۱۶ نتیجه برای خستگی
زینب کاظمی، عادل مظلومی، جبرائیل نسل سراجی، مصطفی حسینی، صدیقه باریده،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: ازجمله مشاغل پرمسوولیت در صنعت ریلی، شغل لکوموتیورانی است. لکوموتیوران نیازمند عملکردهای شناختی متعددی از قبیل توجه مستمر، شناسایی اشیاء، حافظه، برنامه ریزی و تصمیم گیری می باشد. سطوح بالای خستگی ازجمله علل ایجاد حوادث توسط لکوموتیورانان است. عوامل متعددی بر افزایش خستگی لکوموتیورانان اثرگذار می باشد که بارکاری از مهم ترین این فاکتورها است. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی بارکاری لکوموتیورانان قطارهای مسافری و اثر آن بر خستگی این افراد می باشد.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی می باشد که در میان ۱۰۰ نفر از لکوموتیورانان نیروی کشش راه آهن که با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند، صورت گرفت. به منظور ارزیابی وضعیت بارکاری و خستگی لکوموتیورانان به ترتیب از پرسشنامه NASA-TLX و مقیاس خستگی Samn-Perelli استفاده گردید. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از تست های Paired t-test و Spearman صورت گرفت.
یافته ها: نتایج بهدست آمده نشان داد که لکوموتیورانان، دو بعد تلاش و کوشش و بارذهنی خود را به ترتیب با میانگین های ۲۲/۷۴ و ۳۱/۷۳ بهعنوان مهم ترین ابعاد بارکاری ارزیابی کرده اند. بین بارکاری و میزان خستگی قبل از حرکت و نیم ساعت قبل از رسیدن به مقصد (مربوط به مسیر رفت) ارتباط معنی داری بهدست نیامد (۰۵/۰
مجتبی خسروی دانش، عادل مظلومی، شقایق زهرائی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: معلمی شغل پر استرسی می باشد اما علی رغم این ماهیت پرتنش اکثریت معلمان مضطرب و بی انگیزه نیستند و شغل خود را ارزشمند و رضایت بخش می دانند. مدل الزامات شغلی-منابع (JD-R) از جامع ترین مدل های مطالعات استرس شغلی می باشد که به بررسی همزمان عوامل انگیزشی و استرس زا و اثرات آنها می پردازد. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی های شغلی معلمان (شامل الزامات شغلی و منابع شغلی) و پیامدهای آنها با استفاده از مدل الزامات شغلی-منابع صورت گرفت.
روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی بهصورت مقطعی بین ۲۴۷ نفر از معلمان دبیرستان های مناطق شهر تهران، با استفاده از نمونه گیری تصادفی و خوشه ای دومرحله ای در سال ۱۳۹۵، صورت گرفت. در این مطالعه تآثیر ویژگی های شغلی شامل مولفههای الزامات شغلی (شامل بدرفتاری دانش آموزان، تعارض بین کار-خانواده و نیاز عاطفی) و منابع شغلی ( شامل حمایت مدیریت و وضعیت شغلی) بر روی خستگی عاطفی، نیرومندی، علایم بیماری و تعهد سازمانی افراد با استفاده از مدل الزامات شغلی-منابع مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ و برازش مدل به روش آنالیز مسیری و توسط نرم افزار AMOS نسخه ۲۳صورت گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که مدل مذکور از شاخص های برازش مطلوب برخوردار می باشد و ضرایب اثر تمامی متغیرها معنی دار میباشند(p<۰,۰۰۱). طبق مدل مطالعه، الزامات شغلی(β=۰.۳) بهصورت قوی تری نسبت به منابع شغلی(β=-۰.۲)، خستگی عاطفی معلمان را پیش بینی می کرد، همچنین رابطه این دو متغیر با نیرومندی برابر اما مخالف یکدیگر مشاهده شد(β=± ۰.۲۷). علاوه بر این نتایج نشان دادند که خستگی عاطفی، رابطه بین الزامات شغلی و سلامت، و نیرومندی رابطه بین منابع شغلی و تعهد سازمانی معلمان را بهصورت جزیی میانجی گری می کنند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، اتخاذ برنامه هایی با اولویت تعدیل الزامات شغلی و سپس، بهبود منابع شغلی در دسترس معلمان می تواند از راهکارهای موثر بر کاهش فرسودگی شغلی و افزایش تعلق خاطر شغلی، سلامت و تعهد سازمانی این عزیزان باشد.
اسماء زارع، مهدی ملکوتی خواه، احسان گروسی، سیف اله غریب، سید ابوالفضل ذاکریان،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: اتاق کنترل از مهم ترین محیط های کاری می باشد که نیازمند عمل کرد بهینه افراد به منظور به حداقل رساندن خطا می باشد. روشنایی از عوامل محیطی موثر بر عمل کرد اپراتورهای اتاق کنترل است. تامین روشنایی بهینه در اتاق کنترل از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر روشنایی بر بارکاری، خواب آلودگی، خستگی چشمی و میزان رضایت افراد از روشنایی می باشد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع مداخله ای می باشد که در اتاق کنترل یک نیروگاه برق انجام شد. مداخله در روشنایی اتاق کنترل با دو سیستم روشنایی شامل لامپ های فلوئورسنت (۴۰۰۰ کلوین، شدت ۲۰۰ لوکس) و لامپ های LED ( ۴۰۰۰ کلوین ،شدت ۴۰۰ لوکس ) انجام گردید. ۱۶ اپراتور تحت این دو سیستم روشنایی از نظر بارکاری، خواب آلودگی، خستگی چشمی و میزان رضایت از روشنایی به وسیله پرسش نامه ارزیابی شدند.
