۹۷ نفر و ۹۴۲ نفر دارای درجات مختلفی از کاهش شنوایی، به ترتیب، در گوش راست و چپ بودند. ۱۲۹ نفر دارای آپنه انسدادی خواب و ۱۳۳۰ نفر دارای اختلال بی خوابی بودند. بررسی ها نشان داد که ۳۵۱ نفر از رانندگان حداقل یک بار دچار حوادث رانندگی شده بودند.
نتیجه گیری: این مطالعه شیوع عوامل خطر سلامتی را، در مقطع زمانی موردبررسی، در رانندگان حرفه ای نشان داد. با توجه به نقش حیاتی رانندگان در حمل ونقل و اقتصاد کشور، توجه بیشتر به سلامت این گروه شغلی ضروری به نظر می رسد. غربالگری منظم وضعیت سلامت، آموزش شیوه زندگی سالم، بهبود شرایط کاری و مدیریت استرس، از جمله مداخلاتی هستند که می توانند در ارتقای سلامت رانندگان موثر باشند.
زهره شرعی، شاهین ابراهیمی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: پیشرفت روز افزون تکنولوژی در زمینه دیجیتال و اتوماسیون منجر به تغییر در خط روند مشاغل و محتوای شغل گردیده و به نظر میرسد سازمانها کارکنان خود را بهسمت کارهای سختتر و طولانیتر سوق میدهند که در سلامتی کارکنان تأثیر گذار است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مطالبات - منابع شغلی بر اضافهکاری و سلامت مرتبط با کار و با واسطهگری اعتیاد به کار و عجین شدن با کار انجامشده است.
روش کار: کار از حیث هدف و ماهیت، توصیفی-پیمایشی و کاربردی است. جامعه آماری پژوهش را کارکنان شرکت مترو اصفهان (۳۲۰ نفر) تشکیل میدهند که تعداد (۱۷۵ نفر) از آنها بهروش نمونهگیری تصادفی موردمطالعه قرار گرفتند. برای جمعآوری اطلاعات موردنیاز، پرسشنامه اعتیاد به کار Spence و Robbins (۱۹۹۲)، عجین شدن با کار Lodahl و Kejner، سلامت ادراکشده مرتبط با کار Langseth-Eide (۲۰۱۹) و محتوای شغلی Karasek و همکاران (۱۹۹۸) بر اساس طیف لیکرت توزیع و تکمیل گردید. مدل معادلات ساختاری جهت بررسی آزمون فرضیههای پیشنهادشده به کار گرفته شد.
یافته ها: یافتهها نشان داد مطالبات شغلی بر اعتیاد به کار (۳۹۴/۰ = β, ۹۶۹/۵= T، ۰۵/۰> P) و منابع شغلی بر عجین شدن با کار(۵۰۲/۰ = β, ۸۳۲/۷= T، ۰۵/۰> P) تأثیر مثبت و معناداری دارد و اعتیاد به کار و عجین شدن با کار تأثیر مطالبات و منابع شغلی بر اضافهکاری و سلامت ادراکشده مرتبط با کار را میانجیگری میکنند
(۳۸۳/۴ = β, ۱۸۹/۲= T، ۰۵/۰> P). همچنین منابع شغلی تأثیر مطالبات شغلی بر اعتیاد به کار را تعدیل نمیکند (۰۴۹/۰- = β, ۳۳۳/۱= T، ۰۵/۰> P) .
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین اعتیاد به کار و عجین شدن با کار بهعنوان دو نوع مختلف سختکوشی (منفی و مثبت) در روند سلامت در مدل مطالبات-منابع شغلی تمایز وجود دارد.
مهندس پیام خانلری، مهندس لیلا سلیمانی، دکتر احمدعلی نوربالاتفتی، مهندس الهه عموزاده، دکتر سیدابوالفضل ذاکریان،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: سلامت روان در محیطکار، نقش مهمی در رفاه کارکنان و بهرهوری سازمانی دارد، اما حالاتی نظیر استرس، اضطراب، افسردگی و فرسودگی شغلی میتوانند تأثیرات منفی بسیاری بر عملکرد شغلی و کیفیت زندگی افراد داشته باشند. ابزارهای متعددی برای ارزیابی سلامت روان توسعه یافتهاند، اما اغلب برای محیطهای کاری طراحی نشده یا بهروز نیستند. این مطالعه ابزارهای موجود را مرور کرده و مناسبترین روشها برای غربالگری و ارزیابی حالات سلامت روان در کار را معرفی میکند.
روشکار: این مطالعه از روش مرور دامنهای برای شناسایی ابزارهای ارزیابی سلامت روان در محیط کار استفاده کرده است. جستجو در پایگاههای اطلاعاتی PubMed، PsycINFO، Web of Science و Scopus با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط با حالات سلامت روان شغلی انجام شد. مطالعات انتخاب شده شامل ابزارهایی بودند که پس از سال ۲۰۲۰ توسعه یافته و اعتبارسنجی شده بودند. دادهها توسط دو نویسنده استخراج و بررسی شده و ابزارها بر اساس کاربرد و ویژگیهای خاص دستهبندی شدند.
