۱۴ نتیجه برای آموزش
زهرا زمانیان، مهدی جهانگیری، محمد امین نوروزی، اسداله افشین، علی نعمتی، امیرحسین داودیان طلب، حامد آقایی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
رفعت محبی فر، مهران علیجان زاده، علی صفری واریانی، حمیده خوش ترکیب، الناز قناتی، فاطمه تیموری، محمد ذکریا کیایی، معصومه ضیائیها،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: امروزه توجه به ایمنی بیمار امری مهم در ارائه خدمات بیمارستانی بوده و هر گونه کوتاهی درآن می تواند عواقب ناگواری بوجود بیاورد. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت فرهنگ ایمنی بیماردر بیمارستان های آموزشی شهر تهران بوده است.
.
روش کار: پژوهش حاضر به صورت توصیفی -مقطعی با بررسی ۳۱۲ نفر از پرسنل درمانی بیمارستان های بهارلو، امیراعلم، شریعتی و سینا در شهر تهران انجام شد. نحوه نمونه گیری و انتخاب بیمارستان ها به صورت خوشه ای و انتخاب افراد به صورت تصادفی بود. برای بررسی فرهنگ ایمنی بیمار از پرسشنامه استاندارد پیمایش فرهنگ ایمنی بیمارکه دارای ابعاد ۱۲ گانه بود استفاده شد.
.
یافته ها: ۶۱ درصد افراد شرکت کننده در مطالعه پرستار بودند همچنین ۴۲ درصد پرسنل سابقه کاری کمتر از ۵ سال داشتند. در ابعاد ۱۲ گانه فرهنگ ایمنی بیمار ابعاد تناوب گزارش دهی و تبادل انتقال اطلاعات با ۵۶ و ۵۵ دارای کمترین میانگین بودند. هم چنین ابعاد یادگیری سازمانی و انتظارات - اقدامات مدیریتی هر کدام با میانگین ۶۹ دارای بالاترین میانگین در ابعاد ۱۲ گانه فرهنگ ایمنی بیمار بودند. مجموع میانگین فرهنگ ایمنی بیمار در بیمارستان های مورد مطالعه برابر با ۶۳ بود.
.
نتیجه گیری: توجه هر چه بیشتر به فرهنگ ایمنی بیمار منجر به توسعه و پیشرفت بیمارستان های کشور شده و آنها را به سمت بیمارستان دوستدار بیمار هدایت خواهد کرد. هم چنین می بایست به ابعاد دارای میانگین پایین در این مطالعه به جهت ارتقا و تقویت این ابعاد توجه ویژه داشت.
ایمان نصیری، مجید معتمدزاده، رستم گل محمدی، جواد فردمال،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: کارکنان بانک جزء شاغلینی هستند که برای انجام کار نیازمند استفاده از رایانه در مدتزمان طولانی در یک وضعیت استاتیک می باشند. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی عوامل خطرزای آسیب های اسکلتی - عضلانی با استفاده از روش ROSA و اجرای برنامه مداخله ارگونومی در بانک سپه انجام پذیرفت.
.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی بهصورت مداخلهای و بر روی ۱۶۵ نفر از کارکنان اداری شاغل در ساختمان مرکزی بانک سپه شهر تهران انجام پذیرفت. در ابتدا افراد مورد بررسی با استفاده از نمونهگیری تصادفی در دو گروه شاهد و مداخله قرار گرفتند. بهمنظور بررسی عوامل خطرزای ایجادکننده ناراحتی های اسکلتی- عضلانی در مشاغل اداری و بررسی شیوع ناراحتی های اسکلتی- عضلانی قبل و بعد از مداخله به ترتیب از روش ROSA و پرسشنامه نوردیک استفاده شد. اطلاعات ۲ هفته قبل از شروع مداخلات و ۹ ماه بعد از شروع مداخلات جمع آوری گردید. درنهایت داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته و اثربخشی مداخلات تعیین گردید.
.