یافته ها: برطبق نتایج، خستگی چشمی بعد از مداخله به طور معناداری کاهش یافت (۰,۰۰۴>p). هم چنین روشنایی بیش تر باعث کاهش معنادار میزان خواب آلودگی گردید (۰.۰۰۱>p). در بررسی بار کاری، مقادیر بارکاری ذهنی (۰.۰۰۱>p) و تلاش (۰.۰۳>p) بعد از مداخله و افزایش روشنایی به طور معناداری کاهش یافته اند اما نیاز فیزیکی، نیاز زمانی، عمل کرد و ناامیدی تفاوت معناداری با نتایج قبل از مداخله نشان نداد.
نتیجه گیری: به طورکلی می توان گفت که سیستم روشنایی ترکیبی فلوئورسنت و LED با شدت روشنایی ۴۰۰ لوکس می توانند شرایط عمل کردی و ذهنی مناسبی برای اپراتورهای اتاق کنترل ایجاد کند. شدت روشنایی ۴۰۰ لوکس از نظر بار کاری، خواب آلودگی، خستگی چشمی و میزان رضایت افراد از روشنایی، شرایط محیطی بسیار بهتری از شدت روشنایی ۲۰۰ لوکس فراهم می نماید.
علی توکلی کاشانی، محمدمهدی بشارتی، امین رادمرد،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: بررسی میزان تاثیر متغیرهای دموگرافیک و نیز شرایط کاری رانندگان اتوبوس بر رفتار و عمل کرد ترافیکی آن ها، علاوه بر سلامتی خودِ راننده، برای حفظ جان مسافرین نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه برخی متغیرهای دموگرافیک و نیز مشخصه های زمانی شیفت کاری، بر رفتارهای مرتبط با «شناسایی خطرات»، «آرامش حین رانندگی»، «خستگی» و «هیجان طلبی» در میان رانندگان اتوبوس برون شهری می باشد.
روش کار: این پژوهش از دسته مطالعات تحلیلی-مقطعی می باشد. نمونه تصادفی مورد استفاده در این پژوهش، شامل ۳۲۱ راننده اتوبوس از پایانههای مسافربری برون شهری تهران می باشد. در این مطالعه، از پرسش نامه BDRI به عنوان ابزار گردآوری داده و از ضریب هم بستگی پیرسون، آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی به عنوان ابزارهای تحلیل داده ها استفاده گردید.
یافته ها: درمجموع، سن، سابقه رانندگی و نیز مدت زمان استراحت راننده هم بستگی مثبتی با خستگی و هیجان طلبی کم تر و آرامش بیش تر حین رانندگی دارد. رانندگانی که عمر وسیله نقلیه آن ها بیش تر بوده، وضعیت نامطلوب تری در شاخص های شناسایی خطرات، آرامش حین رانندگی و خستگی داشته اند. وضعیت تاهل و سیگاری بودن راننده رابطه معناداری با خستگی و آرامش حین رانندگی نشان داد. به علاوه، وضعیت راننده های با تحصیلات دانش گاهی، در هر چهار عامل، به طور معناداری بدتر از سایر راننده ها می باشد. رانندگانی که در مسیرهای کوهستانی تردد می کنند، در هر دو عامل شناسایی خطرات و خستگی، وضعیت نامطلوب تری نسبت به سایر رانندگان داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به تاثیرگذاری سن راننده و سابقه رانندگی بر خستگی، هیجان طلبی و آرامش حین رانندگی، به نظر می رسد برگزاری دوره های آموزشی متناسب با گروه های مختلف سنی رانندگان برای افزایش آگاهی آنان درمورد نحوه مدیریت این عوامل بتواند به بهبود وضعیت رانندگان در این شاخص ها کمک کند. به علاوه، باتوجه به تاثیرگذاری زمان استراحت و نیز نوع مسیر تردد بر خستگی و توانایی راننده اتوبوس در شناسایی خطرات، لازم است قوانین مناسبی برای کاهش تاثیر این عوامل بر عمل کرد رانندگان تصویب گردد
عادل مظلومی، رضا پوربابکی، سجاد سمیعی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: امروزه کار با پایانه های تصویری که به اختصار به آن VDT می گویند بسیار گسترده و در زندگی روزمره محبوب شده است. به دلیل استفاده روز افزون کامپیوتر در موسسات اداری و فضاهای اجتماعی، شیوع علایم چشمی ناشی از کار با کامپیوتر هم چنان از یک روند افزایشی برخوردار است و همواره مشکلات عمده ای برای سلامت افراد به دنبال دارد. شغل های کامپیوتری دارای تحرک کمی هستند و جهت کار فیزیکی به انرژی کمی نیاز دارند، ولی در مقابل نیازمند پردازش های شناختی و توجهات ذهنی بیش تری هستند. خستگی بینایی یک خطر شغلی برای افرادی است که با کامپیوتر کار می کنند. خستگی چشمی دارای علایمی هم چون سردرد، بیزاری از کار و دردهای چشمی می باشد. هدف از این مطالعه انجام مروری سیستماتیک در خصوص خشکی ، خستگی چشم و میزان پلک زدن در بین شاغلین پایانه های تصویری می باشد.
