جستجو در مقالات منتشر شده


۲۲۷ نتیجه برای محمد

مهدی اصغری، سید ابوالفضل ذاکریان، محمد رضا منظم، مرضیه عباسی نیا، یوسف محمدیان، عبدالرسول رحمانی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: رضایت شغلی احساسی است که باعث افزایش انگیزه، بهره وری و رشد افراد در کار می شود. هم‌چنین با توجه به اثرات منفی ثبت شده از فرسودگی شغلی، این سندرم بر روی عملکردهای شغلی از قبیل کیفیت کار، سلامت عمومی و رضایت شغلی میتواند تاثیرگذار باشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین رضایت شغلی با سلامت عمومی و فرسودگی شغلی در کارگران یکی از صنایع خودروسازی می باشد. روش کار: در این مطالعه که به صورت توصیفی – تحلیلی انجام شد، تعداد ۱۲۰ نفر از کارگران شاغل در یک صنعت خودروسازی در شهر تهران مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد نمونه‌ها با استفاده از نمونه گیری ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها در این پژوهش، پرسشنامه رضایت شغلی Barry field، پرسشنامه سلامت عمومی ۲۸ سؤالی (GHQ) و پرسشنامه مقیاس خودسنجی نشانگان فرسودگی شغلی بود. داده‌های این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS مورد آنالیز قرار گرفتند. یافته ها: در این مطالعه ۹۵% افراد رضایت شغلی کم و متوسط را عنوان نمودند. از سویی دیگر۶/۷۳% افراد مستعد فرسودگی شغلی بوده و ۵۵% افراد دارای اختلال در سلامت روان بودند. بین رضایت شغلی و تمام موارد سلامت عمومی رابطه معکوس و معناداری به‌دست آمد. هم‌چنین بین متغیرهای سلامت عمومی و متغیر فرسودگی شغلی همبستگی مستقیم و معناداری وجود داشت و بین رضایت شغلی و فرسودگی شغلی نیز رابطه معکوس و معناداری برقرار بود. نتیجه گیری: با توجه به محرز شدن رابطه بین رضایت شغلی با فرسودگی شغلی و سلامت عمومی لازم است مدیران صنعت یاد شده برنامه هایی را جهت ارتقا و بهبود انگیزه شغلی، روابط انسانی و احساس خودکارامدی اجرا نمایند.
فریده گلبابایی، حمیدرضا پورآقا شاهنشین، محمدرضا پورمند، علی کریمی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: به منظور کنترل آلاینده های گازی شکل حاصل ازمنابع آلودگی هوا، روش های مختلفی وجود دارد که از جمله کاراترین و مقرون به صرفه ترین آن‌ها می توان به بیو فیلتراسیون اشاره نمود. هدف از این مطالعه استفاده از گونه خالص سودوموناس پتیدا به عنوان بستر متحرک در یک بیوراکتور دو فازی همزن‌دار با ۱۰% فاز آلی جهت حذف آلاینده تولوئن از جریان هوا میباشد. تولوئن (متیل‌بنزن)، گروه ترکیبات آروماتیک است و به عنوان یک حلال شیمیایی کاربرد دارد. غلظت‌های کم تا متوسط تولوئن، سب خستگی، سرگیجه، ضعف، رفتار نامتعادل، نقصان حافظه، بی‌خوابی، کم‌اشتهایی و کم شدن دید و شنوایی می‌گردد. روش کار: در این مطالعه تجربی در ابتدا باکتری سودوموناس به صورت خالص در فاز آبی حاوی محلول مواد مغذی و ریز مغذی تکثیر شده و با آلاینده تولوئن خو می گیرد. سپس محلول حاوی میکروارگانیزم سودوموناس پتیدا به همراه ۱۰% روغن سیلیکون وارد تانک اصلی بیوراکتور شده و هم چنین جریان هوای حاوی غلظت های معین تولوئن در ۵ محدوده غلظتی از Mg/m ۳۲۸۳ تا Mg/m ۳۴۷۱۰ ودو هواگذرm۳/h ۰,۰۶ وm۳/h ۰.۱۲وارد بیو راکتور میشود. پس از آن مقدار آلاینده و میزان co۲ در ورودی و خروجی بیوراکتور اندازه گیری میگردد. در نهایت کارایی بیوراکتور حاوی سودوموناس پتیدا طی ۱۷ روز کاری برای هر متغیر بررسی می شود. یافته ها: یافته های حاصل بیانگر این مطلب بود که در هواگذرهای m۳/h ۰.۰۶وm۳/h ۰.۱۲بیوراکتور حاوی گونه خالص سودوموناس پتیدا به ترتیب کارایی حداقل ۹۷% و ۲۵% را در محدوده غلظتی Mg/m ۳۲۸۳ تا Mg/m ۳۴۷۱۰ نشان میدهد. تحلیل های آماری صورت گرفته توسط روش ANOVA بیانگر این مطلب بود که در دو هواگذر m۳/h ۰.۰۶و m۳/h ۰.۱۲، راندمان حذف و درصد معدنی شدن اختلاف معنی داری را نشان می دهند.(Pvalue =۰.۰۱). نتیجه گیری: نتایج حذف بسیار بالا به علت شرایط بهینه ایجاد شده برای سودوموناس در بیوراکتور دو فازی همزندار با ۱۰% فاز آلی می باشد.
ابوالفضل رحیمی، محمد جواد جعفری، محمد حسن بهزادی، محمد حسن رجبی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: نظریه‌های موجود بیانگر این است که میزان مواجهه شغلی با فرمالدیید سبب کاهش مقادیر پلاکت‌های خون افراد مواجهه یافته می‌گردد. در این مطالعه ضمن تعیین میزان مواجهه شغلی شاغلین یک کارخانه صنعت چوب با فرمالدیید، تأثیر میزان مواجهه شغلی با این ماده بر مقادیر پلاکت‌های خون آنان مورد مطالعه قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه موردی میزان مواجهه شغلی تمام شاغلین شرکت صنعت چوب شمال با فرمالدیید مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان مواجهه شغلی با فرمالدیید براساس روش ۲۵۴۱ توصیه شده توسط انستیتوی ملی ایمنی و بهداشت آمریکا(NIOSH) تعیین گردید. تعداد پلاکت‌های خون نیز با استفاده از روش معمولی شمارش سلول‌های خونی و اندکس‌های مربوطه اندازه‌گیری شد. ضمناً به منظور جمع‌آوری اطلاعات دموگرافیکی شامل سن، سابقه کار، میزان تحصیلات و هم‌چنین علایم ناشی از مواجهه با فرمالدیید یک پرسشنامه تهیه شد که کلیه کارگران شرکت کننده در طرح پس از توجیه هدف مطالعه به‌وسیله مسوول اجرای طرح به سوالات مندرج در پاسخنامه جواب دادند. کلیه مندرجات اعلامیه هلسینکی در خصوص جنبه‌های اخلاقی مطالعات پژوهشی بر روی انسان رعایت گردید. طرح حاضر قبل از اجرا توسط کمیته اخلاق