۱۱۶ نتیجه برای Di
محبوبه کفایتی، مهناز میرزا ابراهیم طهرانی، امید صابرفرد،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: علیرغم افزایش تعداد و شدت بروز بیماریها، حوادث شغلی و زیست محیطی در سازمانها بسیاری از مدیران پیاده سازی الزامات HSE را هزینه بر دانسته و بر سودآوری حاصل از اجرای آنها توجه ندارند.
روش کار: در این پروژه با هدف بررسی سودآوری اجرای الزامات HSE با رویکردی متفاوت، به تلفیق هزینه های HSE محاسبه شده با روابط اقتصاد مهندسی پرداخته شد. هزینه های بیماریها، حوادث شغلی و زیست محیطی ۲۲۰۷ مورد محاسبه و عدم هزینه کردشان به عنوان درآمد برای سیستم لحاظ شده است، با تعیین همبستگی و محاسبه P value میان آنها و هزینه های مترتبه مدل رگرسیونی آن برازش گردید. سرمایه گذاری در حوزه HSE طی سالهای ۹۱-۹۵ برآورد و نرخ بازگشت سرمایه (ROI) و ارزش فعلی خالص (NPV) محاسبه و ارتباط میان ROI و نرخ تکرار بیماریها، حوادث شغلی و زیست محیطی بررسی شد.
یافته ها: هزینه بهداشت با p-value= ۰,۰۳تاثیر معناداری بر نرخ بروز بیماری دارد و با افزایش یک واحد نرخ بروز بیماری e-۱۵ ۱.۴۳۲ برابر می شود.هزینه حوادث با p-value= ۰.۰۴۸تاثیر معناداری بر نرخ بروز حوادث شغلی داشت و با افزایش یک واحد، نرخ تکرار e -۱۳ ۹.۱۸۳ برابر میشود.ارتباط معناداری میان حوادث زیست محیطی و نرخ بروز یافت نشد.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آنست که صرفا سرمایه گذاری با اولویت اجرای الزامات در حوزه HSE در سودآوری موثر نبوده بلکه بایستی هدفمند و متاثر از نتایج بررسی علل ریشه ای حوادث، بیماریها و ارزیابی ریسک های سازمان باشد.
سعید نجفی، شیرازه ارقامی، مریم خزائی پول،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: سازمان جهانی بهداشت پیشبینی کرده است تا سال ۲۰۲۰ حوادث رانندگی، سومین عامل مرگ در جهان خواهد بود. با توجه به نقش ۷۰ الی ۹۰ درصدی عامل انسانی در بروز حوادث ترافیکی، تهیه ابزاری برای بررسی رفتارهای رانندگی خطرناک ارزشمند خواهد بود. از آنجاییکه رفتار رانندگان تاکسی نقش بهسزایی در بروز تصافات ترافیکی درون شهری دارد، هدف این مطالعه، تهیه نسخهای روا و معتبر از شاخص رانندگی خطرناک دولا در رانندگان سواری ناوگان مسافربری حمل و نقل عمومی شهر زنجان میباشد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی، از روش نمونهگیری تصادفی در دسترس برای انتخاب رانندگان سواری ناوگان حمل و نقل عمومی شهر زنجان استفاده شد. ۳۱۶ راننده (% ۷/۹ زن،% ۳/۹۰ مرد) با حداقل سه سال سابقه کار در این مطالعه مشارکت کردند. نسخه لاتین شاخص دولا (۳DI: Dula Dangerous Driving Index) حاوی ۲۸ گویه در ۳ عامل (رانندگی تهاجمی، رانندگی با احساسات منفی و رانندگی بیپروا) از رفتار رانندگی خطرناک میباشد. در مطالعه حاضر روایی زبانی شاخص دولا، با روش ترجمه-بازترجمه صورت پذیرفت. پس از انجام روایی صوری کیفی و کمی (تعیین نمره تاثیر)، شاخص به دست آمده در پانل خبرگان (که همگی اعضای هیئت علمی دانشگاهها بودند) مطرح شده و سپس شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوا محاسبه شد. همچنین پایایی ابزار براساس همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و سنجش ثبات در آزمون با روش آزمون- بازآزمون(همبستگی اسپیرمن) تعیین شد.
یافته ها: در این مطالعه، بیشترین نمره تاثیر(۸۲/۳) و کمترین (۶۰/۱) حاصل آمد و روایی صوری گویهها پذیرفته شد.کمترین و بیشترین میزان نسبت روایی محتوا به ترتیب ۸/۰ و ۱ و شاخص روایی محتوا ۸۹۱/۰ و ۱ به دست آمد و روایی همه گویهها مورد تأیید قرار گرفت. در سنجش اعتبار ابزار، آلفای کرونباخ برای نتایج همسانی درونی کل ابزار ۸۹۶/۰ و برای هر یک از عاملهای بالا به ترتیب، ۹۵/۰، ۸۹/۰و ۹۴/۰ به دست آمد. در سنجش ثبات در آزمون نیز با روش آزمون- بازآزمون مقدار ضریب همبستگی اسپیرمن ۸۷۱/۰ بدست آمد و معناداری آزمون کمتر از ۰۰۱/۰ حاصل شد، بدین ترتیب ثبات در آزمون مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجه گیری: برای بررسی رفتار رانندگی خطرناک در رانندگان تاکسی باید از یک ابزار قابل اعتماد استفاده نمود. با توجه به نتایج بهدستآمده در این مطالعه، نسخه فارسی شاخص رفتار رانندگی خطرناک دولا برای خودگزارشی رفتار رانندگی خطرناک رانندگان خودروهای سواری حمل و نقل عمومی از اعتبار و روایی مطلوبی برخوردار است. هرچند که بررسی روایی سازه همچنان مورد نیاز است.
سیده مریم طاهری، منیره خادم، فریبرز امیدی، علیرضا صدیقی، محدثه دل آرام، سید جمال الدین شاه طاهری،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: آفت کش ها جزء وسیع ترین ترکیبات شیمیایی مورد استفاده در دنیا بوده و همچنین در میان خطرناک ترین ترکیبات برای موجودات زنده جای می گیرند. اگرچه آفت کش ها تاثیرات بسزایی در بهبود بهره وری در کشاورزی و افزایش تولید غذا دارند، فرآیند های تولید، فرمولاسیون، دخیره، انتقال و بازاریابی محصولات کشاورزی و استفاده وسیع از این مواد منجر به بروز مواجهه های شغلی و آلودگی زیست محیطی و حضور باقی مانده آن ها در مواد غذایی می شود .علف کش بنتازون از جمله سموم رایج مورد استفاده در کشاورزی و باغبانی می باشد که اثرات مهم آن بر سلامتی انسان مورد نگرانی و مطالعه گسترده می باشد لذا ارزیابی مواجهه های شغلی و محیطی توسط روش های دقیق و معتبر ضروری به نظر می رسد. هدف از مطالعه حاضر سنتز و تعیین ساختار پلیمر قالب مولکولی به عنوان یک جاذب نوین و اختصاصی در فرآیند آماده سازی، آنالیز انتخابی و سریع علف کش بنتازون به عنوان آلاینده شغلی و محیطی در نمونه بیولوژیکی بود.