روش کار: جهت یافتن مقالات با محوریت تاثیر ریسک فاکتورها بر شاخص های چشمی در کاربران کامپیوتر، از پایگاه های جستجوی اینترنتی و موتورهای جستجو استفاده گردید. در این مطالعه مقالات مرتبط از پایگاه های اینترنتی شامل Pubmed – google scholar – web of science – scopus جستجو و گردآوری شدند. برای جستجو در این پایگاه ها از کلید واژه های computer user ,eye fatigue, dry eye, eye blink استفاده شد. در نهایت پس از دریافت ۱۱۵ مقاله مرتبط از پایگاه های ذکر شده و پس از گزینش مقالات بر اساس هدف مطالعه و حذف مقالات غیر مرتبط ، ۱۷ مقاله کاملاً مرتبط با موضوع مورد بررسی انتخاب گردید.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که استفاده از کامپیوتر باعث بروز مشکلات متعددی در چشم می شود. مدت زمان استفاده از کامپیوتر، نوع کار با کامپیوتر، بار ذهنی، فاصله از مانیتور و هم چنین استفاده طولانی مدت از کامپیوتر بدون ایجاد وقفه در حین کار می تواند باعث بروز خشکی و خستگی چشم در کاربران شود که یکی از شایع ترین مشکلات چشمی در بین کاربران کامپیوتر می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده توصیه می شود جهت کاهش خشکی و خستگی چشم، فاصله فرد تا مانیتور بیش از ۵۰ سانتی متر باشد، جهت استراحت چشمان از قانون ۲۰-۲۰-۲۰ استفاده گردد و موقعیت قرار گیری مانیتور ۱۵-۲۰ درجه زیر خط دید کاربر باشد. هم چنین تمرکز بیش از حد بر روی صفحه نمایش باعث کاهش پلک زدن و در نتیجه خشکی چشم می شود. در این خصوص جهت جلوگیری از خشکی سطح چشم توصیه می شود که حتی الامکان به صورت اختیاری نیز پلک زده شود.
امید زادی آخوله، ابراهیم نصیری، مژگان لطفی، سید علی اکبر محمودی، هوشنگ اکبری،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: محیط پر استرس اتاق عمل، محدودیتهای فیزیکی فضای کاری و ایستادنهای طولانی مدت موجب بروز خستگی مزمن در تکنولوژیستهای جراحی و در نتیجه کاهش کارایی و کیفیت خدمات میگردد، این پژوهش با هدف تعیین تاثیر ورزش ترکیبی و استنشاق اسانس اسطوخودوس بر شدت خستگی تکنولوژیستهای جراحی اجرا شد.
روش کار: پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی است که بر روی ۹۷ نفر از تکنولوژیستهای جراحی شاغل در بخش های اتاق عمل بیمارستان های آموزشی درمانی شهر تبریز و پس از کسب رضایت آگاهانه از آن ها در سه گروه (ورزش، اسانس اسطوخودوس و کنترل) انجام شد. ابزار مطالعه شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه ی سنجش چند بعدی خستگی بود. در گروههای آزمون، مداخله شامل انجام حرکات ورزشی کششی_قدرتی و استنشاق اسانس اسطوخودوس به مدت ۶ هفته بود و در گروه کنترل، هیچ مداخلهای صورت نگرفت. دادهها پس از گردآوری در نرم افزار SPSS Ver۲۰ و با استفاده از آنالیز واریانس و اندازه گیری مکرر مورد آنالیز قرارگرفتند.
یافته ها: مشخصات دموگرافیکی شرکت کننده ها در سه گروه تفاوت معنی داری نداشت(P>۰/۰۵). میانگین نمره ی خستگی در هر دوگروه ورزش ترکیبی و اسانس اسطوخودوس در پایان مطالعه نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد(P<۰/۰۵). اما میانگین خستگی دو گروه اسانس اسطوخودوس و ورزش از لحاظ آماری معنی دار نبود(P>۰/۰۵).
نتیجه گیری: انجام ورزش های ترکیبی و استنشاق اسانس اسطوخودوس در اتاق عمل، بر شدت خستگی تکنولوژیستهای جراحی تاثیر مطلوبی داشته و باعث کاهش شدت خستگی در آنها می شود. برنامه ریزی برای اجرای آن در اتاق عمل توصیه می شود.
عادل مظلومی، سجاد سمیعی، رضا پوربابکی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: پیشرفتهای تکنولوژیکی در محیط کار باعث افزایش نگرانی در مورد سلامتی کاربران کامپیوتر شده است و شکایات عمده آنها معمولاً در خصوص ناراحتیهای مربوط به ناحیه چشم میباشد. با توجه به اهمیت سلامت چشم و تأثیر پلک زدن در حالت طبیعی بر آن، چندین دهه است که این موضوع توسط ارگونومیست ها، متخصصین چشم، روانشناسان و دیگر متخصصان موردمطالعه قرار گرفته است. با در نظر گرفتن شیوع ناراحتیهای چشمی ناشی از کار با کامپیوتر در مشاغل مختلف، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ارتفاع مانیتور بر روی شاخصهای مؤثر در بروز و شیوع ناراحتیهای چشمی در کاربران کامپیوتر صورت گرفت.