دانشگاه مورد تأیید قرار گرفت. کلیه افراد قبل از آزمایش از مراحل آن مطلع شدند و از آنان رضایت نامه کتبی مبنی بر تمایل بر شرکت در مطالعه دریافت گردید. یافته ها: میزان مواجهه شغلی کارکنان بخش‌های گوناگون خط تولید نئوپان بین ۵۲/۱- ۵/۰پی‌پی‌ام اندازه گیری شد که از میزان مجاز توصیه شده (۳/۰ پی‌پی‌ام) بیشتر بود. شیوع کلیه علایم تحریکی تماس با فرمالدیید مثل سوزش چشم، سوزش بینی، سوزش گلو و ... در شاغلین خط تولید به صورت معنی‌داری نسبت به کارکنان اداری بیشتر بود. هم‌چنین نتایج نشان داد که میزان شیوع هر یک از علایم تحریکی در بین نمونه‌های هر دو گروه مورد و شاهد نیز با هم تفاوت دارند، به گونه‌ای که در گروه مورد شیوع اشک‌ریزش با میانگین رتبه ۹۸/۸ دارای بیشترین امتیاز و درد قفسه سینه با میانگین رتبه ۲۰/۳ دارای کمترین امتیاز بود، ولی در نمونه‌های شاهد، شیوع سرفه با میانگین رتبه ۶۲/۶ دارای بیشترین امتیاز و درد قفسه سینه با میانگین رتبه ۵۳/۵ دارای کمترین امتیاز بود. میانگین و انحراف معیار پلاکت درگروه مورد، ۷۹/۴۱ ± ۳۳/۲۰۷ هزار در میلی‌متر مکعب و در گروه شاهد، ۰۵/۷۱± ۶۰/۲۵۴ هزار در میلی‌مترمکعب بود که از نظر آماری اختلاف معنی‌داری بین دو گروه وجود داشت (۰۵/۰< p). بررسی ضریب همبستگی بین مواجهه با فرمالدیید و تعداد پلاکت‌های خون در گروه مورد نشان داد که بین دو متغیر فوق رابطه معنی‌داری وجود ندارد (۰۵/۰>p) به عبارتی افزایش میزان مواجهه باعث کاهش بیشتر تعداد پلاکت‌های خون نمی‌شود. نتیجه گیری: کاهش تعداد پلاکت‌های خون در افراد در معرض مواجهه با فرمالدیید نسبت به گروه شاهد بیشتر بوده است.
پروین نصیری، بهزاد فولادی، محمدرضا منظم، غلامرضا حسن زاده ، سعید فراهانی، مصطفی حسینی، لیلا ابراهیمی قوام آبادی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: مواجهه با صدا به عنوان یک عامل مخاطره آمیز شناخته شده است و یکی از اثرات اولیه آن ایجاد استرس ناشی از صدا می باشد. کورتیزول- به عنوان هورمون بیان کننده استرس - در مطالعات ردیابی استرس ناشی از صدا استفاده می گردد. در این مطالعه دو هدف بررسی گردید :۱-اندازه گیری و مقایسه غلظت های کورتیزول بزاقی صبح و عصر روزکاری و استراحت در دو گروه ( کارگران که در معرض مواجهه با صدای صنعتی می باشند و گروه شاهد که در مواجهه با صدای صنعتی نمی باشند). ۲- تعیین ارتباط بین مواجهه با صدای صنعتی و غلظت‌های کورتیزول بزاقی گروه ها.روش کار: ۲۰۰ نفر مرد در این مطالعه شرکت نمودند. نمونه های بزاقی به ترتیب در ساعت ۷ و ۱۶ جمع آوری شدند. هم چنین تراز صدا توسط دستگاه صدا سنج و دوزیمتر تعیین گردید. آزمون های t‏ جفتی - مستقل و رگرسیون جهت تحلیل داده ها استفاده شد.یافته ها: بین غلظت کورتیزول بزاقی صبح روز استراحت و کار در هر دو گروه اختلافی دیده نشد(P<۰,۰۱۲). با مقایسه غلظت کورتیزول بزاقی عصر در روز کار با روز استراحت در گروه کارگران اختلاف معنادار دیده شد(P<۰.۰۵)، در حالی که این امر در خصوص گروه شاهد مشاهده نگردید. غلظت کورتیزول بزاقی عصر روزکاری در کارگران در معرض صدای صنعتی در مقایسه با غلظت کورتیزول بزاقی عصر روزکاری در گروه شاهد به طور معناداری بالاتر بود(P<۰.۰۰۱).نتیجه گیری: در این مطالعه مشخص گردیدکه مواجهه با صدای صنعتی در تراز های بالاتر از dBA ۸۰ بر میزان ترشح کورتیزول بزاقی تاثیر می گذارد.
ایرج محمد فام، فرشید قربانی شهنا، علیرضا سلطانیان، مژگان اردستانی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: یکی از عوامل تهدیدکننده سلامت کارکنان، بهره وری و عملکرد سازمانی حوادث شغلی و رفتارهایناایمن یکی از علل اصلی بروز حوادث است. دستیابی به راه کار های کنترلی این رفتارها با استفاده از فنونمشارکتی هدف اصلی مطالعه حاضر می باشد.روش کار: پدر این مطالعه رفتارهای نایمن کارکنان با استفاده از روش نمونه برداری از رفتار های ایمنی ورد بررسی قرار گرفت و پر ریسک ترین رفتارهای ناایمن با استفاده از روش مقایسه زوجی تعیین شد سپس با استفاده از رویکرد مشارکتی دات موکراسی طی ۶ مرحله ایده های کنترلی در زمینه رفتارهای فوق مدیران و روسا استخراج گردید. ،HSE با مشارکت گروه اپراتور ها، سرپرستان، مهندسین، تیم ۴۸ درصد از رفتار های بررسی شده ناایمن و فراوان ترین رفتار ناایمن عدم استفاده یا استفاده / یافته ها: ۸ ۶۳ درصد بود. پوسچرهای نامناسب و تجمع و تردد زیر بارهای / ناصحیح از وسایل حفاظت فردی با نسبت ۴ معلق نیز در رده های بعدی رفتارهای ناایمن قرار گرفتند. با کاربرد رویکرد مشارکتی دات موکراسی، ایده های کنترلی کاربردی در زمینه وسایل حفاظت فردی، آموزش، تشویق و تنبیه، تجمع و تردد زیر بار های معلق و ایده های متفرقه دیگری به دست آمد. نتیجه گیری: تکنیک مشارکتی دات موکراسی روشی موثر جهت دستیابی به راه کارهای کاربردی متنوع در زمینه کنترل رفتار های ناایمن کارکنان می باشد
عبداله اردشیر، رضا مکنون، محمد رکاب اسلامی، زینب جهانتاب،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: با توجه به افزایش جمعیت و نیاز بیش از پیش افراد به سکونت در شهرها،شاهد رونق روزافزون بلندمرتبه سازی در ایران هستیم.از طرفی پروژه های ساخت به دلیل ماهیت مبهم و پیچیده، دارای ریسک های متعددی می‌باشند که یک گروه از ریسک ها، ریسک های بهداشتی می باشند.این ریسک ها یا اثرات کوتاه مدت دارند یا اثرات آنها پنهان بوده و در دراز مدت اثر منفی خود را بروز می دهند و مشکلات و بیماری های عدیده و حتی مرگ را برای افراد همراه دارند.