یافتهها: از ۷۴۶ سند اولیه، پس از حذف موارد غیرمرتبط و بازبینی معیارها، ۱۲ مطالعه نهایی انتخاب شد. ابزارهای استخراجشده برای ارزیابی استرس، اضطراب، افسردگی و فرسودگی شغلی کاربرد داشتند. بیشتر این ابزارها برای عموم مشاغل طراحی شدهاند، اما برخی کاربردهای خاص شغلی داشتند، مانند ابزارهای مرتبط با پرسنل نظامی، کارکنان مراقبت بهداشتی و امدادگران. ابزار فرسودگی شغلی بیشترین ارجاعات را به خود اختصاص داده است.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد بیشتر ابزارها کاربرد عمومی و برخی برای محیطهای کاری طراحی شدهاند. ابزارهای جدیدتر، مانند غربالگر استرس شغلی، سیاهه افسردگی شغلی و ابزار ارزیابی فرسودگی، میتوانند جایگزین ابزارهای قدیمی شوند. پیشنهاد میشود ابزارهای کوتاه و تخصصی ارزیابی اضطراب شغلی توسعه یابد و سازمانها از ابزارهای متناسب با شرایط کاری کارکنان برای ارتقای سلامت روان و بهرهوری استفاده کنند.
کلمات کلیدی: ابزارهای ارزیابی سلامت روان، استرس شغلی، افسردگی شغلی، فرسودگی شغلی، اضطراب شغلی
نرمین حسن زاده رنگی، بیان حسینی، یگانه اختری، احسان فرورش، یحیی خسروی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: این مطالعه باهدف ترسیم نمایه خدمات بهداشت حرفهای ایران و تبیین چالشها و رهیافتهای اجرایی و تحقیقاتی با تمرکز بر پوشش خدمات و مداخلات انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه تلفیقی کمی و کیفی، دادهها از طریق چندجانبه نگری و بر اساس مرور اسناد سازمانهای بینالمللی نظیر سازمان بهداشت جهانی و سازمان بینالمللی کار، نمایه بهداشت حرفهای کشورها، قوانین و مقررات، مطالعات گذشته و مصاحبه با خبرگان گردآوری شد. دادههای ثانویه از پورتال وزارت بهداشت و بر اساس چکلیست بازرسی و همچنین دادههای ثانویه مرکز ملی آمار جمعآوری شد. دادههای کیفی از طریق تحلیل محتوای استقرایی و قیاسی و دادههای کمی از طریق آمار توصیفی تحلیل شد.
یافته ها: نمایه خدمات بهداشت حرفهای در قالب ۴۵ شاخص در ۹ حیطه و ۶ نوع برای ایران اختصاصی سازی شد. پوشش خدمات بازرسی برای کل کارگاههای موجود (۳۹ درصد) و برای کل شاغلان موجود (۱۵ درصد)، تخمین زده میشود. پوشش خدمات در کارگاههای تحت پوشش بازرسی شامل دسترسی به تسهیلات کامل بهداشتی (۴۸ درصد) و کنترل مواجهات شغلی (۱۸ درصد) است. پوشش خدمات برای شاغلان تحت پوشش بازرسی شامل معاینات شغلی (۵۸ درصد)، آموزش بهداشت حرفهای (۶۲ درصد) و استفاده از وسایل حفاظت فردی (۶۶ درصد) است.
نتیجه گیری: مهمترین مداخله در حیطه پوشش و پایداری خدمات، بهجز بازرسی که جنبه حاکمیتی دارد، سایر خدمات به گسترهای از خدمتدهندگان حقوقی با رفع موانع موجود و با محوریت ارائه خدمات به کارگاههای کوچک برونسپاری شود. بازطراحی خدمات بهداشت حرفهای تمرکز بر جنبههای اقتصادی کنترلها، سلسلهمراتب کنترلها، اولویتبندی کنترلها، کنترلهای کمهزینه و اثربخش مخصوصاً در کارگاههای کوچک ضروری است.
زهره شرعی، قربانعلی عباسی دره بیدی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: سلامت کارکنانیک پیشبینی کننده مهم بهرهوری سازمان است لذا هدف از این پژوهش بررسی تأثیر منتورینگ معکوس و بازآفرینی شغل بر سلامت روانی و جسمی با نقش میانجی عجین شدن با کار بود.
روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی با محوریت کاربردی بود که بهصورت مقطعی و با استفاده از روشهای پیمایشی برای جمع آوری دادهها انجام شد. جامعه آماری شامل ۳۳۰ نفر از کارکنان شرکت فولاد امیرکبیر کاشان میباشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ۱۸۰ نفر و از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه استاندارد شده با ۶۳ سؤال جمع آوری شد. روایی پرسشنامه از طریق آزمون روایی همگرا و واگرا تأیید شد و پایایی آن با آلفای کرونباخ تأیید شد که برای همه متغیرها از ۷/۰ فراتر رفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی (SPSS) و آمار استنباطی (PLS) انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که منتورینگ معکوس بر سلامت روانی و سلامت جسمی تأثیر منفی معنادار دارد
(P < ۰,۰۰۱) . بازآفرینی شغل بر سلامت روانی (P < ۰.۰۰۱) و سلامت جسمی (P = ۰.۰۰۱) تأثیر منفی معنادار دارند. عجین شدن در کار، تأثیر منفی منتورینگ معکوس بر سلامت روانی را بیشتر و تأثیر منفی منتورینگ معکوس بر سلامت جسمی را کمتر کرده است (P < ۰.۰۰۱) . همچنین عجین شدن در کار، تأثیر منفی بازآفرینی شغل بر سلامت روانی (P = ۰.۰۰۲) و سلامت جسمی (P < ۰.۰۰۱) را در بین کارکنان و مدیران شرکت فولاد امیرکبیر کاشان کاهش داده است.
نتیجه گیری: نتایج نشان میدهند که مدیران با پیادهسازی شیوههای منتورینگ معکوس و بازآفرینی شغل میتوانند میزان عجین شدن با کار را کنترل کنند و با ارتقا سلامت و رفاه کارکنان، بهرهوری سازمان را حفظ کنند.