روش کار: در این مطالعه شاخصهای چشمی ازجمله تعداد پلک زدن، زمان باز و بسته شدن پلک چشم، میزان بازشدگی پلک چشم در سه ارتفاع مختلف مانیتور (ارتفاع استاندارد، پائین تر و بالاتر از استاندارد) بر روی ۱۱ نفر شرکتکننده در قالب یک مطالعه آزمایشگاهی موردبررسی قرار گرفت. تعداد پلک زدن و زمان باز و بسته شدن پلک از طریق فیلمبرداری و تحلیل آن با استفاده از نرمافزار اختصاصی پردازش تصویر صورت گرفت. همچنین، پرسشنامه خستگی چشم در ارتباط با کار روزمره با کامپیوتر نیز تکمیل گردید.
یافته ها: کمترین میزان پلک زدن در ارتفاع پایین و بالا به ترتیب با میانگین ۳/۷ و ۸/۷ بار در دقیقه و بیشترین تعداد پلک زدن در ارتفاع استاندارد با میانگین ۹/۸ بار در دقیقه به دست آمد و نرخ پلک زدن در سه ارتفاع مختلف بالا، استاندارد و پایین دارای اختلاف معنیداری بود (p<۰,۰۵). با کاهش ارتفاع مانیتور نسبت به حالت استاندارد، میزان بازشدگی سطح چشم بهطور میانگین ۱۶ درصد کاهش یافته و با افزایش ارتفاع مانیتور نسبت به حالت استاندارد بهطور میانگین ۱۵ درصد میزان بازشدگی سطح چشم افزایش داشته است.
نتیجه گیری: جهت محافظت کاربران در برابر خطرات چشمی مرتبط با کامپیوتر توصیه میشود طراحی مجدد ایستگاه کار با تأکید بر اصلاح ارتفاع مانیتور صورت گیرد. اگر اصلاح ارتفاع مانیتور همراه با اقدامات دیگر از قبیل آموزش و ارتقای مهارت تایپ و کار با صفحهکلید، به حداقل رساندن زمان کار و افزایش استراحت در حین کار با رایانه انجام پذیرد، احتمالاً تأثیر قابلتوجهی بر کاهش ناراحتیهای چشمی حاصل خواهد شد.
زوتیق یازولی، پوتری جمیل، نور آتریا یوسف، کارمگام کاروپیا، کومار پریمال، حسن صادقی نایینی، سیواسانکار سامباسیوان، پوواناساواران پرومال،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: کار در صنایع، امور خدماتی و سایر مشاغلی که انجام کار در آنها مستلزم ایستادنهای طولانیمدت بیش از دو ساعت میباشد، کارگران را در معرض مخاطرات بهداشتی موقت یا دائم قرار میدهد. در این مطالعه سعی شده تا اثر بهکارگیری کفپوشهای ضد خستگی حین انجام کارهای ایستاده بر سطح ناراحتی، خستگی و تنشهای عضلانی پاها، موردبررسی قرار گیرد.
روش کار: تعداد ۱۰۰ کارگر در یکی از صنایع تولیدی در استان سلانگور مالزی در دو گروه مورد (استفاده از زیرپایی) و کنترل و در طی دو ساعت کار ایستاده ممتد موردمطالعه قرار گرفتند. میزان ناراحتی درک شده با استفاده از مقیاس بورگ و سطح فعالیت عضلات ناحیه ساق با استفاده از دستگاه الکترومیوگرافی جمعآوری گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان تنشهای عضلانی در اندامها در گروهی که که از کفپوشهای ضد خستگی استفاده میکردهاند به طور معنیداری در مقایسه با گروه کنترل برای نواحی زانو، عضلات ساق پا و کف پاها، به ترتیب به مقدار ۱/۸، ۲/۵ و ۲/۶ درصدکمتر بوده است. براساس مقیاس بورگ سطح ناراحتی احساس شده در عضلات نیز بین دو گروه اختلاف معنیداری داشته است (۰/۰۰۱> P).
نتیجه گیری: با استناد به نتایج بهدستآمده، تجهیز سطوح انجام کار به کفپوشهای ضد خستگی میتواند در کاهش ناراحتیهای اسکلتی عضلانی و خستگیهای ناشی از انجام کارهای ایستاده طولانیمدت مؤثر باشد.
حمزه قیسوندی، رضا خانی جزنی، سید محمد سید مهدی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: خستگی شغلی بهعنوان یکی از عوامل زیانبار در بسیاری از محیطهای کاری ازجمله مراکز بهداشتی درمانی است که میتواند اثرات نامطلوب بر سلامت و ایمنی کارکنان داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط میان خستگی شغلی با عناصر مدل مهندسی سیستمها برای ایمنی بیمار در پرستاران طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این مطالعه یک پژوهش توصیفی همبستگی است که با مشارکت ۴۵۷ نفر از پرستاران بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال ۱۳۹۷ انجام گرفت. ابعاد خستگی بهوسیله پرسشنامه چندبعدی خستگی (MFI) و عناصر مدل مهندسی سیستمها برای ایمنی بیمار بهوسیله پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. روایی این ابزار با روش لاوشه و محاسبه CVR و CVI بهوسیله نظر خبرگان و پایایی ابزار بهوسیله آزمون همسانی درونی و آزمون آلفای کرونباخ انجام و تحلیل عاملی تائید نشان داد که تمامی شاخصهای ابزار قابلقبول است. کلیه تجزیهوتحلیلها بهوسیله نرمافزار SPSS نسخه ۲۱ انجام گرفت.