.

روش کار: این مقاله ریسک های بهداشتی در ساخت پروژه‌های بلند مرتبه را شناسایی، ارزیابی و رتبه بندی می‌کند. ریسک ها از طریق مصاحبه با افراد با سابقه در زمینه بلند مرتبه سازی و همچنین چک لیست های تخصصی ایمنی و بهداشت، شناسایی و با استفاده از نظر متخصصین ارزیابی شدند و برای کمی سازی با توجه به ماهیت مبهم ریسک ها و وجود عدم قطعیت، از محاسبات اعداد ذوزنقه ای فازی استفاده گردید. در نهایت پس از ارزیابی ریسک ها و وزن‌دهی، درجه بحرانی بودن هر ریسک محاسبه و ریسک ها برای پاسخ رتبه بندی شدند.

.

یافته ها: پس از ارزیابی ها، فاکتور ریسک برای بیشتر ریسک ها بالای ۵/۰ به‌دست آمد که نشان از اهمیت این ریسک‌ها در پروژه های عمرانی دارد.همچنین نشان دهنده این مهم است که ریسک های بهداشتی باید قبل از شروع پروژه ارزیابی شوند و برای کاهش و یا حذف آنها اقدامات لازم صورت گیرد.

.

نتیجه گیری: در پروژه های بلند مرتبه سازی، مدیریت ریسک‌های بهداشتی بسیار مهم است و این ریسک‌ها به‌صورت مستقیم و غیر مستقیم بر روی زمان، کیفیت و هزینه پروژه تاثیرات قابل توجهی می گذارند. بنابراین بررسی و کنترل ریسک های بهداشتی در مرحله طراحی و اجرا لازم و ضروری است. بسیاری از این ریسک ها، با استفاده از وسایل حفاظت فردی قابل پیشگیری و کنترل هستند و این نشان دهنده اهمیت بسیار زیاد این وسایل می باشد که در این میان نقش فرهنگ سازی و آموزش به افراد درگیر در پروژه و لزوم استفاده از وسایل حفاظت فردی بسیار مهم و ضروری است.


محمد جواد جعفری، اسماعیل زارعی، علی درمحمدی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: صنایع فرآیندی اغلب با مواد شیمیایی پر خطر و واحدهای عملیاتی تحت شرایط دما و فشار بالا نظیر راکتورها و تانک‌های ذخیره سروکار دارند. بنابراین احتمال وقوع حوادثی از قبیل انفجار و آتش‌سوزی در آنها بسیار بالا است. هدف این تحقیق ارایه روشی جامع و کارآمد برای ارزیابی کمی ریسک حریق و انفجار واحدهای فرآیندی است.

 .

روش کار: روش پیشنهادی در این تحقیق مشهور به QRA است و شامل هفت مرحله می باشد. بعد از تعیین اهداف مطالعه و شناسایی کامل فرآیند مورد مطالعه، ابتدا از روش‌های کیفی مناسب جهت غربالگری و شناسایی کانون‌های خطر استفاده می گردد و سپس سناریوهای محتمل شناسایی و الویت بندی می شوند. در ادامه جهت برآورد میزان تکرارپذیری سناریوها از روش آمار و سوابق گذشته یا روش تحلیل درخت خطا (Analysis Fault Tree) به همراه درخت رویداد (Event Tree) استفاده می گردد. برای مدل‌سازی پیامد از نرم افزار تخصصی PHAST ۶,۵۴ همراه با معادلات پرابیت به منظور ارزیابی پیامد استفاده می گردد. در آخرین مرحله با ترکیب پیامد و تکرارپذیری، ریسک فردی و جمعی تک تک سناریوها و ریسک کلی فرِآیند یا واحد مورد مطالعه محاسبه می گرد د.

 .

یافته ها: به‌کارگیری روش پیشنهادی نشان داد که خطرناکترین پیامدهای واحد تولید هیدروژن آتش فورانی، آتش ناگهانی و انفجار است. نتایج بیان کرد که ریسک جمعی هر دو حریق و انفجار ناشی از پارگی کامل راکتور سولفورزدایی(سناریو۳)، رفورمر(سناریو۹) و جاذب های تصفیه هیدروژن(سناریو۱۲) غیرقابل پذیرش است. کل واحد تولید هیدروژن از نظر ریسک فردی حریق در ناحیه ARARP قرار دارد و تا فاصله ۱۶۰متری از حد مرزی واحد، ریسک فردی حریق غیر قابل پذیرش است. این فاصله نه تنها فراتر از حد مرزی واحد تولید هیدروژن است، بلکه از حد مرزی مجتمع نیز فراتر است. راکتورسولفورزدایی(۵۷%) و رفورمر(۳۴%) دارای بیشترین سهم در ریسک فردی انفجار برای پرسنل اتاق کنترل می باشند و ریسک آنها غیر قابل پذیرش است.