یافته ها: میانگین نمره ROSA در ایستگاه های کاری کلیه گروه ها قبل از مداخله بالاتر از ۵ و با خطر بالا تعیین شد. نتایج ۹ ماه پس از شروع مداخلات نشان داد که کاهش معناداری در میانگین نمره ROSA و اجزاء آن در گروه مداخله نسبت به قبل از مداخلات ایجادشده است (۰۰۱/۰>P). شیوع ناراحتیهای اسکلتی- عضلانی نیز پس از گذشت ۹ ماه از شروع مداخلات در برخی نواحی گروه مداخله نسبت به قبل از مداخلات کاهش یافت که این مقدار کاهش نیز ازلحاظ آماری معنادار بود (۰۰۱/۰>p).
.
نتیجهگیری: استفاده از روش ROSA برای ارزیابی عوامل خطرزای کار اداری مناسب بوده و از طریق این روش میتوان کاستیهای موجود در ایستگاههای کاری را شناسایی نموده و از طریق طراحی و اجرای یک برنامه مداخلهای آموزشی توأم با مداخلات مهندسی منطبق با اجزاء این روش، در جهت رفع نواقص اقدام نمود.
غلامحسین کرمی، مسعود بیـژنی، عماد سلامت،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: کشاورزی جزو فعالیتهای پرخطر بوده و مصدومیتهای شغلی در آن زیاد است. آموزش ایمنی در کاهش حوادث شغلی کاربران کشاورزی مؤثر میباشد. در همین راستا کارشناسان و مروجان کشاورزی نقش مهمی در برنامههای آموزش ایمنی دارند. لذا هدف این تحقیق بررسی نگرش کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی نسبت به ایمنی بود.
روش کار: این تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی بود که به روش پیمایشی اجرا شد. جامعه آماری تحقیق کارشناسان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استانهای خوزستان و ایلام بودند که ۲۳۰ نفر از آنان بر اساس جدول تعیین حجم نمونه تاکمن و به روش نمونهگیری طبقهبندی تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهای بود که روایی آن بر اساس نظرات گروهی از متخصصان و پایایی آن نیز از طریق یک مطالعه راهنما و آزمون کرونباخ آلفا محاسبه و تأیید شد (۷۵/۰=α). برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS۲۲ استفاده شد.
یافتهها: میانگین نگرش ایمنی پاسخگویان ۰۴/۴ از ۵ و با انحراف معیار ۷۷/۰ بود و در مجموع نگرش ۲۳/۷۱ درصد از افراد در سطوح "خوب" و "متوسط" قرار داشت. از بین مؤلفههای نگرش ایمنی کارشناسان، "هزینه در ارتقاء ایمنی بهعنوان یک سرمایهگذاری ارزشمند" و "ضرورت تدوین قوانین ایمنی کشاورزی از سوی مجریان" جزء اولویتهای اول و دوم بود. میانگین نگرش ایمنی پاسخگویان برحسب متغیرهای جنسیت و سابقه کار عملی کشاورزی تفاوت معنیداری داشت. اما بر اساس وضعیت تأهل، طبقه شغلی و شاهد بودن حوادث کشاورزی تفاوت معنیداری نداشت. رابطه سن و سطح تحصیلات با نگرش به ایمنی مثبت و معنیدار بود، اما رابطه تعداد دورههای آموزشی گذرانده و نگرش به ایمنی معنیدار نبود.
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت موضوع آموزش ایمنی، شناسایی عوامل مرتبط با نگرش ایمنی کارشناسان کشاورزی به متخصصان ایمنی برای تدوین و اجرای راهبردهای کاهش حوادث شغلی کاربران بخش کشاورزی کمک میکند.