یافته ها: یافتههای این پژوهش نشان میدهد بالاترین نمره خستگی مربوط به بعد خستگی عمومی با میانگین ۱۲/۸۶ و انحراف معیار ۳/۲۳ و کمترین نمره مربوط به بعد کاهش انگیزه با میانگین ۹/۱۱ و انحراف معیار ۳/۶۶ است. در این پژوهش میان ویژگیهای جمعیت شناختی با ابعاد خستگی رابطه معناداری مشاهده نشد ولی میان ابعاد خستگی با عنصر سازمان، وظیفه، تکنولوژی و ابزار و محیط فیزیکی رابطه معناداری مشاهده گردید (۰/۰۵>p).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد، خستگی در پرستاران در سطح متوسط است و عوامل سیستم کاری بیش از عوامل جمعیت شناختی در بروز خستگی نقش دارد؛ بنابراین برنامهریزی در جهت بهبود سیستم کاری میتواند به کاهش خستگی در پرستاران کمک کند.
زینب کاظمی، عادل مظلومی، نوید ارجمند، زانیار کریمی، احمدرضا کیهانی، محمدصادق قاسمی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: با توجه به شیوع بالای کمردرد در وظایف حمل دستی بار و ارتباط شناختهشده ی آن با بارهای ستون مهرهای و همچنین نادیده گرفتن اثر خستگی عضلانی و مکانیسمهای انطباقی بدن برای سازگار شدن با خستگی، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثر وظیفه ی باربرداری تکراری بر سطح خستگی عضلات تنه و کینماتیک ستون مهرهای و بار در دست انجام شده است.
روش کار: از ۱۸ آزمودنی مرد، خواسته شد تا یک جعبه را در وضعیت متقارن با فرکانس ۱۰ بار در دقیقه تا زمان رسیدن به حداکثر خستگی از زمین بلند کرده و بر روی سطحی در ارتفاع کمر قرار دهند. اطلاعات حرکتی و ثبت همزمان سطح فعالیت عضلات، به ترتیب با استفاده از سیستم آنالیز حرکت اپتیکال و دستگاه الکترومایوگرافی انجام شد. شاخصهای میانگین زاویه و سرعت زاویهای، بهعنوان متغیرهای کینماتیکی تنه و شاخصهای میانگین جابهجایی عمودی، سرعت جابهجایی عمودی و فاصله ی افقی بار تا مهره ی L۵/S۱، بهعنوان متغیرهای کینماتیکی بار مورد استفاده قرار گرفت. جهت کمیسازی خستگی عضلات، از شاخص فرکانس میانه استفاده شد. با توجه به متفاوت بودن تعداد سیکلهای باربرداری آزمودنیها، تعداد کل سیکلهای هر فرد به ۵ بلوک مساوی تقسیم و آنالیزها به تفکیک هر بلوک انجام شد.
یافته ها: اثر معنیدار زمان بر زاویه ی تنه (۰/۰۰۴=p) و جابهجایی عمودی بار (۰/۰۰۱>p) را نشان می دهد. آنالیزها، مؤید اثر معنیدار زمان بر شاخص فرکانس میانه ی عضلات ارکتور اسپاینی راست (۰/۰۱۶=p) و چپ (۰/۰۱۴=p)، مولتی فیدوس راست (۰/۰۲۱=p) و چپ (۰/۰۰۱>p)، لاتیسیموس درسی راست (۰/۰۰۱=p) و رکتوس ۱ابدومینوس چپ (۰/۰۳۹=p) است
نتیجه گیری: بهطور کلی، یافتهها مؤید تغییر در پارامترهای کینماتیکی همراه با کاهش محتوای فرکانسی سیگنالهای الکترومایوگرافی، بهعنوان شاخصهای سیستم اعصاب مرکزی در کنترل رفتار باربرداری، تحت شرایط دینامیک تکراری است. درک دقیق انطباقات سیستم اعصاب مرکزی، میتواند در مداخلاتی همچون طراحی ایستگاه کاری، طراحی اگزواسکلتون و یا آموزش کارگران جهت مدیریت اختلالات اسکلتی عضلانی، کاربرد داشته باشد.
ندا مهدوی، حسن ختنلو، مهدی درویشی، جواد فردمال، ایمان دیانت، رشید حیدری مقدم،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: خستگی جسمانی از مهمترین ریسکفاکتورهای آغازگر اختلالات اسکلتی-عضلانی در محیطهای کاری است که هزینههای جانی و مالی زیادی در پی داشته است. تأثیر ریسکفاکتورهای جسمانی/ بیومکانیکی، روانی-اجتماعی، محیطی و فردی بر خستگی عضلانی انکار ناپذیرست. هدف این مطالعه مدلسازی پدیده خستگی عضلانی (به عنوان خروجی) ناحیه دست در محیطهای کاری واقعی بر اساس این ریسکفاکتورها (به عنوان ورودی) با استفاده از روشهای نرم محاسباتی است.
روش کار: در گام اول ریسکفاکتورهای موثر بر خستگی ۱۵۶ آزمودنی در سه شغل با نیازمندیهای جسمانی متفاوت اندازهگیری شد. این ۱۲ریسکفاکتورها با پرسشنامههای محیطی، روانی-اجتماعی کوپنهاگ، دموگرافیک و ابزار Man-TRA استخراج شدند. سپس جهت اندازهگیری خستگی با داینامومتر و شتابسنج سه-محوره به ترتیب از معادله Roman-Liu و میانگین مجذور دامنه امواج شتاب استفاده شد. در نهایت با توجه به ماهیت ریسکفاکتورها و پدیده خستگی از ۶ دسته (۲۴روش) یادگیری ماشین نظارتشده مبتنی بر طبقهبندی و با کمک نرمافزار ،(MatLab R۲۰۱۷b, The Mathworks Inc., MA, U.S.A.) MatLab برای برازش مدلها استفاده شد.