 .

نتیجه گیری: به‌دلیل آن‌که روش پیشنهادی در تمام مراحل طراحی فرآیند یا سیستم قابل اجرا است و برای برآورد ریسک حریق و انفجار از یک نگرش کمی، جامع و مبتنی بر معادلات ریاضی استفاده می کند، استفاده از آن به عنوان روش جایگزین روش‌های کیفی و نیمه کمی موجود، توصیه می شود.


ایرج محمد فام، حیدر محمدی، فرشید قربانی شهنا، علی رضا سلطانیان،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: در سیستم های مدیریت HSE شایستگی به عنوان یکی از ابزارهای مهم جهت انتخاب مدیران و تخصیص منابع در نظر گرفته شده است. فقدان مدیران شایسته HSE می تواند عملکرد مناسب سیستم مدیریتی را تحت شعاع قرار دهد. از طرف دیگر داشتن مدیر و پرسنل شایسته می تواند کاهش زمان انجام فعالیت ها و عملکرد بهتر را سبب گردد. مطالعه حاضر با هدف ارایه الگویی جهت انتخاب مدیران HSE انجام شده است.

.

روش کار: در این مطالعه با بررسی مدل های مشابه، چارچوب اولیه انتخاب گردید. ابعاد مدل و وزن آنها با استفاده از تکنیک بحث کانون تعیین گردید. الگوی به‌دست آمده در یک شرکت صنعتی بزرگ به‌کار گرفته شد. با ارزیابی نتایج حاصله و اصلاح نارسایی‌های شناسایی شده مدل تصدیق گردید.

.

یافته ها: الگوی به‌دست آمده دارای سه طیف شایستگی فنی، رفتاری و مفهومی بود. مهم‌ترین بعد در مدیران سطح ۱ و ۲ بعد فنی و در مدیران سطح ۳ بعد رفتاری بود.

.

نتیجه گیری: مدیران HSE در سطوح مختلف نیازمند شایستگی های متفاوتی هستند که با استفاده از الگوی حاضر، می توان این شایستگی ها را در بدو استخدام مورد ارزیابی قرار داده و از آن به عنوان مبنایی برای پایش افراد در بازه‌های زمانی پیش روی استفاده نمود.


ایرج علی‌محمدی، مرتضی امینی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: به دنبال بررسی Heinrich در سال ۱۹۳۱ و ارایه مدل دومینوی وی این اندیشه شکل گرفت که مهم‌ترین عامل بروز حادثه، انسان است. طبق گفته وی در بروز حوادث ۸۸% رفتار نا ایمن، ۱۰% شرایط نا ایمن و ۲% نیز فاکتورهای پیش‌بینی نشده نقش دارند. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، بررسی فرهنگ ایمنی افراد و عوامل موثر بر آن در یک واحد شوینده و پاک کننده می‌باشد.

.

روش کار: در این مطالعه به منظور تعیین سطح فرهنگ ایمنی در شرکت شوینده و پاک کننده، از پرسشنامه استاندارد فرهنگ ایمنی که در سال ۱۳۸۹ تهیه شده بود استفاده گردید. ابعاد فرهنگ ایمنی در این پرسشنامه شامل: ۱- تعهد مدیریت، ۲- آموزش و تبادل اطلاعات، ۳- محیط حمایتی، ۴- عوامل بازدارنده و ۵- اولویت به ایمنی می‌باشد. پس از جمع‌آوری پرسشنامه‌ها، داده‌ها جهت انجام آنالیزهای آماری به رایانه منتقل و با استفاده از نرم افزار SPSS۱۷ آنالیز و ارزیابی شدند.

.

یافته ها: آنالیز اطلاعات مربوط به سن و سابقه کار نشان داد که میانگین سن افراد ۵/۳۷ سال و سابقه کاری افراد نیز ۷/۱۳ سال می‌باشد. ۳/۵۲% افراد در طول سابقه کاری خود دچار هیچ نوع حادثه‌ای نشده بودند. میانگین نمره فرهنگ ایمنی در بین افراد شرکت کننده ۲۱۶/۳۵±۵۱/۱۸۰ به دست آمد.

.

نتیجه گیری: اختلاف نمره کلی فرهنگ ایمنی در گروه‌های مختلف شغلی به لحاظ آماری معنی‌دار می‌باشد. علاوه بر این، اختلاف نمره کلی فرهنگ ایمنی در افراد حادثه ندیده و حادثه دیده به لحاظ آماری معنی‌دار است.


سید امیر رضا نگهبان، سید محمد علی موسویون، علیرضا ابراهیمی حریری، مهدی ملاکاظمی‌ها، مهدی جلالی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: در کشور ایران حدود ۹۰٪ از کل کارگاه‌ها را واحدهای کوچک زیر ۱۰ نفر کارگر تشکیل می‌دهد که بیش از ۸۰٪ شاغلین را شامل می‌شود. یکی از عوامل زیان آوری که افراد شاغل در این کارگاه ها به طور جدی با آن مواجه می‌باشند صدای بالاتر از حد مجاز است. هدف از انجام این مطالعه بررسی همبستگی نتایج حاصل از برآورد روش غربالگری با اندازه گیری صدا در کارگاه های کوچک زیر ۵ نفر کارگر می باشد.

.

روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی و در ۵۱ کارگاه زیر ۵ نفر در شهرستان ورامین انجام پذیرفت. ابتدا غربالگری صدا توسط فرم غربال‌گری انجام شد. در مرحله بعد اندازه گیری صدا به صورت روش شبکه ای منظم و توسط دستگاه صداسنج مدل TES-۱۳۵۸ درکلیه این کارگاه ها انجام پذیرفت. در نهایت داده ها توسط نرم افزار spss و با استفاده از آزمون‌های کای اسکوئر (x۲) و رگرسیون خطی ساده آنالیز گردید.