ابوالفضل قهرمانی، بابک فضلی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: نگرش مثبت ایمنی کارکنان در ارتباط مستقیم با افزایش سطح ایمنی در محیط کار بوده و از طریق افزایش تعداد رفتارهای ایمن کارگران موجب کاهش حوادث شغلی میشود. بررسی نگرش ایمنی کارکنان در محیطهای کاری میتواند در شناسایی علل زمینهای اعمال ناایمن خیلی کمک کننده باشد. هدف اصلی این مطالعه بررسی نگرش ایمنی و میزان ارتباط آن با متغیرهای مختلف فردی و شغلی در تعدادی از شرکتهای تولیدی واقع در شهرستان ارومیه بود.
روش کار: در این مطالعه، نگرش ایمنی تعداد ۱۹۴ نفر از کارکنان شاغل در ۹ شرکت تولیدی با استفاده از یک پرسشنامه با سطح روایی و پایایی قابل قبول اندازه گیری شد. پرسشنامه مورد استفاده در دو بخش تنظیم شد که بخش اول شامل اطلاعات شغلی و فردی شرکت کنندگان و بخش دوم شامل ۴۶ سوال مرتبط با نگرش ایمنی بود. نگرش ایمنی در قالب ده فاکتور اصلی با استفاده از مقیاس اندازه گیری لیکرت پنج نمرهای سنجیده شد.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که اکثر شرکت کنندگان دارای نگرش ایمنی متوسط (۹/۷۸ %) بوده و میانگین نمره نگرش کلی ایمنی آنها ۱۹/۳ (۲۵/۰ ±) بود. «تعهد به ایمنی و مشارکت در امور ایمنی» و « گفتگو در زمینه ایمنی و مبادله اطلاعات ریسک» به ترتیب با میانگین (انحراف معیار)های ۹۷/۳ (۵۲/۰ ±) و ۵۳/۲ (۵۸/۰ ±) بیشترین و کمترین نمرههای فاکتورهای نگرش ایمنی را دارا بودند. بهعلاوه، شرکت کنندگان شرکتهای تولیدی خصوصی نگرش ایمنی بهتری در مقایسه با شرکتهای تولیدی دولتی داشتند (۰۵/۰ > P). مدیران و کارگرانی که قبلا در زمینه ایمنی آموزش دیده بودند نگرش متفاوتی به فاکتورهای مختلف نگرش ایمنی در مقایسه با گروههای آموزش ندیده گزارش کردند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه اکثر شرکت کنندگان مطالعه دارای نگرش ایمنی در حد متوسط بودند، این مطالعه پیشنهاد میکند که شرکتهای مطالعه شده از طریق افزایش کمیت و کیفیت دورههای آموزشی مورد نیاز ایمنی و گفتگوی بیشتر مدیران و سرپرستان با کارگران در زمینه ایمنی بهمنظور بهبود نگرش ایمنی و بالتبع کاهش حوادث شغلی تلاش کنند.
محمد رضا منظم اسماعیل پور، فریدون لعل، فرشته مجلسی، روح اله فلاح مدواری، عباس رحیمی فروشانی، علیرضا فلاح مدواری،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: استفاده از وسایل حفاظت شنوایی آخرین راه کنترل صدا می باشد. برای اطمینان از موثر بودن کارایی گوشی، اطلاع از مدت زمان استفاده از آن مهم می باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی میزان افزایش زمان استفاده از گوشیهای حفاظتی با کاربرد مدل آموزشی بزنف است.
روش کار: برای بررسی میزان مواجهه صوتی کارگران زمانی که از وسایل حفاظت شنوایی استفاده نمیکردند، از روش مبتنی بر وظیفه و روش استاندارد (۲۰۰۹)ISO۹۶۱۲ با دستگاه اندازه گیری دوزیمتر صدا استفاده شد. عمل کرد واقعی گوشیهای حفاظتی قبل و بعد از مداخله آموزشی پس از احتساب مدت زمان استفاده و هم چنین نوع وسیله حفاظتی با استفاده از استاندارد NIOSH تعیین گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار ۱۹ SPSS و اجرای آزمون های آماری ANCOVA و T-Test آنالیز شدند.