یافته ها: بهترین مدلهای برازش شده در نیمه اول و دوم شیفت کاری، با استفاده از روشهای ماشین بردار پشتیبان حاصل شد. ریسکفاکتورهای جسمانی بیشترین تأثیر را بر خستگی جسمانی داشتند. پس از فیلتر نمودن ریسکفاکتورهای کماولویت، در نیمه اول شیفت کاری بهینهترین مدل صحت %۷۱/۸، دقت %۷۲/۵، حساسیت %۷۶/۹، ویژگی %۷۰/۸ و قدرت افتراق برابر با %۷۳ و در نیمه دوم شیفت کاری با صحت، دقت، حساسیت و ویژگی به ترتیب برابر با %۶۰/۳، %۵۷/۵، %۵۰ و %۴۶/۹ و قدرت افتراق در حدود %۶۲ به دست آمد.
نتیجه گیری: مدلهای برازش شده برای خستگی دست در هر دو بخش شیفت عملکرد قابل قبولی داشتند، اما همچنان قابلیت بهینهتر شدن را دارا هستند. لذا ضروریست، مطالعات آینده ضمن ارتقای کیفی دادههای ورودی و خروجی، سایر ابعاد مؤثر بر خستگی همچون بار کاری شناختی، نوع شیفت کاری و غیره را در مدلها لحاظ کنند.
علیرضا شقاقی، زینب کاظمی، علی شریف نژاد، احسان گروسی، مریم محمدعلیزاده، سیدحسین مهدوی، محمدصادق قاسمی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: در طیف گستردهای از مشاغل، کاربران در طول وظایف شغلی خود، مستلزم نشستنهای طولانیمدت هستند. نشستن طولانیمدت، با خستگی همراه است که منجر به تغییراتی همچون تغییرات کینماتیکی، نوسانات اندام فوقانی و تغییرات سطح فعالیت عضلانی میگردد که این موارد نیز میتوانند بارهای وارد بر ستون مهرهای را افزایش دهند. علیرغم اهمیت موضوع از جنبه ی گستردگی کارهای نشسته ی طولانیمدت و عوارضی که به دنبال دارد، مطالعات محدودی در این حوزه صورت گرفته است؛ بنابراین، هدف از مطالعهی حاضر، بررسی روند تغییرات سطح فعالیت و خستگی عضلات بالاتنه در وظایف نشستن طولانیمدت است.
روش کار: در این مطالعه، از ۲۰ آزمودنی (۱۰ مرد و ۱۰ زن) که از جامعه ی دانشجویان و با حداقل ۵ سال سابقهی کار با رایانه و در بازهی سنی ۲۰ تا ۳۰ سال انتخاب شدند، درخواست شد تا سه نوع وظیفه ی کار با کامپیوتر را بهصورت تصادفی به مدت ۹۰ دقیقه (هر وظیفه ۳۰ دقیقه) انجام دهند. شاخصهای مورد بررسی در این مطالعه، ناراحتی درک شده و خستگی عضلانی است. بهمنظور ارزیابی ناراحتی درکشده، از پرسشنامهی Visual Analogue Scale (VAS) و بهمنظور ارزیابی خستگی عضلانی، از دستگاه الکترومایوگرافی و از شاخصهای RMS و MPF استفاده گردید. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از نرمافزار متلب و SPSS استفاده شده است.
یافته ها: با توجه به نتایج بهدستآمده، مشخص شد که میزان ناراحتی درکشده در اندامهای بدن در طی انجام وظایف نشسته، بهصورت معناداری افزایش پیدا میکند. زمان، دارای اثر معنیداری از لحاظ آماری بر سطح فعالیت عضلانی عضلات تراپزیوس فوقانی راست UTR))، ارکتور اسپاینی گردنی راست (ESCR) و ارکتور اسپاینی سینهای راست (ESTR) است (۰/۰۵>p). همچنین جنسیت، بر روند تغییرات سطح فعالیت عضلات UTL و ESCR دارای اثر معنیداری است. بهعلاوه، یافتهها، مؤید اثر تعاملی زمان و جنسیت بر سطح فعالیت عضله ی ESTR است. زمان نیز اثرات معنیداری از لحاظ آماری بر شاخص فرکانس میانه ی (MPF) عضلات UTR، ESCR، ESCL، ESTL و ESLL دارد.
نتیجه گیری: یافتههای بهدستآمده، نشان میدهد که با گذشت زمان، علاوه بر افزایش ناراحتی، سطح فعالیت عضلات نواحی گردنی و توراسیک افزایش یافته و همچنین خستگی عضلات این نواحی طی بلوکهای زمانی وظیفهی نشستن، افزایش مییابد.
مجتبی خسروی دانش، عادل مظلومی، محمدعلی چراغی، سحرناز نجات، لیزا وولف،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: در مقایسه با دیگر بخشهای بیمارستانها، پرستاران بخش اورژانس سطوح بالاتری از خستگی شغلی را تجربه میکنند. علیرغم اهمیت موضوع خستگی در بخش اورژانس، مطالعات محدودی به واکاوی عوامل ایجادکننده این خستگی پرداختهاند. از این رو، مطالعه حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر خستگی پرستاران بخش اورژانس با رویکرد سیستمی و ارائه مدل جامع خستگی صورت گرفت.
روش کار: مطالعه حاضر فاز اول از یک مطالعه آمیخته با طرح ترتیبی اکتشافی بود که به صورت کیفی صورت گرفت. دادههای مطالعه با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمهساختارمند از میان پرستاران اورژانس بیمارستانهای تابع علوم پزشکی تهران جمعآوری شدند. سپس این دادهها، با رویکرد سیستمی و روش تحلیل محتوی کیفی مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. جهت بررسی دقت و صحت نتایج مطالعه از معیارهای گوبا و لینکن شامل قابلیت انتقال پذیری، آزمون همتا و کنترل اعضا استفاده شد.
یافته ها: عوامل گستردهای در چهار سطح سیستم کاری پرستاران شامل عوامل فردی، واحد کاری، سازمان و فرابیمارستان شناسایی شدند که میتوانستند باعث ایجاد خستگی پرستار شده یا از آن پیشگیری کنند. به طور اختصاصی مقولاتی که بیشترین اشاره به آنها توسط پرستاران شده بود عبارت بودند از بحث و درگیری با بیمار یا همراه، بارکاری اورژانس، کمبود نیرو، ازدحام و سروصدا، اضافه کاری اجباری، دیده شدن و قدردانی، انتظارات مراجعهکنندگان، گزارشنویسی (کاغذبازی) و بیاعتمادی مراجعین به پرستاران. برآیند نتایج پژوهش مدل مفهومی عوامل موثر بر خستگی پرستاران اورژانس شهر تهران بود.
نتیجهگیری: به طور سنتی برنامههای مدیریت خستگی در بیمارستانها تنها مسائل مربوط به شیفتهای کاری و بهداشت خواب را جهت کنترل خستگی در نظر میگیرند، نتایج مطالعه حاضر عوامل اثرگذار دیگری را در سیستم کاری پرستاران اورژانس به دست میدهد. این یافتهها میتوانند به تصمیمگیرندگان سیستمهای سلامت و متخصصین ارگونومی در طراحی سیستمهای مدیریت ریسک خستگی مؤثر در بیمارستانهای ایران، به ویژه بخشهای اورژانس کمک کند.
زانیار کریمی، فیروز ولی پور،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: خستگی بدنی ناشی از فعالیتهای سرپایی طولانیمدت، که بین نیروهای نظامی رایج است، با اختلال در کارایی سیستم حسی-پیکری ثبات وضعیتی و کنترل حرکتی را تحت تأثیر قرار میدهد. اعمال ارتعاش مکانیکی زیر آستانه میتواند موجب تقویت حساسیت گیرندههای مکانیکی کف پا و بهبود کنترل حرکتی و تعادل گردد. لذا، در این پژوهش اثربخشی کفی فعال مبتنی بر ارتعاش مکانیکی در کاهش اثرات خستگی بر ثبات وضعیتی بین نیروهای نظامی بررسی شد.
روش کار: هر یک از ۲۰ مرد جوان و سالم شرکتکننده مطالعه، آزمونهای تعادل ایستادن را در سه وضعیت؛ ۱) با هر دو پا، ۲) روی یکپا و ۳) روی یکپا همراه وظیفه ثانویه شناختی برای دو حالت روشن و خاموش بودن سیستم ارتعاش کفی فعال قبل و بعد از پروتکل خستگی روی صفحه نیروسنج انجام دادند. فعالیت عضلات ساق نیز توسط دستگاه الکترومیوگرافی ثبت گردید. شاخص خطی میانگین (مقدار) و شاخص غیرخطی آنتروپی نمونه (ساختار) برای فاصله برآیند جابجاییهای مرکز فشار بدن و همچنین درصد نرمالسازی شده سطح فعالیت عضلات (پوش خطی سیگنال) برای تحلیلهای آماری استفاده شد.
یافته ها: تغییرات معنیدار در بیشتر پارامترهای وضعیتی و عضلانی بعد از خستگی نسبت به قبل از آن برای حالت “خاموش” سیستم ارتعاش کفی فعال ثبت شد. اما، اثرات روشن بودن سیستم ارتعاش بهصورت عدم تفاوت معنیدار در مقدار و ساختار فاصله برآیند جابجاییهای مرکز فشار بدن و همچنین سطح فعالیت مشابه عضلات گاستروکنمیوس خارجی و سولئوس بعد از خستگی نسبت به قبل از خستگی مشاهده گردید.
نتیجه گیری: یافتههای ارزیابی بیومکانیکی ما مؤید اثربخشی اعمال ارتعاش مکانیکی زیر آستانه به کف پا برای بهبود تعادل ایستادن از طریق کاهش پیامدهای منفی خستگی بر پارامترهای ثبات وضعیتی است. بنابراین، پیشنهاد میشود استفاده از کفی فعال توسط نیروهای نظامی با فعالیتهای سرپایی طولانیمدت میتواند یک مداخله ارگونومیک مؤثر، قابلاجرا و در دسترس باشد.
روح اله فلاح مدواری، ریحانه سفیدکار، رضا رئیسی، غلامحسین حلوانی، رضا جعفری ندوشن،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: با توجه به فراوانی و تعداد زیاد کارگران شاغل در کارگاه های خرد و کوچک کشور ایران و نیز اهمیت سلامت شاغلین، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خستگی مزمن در ارتباط میان بار کاری ذهنی و توانایی انجام کار با شکست شناختی با استفاده از تحلیل مسیر انجام پذیرفت.
روش کار: پژوهش حاضر با استفاده از روش مقطعی بر روی نمونه ای از شاغلین کارگاه های خرد و کوچک صنعتی شهر اقلید انجام پذیرفت. داده ها با استفاده از معیارهای مختلف، از جمله پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و شغلی، شاخص بار کار ذهنی (NASA–TLX)، شاخص توانایی انجام کار (WAI) و همچنین پرسشنامه های خستگی مزمن و شکست شناختی جمع آوری گردید. برای بررسی ارتباط بین متغیرها از آزمون همبستگی و مدل سازی تحلیل مسیر در نرم افزارهایSPSS (ورژن ۲۴) و AMOS استفاده گردید.
یافته ها: میانگین نمره کلی بار کاری ذهنی، توانایی انجام کار، خستگی مزمن و شکست شناختی به ترتیب ۶۹/۶۳، ۳۵/۲۰، ۱۵/۵۸ و ۵۳/۳۰ بدست آمد. مقادیر شاخص های نیکویی برازش نشانگر تایید شدن مدل مفهومی توسط داده های پژوهش است. همچنین بر اساس یافته های تحلیل مسیر، مدل پژوهش حاضر دارای برازش مناسب و مطلوبی می باشد. (CFI=۱,۰۰ ، GFI=۰.۹۹۸ ، NFI=۰.۹۹۹ ، AGFI=۰.۹۸ و (RMSEA=۰.۰۰۳(۰.۰۰,۰.۱۶۹)
نتیجه گیری: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که خستگی مزمن نقشی مهم و میانجی در ارتباط میان بار کاری ذهنی و توانایی انجام کار با شکست شناختی دارد. درک بهتر از مکانیسم های میانجی و تأثیرات پیچیده این ارتباطات، میتواند در بهبود مدیریت خستگی مزمن و ارتقای عملکرد شناختی در محیط کار مؤثر باشد.
شهرام وثوقی، انسیه السادات عالمشاه، ایرج علیمحمدی، جمیله ابوالقاسمی طالخونچه، سمیه تقی زاده،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: استرس گرمایی با افزایش موج گرمای جهانی یک عامل خطرناک محیطی رایج برای انسان در بسیاری از موقعیت های شغلی است که در هنگام انجام وظایف شناختی میتواند منجر به افزایش خستگی گردد. خستگی یک پدیده چند عاملی است که می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله متغیرهای محیطی، فیزیولوژیکی و روانی قرارگرفته و برمولفه های بیومکانیکی، فیزیولوژیکی و روانی تأثیر گذارد. مطالعه حاضر بر تاثیر مولفه های استرس حرارتی، فاکتورهای شغلی، فیزیولوژیکی و فرسودگی شغلی بر خستگی متمرکز است.
روش کار: این مطالعه توصیفی-تحلیلی بصورت مقطعی برروی ۱۸۹ نفر ازکارکنان عملیات شرکت مناطق نفت خیز جنوب واقع در استان خوزستان در ایستگاههای کاری سرپوشیده و روباز در تابستان سال ۱۴۰۳ انجام شد. استرس حرارتی محیطکار توسط شاخص WBGT و ارزیابی ریسک تنش حرارتی مورد بررسی قرارگرفت. اطلاعات دموگرافیک و شغلی افراد شامل سوالات مربوط به سن، قد، وزن، مصرف سیگار، وضعیت تاهل، تعداد ساعت خواب در شبانه روز، تعداد ساعت ورزش در طول هفته، سطح تحصیلات، سابقه کار، نوع و محل شغل و نوع شیفت کار(ثابت صبح کار یا نوبت کار) به وسیله پرسشنامه جمع آوری شد. متغیرهای فیزیولوژیک دمای پوست، دمای گوش، فشار خون وتعداد ضربان قلب نیز اندازه گیری شدند. به منظور بررسی خستگی کلی و فرسودگی شغلی، پرسش نامه خستگی چند بعدی (MFI) و فرسودگی شغلی مسلش توسط کارکنان تکمیل گردید. آنالیز دادهها با آزمون ANOVA ، تی مستقل، تی زوجی و ضریب همبستگی اسپیرمن در نرم افزار spss نسخه ۲۴ انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد وضعیت مواجهه با استرس حرارتی ۹/۷۹ درصد شاغلین غیرمجاز میباشد. در میان مشاغل مختلف نیروهای تعمیرات بیشترین میانگین خستگی عاطفی(۳۸/۲۳)، مسخ شخصیت(۳۴/۱۵)، خستگی عمومی(۰۰/۱۰) و خستگی جسمی(۰۵/۹) را داشتند. میان استرس حرارتی و خستگی و کاهش انگیزه، میان تمامی مولفههای فرسودگی شغلی و خستگی عمومی و میان دمای عمقی، فشارخون و خستگی عمومی ارتباط آماری معنادار مشاهده شد(p<۰/۰۵). همچنین اختلاف میانگین خرده مقیاسهای خستگی در افراد متاهل و غیر متاهل، سیگاری و غیر سیگاری و افراد با سطح تحصیلات متفاوت معنادار نبود.
نتیجه گیری: خستگی با استرس حرارتی، متغیرهای فیزیولوژیک، فرسودگی شغلی، برخی عادتهای فردی مانند مقدار خواب و ورزش و نوع شغل افراد بصورت معنی دار ارتباط دارد. در شرایط کاری گرم، توجه به متغیرهای فیزیولوژیکی و عوامل محیطی میتواند به پیشبینی و مدیریت خستگی کمک کند.