روش کار: برای سنتز پلیمر قالب مولکولی از روش پلیمریزاسیون ترسیبی استفاده شد این روش برای تهیه ذرات با توزیع اندازه و شکل مناسب به کار برده شده است بدین شکل اندازه ذرات به حد زیر میکرون و نانو رسیده و نیازی به خرد کردن و غربال نمودن در اکثر موارد وجود نخواهد داشت. به دلیل کاهش اندازه ذرات وتخلخل پذیری زیاد، جذب و بازیافت ترکیبات الگو سریعتر و با کارایی بالاتر انجام می گردد. جهت سنتز پلیمر از نسبت ۱:۴:۳۰ مولکول الگو ( بنتازون) : مونومر عاملی ( متاکریلیک اسید): اتصال دهنده عرضی ( اتیلن گلیکول دی متا کریلات) استفاده گردید. عوامل بسیاری در قابلیت جذب و بازیافت و کارایی پلیمرهای قالب مولکولی تاثیر دارند که عواملی مانند pH نمونه، مقدار پلیمر قالب مولکولی، مدت زمان جذب بوسیله امواج فراصوت، درصد اسید، حجم حلال شویش و مدت زمان بازیافت بوسیله امواج فراصوت را می توان نام برد.
یافته ها: عوامل مؤثر در جذب و بازیافت بنتازون بهینه سازی شدند و نتایج حاصل از بهینه سازی نشان داد که بالاترین جذب در۲=pH، مقدار پلیمر۸۱۴/۳۰ میلی گرم، مدت زمان جذب ۳/۷ دقیقه، درصد اسید ۱/۱ حجم حلال شویش ۷/۲ میلی لیتر و مدت زمان واجذب ۱۶۵ ثانیه بدست می آید. جهت استخراج نمونههای بیولوژیکی، روش ارائه شده بر روی نمونهی ادرار بررسی گردیدو میزان باز یافت %۱۰۰ محاسبه شد.
نتیجه گیری: نتایج بررسی ها برای نمونه بیولوژیک نشان داد که آنالیت بدون تاثیر پذیری از عوامل موجود در بستر با راندمان بالا اندازه گیری شده است . و این نشان از گزینش پذیری بالای این پلیمر سنتز شده برای مولکول هدف دارد.
فاطمه فصیح رامندی، اصغر صدیق زاده، محمد جواد جعفری، سهیلا خداکریم،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: تعیین توزیع اندازه ذرات در شناسایی خواص فیزیکی و شیمیایی آن ها، ارزیابی اثرات شان بر سلامتی انسان و روش های کنترل آن ها، بسیار موثر می باشد. یکی از مهمترین تجهیزاتی مورد استفاده در تعیین توزیع اندازه ذرات، دستگاه تحلیل گر دیفرانسیلی تحرک الکتریکی ذرات (DMA) می باشد. در این مطالعه ضمن طراحی و ساخت دستگاه DMA، توزیع اندازه ذرات آئروسل توسط آن انجام شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی-آزمایشگاهی، بر اساس تئوری های حاکم بر رفتار آئروسل ها در میدان های الکتریکی، ابعاد هندسی و شرایط عملیاتی دستگاه DMA با استفاده از نرم افزار FORTRAN تعیین شد. طراحی نقشه فنی قطعات تشکیل دهنده دستگاه DMA با استفاده از نرم افزار SOLIDWORKS-۲۰۱۷ انجام شد. عملکرد دستگاه DMA طراحی شده، توسط مطالعه توزیع اندازه ۱۲ دامنه ذرات DOP تولید شده توسط مولد ذرات در ۱۵ ولتاژ انجام گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از اعمال ولتاژهای مختلف به دستگاه DMA، نشان داد که در هر ولتاژ یک دامنه از اندازه ذرات بیشترین تعداد ذرات را در خروجی دستگاه به خود اختصاص می دهند. بطوریکه ذرات ۳/۰ -۲۶/۰ میکرومتر در ۳۵۰۰ ولت و ذرات بزرگ تر از ۲ میکرون در ۹۰۰۰ ولت دارای بیشترین تعداد در خروجی دستگاه DMA بودند.
نتیجه گیری: سیستم های DMA، یک ابزار قدرتمند در تعیین توزیع اندازه ذرات در دامنه نانومتر تا میکرومتر می باشند. بطوریکه با دانستن ولتاژ لازم برای جداسازی یک اندازه خاص از ذرات، می توان طیف اندازه ذرات مجهول را به وسیله دستگاه DMA مشخص نمود.
آیسا قاسمی کوزه کنان، محمدرضا منظم اسماعیل پور، صبا کلانتری، علی کریمی، کمال اعظم، فریده گلبابایی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: پوست به عنوان وسیع ترین اندام بدن انسان می تواند در معرض عوامل زیان آور متعددی در محیط کار قرار گیرد. از جمله این عوامل زیان آور تابش فرابنفش می باشد. مواجهه با تابش فرابنفش در محیط های باز می تواند ۲ تا ۹ برابر بیش از مواجهه با آن در فضاهای کاری سرپوشیده باشد. مواجهه با تابش فرابنفش منجر به تغییر رنگدانه ها، اریتمی، پیری زودرس، سرطان پوست و آسیب DNA می شود. یکی از راه های عدم مواجهه و یا کاهش مواجهه با تابش فرابنفش و پیشگیری از اثرات سوء آن مانند سرطان پوست و غیره می تواند استفاده از منسوجات مناسب باشد. لذا هدف از این مقاله ساخت نانوالیاف پلی آکریلونیتریل (PAN) با خاصیت حفاظت در برابر تابش فرابنفش با استفاده از غلظت های مختلف از نانوذرات دی اکسید تیتانیوم (TiO۲) می باشد.