یافته ها: قبل از مداخله آموزشی میزان واقعی تراز صدا برای کارگران گروه مورد ۷۶dBA/۸۹ و برای بعد از مداخله dBA ۰۴/۸۴ به دست آمده است که طبق آزمون ANCOVA اختلاف معناداری با گروه شاهد دارد(۰,۰۰۰۱>p). در گروه شاهد با توجه به این که هیچ آموزشی دریافت نکرده اند میزان واقعی تراز صدا تغییری نکرده است.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که افزایش مدت زمان استفاده از گوشی حفاظتی با کاربرد مداخله آموزشی مدل بزنف تاثیر به سزایی در افزایش عمل کرد و کارایی گوشی های حفاظتی دارد.
سید محمد مهدی هزاوه ای، سیده ملیکا خارقانی مقدم، فهیمه باقری خولنجانی، حسین ابراهیمی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: استرس شغلی به عنوان یکی از مهم ترین خطرات شغلی در عصر مدرن می باشد. انجمن ملی ایمنی حرفه ای آمریکا، پرستاری را در رأس ۴۰ حرفه پر استرس معرفی کرده است. در این حرفه، روش های آموزشی متعددی جهت کاهش استرس و عوامل استرس زا مطرح می گردد. لذا این مطالعه در زمینه پاسخ گویی به سوال «آیا استفاده از برنامه های آموزش بهداشت می تواند در کاهش استرس شغلی پرستاران موثر باشد ؟» انجام گرفت.
روش کار: جستجوی الکترونیکی با استفاده از کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی از پایگاه های بانک اطلاعاتی مقالات علوم پزشکی ایران(Iran Medex)، پایگاه اطلاعات علمی(SID)، BioMedCentral PubMed, ScienceDirect, انجام شد و در مجموع ۳۴۱۲ مقاله به دست آمد. مقالات بر اساس معیارهای ورود تعریف شده مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت ۹ مقاله واجد شرایط، مورد بحث و بررسی نظام مند قرار گرفت.
یافته ها: از میان مطالعات مورد بررسی، ۷ مطالعه از مداخلات آموزشی بدون استفاده از مدل های آموزش بهداشت و مداخلات آموزشی و۲ مطالعه بر مبنای مدل های آموزش بهداشت بودند. نتایج اکثر مطالعات بیان گر اثر معنی دار مداخلات آموزشی بر کاهش استرس شغلی بوده و استفاده از مدل های آموزش بهداشت در مداخلات تاثیر بیش تری بر کاهش استرس شغلی داشته است.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد که توجه به مداخلات و برنامه های آموزشی مبتنی بر تئوری ها و مدل های مناسب آموزش بهداشت به منظور کاهش استرس شغلی در پرستاران حایز اهمیت است.
مجتبی جعفروند، پیام حیدری، سکینه ورمزیار،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: سیستم هماهنگ جهانی(GHS)، سیستمی برای برچسب گذاری مواد شیمیایی می باشد. لذا هدف مطالعه ی حاضر تاثیر مداخله ی آموزشی سریع بر میزان آگاهی دانشجویان نسبت به سیستم هماهنگ جهانی می باشد.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی و از نوع مقطعی بوده و در میان ۳۱۷ نفر از دانشجو یان دانش کده های بهداشت و پیراپزشکی دانش گاه علوم پزشکی قزوین که واحدهای عملی آزمایش گاهی دارند، در سال ۱۳۹۵ انجام شد. نمونه -گیری در جامعه مورد نظر به صورت تصادفی ساده انجام گرفت. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های ویژگی های دموگرافیک و برچسب گذاری سیستم جهانی استفاده شد. آموزش مداخله ای برای آشنایی با علایم مربوط به برچسب ایمنی مواد شیمیایی، نوع خطر مواد شیمیایی به صورت سریع و از طریق پاورپوینت به کار گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون های تی تست، آنالیز واریانس و تی زوجی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی ۱۸ انجام گرفت.