.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) متوسط تراز فشار صوت در ۵۱ کارگاه (۴,۵) dBA ۵/۸۶ و میانگین نمره حاصل از فرم غربال‌گری (۹/۴)۲/۶۴ برآورد گردید. طبق این مقادیر، نتایج حاصل از اندازه گیری دستگاهی نشان داد که صدای (۶۶.۶٪)۳۴ کارگاه بیش از حد مجاز و صدای (۳۳.۳۳٪) ۱۷ کارگاه در زیر حد مجاز قرار داشت. نتایج به‌دست آمده از فرم‌های غربال‌گری نشان می‌دهد که (۹۲.۱۶٪) ۴۷ کارگاه در سطح قابل قبول و (۷.۸۴٪) ۴ کارگاه در سطح غیر قابل قبول قرار دارد. نتایج حاصل از آزمون کای اسکوئر، عدم وجود ارتباط میان این دو روش را بر مبنای مرز میان حدود مجاز و غیر مجاز نشان داد (p=۰.۲۸۸). همچنین با توجه به آزمون رگرسیون خطی ساده میزان R۲ برابر با ۳۵۷/۰ به‌دست آمد.

.

نتیجه گیری: نتایج نشان داد که انطباق لازم در نتایج این دو روش وجود نداشته و پیشنهاد می‌گردد در پارامترهای مورد استفاده در فرم غربال‌گری صدا برای کارگاه های کوچک زیر ۵ نفر شاغل، تغییرات مناسب صورت پذیرد.


علی کریمی، فریده گلبابایی، مسعود نقاب، محمد رضا پورمند، روناک بختیاری، کاظم محمد،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

در این مطالعه به منظور کنترل بخارات زایلن موجود در هوا، یک بیوراکتور همزن‌دار در مقیاس آزمایشگاهی طراحی گردید و در مرحله بعد بیوراکتور با نسبت ۱ به ۳ از کنسرسیوم میکروبی و محلول مغذی به منظور حذف بخارات زایلن راه اندازی شد. عملکرد بیوراکتور در حذف بخارات زایلن با افزودن ۱۰% روغن سیلیکون به عنوان فاز آلی در محدوده غلظتی mg/m۳ ۵۵۱ تا mg/m۳ ۳۳۳۰ به مدت ۴۳۲ ساعت مورد پایش و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه بیولوژیکی زایلن در این مدت نشان داد که راندمان حذف زایلن تا محدوده غلظت mg/m۳ ۲۷۵۶ مقدار ۸۲% می باشد. همچنین افزودن ۱۰% روغن سیلیکون موجب بهبود ظرفیت حذف زایلن به میزان ۷/۸۵% نسبت به بستر بدون فاز آلی گردید. نتایج حاصل از آزمایشات میکروب شناسی نشان داد که در حضور زایلن سه گونه Pseudomonas putida ، Chryseobacterium و Ralstonia pickettii یافت شد. به‌طور کلی یافته‌های این تحقیق نشان داد که استفاده از بیوراکتورهای دوفازی همزن‌دار در زمینه کنترل بخارات زایلن از جریان هوای آلوده، موفقیت آمیز می باشد.
پروین نصیری، ایرج علی محمدی، محمد حسین بهشتی، کمال اعظم،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: تیلر یک تراکتور دستی چند منظوره است که در ابتدا برای شخم زدن زمین و بعدا برای فعالیتهای دیگر کشاورزی استفاده می شود. ارتعاش منتقله از دسته تیلر به کاربران احتمال دارد منجر به بروز صدمات زیادی از جمله ناراحتی ، درد و اختلالات اسکلتی عضلانی گردد. هدف از این مطالعه ارزیابی مواجهه با ارتعاش دست و بازو در کاربران تیلر مدل HT۹۰۰ به عنوان فراوانترین مدل تیلر مورد استفاده می باشد.

.

روش کار: در این مطالعه ۴۰ کاربر تیلر مدل HT ۹۰۰ در شهرستان کاشمر استان خراسان رضوی مورد بررسی قرار گرفتند . اندازه گیری ارتعاش دست و بازو بر اساس استاندارد ISO ۵۳۴۹-۱ و ISO ۵۳۴۹-۲ در ۳ حالت مختلف، ساکن و دنده خلاص (درجا) ، انتقال به زمین و شخم زدن زمین در دنده های مختلف انجام شد. جهت اندازه گیری ارتعاش از ارتعاش سنج پاسخ انسان B$K مدل ۲۵۱۲ استفاده شد.

.

یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که در تمام موقعیتهای اندازه گیری شده میزان مواجهه با ارتعاش دست و بازو بیش از میزان استاندارد بوده و خطر بروز اختلالات ناشی از ارتعاش وجود دارد. بیشترین میزان مواجهه با ارتعاش در حالت شخم زدن تیلر می باشد . میزان مواجهه در ۳ حالت شخم زدن ، انتقال و درجا کار کردن تیلر به ترتیب برابر ۱۶,۹۵ ، ۱۴.۱۶ و ۸.۶۵ متر بر مجذور ثانیه می باشد. در تمام حالات اندازه گیری شده میزان مواجهه با ارتعاش در جهت x نسبت به جهت y و z بیشتر بود.

.

نتیجه گیری: این مطالعه بر نیاز برای مداخله و اتخاذ تدابیر کنترلی و مدیریتی جهت حذف و کاهش ارتعاش دست و بازو منتقله از تیلر به دست کاربران جهت جلوگیری از بروز مشکلات عمده از جمله وقوع اختلالات اسکلتی – عضلانی ، ناراحتی و خستگی زودرس تاکید فراوان داشته و همچنین تیاز به انجام مطالعات بیشتر جهت شناسایی منابع ارتعاش بر روی انواع مختلف تیلر نیز امری ضروریست.


محمد جواد جعفری، رجبعلی حکم‌آبادی، حمید سوری،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: در کشورهای در حال توسعه‏‏، بهبود وضعیت ایمنی راه‌ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله وضعیت ایمنی راه‌های کشور در طی سال‌های ۱۳۸۰-۱۳۸۵ مورد ارزیابی قرار گرفته است.

.

روش کار: در این مطالعه توصیفی، ایمنی راه‌های کشور با استفاده از شاخص‌‌های ایمنی راه در سطح ماکرو بررسی شده است. در ابتدا تمام شاخص‌‌های موجود در زمینه ایمنی راه مورد بررسی قرار گرفت و ۴۶ شاخص شناسایی شد. پس از شناسایی کل شاخص‌ها، ضمن رایزنی با کارشناسان ایمنی راه کشور و با توجه به داده‌های قابل اعتماد موجود در کشور، تعداد ۱۱ شاخص برای بررسی وضعیت ایمنی راه‌های کشور انتخاب شد. پس از تعیین شاخص‌ها، بر اساس دستورالعمل دبیرخانه کمیسیون ایمنی راه، کلیه داده‌های مورد نیاز برای تعیین مقدار هر یک از شاخص‌ها، از سازمان ها و موسسات ذیربط جمع آوری شد. در مراحل پایانی مقدار هر شاخص برآورد گردیده مورد ارزیابی قرار گرفت.