روش کار: نانوالیاف ۱۰% وزنی پلی آکریلونیتریل با بارگذاری نانوذرات TiO۲ در غلظت های۰، ۱، ۵، ۱۰ و ۱۵% وزنی (نسبت به پلیمر) با استفاده از روش الکتروریسی تهیه شد. به منظور انجام فرآیند الکتروریسی از سرنگ با نیدل G۲۱، نرخ تغذیه ۲/۱ میلی لیتر بر ساعت، فاصله سر نازل از درام جمع آوری کننده ۱۵ سانتی متر، ولتاژ ۲۰ کیلو ولت و سرعت چرخش درام ۲۵۰ دور بر دقیقه استفاده گردید. خصوصیات ریخت شناسی نانوالیاف با میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و گروه های عاملی نانوالیاف به منظور اثبات بارگذاری نانوذرات TiO۲ با طیف سنجی مادون قرمز (FTIR) بررسی گردید. خاصیت حفاظت نانوالیاف در برابر تابش فرابنفش با اندازه گیری میزان عبور فرابنفش طبق روش BS EN ۱۳۷۵۸-۱:۲۰۰۲ و نیز محاسبه فاکتور حفاظت فرابنفش (UPF) بر اساس استاندارد AS/NZ ۴۳۹۹:۱۹۹۶ مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که خصوصیات ریخت شناسی و قطر نانوالیاف در غلظت های مختلف از بارگذاری نانوذره TiO۲ متفاوت بوده و افزایش غلظت این نانوذره منجر به افزایش قطر نانوالیاف شده است. مقایسه گروه های عاملی در دو گروه نانوالیاف بارگذاری شده با TiO۲ و نانوالیاف فاقد این نانوذره، نشان داد که نانوذرات TiO۲ به منظور ایجاد خاصیت حفاظتی به طور موفقیت آمیزی بر نانوالیاف بارگذاری شده اند. همچنین نتایج نشان داد که بارگذاری نانوذرات TiO۲ خاصیت حفاظت در برابر تابش فرابنفش را در مقایسه با نانوالیاف PAN افزایش داده که این خاصیت حفاظتی با افزایش غلظت نانوذره بارگذاری شده بر روی الیاف تا ۱۵%، بیشتر می شود.
نتیجه گیری: تمامی نتایج نشان دهنده تولید موفق نانوالیاف محافظ در برابر تابش فرابنفش با بارگذاری نانوذرات TiO۲ می باشد که می تواند برای حفاظت شاغلین در معرض تابش فرابنفش مورد استفاده قرار گیرد.
مهدی امیر خانی، فربد کوهپایه، محمدرضا رجبی، مجید نجفی کلیانی، جواد سلامی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: آسیب های شغلی بعنوان شایعترین خطرات مرتبط با کار در رشته های علوم پزشکی هستند. دانشجویان علوم پزشکی بدلیل آموزش در محیط بالینی و عدم تجربه کافی در معرض صدمه ناشی از سر سوزن و اجسام نوک تیز هستند. هدف از انجام این مطالعه بررسی فراوانی این صدمات و علل تاثیرگذار در بروز آن در دانشجویان رشته های مختلف علوم پزشکی بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی-مقطعی در سال ۱۳۹۶ بر روی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی فسا انجام شد. تمامی دانشجویان رشته های پزشکی، پرستاری، اتاق عمل، هوشبری و فوریت های پزشکی بصورت سرشماری وارد مطالعه و پرسشنامه سنجش صدمات بین آنها توزیع گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته ای شامل دو قسمت سنجش متغیرهای دموگرافیک و بررسی علل تاثیرگذار بر بروز صدمات بود. پس از تکمیل پرسشنامه توسط دانشجویان تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری و با کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ انجام گرفت.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که تعداد ۷۴ نفر ( ۳/۲۴ درصد) از دانشجویان در طول دوران تحصیل، حداقل یکبار دچار آسیب ناشی از اجسام برنده شده بودند. ۲۶ نفر (۱/۳۵ درصد) از دانشجویان بی احتیاطی خود را عامل اصلی مواجهه عنوان کردند. تزریق عضلانی با ۲۰ مورد (۲۷ درصد) مهم ترین پروسیجر منجر به مواجهه بود. آزمون آماری مجذور کای نشان داد که بین فراوانی صدمات ناشی از اجسام برنده و جنسیت تفاوت آماری معناداری وجود دارد به طوری که مواجهه در آقایان بیشتر گزارش شد (P<۰,۰۵).
نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان داد که صدمات ناشی از سر سوزن و اجسام نوک تیز در دانشجویان علوم پزشکی بالا می باشد. با توجه به این شیوع بالا، لازم است در برنامه های آموزشی و خصوصا در محیط بالین، آموزش ها و تمهیدات صحیح و دقیقی در خصوص لزوم رعایت موارد ایمنی و استفاده از تجهیزات محافظتی قبل و در حین کار با بیمار به دانشجویان آموزش داده شود. علاوه بر این، بدلیل عملکرد نادرست دانشجویان در زمان بروز آسیب، لازم است برنامه ریزی در خصوص آموزش دانشجویان و آگاهی از خطرات این صدمات صورت گیرد.
فرهاد فروهر مجد، اعظم صالحی، کریم ابراهیم پور،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: یکی از مهمترین عوارض مواجهه با اشعه یونیزان تومورهای سرطانی است که در اثر آسیب اکسیداتیو DNA رخ می دهد. از آنجایی که پرتوکاران بیشترین تماس و دوز تجمعی اشعه یونیزان را دارند، بررسی میزان استعداد ابتلا به سرطان در این قشر از ضرورت بالایی برخوردار است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف اندازه گیری سطح ۸-هیدروکسی ۲-دئوکسی گوانوزین( ۸-OHdG) ادرار کارکنان پرتوکاران شاغل در بیمارستانها ومراکز درمانی به عنوان بیومارکر آسیب اکسیداتیو و مقاسه آن با میزان دوزموثرتجمعی پرتو انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه مقطعی ۷۰ نمونه در دوگروه (۳۵ نفر پرتوکارشامل گروههای پزشکی هسته ای، رادیوتراپی،رادیولوژی و سی تی اسکن و ۳۵ نفرغیرپرتوکار )جهت مطالعه انتخاب شدند.ابتدا نتایج فیلم بج از بیمارستانها جمع آوری گردید .از آنجائیکه هردوره پایش فیلم بج دوماه است وباتوجه به فرمول مربوطه، دوز موثرتجمعی پرتوجهت ۶ دوره گذشته (یکسال گذشته ) و ۳۰دوره گذشته(۵ سال گذشته) بدست آمد.سپس در پایان شیفت کاری نمونه ادرار هر دوگروه جهت تعیین غلظت ۸-OHdG گرفته شد.نمونه ها به روش SPE (solid-phase extraction ) استخراج شدند و بعد از آن غلظت ماده مذکور توسط دستگاه GC/MS قرائت گردید.نهایتا داده های حاصل از تعیین غلظت ۸-OHdG و دوز موثرتجمعی پرتو از طریق نرم افزار SPss تحلیل شد.
یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که پرتویونیزان ضمن اینکه بر افزایش سطح ۸-OHdG به عنوان یکی از بیومارکرهای اکسیداتیو در بدن پرتوکاران تاثیر داشته است بلکه سطح ۸-OHdG در بدن پرتوکاران با میانگین دوز موثرتجمعی پرتو در ۳۰ دوره گذشته و ۶ دوره گذشته نیز ارتباط مستقیم دارد. (P=۰,۰۰۹)
نتیجه گیری: رعایت اصول حفاظت پرتویی از سوی پرتوکاران منجر به کاهش پرتوگیری وبه نوبه خود موجب کاهش سطح استرس اکسیداتیو ودر نتیجه کاهش اثرات احتمالی پرتو میگردد.
پگاه شفیعی، موسی جباری، مهناز میرزا ابراهیم طهرانی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: حوادث شغلی یکی از چالشهای مهم موجود در صنایع هستند. هدف از این مطالعه تعیین علل ریشهای حوادث شغلی رخداده در یک شرکت خودروسازی و بررسی نقش آنها در وقوع حوادث است.
روش کار: با استفاده از روش Tripod-Beta حوادث شغلی منجر به استراحتی که سبب از دست رفتن حداقل یک روز کاری در بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۶ شدند، موردبررسی قرار گرفتند و علل تأثیرگذار بر وقوع آنها از سطحی تا ریشهای تعیین گردیدند. تجزیهوتحلیل دادهها از طریق نرمافزار SPSS-۲۲ صورت پذیرفت.
یافته ها: حدود۸۰% حوادث شغلی رخداده در سطح شرکت خودروسازی، در نتیجه ۶ عامل ریشهای، شامل نقص در سیستم سازماندهی(۲۰%)، شرایط تقویتکنندهخطا(۱۷%)، نقص در سیستم مدیریت تعمیراتونگهداری(۱۲%)، نقص در سیستم ارتباطات(۱۰%)، اهداف ناسازگار(۱۰%) و نقص در سیستم طراحی(۹%)، به وقوع پیوستهاند. عدم وجود اختیار لازم برای متوقف کردن عملیات به میزان ۲۸% بیشترین نقش را در بروز نقص سیستم سازماندهی ایفا نمودهاست.
نتیجه گیری: با اصلاح سه عامل ریشهای سازماندهی، شرایط تقویتکننده خطا و مدیریت تعمیراتونگهداری، میتوان بیش از ۵۰ درصد حوادث شغلی را کنترل نمود، جهت کاهش این میزان حوادث، استخدام صحیح نفرات، تعریف دقیق پاسخگویی، تعریف دقیق شرح وظایف، سرپرستی و نظارت مناسب و ثبت شبه حوادث پیشنهاد میشود.
رستم اسماعیلی، احمد علی بابایی، غزاله منظمی تهرانی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: هر کشوری جهت توسعه و پیشرفت، به حفظ سرمایه انسانی خود از طریق پیشگیری از حوادث نیاز دارد. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی ارتباط سرمایه گذاری های ایمنی با شاخص های عملکرد ایمنی با در نظر گرفتن اثر تعاملی سطح خطر پروژه در صنعت ساخت و ساز انجام شده است.
روش کار: انجام مطالعه به روش صورت «مطالعه موردی چندگانه» در ۵ کارگاه ساختمانی بزرگ شهر تهران در سال ۱۳۹۷ انجام گرفته است. جهت جمع آوری داده های مورد نیاز مطالعه از پرسشنامه به همراه مصاحبه و بررسی مستندات ایمنی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ویرایش ۱۸ نرم افزار آماری SPSSانجام گرفت.
یافته ها: بین انواع سرمایه گذاری های ایمنی (کل سرمایه گذاری های ایمنی، سرمایه گذاری پایه ایمنی و سرمایه گذاری داوطلبانه ایمنی) و ضریب تکرار حادثه (AFR) (۰۵/P-value < ۰ ،۹۳۶/۰- = r ) همبستگی قوی معکوس وجود دارد و بین سرمایه گذاری های ایمنی با عملکرد ایمنی همبستگی قوی مستقیم (۰۵/P-value <۰ ،۹۳۹/۰= r) وجود دارد. همچنین تأثیر انواع سرمایه گذاری های ایمنی بر شاخص های عملکرد ایمنی تحت شرایط مختلف پروژه (سطح خطرات پروژه) یکسان نمی باشد و زمانی که سطح خطر پروژه بالا باشد، تأثیر کل سرمایه گذاری های ایمنی و اجزاء آن، بر عملکرد ایمنی بیشتر است.
نتیجه گیری: افزایش در میزان سرمایه گذاری های ایمنی باعث بهبود عملکرد ایمنی از طریق کاهش حوادث می شود. همچنین سرمایه گذاری در هر دو جزء ایمنی (سرمایه گذاری پایه ایمنی و سرمایه گذاری داوطلبانه ایمنی) می تواند باعث بهبود عملکرد ایمنی شود. نتایج تحقیق حاضر می تواند به عنوان مبنایی برای کمک به پیمانکاران و شرکت های ساختمانی جهت سرمایه گذاری در ایمنی و تعیین بودجه مناسب برای مدیریت ایمنی پروژه ساختمانی باشد.
سیده فریماه نویدی، علی صفری واریانی، سکینه ورمزیار،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: اختلالات اسکلتی- عضلانی مرتبط با کار از مهمترین دلایل غیبت از کار، افزایش هزینه ها و آسیب های انسانی است که شیوع آن در کاربران کامپیوتر بسیار بالا می باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی ۸ هفته تمرینات حرکات اصلاحی بر کاهش شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی کاربران کامپیوتر شرکت گاز انجام شده است.
روش کار: این مطالعه ی تحلیلی-مقطعی در سال ۱۳۹۷ در بین ۱۰۱ نفر از کاربران کامپیوتر شرکت گاز شهر قزوین انجام شد. از این تعداد، ۱۴ نفر در برنامه مداخله آموزشی حرکات اصلاحی به مدت ۸ هفته (۱۶جلسه ۱ساعته و ۲ بار در هفته) شرکت نمودند. به منظور بررسی شیوع و شدت اختلالات اسکلتی- عضلانی از پرسشنامه های نوردیک و نقشه بدن استفاده گردید. نتایج با استفاده از آزمون-های کولموگروف-اسمیرنف، وی کرامر، مک نمار و ویل کاکسون در نرم افزار spss نسخه ۲۳ بررسی شدند.
یافته ها: بیشترین اختلالات در بین کاربران کامپیوتر در طی یک هفته گذشته قبل از مداخله مربوط به نواحی شانه ها (۳/۶۴%)، کمر (۹/۴۲%) و گردن (۷/۳۵%) می باشند. شیوع اختلالات اسکلتی – عضلانی بوسیله حرکات ورزشی تقویت عضلات و انعطاف پذیری در نواحی گردن و شانه به ترتیب با اطمینان ۹۵ و ۹۹ درصد قبل و بعد از مداخله متفاوت و کاهش معناداری نشان داد. شیوع ناراحتی در ناحیه کمر بعد از مداخله به میزان ۸/۳۵% و در سایر نواحی نیز حداقل به میزان ۱/۷% کاهش یافته است.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که اجراء برنامه مداخله آموزشی حرکات اصلاحی توسط افراد متخصص علوم ورزشی می تواند باعث تقویت عضلات و در نتیجه اختلالات اسکلتی - عضلانی را ۳/۶۴-۱/۷% کاهش دهد.
مهرداد حاجی حسنی، فریده حاجیحسنی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: اهمالکاری شغلی مسأَلهای مهم است که با بهرهوری سازمانی در ارتباط است. گرچه، توجه زیادی به این مسأله شده است اما پژوهشهای محدودی در رابطه با نقش سرسختی روانشناختی و تعارض زناشویی انجام شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر پیشبینی اهمالکاری شغلی بر مبنای سرسختی روانشناختی و تعارض زناشویی در کارکنان دانشگاه شهرکرد بود.
روش کار: پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی بود. جامعه پژوهش شامل کارکنان دانشگاه شهرکرد در سال ۱۳۹۶ که ۱۶۸ نفر از آنها به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و با مقیاسهای اهمالکاری شغلی (صفاری نیا و امیرخانی، ۱۳۹۰)، سرسختی روانشناختیلانگ و گالت (۲۰۰۳) و تعارض زناشویی ثنایی و براتی (۱۳۸۵) مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه سرسختی روانشناختی با اهمالکاری شغلی (۳۱۶/۰-=r، ۰۰۱/۰>P)، تعارض زناشویی با اهمالکاری شغلی (۵۱۱/۰ =r، ۰۰۱/۰>P) معنادار است. نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که تعارض زناشویی (۳۴۷/۰ =B، ۰۰۱/۰>P) توان پیشبینی اهمالکاری شغلی را دارد و ۸/۲۷ درصد واریانس اهمالکاری شغلی کارکنان دانشگاه شهرکرد را تبیین میکند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که میتوان اهمالکاری شغلی کارکنان دانشگاه شهرکرد را از طریق تعارض زناشویی پیشبینی کرد. لذا توصیه میگردد در بررسی اهمالکاری کارکنان دانشگاه شهرکرد به این متغیر توجه شود.
عادل مظلومی، رامین مهرداد، زینب کاظمی، زهرا واحدی، لیلا حاجی زاده،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: اختلالات اسکلتی-عضلانی (MSDs) در محیط کاری به دلیل شیوع و هزینه های بالا دارای اهمیت زیادی بوده و ازجمله مشکلات اصلی مرتبط با کار می باشند. این نوع اختلالات دارای ماهیت چندعلتی می باشند. در این میان، نقش فاکتورهای شغلی بر ایجاد MSDs حائز اهمیت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی-عضلانی مرتبط با کار در جمعیت شاغل در کشور ایران طی سال های ۲۰۰۰تا ۲۰۱۵ صورت پذیرفت.
روش کار: بمنظور جمع آوری داده ها، مقالات چاپ شده در ژورنال ها و ارائه شده در همایش ها مورد استناد قرار گرفت. بمنظور یافتن مستندات، پایگاه های معتبر انگلیسی زبان (Google Scholar، Scopus، PubMed) و فارسی زبان (Magiran، SID، IranMedex، Irandoc) مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از کلمات جستجو (اختلالات اسکلتی-عضلانی، ناراحتی اسکلتی-عضلانی، درد اسکلتی-عضلانی، ارگونومی، ناراحتی بدنی، ریسک فاکتور، ریسک فاکتورهای ارگونومیک، شیوع، پرسشنامه نوردیک، ناتوانی، عوامل ارگونومیک) چکیده مقالات استخراج شدند. سپس، متن کامل مقالات مرتبط تهیه و مورد بررسی جزئی تر قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین درصد شیوع ناراحتی برای ناحیه کمر برای شاغلین صنعت، اداری، خدمات، و کشاورزی دارای بیشترین درصد بود. در بخش صنایع دستی و آموزشی، بیشترین درصد شیوع مربوط به ناحیه گردن بدست آمد (۷/۶۶ %). یافته ها نشان داد که رایج ترین تکنیک ارزیابی اختلالات اسکلتی-عضلانی، پرسشنامه نوردیک (NMQ) (۷۶ درصد) و درخصوص روش شناسایی ریسک فاکتور نیز تکنیک REBA (۹/۱۳ درصد) می باشند. تمامی ریسک فاکتورهای گزارش شده در مطالعات مورد بررسی استخراج و در یازده گروه شامل بیومکانیکی، طراحی محیط کار، ابزار و تجهیزات، محیطی، جنبه های زمانی طراحی شغل، محتوای شغل، جنبه های سازمانی، مسائل اقتصادی و مالی، جنبه های اجتماعی، مشخصه های فردی، و آموزش طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: بررسی مطالعات انجام شده مؤید نقش ریسک فاکتورهای متعدد مربوط به ابعاد مختلف سیستم کاری در ایجاد اختلالات اسکلتی-عضلانی می باشد. لذا درخصوص کاهش اختلالات اسکلتی-عضلانی، می بایست مدیران با آگاهی از نتایج این پژوهش در جهت کاهش نیازهای فیزیکی، فشارهای روانشناختی و افزایش سطح آگاهی متمرکز شوند.
مریم بابایی، سحر رضایان، سید علی جوزی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی عملکرد سازمان به طور جامع و در خور اعتماد همواره یکی از دغدغههای اصلی ذینفعان و مدیران سازمان میباشد. ارزیابی عملکرد میتواند باعث آگاهی از میزان پیشرفت در بهبود عملکرد هر سازمان به ویژه در بخش ایمنی، بهداشت و محیطزیست(HSE) گردد، و در نتیجه انگیزه و فرصت لازم برای ارتقاء کیفیت عملکرد HSE را ایجاد نماید. رویکرد اعطا جوایز ملی کیفیت و سرآمدی سازمان بر این واقعیت تاکید دارد که بقاء در رقابت جهانی، مستلزم بهبود عملکرد سازمان در مقیاس جهانی است.
روش کار: در این پژوهش مدل تعالی سازمانی EFQM به عنوان یک ابزار فراگیر و دارای نگرش جامع به تمامی زوایای سازمانها، به کمک مدیران میآیند تا آنها را در شناخت دقیقتر سازمان خود یاری نماید. این مطالعه در گروه صنعتی تهران و در سال ۱۳۹۷ انجام گرفته است. و در آن ارزیابی عملکرد این گروه صنعتی در طراحی و ساخت یکی از سدهای جنوب کشور مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه استاندارد خودارزیابی براساس الگوی تعالی سازمانی EFQM بوده که روایی و پایایی آن ارزیابی شده و ضریب آلفای کرونباخ آن ۹۷۱/۰ به دست آمده است.
یافته ها: در حوزه معیارهای توانمندسازها، بعد رهبری با امتیاز ۳۶/۷۶ دارای بهترین درصد امتیازی و بعد فرآیندها با امتیاز ۰۴/۷۲ از کمترین امتیاز برخوردار بوده است که این بعد به همراه ابعاد کارکنان، منابع و شرکا، نیازمند بهبود میباشند. درحوزه معیارهای نتایج، بعد نتایج کلید عملکرد با امتیاز ۷۹/۷۷ دارای بهترین درصد امتیازی و بعد نتایج مشتریان با امتیاز ۱۳/۶۹ از کمترین امتیاز برخوردار بوده است که نشان دهنده این موضوع است که سازمان مورد نظر باید این بخشها را بهبود بخشد.
نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه در مجموع حاکی از وضعیت مناسب این سازمان از نظر معیارهای الگوی سرآمدی در اجرای پروژه حاضر است. نتایج این مدل، عموماً برای تحلیل نظاممندسازمان به منظور رسیدن به نگرشی جامع از سازمان و چالشهای آن به کار گرفته میشود.
مهتا فولادی، رکسانا موگویی، سید علی جوزی، فریده گلبابایی، گلناز تجدد،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: گیاه پالایی یکی از تکنیکهای حذف ترکیبات آلی فرار از هوا می باشد. بنزن و تولوئن از انواع ترکیبات آلی فرار هستند که در بسیاری از محیط های شغلی وجود دارند. گیاهان قادر به جداسازی بنزن و تولوئن از هوا بوده و استفاده از گیاهان راه حلی ساده و سازگار با طبیعت برای کاهش تراکم این ترکیبات در هوا و بهبود کیفیت هوای محیط های شغلی می باشد. مقاله پیش رو به بررسی توانایی گیاه پالایی گونه گیاهی Danae racemosa و Hedera helix در کاهش تراکم بنزن و تولوئن هوا پرداخته است.
روش کار: دو گونه گیاهی Danae Racemosa و Hedera helix هر بار به تنهایی درون یک اتاقک در معرض ppm ۲۵۰ بنزن و ppm ۲۵۰ تولوئن قرار داده شد و میزان کاهش بنزن و تولوئن طی ۶ روز درون اتاقک مورد بررسی قرار گرفت. سپس هر گیاه سه مرتبه با فاصله یک روز استراحت در مواجهه با در ppm ۲۵۰ بنزن و ppm ۲۵۰ تولوئن قرار داده شد و روند کاهش و زنده بودن گیاه در اثر مواجهه مداوم با این ترکیبات مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: در پایان روزششم میزان غلظت بنزن و تولوئن توسط گیاه Danae Racemosa کاهش قابل توجه یافته و غلظت آن به صفر میکرولیتر رسیده است. همچنین نتایج نشان می دهد که غلظت بنزن در پایان روز ششم و غلظت تولوئن در پایان روز پنجم توسط گیاه Hedera helix به صفر میکرولیتر رسیده است. مقایسه تغییرات جذب بین روزهای اول و سوم در تزریق های متوالی بین دو گیاه نشان می دهد که میزان کاهش بنزن و تولوئن روند افزایشی بیشتری را در گیاه Danae racemosa از خود نشان داده است.
نتیجه گیری: مطالعه ثابت کرده است گیاه Danae Racemosa وHedera helix برای گیاه پالایی بنزن و تولوئن در محیط مناسب می باشد.
سمیرا برکات، بهنام مرادی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: مواجهه طولانی مدت با ارتعاش دست - بازو سبب بروز ناراحتی و اختلالات اسکلتی - عضلانی عمدتاً در دست و شانه می شوند. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر ورزش و استفاده از دستکش ضد ارتعاش بر نیروی چنگش قدرتی کارگران مواجهه یافته با ارتعاش دست- بازو بود.
روش کار: در این مطالعۀ توصیفی - مداخله ای، ۴۱ نفر از کارگران شاغل در یکی از صنایع فلزی شهر اصفهان مورد بررسی قرار گرفتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های دموگرافیک، اندازه گیری شتاب ارتعاش دست - بازو بر اساس استاندارد ISO ۵۳۴۹ و اندازه گیری چنگش قدرتی با دستگاه داینامومتر مدل Jamar انجام شد. در ۳ گروه مداخلات حرکات ورزشی، استفاده از دستکش ضد ارتعاش و ترکیب حرکت ورزشی و استفاده از دستکش اجرا شد. ۲۰ نفر از کارگران بدون مواجهه با ارتعاش دست - بازو به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. داده ها با نرم افزار آماری SPSS-۲۱، آنالیز شدند.
یافته ها: نیروی چنگش قدرتی کارگران قبل و بعد از مواجهه با ارتعاش معنادار بود (۰۰۱/۰>PValue) و قدرت چنگش با ارتعاش رابطه معنی دار و معکوسی داشت (۰۰۱/۰>PValue ، ۴۱۱/۰-=R). نیروی چنگش در گروهی که هم از دستکش ضدارتعاش استفاده می کردند و هم حرکات ورزشی انجام می دادند بالاتر از قبل از اجرای مداخله بود و رابطه معناداری به دست آمد (۰۰۱/۰>PValue).
نتیجه گیری: ارتعاش در کاهش نیروی چنگش تأثیرگذار است و از نیروی چنگش می توان برای غربالگری کارکنان در معرض خطر و بیماری های مرتبط با ارتعاش استفاده کرد. حرکات ورزشی منظم و استفاده از دستکش ضد ارتعاش در بهبود قدرت چنگش کارکنان و پیشگیری از بروز عوارض مرتبط با ارتعاش مؤثر می باشند.
ویدا زراوشانی، رومینا عباس نژاد،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: با توجه به بحران کووید-۱۹ و اهمیت شناسایی و ردیابی منابع اولیه آلودگی و نیز نقش آنالیز مشاغل در تامین ایمنی کارکنان ، این مطالعه به شناسایی وظایف شغلی موثر در انتقال کووید-۱۹ در مورد مرگ خانمی شاغل در واحد مدارک پزشکی بیمارستان شفا تاکستان (استان قزوین) پرداخت.
روش کار: این پژوهش نوعی مطالعه موردی (Case study) است که در خصوص مرگ خانم ۲۶ ساله متاهل و شاغل در بخش مدارک پزشکی بیمارستان شفا تاکستان که در اسفند ۱۳۹۸ رخ داد انجام شد. پس از شناسایی و تکمیل وظایف شغلی متوفی، آنالیز خطرات شغلی انجام و درنهایت وظایف شغلی معمول و میزان منابع خطر کووید-۱۹ تعیین گردید.
یافته ها: تعداد ۱۵ وظیفه به عنوان وظایف شغلی متوفی شناسایی شد. منابع خطر کووید-۱۹ در سه گروه منابع انسانی با ۵۱ مورد (۰۶/۳۸ درصد) ، منابع اداری (ابزار ، تجهیزات اداری و کامپیوتری) با ۴۶ مورد (۳۳/۳۴ درصد) و منابع کاغذی با ۳۷ مورد (۶۱/۲۷ درصد) طبقه بندی شدند. چهار وظیفه به عنوان وظایف معمول و عمده شغل متوفی شناسایی شدند که در مجموع ۹۰/۵۹ درصد از تعداد کل منابع خطر را شامل می شدند. در این مطالعه ، دو وظیفه شغلی بحرانی شناسایی شد. وظیفه ی» پاسخ به مکاتبات مربوط به پزشکی قانونی و بیمه»و» بررسی گزارش عمل جراحی بیماران « دو وظیفه بودند که با مجموع ۰۶/۳۹ درصد بیشترین منابع خطر کووید-۱۹ را دارا بودند.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد عامل اصلی انتشار کووید- ۱۹ در این مطالعه، منابع انسانی بوده و دو وظیفه شغلی معمول (روتین) بیشترین منبع انتقال کووید-۱۹ را در پی داشته و به عنوان وظایف بحرانی شناسایی شدند که کنترل آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد پرهیز از انجام وظایف خاص و غیر معمول در دوره کرونا و انتقال آن به زمان پس از این بحران، به منظور کاهش منایع آلودگی کووید-۱۹ ضروری است. استفاده از این تکنیک جهت تدوین فرایند و دستورالعمل های ایمن به منظور استقرار سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی و افزایش آمادگی بیمارستان ها در مقابله با بحران کووید-۱۹ توصیه می گردد.
داوود محمودی، جلیل نظری، لیلا راستگو، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: صنعت قالیبافی یکی از مهمترین صنایع دستی کشور بشمار می رود. این حرفه جزء مشاغل سخت و زیان آور بوده، که شاغلین در آن اغلب در شرایط نامساعد، ناایمن و غیرارگونومیک فعالیت می کنند. مطالعه حاضر با رویکرد ارگونومیکی با استفاده از مدل سازی آماری به بررسی تاثیر ویژگی های فردی، شغلی و شرایط کارگاهی بر سلامت عمومی زنان قالیباف پرداخته است.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. جمعیت مورد مطالعه را زنان قالیباف با حداقل سابقه یکسال که در کارگاه های خانگی روستاهای مشگین شهر مشغول بکار بودند تشکیل داده است. ابزار گردآوری اطلاعات مورد نیاز نیز پرسشنامه ترکیبی شامل سؤالات مربوط به مشخصات فردی، سلامت عمومی (GH۲۸)، سوابق بیماریNIOSH و چک لیست شرایط کارگاهی می باشد. اطلاعات پس از جمع آوری و ورود به رایانه با استفاده از مدل سازی آماری براساس مدل خطی عمومی به صورت یک و چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ۴/۳۷% مورد مطالعه مورد مطالعه از نظر سلامت عمومی دارای وضعیت نامطلوب (بیمار) بودند. برای بررسی ارتباط عوامل داخلی و خارجی در بافندگان فرش با وضعیت سلامت عمومی از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد. طبق این مدل، بین وضعیت سلامت عمومی با سن، سابقه شغلی، سابقه بیماری، تعداد زایمان، زایمان غیر طبیعی و داشتن سابقه حادثه در محیط کاررابطه آماری معنی دار (۰۵/p<۰) وجود دارد. ولی بین وضعیت سلامت عمومی با شرایط کارگاهی (در قالب یک متغیر) هیچگونه رابطه معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر، بطور کلی می توان گفت که متغیرهای فردی و شغلی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر روی سلامت عمومی قالیبافان خانگی می باشند. اگر چه در مدل مورد بررسی، شرایط کارگاهی ارتباط معنی داری را با مؤلفه های سلامت عمومی نشان نداد، ولیکن این امر نیاز به مطالعات بیشتری دارد. در این راستا انجام مطالعاتی در جهت شناسایی عوامل مؤثر در سلامت عمومی قالیبافان (بویژه شرایط کارگاهی) به صورت عینی و ذهنی پیشنهاد می گردد.
محمد یادگاری پور، ملیحه حدادنژاد، علی عباسی، فرشته افتخاری،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: کمردرد یکی از شایعترین اختلالات اسکلتی عضلانی منجر به ناتوانی در سراسر جهان است. در مطالعات مختلفی ارتباط ناراحتی و درد کمر با نشستن طولانی مدت نشان داده شده است. مطالعات مختلفی به بررسی مکانیزم های ایجاد ناراحتی و درد کمر در حین نشستن پرداختهاند، اما تا کنون توافق کلی بر یک مکانیزم به دست نیامده است. در مورد ارتباط ناراحتی کمر و فعالیت عضلات نیز نتایج تقریباً متناقض است. بنابراین هدف از این مطالعه ارزیابی ارگونومیک ارتباط ناراحتی کمر با فعالیت عضلات تنه در وضعیت نشسته کار با لپتاپ بود.
روش کار: بیست دانشجوی مرد، کار با لپتاپ (دو تکلیف جداگانه کار با موس و تایپ کردن) را در وضعیت نشسته پشت میز یکبار در تنظیمات عادی و یکبار در تنظیمات ارگونومیک انجام دادند. در تنظیمات ارگونومیک، ارتفاع مانیتور و محل قرار دادن کیبورد برای هر فرد تنظیم شد. فعالیت الکترومیوگرافی عضلات ارکتور اسپاین کمری، مولتیفیدوس راست و چپ، ترنسورس آبدومینیس راست و چپ، مایل خارجی و رکتوس آبدومینیس به همراه پوسچر کمر در ۲ دقیقه ابتدا و انتهای انجام هر تکلیف ثبت شد. بعد از پایان هر تکلیف، شرکتکنندگان میزان ناراحتی کمر خود را با توجه به مقیاس سنجش ناراحتی اعلام کردند.
یافته ها: ناراحتی کمر ارتباط مثبتی با سطح فعالیت عضله ارکتور اسپاین کمری (۵۷/۰=r و ۰۰۹/۰=p) داشت. همچنین ناراحتی کمر ارتباطی منفی با زمان استراحت نسبی عضله مولتفیدوس (۵۰/۰=r و ۰۲۳/۰=p) و ارتباطی مثبت با زمان استراحت نسبی عضلات ترنسورس آبدومینیس (۴۷/۰=r و ۰۳۹/۰=p) و رکتوس آبدومینیس (۴۵/۰=r و ۰۴۹/۰=p) داشت.
نتیجه گیری: به نظر میرسد سطح فعالیت و زمان استراحت نسبی عضلات تنه مرتبط با ایجاد ناراحتی کمر باشند و بین این دو شاخص، احتمالا زمان استراحت نسبی عضلات، شاخص مناسب تری برای نشان دادن عوامل خطر مربوط به ناراحتی کمر باشد. البته نقش سایر عواملی که ممکن است مرتبط با ناراحتی کمر حین نشستن باشند در این مطالعه بررسی نشده است و لازم است همزمان با بررسی فعالیت عضلات، مورد توجه قرار داده شوند.
میلاد عباسی، محمدرضا منظم، منصور شمسی پور، حسین عرب علی بیک،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: عملکرد شغلی یک ساختار اصلی در روانشناسی صنعتی و سازمانی است. مدل های عمومی و اختصاصی متعددی برای ارزیابی عملکرد شغلی فردی وجود دارند. اگرچه این روشها ممکن است اطلاعات ارزشمندی را ارائه دهند، اما هیچ یک از آنها پیچیدگی و طیف وسیعی از رفتارهایی را که عملکرد شغلی فردی را تشکیل می دهند، پوشش نمی دهند. لذا این مطالعه مروری با هدف شناسایی تمامی مدل های موجود و ادغام آنها جهت دستیابی به یک مدل مفهومی جامع برای ارزیابی عملکرد شغلی فردی انجام گردید.
روش کار: برای دستیابی به اهداف این مطالعه، جستجوی نظام مند در پایگاه های اطلاعاتی از قبیل
PubMed, Scopus,Embase, و ProQuest انجام گردید. علاوه بر این، لیست منابع مقالات کاملا مرتبط نیز مورد بررسی و جستجو قرار گرفت. در نهایت با تکیه برا معیارهای ورود و خروج، مقالات مرتبط شناسایی و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: جستجوی انجام شده در PubMed, Scopus,Embase و ProQuest در مجموع منجر به یافتن ۱۲۷۵۴ مقاله شد. پس از حذف مقالات تکراری و غیر مرتبط در نهایت ۱۵۵ مقاله واجد شرایط، انتخاب شدند. از این تعداد، ۸۳ مقاله بر اساس معیارهای خروج از مطالعه حذف شدند و ۷۲ مطالعه باقی ماند. با غربالگری براساس متن کامل مقاله، ۱۰ مطالعه غیرمرتبط و ۵ مطالعه در خارج از دسترس نیز حذف شدند. نهایتا با بررسی مراجع ذکر شده در مقالات منتخب، ۴ مقاله واجد شرایط دیگر که در استراتژی جستجو بازیابی نشده بودند، اضافه شدند. در نهایت، ۶۱ مقاله برای بررسی بیشتر انتخاب شدند. از این میان، ۱۹ مقاله به مدل عمومی و ۱۹ مقاله به مدل اختصاصی ارزیابی عملکرد شغلی فردی پرداخته بودند. ۲۳ مقاله باقی مانده نیز به توصیف و معرفی مدل ها پرداخته بودند.
نتیجه گیری: براساس مرور مطالعات، یک ساختار مفهومی برای ارزیابی عملکرد شغلی فردی استخراج گردید. ابعاد این ساختار عبارت بودند از: عملکرد وظیفه، عملکرد زمینه ای، عملکرد تطبیقی و رفتار کاری ضد تولید. این ابعاد تمامی رفتارهایی را که عملکرد شغلی فرد را تحت تاثیر قرار دهند پوشش دهد. با این وجود ممکن است بسته به زمینه کاربرد، اهمیت و جایگاه ابعاد اصلی متفاوت باشد. همچنین این مدل می تواند به عنوان یک مبنای نظری برای تحقیقات آینده در نظر گرفته شود.
حسینعلی رنگکوی، مریم موسوی قهفرخی، بهزاد فولادی دهقی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: اتیل بنزن یکی از ترکیبات آلی فرار است که در بسیاری صنایع مورد استفاده قرار می گیرد. با توجه به اثرات سمی این ترکیب حذف آن ضروری به نظر می رسد. یکی از روش های حذف ترکیبات آلی از هوا، حذف فتوکاتالیستی است. لذا این مطالعه با هدف تعیین کارایی حذف فتوکاتالیستی اتیل بنزن از جریان هوا با استفاده از نانوذرات اکسید روی تثبیت شده بر روی زئولیت طبیعی اصلاح شده صورت گرفت.
روش کار: زئولیت طبیعی ابتدا توسط اسیدکلریدریک و سپس با دی فنیل دی کلروسیلان اصلاح شد. سپس نانوذرات ZnO با روش تلقیح مرطوب روی بستر تثبیت شدند. بخار اتیل بنزن با غلظت های مختلف ۲۵، ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ppm با استفاده از سیستم غلظت ساز دینامیک تولید و کارایی حذف فتوکاتالیستی بخار اتیل بنزن با استفاده از نانوذرات اکسید روی تثبیت شده بر روی زئولیت طبیعی اصلاح شده (MZe: Modified Zeolite) تعیین گردید. دمای محیط انجام تحقیق در حدود °C ۲±۲۵ و رطوبت نسبی متوسط ۳۵ %تنظیم شد. مساحت سطح ویژه و حجم منافذ بستر به روش BET و ساختار سطحی توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی(FESEM) و پراش اشعه ایکس (XRD) تعیین گردید.
یافته ها: نتایج اندازه گیری مساحت سطح ویژه زئولیت، زئولیت طبیعی اصلاح شده و فتوکاتالیست اکسید روی بر پایه زئولیت به ترتیب ۱۱۵,۷۷۵، ۱۳۹.۷۵ و ۱۳۲.۶۱ (m۲/gr) می باشد و مساحت سطح ویژه بعد تثبیت نانو ذرات روی کاهش می یابد. تصاویر FESEM و آنالیز XRD تغییرات ساختاری زئولیت طبیعی و تثبیت موفقیت آمیز نانو ذرات بر بستر را نشان داد . نتایج فتوکاتالیست نانو اکسید روی بر بستر زئولیت و تابش UV نشان داد که با افزایش غلظت اولیه اتیل بنزن، کارایی تجزیه کاهش می یابد. و بالاترین بازدهی حذف در غلظت ppm ۲۵ می باشد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد تثبیت نانو ذرات ZnO بر روی زئولیت طبیعی اصلاح شده می تواند روشی مناسب جهت حذف بخار اتیل بنزن از هوا تحت اشعه UV باشد.