یافته ها: دانشجویان علوم آزمایش گا هی با میانگین ۳۱/۴۸ % قبل از آموزش و دانشجویان بهداشت حرفه ای با میانگین ۴۴/۹۴ % پاسخ های درست بعد از آموزش، بیش ترین میزان آگاهی را نسبت به سیستم هماهنگ برچسپ گذاری جهانی(GHS) به خود اختصاص دادند. یافته های این مطالعه نشان داد که آموزش دارای اثر معناداری بر روی آگاهی نسبت به سیستم برچسب گذاری جهانی (GHS) می باشد.
نتیجه گیری: مطالعه ی حاضر نشان داد که میزان آگاهی اولیه ی دانشجویان نسبت به سیستم هماهنگ جهانی پایین می باشد، لذا جهت پیش گیری از حوادث ناگوار در محیط های آزمایش گاهی، اجرای یک آموزش کوتاه مدت می تواند نقش به سزایی در بالا بردن آگاهی دانشجویان از خطرات مواد شیمیایی و کاهش رفتارهای ناایمن در هنگام کارهای آزمایش گاهی داشته باشد.
رضا یگانه، رسول یاراحمدی، ذبیح اله دمیری،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: سلامت شغلی از جمله موارد مهمی است که می تواند بر بهره وری و توسعه اقتصادی سازمان موثر باشد. هدف از انجام این مطالعه تعیین تاثیر برنامه مداخله ای آموزشی ارگونومی-ایمنی بر بهره وری کارگران یک صنعت مونتاژ بود.
روش کار: این مطالعه مداخله ای روی ۵۴ کارگر سالن مونتاژ یک صنعت الکترونیک انجام شد. ابتدا جهت ارزیابی وضعیت ارگونومی محل کار از روش QEC و جهت ارزیابی بهره وری از پرسشنامه هرسی-گلد اسمیت استفاده شد. سپس با استفاده از نتایج حاصل از ارزیابی مرحله اول و شناسایی نقایص موجود، اقدام به تدوین یک برنامه مداخله ای جامع شد. به فاصله سه ماه از انجام مداخلات مجددا وضعیت ارگونومی و بهره وری با استفاده از روش QEC و پرسشنامه هرسی-گلد اسمیت ارزیابی شد. داده ها توسط نرم افزار R تحلیل شد.
یافته ها: میانگین نمره کل بهره وری و میانگین امتیاز کل بدن روش QEC قبل ازمداخله به ترتیب برابر ۲۴/۷۵ و ۴۰/۹۹ به دست آمد. پس از انجام مداخلات میانگین امتیاز کل بهره وری برابر ۱۶/۸۰ و میانگین امتیاز کل بدن روش QEC برابر ۹۲/۹۷به دست آمد. تحلیل داده ها با آزمون تی زوجی نشان داد اختلاف مقادیر امتیازات بهره وری معنادار بوده(P-value˂۰/۰۵) اما اختلاف مقادیر امتیاز کل بدن روش QEC معنادار نبود (P-value>۰/۰۵).
نتیجه گیری: انجام مداخلات ارگونومی-ایمنی تاثیر مثبتی بر امتیاز بهره وری داشت اما بر وضعیت کلی اندام های بدن، تاثیر معناداری نشان نداد.
سعید امیدی، قربانعلی جنت فریدونی، ربیع ا... فرمانبر، محمود حیدری،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: درک ریسک در ایمنی و بهداشت از اهمیت بالایی برخوردار است و بر رفتار اثر می گذارد. بسیاری از حوادث به این علت رخ می دهند که افراد درک درستی از آنها ندارند. حوادث می توانند پیامد مهم درک ریسک یا به طور دقیق تر درک نادرست از ریسک باشند. آموزش همواره به طور گسترده ای به عنوان یکی از اجزای مهم در برنامه های کنترل خطرات شغلی و مدیریت خطرات شناخته می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر نظریه رفتاربرنامه ریزی شده بر درک ریسک کارکنان آتش نشانی واحدهای عملیاتی انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی شاهد دار تصادفی می باشد، که بر روی ۹۲ نفر از آتش نشانان شهر رشت در سال ۱۳۹۷ صورت گرفت. نمونه گیری به صورت خوشه ای بود و آتش نشانان به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل، هر گروه ۴۶ نفر قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر سه بخش، اطلاعات جمعیت شناختی، درک ریسک، تئوری رفتار برنامه ریزی شده بود. برنامه آموزشی شامل ۵ جلسه ۷۵-۳۰ دقیقه ای برای هرگروه (۶ گروه ۸-۷ نفری) براساس تئوری رفتار برنامه ریزی شده بود. داده ها در دو نوبت قبل و ۱ ماه بعد از مداخله آموزشی جمع آوری شد و به وسیله آزمون های آماری کای دو، تی مستقل و زوجی، یو من ویتنی و ویلکاکسیون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۱مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین سنی آتش نشانان مورد مطالعه ۱۷/۵±۹۱/۳۵سال بود و اختلاف معناداری بین دو گروه از لحاظ متغیرهای دموگرافیک مشاهده نگردید. بین دو گروه تحت مداخله و کنترل قبل از مداخله آموزشی، اختلاف معناداری از لحاظ درک ریسک، سازه های تئوری رفتار برنامه ریزی شده و رفتارهای خودگزارش دهی وجود نداشت، اما پس از اجرای مداخله آموزشی این متغیرها در گروه تحت مداخله افزایش معناداری یافت.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشانگر بهبود درک ریسک آتش نشانان بر اثر مداخله آموزشی مبتنی بر سازه های تئوری رفتار برنامه ریزی شده بود. بنابراین، تئوری رفتار برنامه ریزی شده می تواند به عنوان چهارچوب نظری مناسب برای طراحی و اجرای مداخلات درک ریسک آتش نشانان بکار رود.
سمیه مرادحاصلی، علی اصغر میرک زاده، فرحناز رستمی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: توسعه و اجرای برنامه آموزشی ایمنی مؤثر برای به حداقل رساندن خطرات در مزرعه، مهمترین فعالیتی است که می توان برای ارتقاء سطح ایمنی در میان کشاورزان انجام داد. اما این برنامه نیاز به انجام ارزیابی نیازهای آموزشی دارد، بنابراین مطالعه حاضر به منظور تجزیه و تحلیل نیازهای آموزشی کشاورزان در زمینه بهداشت حرفه ای کشاورزی طراحی شده است.
روش کار: این مطالعه کمی و به روش پیمایشی انجام پذیرفت. جامعه آماری تحقیق کشاورزان شهر ماهیدشت واقع در استان کرمانشاه بوده که حجم نمونه ۱۴۰ خانوار تعیین گردید و به صورت تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار تحقیق پرسشنامه بود که روایی ابزار با نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از مطالعه راهنما و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تأیید گردید. برای آنالیز داده ها از نرم افزار SPSS/۱۶ و آزمون های آماری مناسب بهره گرفته شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که نیاز های آموزشی کشاورزان مورد مطالعه در زمینه بهداشت حرفه ای کشاورزی، به ترتیب شامل نحوه مواجهه با سر و صدای محیط کار، مواجهه با گرد و غبار در مزارع، مسائل ارگونومیک، رعایت اصول حفاظتی و بهداشتی در سم پاشی، رعایت ایمنی در کار با تراکتور و ماشین آلات کشاورزی می باشد.
نتیجه گیری: خطرات شغل کشاورزی از یک سو و از سوی دیگر عدم ارائه آموزش های مناسب و پوشش اندک آموزش های انجام شده و همچنین نارضایتی کشاورزان، بر لزوم اجرای آموزش های صحیح و منطبق بر اصول نیاز سنجی در منطقه مورد مطالعه تأکید دارد. در این زمینه با توجه نمرات دانش و رفتار بهداشت حرفه ای کشاورزان مورد مطالعه، آن ها نیازمند به دریافت آموزش در اکثر زمینه های بهداشتی هستند. در این بین مراقبت در مواجهه با خطرات محیطی (نور خورشید و صدا، گرد و غبار در مزارع)، مسائل ارگونومیک، مصرف صحیح و ایمن نهاده های شیمیایی و رعایت اصول ایمنی در کار با ماشین آلات کشاورزی در اولویت می باشد.
زهرا صمدی، میلاد منصوری، فاطمه آقایی، ابوالفضل قهرمانی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: داشتن فرهنگ مناسب ایمنی بهمنظور حفظ و ارتقاء ایمنی در سازمانها ضروری است. ثبت، گزارش دهی و بررسی مناسب رویدادهای شغلی یکی از معیارهای مهم فرهنگ ایمنی است تا بدینوسیله فرهنگ یادگیری مناسبی پس از وقوع رویدادهای شغلی شکل بگیرد. لذا این مطالعه باهدف بررسی فرهنگ ثبت، گزارش دهی و بررسی رویدادهای شغلی در صنایع استان آذربایجان غربی انجام شد.
روش کار: در این مطالعۀ مقطعی، دادههای فرهنگ ثبت، گزارش دهی و بررسی رویدادهای شغلی با استفاده از یک پرسشنامه دارای ۶۸ گویه جمعآوری گردید. تعداد ۴۲۰ نفر از کارکنان شاغل در تعدادی از شرکتهای منتخب ساختوساز، معدنی و بیمارستانها در این مطالعه شرکت داشتند.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که میانگین کل نمره فرهنگ ثبت، گزارش دهی و بررسی رویدادهای شغلی (۰/۳۸±۳/۰۸) بوده و فاکتور اقدامات اصلاحی دارای بیشترین نمره (۰/۷۲±۳/۱۷) و علل عدم گزارش دهی دارای کمترین نمره (۰/۵۴±۲/۹۰) بود. همچنین بین متغیر میانگین نمره فرهنگ ثبت، گزارش دهی و بررسی رویدادهای شغلی با تحصیلات، صنایع و شرکتهای مختلف ارتباط معنیداری وجود داشت. میانگین نمره فرهنگ ثبت، گزارش دهی و بررسی رویدادهای شغلی کارکنانی که در دورههای آموزشی مشارکت داشتند کمتر از کارکنانی بود که در دورههای آموزشی مشارکت نداشتند. میانگین نمره فرهنگ ثبت، گزارش دهی و بررسی رویدادهای شغلی کارکنانی که تجربه حادثه شغلی داشتند کمتر از کارکنانی بود که تجربه حادثه شغلی درگذشته نداشتند.
نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که انجام اقدامات اصلاحی پس از وقوع رویدادهای شغلی ضروری است و شرکت در دورههای آموزشی و تجربه حادثۀ شغلی، تأثیر مثبتی در ارتقا فرهنگ ثبت، گزارش دهی و بررسی رویدادهای شغلی نداشته است.
فاطمه کریمی اسد، شیرازه ارقامی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: کاربردپذیری معیاری است که نشاندهنده کاربردی بودن و استفاده آسان و راحت از یک محصول است. یک محصول کاربردپذیر باعث انجام صحیح و سریع یک وظیفه در کاربر میشود و همچنین از خطا و خستگی جلوگیری میکند. این پژوهش با هدف تعیین میزان کاربردپذیری ارگونومیک وبسایت سیستم مدیریت امور آموزشی دانشگاه علومپزشکی زنجان از دیدگاه دانشجویان در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ انجام شده است.
روش کار: این مطالعه مقطعی با استفاده از پرسشنامه استاندارد «سنجش میزان کاربردپذیری نرمافزارهای تحت وب درزمینۀ اتوماسیون فرآیندهای پژوهشی»، کاربردپذیری یکی از وبسایتهای سیستم مدیریت امور آموزشی را موردبررسی قرار داده است. این پرسشنامه از طریق Google Form طراحی و برای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زنجان ارسال شد. درمجموع ۴۰۴ نفر پرسشنامه را تکمیل کردند. دادهها در سطح اطمینان ۰,۰۵ با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۱۶ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: دادهها از ۴۰۴ شرکتکننده نشان داد که از بین نُه عامل پرسشنامه، بیشترین مقدار میانه و دامنه بینچارکی بهترتیب برای سهولت کاربری (۱۹ و ۴)، سهولت یادگیری (۱۸ و ۴)، تواناییهای سامانه (۱۳ و ۳)، سودمندی سامانه (۱۳ و ۲)، رضایتمندی کاربر (۱۰ و ۲)، مدیریت خطاها (۱۰ و ۲)، صفحهنمایش (۱۰ و ۲)، اصطلاحات و اطلاعات سامانه (۸ و ۲) و شخصیسازی محیط کاربر (۵/۵ و ۳) به دست آمده است. بیشتر عاملهای پرسشنامه برای متغیر سن دارای تفاوت معناداری نبود و گروههای سنی مختلف به اکثر عوامل، پاسخهای مشابهی داده بودند. در پاسخهای بیانشده به عاملهای سودمندی سامانه، سهولت یادگیری و صفحهنمایش بین دو جنس تفاوت معنیداری وجود داشت. در بررسی ارتباط بین مقطع تحصیلی با عاملهای پرسشنامه مشخص گردید که بهغیراز مدیریت خطاها و صفحهنمایش که تفاوت معناداری نداشتند، برای سایر عاملها تفاوت معنادار بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان میدهد که در طراحی این سامانه، به سهولت کاربری و سهولت یادگیری توجه بیشتری شده است، درصورتیکه لازم است به همه عوامل مؤثر در کاربردپذیری توجه شود.
سارا دستور، میترا زندی، معصومه کریمیان،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: پرسنل اورژانس به دلیل ماهیت فعالیتشان ممکن است که در معرض خشونت در محیط کار قرار گیرند و استرس شغلی در آنها افزایش یابد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مجازی خودمدیریتی مهارتهای ارتباطی بر استرس شغلی و میزان خشونت علیه کارکنان اورژانس بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، ۶۰ نفر از کارکنان اورژانس بهصورت نمونهگیری دردسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی، به ۳۰ نفر در گروه آزمون و ۳۰ نفر در گروه کنترل تقسیم شدند و در دو مرحله پرسشنامههای اطلاعات جمعیت شناختی و زمینهای، استرس شغلی بیمارستانی و خشونت محل کار در بخش سلامت را تکمیل کردند. بعد از تکمیل پرسشنامهها در مرحله اول، مداخله به مدت ۶ هفته و هر هفته یک سرفصل به گروه آزمون داده شد. دادهها نرمافزار SPSS نسخه ۲۱ با آزمونهای کای اسکور، کروسکال والیس و ویلکاکسون تجزیهوتحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین استرس شغلی قبل از مداخله در بین دو گروه مداخله و کنترل اختلاف معناداری نداشتند (۱۱۷/۰= p)؛ اما در بعد از مداخله، میانگین نمره استرس شغلی در بین دو گروه مداخله و کنترل اختلاف معناداری داشتند (۰۳۴/۰= p)؛ در گروه مداخله فراوانی تجربه خشونت فیزیکی، خشونت روانی (لفظی) در بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله بیشتر از گروه کنترل کاهش یافته بود. همچنین فراوانی تجربه خشونت جنسی و نژادی در گروه کنترل بیشتر از گروه مداخله کاهش یافته بود؛ اما از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، آموزش مجازی خودمدیریتی مهارتهای ارتباطی توانسته است بر استرس شغلی تأثیر بگذارد اما بر میزان خشونت علیه کارکنان اورژانس تأثیر نداشته است؛ بنابراین تهیه برنامه آموزشی جامع عوامل مؤثر بر خشونت علیه کارکنان اورژانس، در کنار مهارتهای ارتباطی و انجام مداخلات آموزشی در مدت زمان طولانیتر پیشنهاد میشود.