 .

یافته ها: نتایج به‌دست آمده نشان داد که در طول این دوره ۶ ساله به ازاء هر یکصد هزار نفر جمعیت ۹ کشته برجای مانده است که استفاده از کمربند و کلاه ایمنی به ترتیب %۲۰ و %۱۸ افزایش یافته است. در همین مدت تعداد موتورسیکلت %۲۰، طول راه‌های آسفالته و شهرنشینی حدود %۱۰ افزایش داشته است. میزان درآمد سرانه واقعی کشور از مقدار ۵۸۸۴ دلار آمریکا به ۷۹۶۸ دلار آمریکا، میزان امید به زندگی از ۹/۶۸ سال به ۹/۷۰ سال، میزان افراد باسواد از %۷۶ به%۷۸ و شاخص توسعه انسانی نیز از مقدار ۷۲۱/۰ به ۷۵۹/۰ افزایش یافته‌اند. نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که بین میزان افزایش کشته شدگان در حوادث جاده‌ای به ازاء ده هزار خودرو و درصد افزایش متغیرهای استفاده از کمربند و کلاه ایمنی، راه‌های آسفالته، شهرنشینی و همچنین تغییر میزان درآمد سرانه واقعی کشور، میزان امید به زندگی، میزان باسوادی و شاخص توسعه انسانی همبستگی معنا داری وجود داشته است، به‌طوری‌که ضریب R۲ برای آن‌ها به ترتیب برابر با ۸۴/۰، ۹۰/۰، ۹۹۴/۰، ۹۰/۰، ۹۷/۰، ۸۲/۰، ۶۹/۰ و ۸۴/۰ بوده است.

.

نتیجه گیری: در طی دوره مورد مطالعه وضعیت ایمنی راه‌های کشور مناسب نبوده است.


زهره قربعلی، پروین نصیری، علی بقایی، سید محمد رضا میری لواسانی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: به دلیل وجود عوامل خطر فراوان و ریسک زیاد در مراکز صنعتی فرآیندی، از چندین لایه حفاظتی جهت کاهش خطر و ریسک استفاده می شود. تعیین سطوح یکپارچگی ایمنی برای سیستم های امنیتی مجهز به ابزار دقیق کمک می کند تا از ایمنی کلی فرآیند اطمینان حاصل شود. یکی از روش های تعیین سطح یکپارچگی ایمنی، ریسک گراف است. روش ریسک گراف علی رغم سادگی آن روشی کیفی و وابسته به نظرات شخصی متخصصان است.

.

روش کار: در این مقاله روش کیفی ریسک گراف بهبود یافته معرفی و ارزیابی می شود، در ادامه با استفاده از ابزار منطق فازی رویکردی جدید از این روش ارایه می گردد. در روش مطرح شده، سطوح پیامدها که در حالت مرسوم به صورت کیفی تقسیم بندی شده اند به بازه های کمی تبدیل می شوند و با داشتن مقدار کمی از آنها جدول ریسک گراف نیز به‌صورت کمی در می آید. در نهایت با استفاده از رویکرد ارایه شده در این مقاله و استفاده از نظر سه کارشناس با تخصیص ضریب وزنی یک سطح یکپارچگی نهاییِ کمی مشخص می شود.

.

نتیجه گیری: با به‌کارگیری روش ارایه شده در این مقاله سطوح هم تراز در جدول ریسک گراف در روش های قبلی به زیرسطح های کمی متفاوت تبدیل می شوند که نه تنها دقت سطح ایمنی تعیین شده را افزایش می دهد، بلکه عامل مؤثر در افزایش ایمنی را نیز قابل شناسایی می کند که منجر به صرفه جویی در زمان و هزینه خواهد شد. به عنوان مطالعه موردی، سطح یکپارچگی ایمنی واحد آیزوماکس پالایشگاه تهران با روش پیشنهادی تعیین شده است و نتایج حاصل از روش ریسک گراف بهبود یافته و ریسک گراف بهبود یافته فازی با هم مقایسه شده اند که تأثیرگذاری روش پیشنهادی را نشان می دهد.


فریبا کیانی، محمدرضا خدابخش،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: پژوهش ها نشان می دهند که کیفیت محیط کاری نقش مهمی در شکل گیری دلبستگی شغلی بر عهده دارد. هدف از این پژوهش تعیین قدرت پیش بینی کنندگی دلبستگی شغلی در کارکنان توسط حمایت ادراک شده از سرپرست و همکاران برای ایمنی می‌باشد.

.

روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی می باشد. نمونه متشکل از ۱۸۹ نفر از کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان در سال ۹۱-۱۳۹۰ بود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده و به پرسش نامه های خصوصیات دموگرافی، حمایت ادراک شده سرپرست و حمایت ادراک شده همکار پاسخ دادند. داده ها با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند.

.

یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه معنی داری بین حمایت ادراک شده سرپرست و حمایت ادراک شده همکار با دلبستگی شغلی وجود دارد (۰,۰۵P).

.

نتیجه گیری: نتایج این پژوهش از اهمیت متغیرهای روانی- اجتماعی در پیش بینی دلبستگی شغلی در کارکنان حمایت می کند.


پروین نصیری، ایرج علی محمدی، محمد حسین بهشتی، کمال اعظم، روح اله حاجی زاده،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: رانندگان تراکتور در طول رانندگی به‌طور دایم در معرض ارتعاش تمام بدن قرار دارند که این مساله ممکن است منجر به بروز اختلالات سیستم‌های اسکلتی – عضلانی ، عصبی ، گردش خون و بروز بیماری‌های شغلی ناشی از ارتعاش گردد. هدف از این مطالعه ارزیابی مواجهه رانندگان تراکتور با ارتعاش کل بدن می باشد.

.

روش کار: در این مطالعه پارامترهای مربوط به ارتعاش تمام بدن مانند شتاب ریشه مجموع مربعات، شتاب معادل کلی ، میزان دوز ارتعاش و فاکتور قله به صورت مجزا در سه جهت (x ، y و z) در ۳ تراکتور مسی فرگوسن مدل ۱۶۵ و در ۳ حالت مختلف انتقال (بدون تریلی، همراه تریلی خالی و همراه با تریلی با بار خاک) شخم زدن زمین و بارگیری تریلی خاک با تراکتور و در وضعیت‌های کاری با دنده‌های مختلف بر اساس رهنمودهای استاندارد ISO ۲۶۳۱ اندازه گیری شده و با میزان مجاز مقایسه شد.

.

یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که در تمام موقعیت‌های اندازه گیری شده، میزان مواجهه با ارتعاش کل بدن بیش از میزان مجاز بوده و ریسک بروز اختلالات ناشی از آن وجود دارد. بیشترین میزان مواجهه با ارتعاش(برایند ۳ جهت ) در حالت انتقال با تریلی خالی (m/s۲ ۴۳,۱۱)، انتقال با تریلی با بار خاک (m/s۲ ۱۸.۹۲) و (شخم زدن زمین با دنده ۲ (m/s۲ ۱۷.۳۹) می‌باشد. بیشترین میزان CF ( فاکتور قله) نیز برای حالت انتقال بدون تریلی با دنده ۳ (۱۰.۷) ، سپس شخم زدن زمین( ۷.۳۵ ) و بارگیری (۶.۵۰) به‌دست آمد. بالاترین مقدار دوز ارتعاش به ترتیب برای حالت انتقال با تریلی خالی با دنده ۴ (m/s۱.۷۵ ۱۸۹.۹۲) و دنده ۳ (m/s۱.۷۵ ۱۰۸.۱۵) به‌دست آمد در تمام حالات اندازه گیری شده میزان مواجهه با ارتعاش در جهت y نسبت به جهت x و z بیشتر بود.

.

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر آن است که رانندگان تراکتور با ارتعاش کل بدن بیش از حد مجاز مواجه بوده و ممکن است در دراز مدت با عوارض ناشی از این مواجهه دچار شوند. در نتیجه این مطالعه بر نیاز به مداخله و اتخاذ تدابیر کنترلی و مدیریتی جهت حذف و کاهش ارتعاش کل بدن رانندگان و به منظور جلوگیری از بروز مشکلات عمده از جمله وقوع اختلالات اسکلتی – عضلانی ، ناراحتی و خستگی زودرس تاکید فراوان دارد و همچنین نیاز به انجام مطالعات بیشتر جهت شناسایی منابع ارتعاش بر روی انواع مختلف تراکتور نیز امری ضروریست.


سمیه فرهنگ دهقان، محمد رضا منظم، پروین نصیری، زهره حقیقی کفاش، مهدی جهانگیری،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: صدا به عنوان یکی از عوامل شایع زیان آور محیط‌های کاری، علاوه بر مشکلات جسمانی سبب بروز اثرات سوء فراوانی بر سلامت روان افراد نیز می شود. این مطالعه توصیفی– مقطعی با هدف اندازه گیری مواجهه صدای کارکنان یک مجتمع پتروشیمی و ارزیابی میزان آزاردهندگی آن انجام پذیرفت.

.

روش کار: برای این منظور ۴۷ نفر از کارکنان بخش اداری و تولید این مجتمع پتروشیمی تحت مطالعه قرار گرفتند. ابتدا جهت ارزیابی میزان مواجهه صدای کارکنان، دزیمتری صدای کارکنان بخش تولید و آنالیز فرکانسی محیط‌های اداری توسط دزیمتر CEL-۲۷۲ و صدا سنج ۲۲۳۶B&K- صورت گرفت. بعد از آن، پرسشنامه میزان آزاردهندگی صدای محل کار توسط این افراد تکمیل گردید. این پرسشنامه متشکل از سه بخش بود: نمره دهی به شدت صدای محیط کار، نمره دهی به میزان آزاردهندگی صدای محیط کار و تعیین حالاتی که افراد در طول روز تجربه می‌کنند، مانند احساس خستگی، سستی، کاهش قدرت تمرکز و غیره... بود.

.

یافته ها: نتایج حاصل از اندازه گیری صدای فردی نشان داد که میانگین تراز معادل ۸ ساعته در کارکنان بخش تولید ۸۶,۱۳ دسی بل A می‌باشد. طبق یافته های حاصل از آنالیز فرکانسی واحدهای اداری میانگین تراز معادل صدا و معیار (Preferred Noise-Criteria) و PNC به ترتیب ۶۹.۴ دسی بل A، و ۶۲ می‌باشد. نتایج حاصل از ارزیابی شدت صدای محیط کار نشان داد که به ترتیب ۱۷.۹ و ۶۳.۲ درصد از کارکنان بخش اداری و تولید، صدای محیط کار خود را بسیار زیاد ارزیابی نمودند. ۱۰.۷ درصد کارکنان بخش اداری میزان آزاردهندگی صدای محیط کار خود را خیلی آزاردهنده عنوان کردند و از نقطه نظر ۴۲ درصد کارکنان بخش تولید صدای محیط کار خیلی آزار دهنده بود. به طور متوسط حدود ۴۹ درصد شاغلین بخش اداری و حدود ۶۰ درصد کارکنان تولید برای تکرار تجربه حالاتی چون احساس خستگی در طی روز گزینه گاهی اوقات و بیشتر را برگزیدند

.

نتیجه گیری: با توجه به آن که نتایج دزیمتری و ارزیابی معیار های صوتی و البته طبق خود اظهاری پرسنل از برآورد شدت و آزاردهندگی صدای محیط کار خود، نیاز به ارایه راهکارهای فنی - مدیریتی اصولی جهت کاهش میزان مواجهه کارکنان بخش تولید و کاهش صدای محیطی در راستای کاهش مواجهه کارکنان اداری در این مجتمع بسیار احساس می‌شود.


رستم گلمحمدی، ایرج محمدفام، مسعود شفیعی مطلق، جواد فردمال،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: هرسال در سراسر دنیا تعداد زیادی از انسان‌ها بر اثر آتش سوزی در محیط‌های صنعتی جان خود را از دست می‌دهند یا دچار جراحات و صدمات بسیار جدی می‌شوند. هدف این مطالعه ارزیابی ریسک حریق با استفاده از یک روش مناسب و تعیین سرمایه‌های در معرض خطر جانی، مالی و زیست محیطی در واحدهای مختلف یک شرکت مواد شیمیایی می‌باشد.

.

روش کار: در این مطالعه تحلیلی، ارزیابی ریسک حریق در کلیه واحدهای یک شرکت مواد شیمیایی به روش فرانک و مورگان ارتقاء یافته انجام شد. روایی چک لیست‌های ارتقاء یافته توسط خبرگان تایید و پایایی آن‌ها توسط روش test retest بررسی گردید. خسارات احتمالی جانی، مالی و زیست محیطی در صورت بروز آتش سوزی محاسبه شد. ریسک همه واحدها محاسبه و بر اساس آن کلیه واحدها اولویت‌بندی گردیدند.

..

یافته ها: بررسی پایایی چک لیست‌های ارتقاء یافته نشان می‌دهد بین نتایج دو بار اندازه‌گیری انجام شده تطابق (همگنی) بالایی وجود دارد(ICC=۰,۸۷ %۹۵CI: ۰.۶۹۹-۰.۹۵۲). میانگین عدد ریسک کلیه واحدها ۴۵/۱۱۵ بود که واحد تحقیق و توسعه و انبار قطعات به ترتیب دارای بیشترین و کمترین عدد ریسک بودند. سرمایه‌های جانی، مالی و سرمایه‌های زیست محیطی در معرض خطر به ترتیب بیشترین تا کمترین امتیازات را داشتند.

.

نتیجه گیری: نتایج نشان داد روش فرانک و مورگان ارتقاء یافته می‌تواند برای ارزیابی ریسک حریق صنعتی و اولویت‎بندی واحدها در سطح کل یک مجموعه صنعتی به خصوص کارخانجات مواد شیمیایی مناسب باشد. بر اساس نتایج این مطالعه خسارات احتمالی به محیط زیست در صورت بروز آتش سوزی اهمیت بالایی دارد.


شهرام محمودی، ایرج محمدفام، بهزاد افسرطلا، ثریا علیمحمد زاده،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: بر اساس نتایج مطالعات انجام شده، رفتارهای ناامن عامل ۹۰% حوادث می باشند. پژوهش حاضر استفاده از ویژگی های شخصیتی را به عنوان پیش بین های بروز اعمال ناامن در بین کارکنان یک پروژه احداث خطوط تولید خودرو مورد بررسی قرار می دهد.

.

روش کار: در این مطالعه برای تعیین ویژگی های شخصیتی و میزان رفتارهای ناامن به‌ترتیب از پرسشنامه ۵ بعدی NEO-FFI و روش نمونه برداری از رفتارهای ایمنی استفاده شد. برای آنالیز نتایج از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده گردید. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه کارکنان پروژه به تعداد ۲۴۳ نفر بود.

.

یافته ها: نتایج نشان داد ۷۰/۳۱ درصد از رفتارهای کارکنان از نوع ناامن بود. بین رفتارهای ناامن با رنجورخویی و انعطاف پذیری رابطه مستقیم و معنا دار وجود داشت (P<۰,۰۱).

.

نتیجه گیری: ارزیابی ابعاد شخصیتی می‌تواند به‌عنوان یک ابزار پیش بینی کننده اثر بخش به شناسایی کارکنانی با میزان رفتارهای بسیار ناامن و در نتیجه برنامه ریزی برای کاهش حوادث کمک کند.


روح اله حاجی زاده، محمد حسین بهشتی، اسماعیل خداپرست، جواد ملکوتی، حسین رحیمی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: استرس گرمایی در محیط های کاری، علاوه بر ایجاد ناراحتی های متعدد مانند کاهش آسایش حرارتی و ایجاد تنش‌های گرمایی، در موارد شدیدتر ممکن است منجر به ایجاد حادثه و بیماری‌های ناشی از گرمای بیش از حد گردد. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت استرس گرمایی در کارگاه های کوچک شهرستان قم بر اساس شاخص WBGT و همچنین بررسی ارتباط بین WBGT و شاخص های فیزیولوژیکی است.

.

روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی – مقطعی در مرداد ماه ۱۳۹۱ در ۲۵ کارگاه کوچک شهرستان قم مشتمل بر۱۰ کارگاه روباز و ۱۵کارگاه سرپوشیده انجام شد. اندازه گیریWBGT براساس استاندارد ISO۷۲۴۳ انجام شد. همچنین پاسخ های فیزیولوژیکی ۲۵ نفر کارگر (یک نفر از هرگارگاه) شامل نبض، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک سنجش شد.

.

یافته ها: میانگین شاخص WBGT برای مشاغل سرپوشیده شامل صافکاری، مکانیکی، نقاشی، جوشکاری و درب و پنجره سازی به ترتیب C◦ ۵۵/۲۷، C◦ ۴۵/۲۷، C◦ ۶۴/۲۴، C◦ ۷۳/۲۶ و C◦ ۸۹/۲۵، برای کارگاه‌های روباز صافکاری، مکانیکی و نقاشی C◦ ۰۱/۳۰ و برای کارگاه‌های جوشکاری و درب و پنجره سازی C◦ ۵۲/۲۸ به‌دست آمد. میزان WBGT در مقایسه با میزان استاندارد ISO ۷۲۴۳ درتمام کارگاه‌های کوچک اندازه گیری شده بیشتر از حد مجاز بود. کارگاه‌های صافکاری و نقاشی دارای بیشترین میزان WBGTبودند (به ترتیب C◦ ۲۲/۳۰ و C◦ ۰۳/۳۰) میانگین WBGT کارگاه های صافکاری که نسبت به دیگر مشاغل بیشتر در معرض فضای باز و تابش های خورشیدی بودند با کارگاههای جوشکاری و درب و پنجره سازی اختلاف معناداری داشت (آزمون T-test). بین WBGT و نبض، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک رابطه معناداری مشاهده نشد (۰۵/۰). نتایج حاکی از آن است که کارگران در معرض استرس حرارتی قرار دارند و انجام مطالعات بیشتر و ایجاد تدابیر جهت مراقبت از کارگران امری ضروری است.

.

نتیجه گیری: میزان استرس حرارتی تقریباً در کلیه ی کارگاه‌های کوچک مورد مطالعه بیشتر از حدود مجاز توصیه شده بوده و در این میان کارگاه های روباز بیشترین میزان استرس حرارتی را داشتند، هرچند استرس های حرارتی با استرس‌های مورد مطالعه همبستگی معناداری را نشان نمی دهند.



صفحه ۲ از ۱۲     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb