۳۶ نتیجه برای ارزیابی ریسک
اسماعیل جوادی، جمشید یزدانی چراتی، محمود محمدیان،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: یکی از آلاینده های مضر در محیط های داخلی، ذرات معلق در هوا هستند که در این بین ذرات با قطر کوچک تر از ۵/۲ میکرون بسیار خطرناک بوده و منجر به بیماری های ریوی و سرطان می گردد. در مطالعه حاضر به بررسی غلظت ذرات PM۲,۵ در هوای فروشگاه های تهیه غذای آماده و محاسبه ریسک سرطان زایی این ذرات در کارگران مواجهه یافته پرداخته شد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی تمامی ۱۳۲ فروشگاه تهیه غذای آماده شهرساری وارد مطالعه شدند. اندازه گیری ذرات PM۲,۵ در هوا توسط دستگاه کالیبره شده قرائت مستقیم GRIMM-monitor صورت گرفت. داده های به دست آمده توسط نرم افزاهای SPSS۱۶ و Prism۶ با استفاده از آزمون های تی، هم بستگی پیرسون و آمار توصیفی آنالیز شد. نهایتاً ریسک سرطان زایی ذرات برای کارگران مواجهه یافته با استفاده از روابط توصیه شده در روش EPA محاسبه گردید.
یافته ها: میانگین غلظت ذرات PM۲,۵ در داخل فروشگاه ها (µg/m۳ ۵/۳۰۸) به طور معنی داری بیش تر از غلظت آن در هوای بیرون (۹۸µg/m۳/۱۲۱) بود. بیش ترین هم بستگی میان غلظت ذرات داخل با استعمال سیگار (۳۶۶/۰) و تهویه موضعی (۳۸۴/۰-) به دست آمد. غلظت ذرات معلق در داخل و خارج فروشگاه ها به ترتیب ۸/۸ و ۳/۴ برابر حد مجاز EPA بود. ریسک سرطان زایی در نبود پخت و پز برابر ۶/۵ در ۱۰۰هزار نفر بوده و در هنگام پخت و پز این ریسک ۵/۳ برابر افزایش یافته و به ۹۷/۱ در ۱۰ هزار نفر رسیده است.
نتیجه گیری: موثرترین منبع در افزایش غلطت ذرات در هوای فروشگاه ها، ذرات منتشره از فرآیند پخت و پز می باشد. تراکم ذرات PM۲,۵ در داخل و خارج فروشگاه ها بسیار بالاتر از حد مجاز EPA است. هم چنین ریسک سرطان برای کارکنان غیرقابل قبول می باشد که نیازمند راه کارهای اساسی برای کنترل آلودگی در منبع تولید آن می باشد.
هدایت نوری، مرتضی چراغی، علی اکبر اسلامی بلده،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی ریسک های محیط زیستی در صنایع نفت و گاز برای پیش گیری از آسیب های جبران ناپذیر به محیط زیست بسیار ضروری می باشد. اولویت بندی ریسک های محیط زیستی با استفاده از روش های کلاسیک، نتایجی با قابلیت اعتماد بالا را به دست نمی آورند. لذا این مطالعه با هدف به حداقل رساندن محدودیت های روش های کلاسیک، با استفاده از رویکرد فازی و تصمیم گیری چند شاخصه در یک منطقه بهره برداری نفت و گاز انجام گرفت.
روش کار: پس از تشکیل تیم مطالعه در یک منطقه بهره برداری نفت و گاز، برای مقایسه اهمیت عوامل ریسک (احتمال وقوع، شدت اثر و قابلیت کشف) و هم چنین برای تعیین مقدار هر یک از این عوامل برای هر کدام از جنبه های زیست محیطی شناسایی شده، نظر کارشناسان به صورت کیفی با استفاده از متغیرهای زبانی، جمع آوری گردید. سپس برای تعیین وزن نسبی عوامل ریسک از AHP گروهی در محیط فازی استفاده شد. ریسک فازی جنبه ها، با استفاده از مدل خطی و جمع وزنی، تخمین زده شد و در نهایت برای تعیین اولویت ریسک های فازی محیط زیستی محاسبه شده، از روشی بر پایه رتبه بندی مرکز ثقل استفاده گردید.
یافته ها: در این مطالعه در بین عوامل ریسک (احتمال وقوع، شدت اثر و قابلیت کشف)، عامل شدت اثر به دلیل دارا بودن بالاترین وزن نسبی، بیش ترین اهمیت را در محاسبه ریسک داشت. تولید فاضلاب خانگی به علت عدم وجود سیستم دفع فاضلاب مناسب، بالاترین اولویت و جنبه محیط زیستی ریخت و پاش اسید به خاطر فعالیت شست شوی چیلر رتبه دوم اولویت بندی را در بین جنبه های محیط زیستی شناسایی شده به خود اختصاص داد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد اگر چه محاسبات روش پیشنهادی نسبت به روش های کلاسیک به زمان بیش تری نیاز دارد اما با توجه به حداقل رساندن محدودیت های روش های کلاسیک از جمله حساسیت به خطاهای کوچک قضاوت، یکسان شدن شاخص ریسک گروهی از جنبه ها و در نظر نگرفتن عدم قطعیت در نظر کارشناسان، این روش می تواند جایگزین مناسبی برای روش های کلاسیک ارزیابی ریسک باشد به گونه ای که قادر است رتبه واقعی تر ریسک ها را تعیین کند. شایان ذکر است این روش، توان مندی های ذکر شده برای ارزیابی و اولویت بندی ریسک های ایمنی و بهداشت را نیز دارا می باشد.
زهره قائدشرف، موسی جباری،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: شناسایی خطر، ارزیابی و مدیریت ریسک، نقش مهمی در کاهش خطرات احتمالی در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی دارد. این پژوهش با هدف شناسایی خطر و ارزیابی ریسک های HSE و ارائه برنامه مدیریت HSE در واحد اوره مجتمع پتروشیمی شیراز انجام شد.
روش کار: ابتدا خطرات واحد مورد مطالعه با استفاده از روش FMEA شناسایی و آنالیز کیفی ریسک ها انجام گردید و واحدهای پرمخاطره مشخص شد. سپس رویدادهای مهم به عنوان ورودی روش Bow-Tie شناسایی و تجزیه و تحلیل گردید و با شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید، رتبه بندی و وزن دهی آن ها با استفاده از روش ANP و نرم افزار Super Decisions انجام شد و ماتریس SWOT تهیه و استراتژی های مدیریتی HSEاستخراج گردید.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که رویدادهای اصلی شامل نشت مواد شیمیایی، سقوط از ارتفاع و لیزخوردن می باشد ومهم ترین عوامل وقوع این رویدادها نقص در تجهیزات کنترلی، عدم توجه به دستورالعمل ها، عدم رعایت اصول ایمنی و خطای انسانی است. از طرف دیگر، نقاط ضعف رتبه ۰,۵۸، نقاط قوت رتبه۰.۲، فرصت ها رتبه ۰.۱۶ و تهدیدها رتبه ۰.۰۵ را دارا می باشند.
نتیجه گیری: در این پژوهش فرصت های سازمانی با وزن ۰,۱۲۴ به میزان ۴.۸ درصد نسبت به تهدیدها با وزن ۰۷۶/۰ برتری داشته که نشان می دهد شرکت در جایگاه مناسبی از لحاظ دستیابی به اهداف اجرایی خود قرار دارد و می تواند با اجرای به موقع سیاست های کنترلی، ریسک های سازمان را خنثی یا کنترل نماید.
یونس مهری فر، زهره محبیان، حمیده بیدل،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: استفاده از جوشکاری در سالهای اخیر روند افزایشی داشته و در همه کارگاه های کوچک و بزرگ برای تعمیر بخش های مختلف از آن استفاده می شود. فیوم ها و گازهای منتشر شده در حین جوشکاری اثرات بالقوه خطرناکی بر سلامت جوشکاران دارد. شناسایی و ارزیابی ریسک، یک روش مناسب برای متخصصین سلامت شغلی می باشد. هدف مطالعه حاضر تعیین میزان مواجهه شغلی با گازها و فیوم های فلزی و انجام آنالیز ریسک در سه نوع جوشکاری رایج در یک صنعت کشتی سازی می باشد.
روش کار: این مطالعه تحلیلی- مقطعی در یک صنعت کشتی سازی انجام گرفت. سه نوع جوشکاری شامل جوشکاری هایSMAW ، MIG و MAG مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه برداری از فیوم منگنز و کروم با روش۷۳۰۰ NIOSH و از روش۶۰۱۴ NIOSH برای نمونه برداری NO۲و برای گازهای COو O۳ با استفاده از وسایل قرائت مستقیم انجام گردید.جهت تعیین سطح ریسک مواجهه از روش ارزیابی ریسک نیمه کمی (SQCRA)استفاده شد. داده های گردآوری شده از سنجش مقدار آلاینده ها توسط نرم افزار SPSS ۲۱ و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی، آزمون آنالیز واریانس یک طرفه(ANOVA) نیز مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد بیشترین و کمترین غلظت مواجهه با گازها به ترتیب در فرآیندهای MIG و SMAWمشاهده گردید.همچنین بیشترین و کمترین غلظت مواجهه با فلزات به ترتیب در فرآیندهای SMAW و MIGمشاهده گردید. میانگین مواجهه کل با فلزات Mnو Cr به ترتیب برابر با ۴۰/۲و ۶۶/۳وmg/m۳ و گازهایO۳ ،NO۲، co به ترتیب برابر۰۹/۴۵ ، ۲۴/۴ و۳۱/۰ ppm می باشد. یافته های آنالیز ریسک نشان داد که در بین آلاینده های گازی O۳و NO۲ درکل فرآیندهای جوشکاری دارای سطح ریسک خیلی زیاد و و در بین آلاینده های فلزی، فلز Mn در جوشکاری MIG وSMAWدارای سطح ریسک زیاد و خیلی زیاد بودند.
نتیجه گیری: جوشکاران فرآیند MIG بر اساس نتایج نمونه برداری و همچنین آنالیز ریسک در وضعیت خطرناکتری نسبت انواع دیگر جوشکاری قرار دارند . روش آنالیز ریسک نیمه کمی(SCQRA) می تواند بعنوان یک ابزار تکمیلی در غربالگری مواجهات محیط کار بکار گرفته شود. بنابراین لازم است که پایش های دوره ای آلاینده های هوای محیط کار جوشکاران و ارزیابی ریسک این جوشکاران بطور منظم انجام گردد. همچنین توصیه میگردد که مطالعات بعدی با تعداد نمونه فیوم و گاز بیشتر و جوشکاری های متنوع تر انجام گیرد تا دقت و صحت نتایج مطالعات افزایش یابد.
ساحل خاک کار، محمد رنجبریان، سهیلا خداکریم، مصطفی پویاکیان،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: مجتمع های تجاری از پرترددترین اماکن عمومی و مستقر در مرکز شهرها، از منظر ایمنی شهری و پدافند غیرعامل حائز اهمیت میباشند. وقوع حوادث بزرگی مانند فاجعه پلاسکو و وسعت خسارات ناشی آن لزوم توجه به ایمنی این گونه اماکن را بیش از پیش نمایان ساخته است. این مطالعه با هدف تعیین نمره ریسک ایمنی حریق مجتمع های تجاری و ارتباط عوامل موثر بر آن انجام شده است.
روش کار: مجتمع های تجاری ناحیه۱ منطقه۱۲ تهران مورد مطالعه قرار گرفتند. ویژگیهای مجتمع ها شامل ارتفاع، مساحت، ضریب اشغال، نوع و ضریب فعالیت واحدهای هر مجتمع گردآوری گردید و سپس ارزیابی ریسک حریق آنها با استاندارد NFPA۱۰۱ و نرمافزار CFSES در سه حیطه ایمنی عمومی، کنترل و راه های خروجی انجام شد. در محیط نرمافزار SPSS نسخه ۲۱ از آزمونهای آماری رگرسیون خطی و ANOVA برای تعیین ارتباط میان متغیرها استفاده گردید.
یافته ها: از ۷۹ مجتمع تجاری مورد مطالعه، تنها ۸ مجتمع در حیطه کنترل و ۴ مجتمع در حیطه عمومی سطح ریسک قابل قبولی را به دست آورند. هیچ یک از مجتمعها نمره قابل قبول در بخش راههای خروجی کسب نکردند. طبق نتایج این مطالعه، بین سطوح ریسک ایمنی حریق با تعداد طبقات، نوع و ضریب فعالیت مجتمعها ارتباط معناداری وجود نداشت (p > ۰,۰۵). البته بین ضریب اشغال مجتمعها با سطوح ریسک حیطههای کنترل (p <۰.۰۰۱) و عمومی (p =۰.۰۱۳) ایمنی حریق و بین نوع سازه با تمامی سطوح ) (p Control <۰.۰۰۱)، (p Egress =۰.۰۰۴) و(p General<۰.۰۰۱) ( ارتباط معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها و نتایج پژوهش به عمل آمده، وضعیت فعلی مجتمعهای تجاری مورد مطالعه مستعد ایجاد فاجعه ای در منطقه۱۲ تهران میباشند؛ از فجایع تاسف بار حریق در مجتمع تجاری، حادثه حریق ساختمان پلاسکو در دی ماه ۱۳۹۵ تهران است که مرور درسهای آموزنده این حادثه هشدار دهنده وضعیت مجتمعهای تجاری درحال استفاده ایران میباشد. استفاده از نتایج این مطالعه دربرنامه ریزی شهری و ارتباط بین بخشی برای ارتقاء ایمنی مجتمع های تجاری منطقه با در نظر گرفتن اصول پدافند غیرعامل در بافت تاریخی، تجاری و سیاسی تهران پیشنهاد میشود.
وحید احمدی مشیران، علی کریمی، فریده گلبابایی، محسن صادقی یارندی، علی اصغر ساجدیان، آیسا قاسمی کوزه کنان،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: ازجمله مواد آلی فرار که درصنایع پتروشیمی تولید یا استفاده می شوند استایرن می باشد. که مواجهه تنفسی با آن اختلالات و بیماری هایی به دنبال دارد. لذا هدف این مطالعه ارزیابی میزان مواجهه شغلی با بخارات استایرن و تعیین سطح ریسک اثرات سلامتی ناشی از آن به روش کمی در کارکنان صنعت پتروشیمی مورد مطالعه است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، ۱۵۰ نمونه فردی از ۵۰ نفر از کارکنان صنعت مورد مطالعه به روش ۱۵۰۱NIOSH، انجام گرفت. نمونه ها با دستگاه گاز کروماتوگرافی مدل Varian-cp۳۸۰۰، آنالیز شد. بعد از تعیین غلظت استایرن مورد مواجهه، با استفاده از روابط ارائه شده از سوی آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا(U.S EPA)، ریسک اثرات سلامتی استایرن بر کارکنان شاغل در این صنعت ارزیابی شد.
یافته ها: بر اساس نتایج، بیشترین میزان مواجهه ( ۰,۴۴mg. (kg-day) -۱) در واحد پلی بوتادین لاتکس (PBL) بود. بنابراین پیش بینی بالاترین ریسک سرطان و ریسک غیر سرطانی به ترتیب با میانه ۴۴/۰ و ۷۱/۰ برای واحد PBL بود. با توجه به این که کمترین میزان مواجهه (۰,۰۰۱۲mg. (kg-day) -۱) در واحد درایر به دست آمد. پیش بینی کمترین ریسک سرطان زایی (۰۰۰۰۰۱/۰) و ریسک غیر سرطان(۰۰۲/۰) برای کارکنان همین واحد بود.
نتیجه گیری: بطور کلی در برخی از بخش های پتروشیمی مورد مطالعه بویژه در بخشPBL، میزان ریسک سلامتی بالاتر از حدود مجاز بود. لذا پیشنهاد می گردد، علاوه بر تهویه های طبیعی، از تهویه های مصنوعی به ویژه تهویه موضعی استفاده بشود.
سجاد بهرامی، احد ستوده، ناصر جمشیدی، محمدرضا علمی، محمد سعید پورسلیمان،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: صنایع شیمیایی به دلیل استفاده از تأسیسات و فرایندهای پیچیده همواره ریسکهایی برای محیطزیست و جوامع به همراه دارند. در مخازن آمونیاک نیز ریسک انفجار به دلیل برخی ویژگیهای آمونیاک میتواند بسیار محتمل باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی ریسک انفجار در مخزن آمونیاک در مجتمع پتروشیمی کرمانشاه است.
روش کار: به این منظور از روش درخت خطای فازی برای برآورد احتمال قابلیت اطمینان در رویدادهای پایه استفادهشده است. در این مطالعه پس از ترسیم درخت خطا برای شناسایی رویدادهای پایه، با استفاده از نظرات کارشناسان به ارزیابی احتمال وقوع رویدادهای پایه پرداخته شد و احتمال برشهای حداقل نیز از طریق دروازههای منطق بولین محاسبه گردید.
یافته ها: طبق نتایج بهدستآمده احتمال وقوع رویداد اصلی برابر با ۰۵۴۹۹۷/۰ بهدستآمده و در اولویتبندی برشهای حداقل نیز عمل نکردن شیرهای اطمینان فشار بهعنوان مؤثرترین عامل در وقوع رویداد اصلی و پسازآن عمل نکردن شیرهای کنترلی و خطاهای انسانی شناسایی گردید.
نتیجه گیری: بر طبق نتایج میتوان با استفاده از نظرات کارشناسان، در قالب روش درخت خطای فازی به ارزیابی ریسک سناریوهای مختلف در صنایع اقدام نمود. بهطورکلی در ارزیابی ریسک سناریوی انفجار در مخزن آمونیاک مشخص شد که برخی نقص های کوچک و جزئی و حتی خطاهای سهوی انسانی، می توانند بهعنوان یک عامل مهم در وقوع انفجار مؤثر باشند.
امین بابایی پویا، زهرا پژوهیده، مریم فیض عارفی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: زایشگاه یکی از بخش های مهم بیمارستان است که مستعد بروز خطای انسانی می باشد. هر گونه خطای مامایی در زایشگاه و در فرآیند زایمان می تواند به عنوان یک تهدید جدی برای سلامتی مادر و نوزاد باشد و منجر به افزایش هزینه های درمان می شود. عواملی مانند تنوع در وظایف، بارکاری بالا و خستگی در بروز خطا انسانی نقش دارند. بنابراین هدف از مطالعه حاضر ارزیابی خطای انسانی در شغل مامایی در بخش زایشگاه بیمارستان با استفاده از تکنیک SHERPA می باشد.
روش کار: این مطالعه مقطعی در سال ۱۳۹۸ انجام شد. در این مطالعه وظایف مختلف مامایی در ۴ مرحله ادمیت ،پره لیبر، زایمان و پس از زایمان تعیین شد . با استفاده از تکنیک HTA وظایف و زیر وظایف شناسایی شدند و با استفاده از تکنیک SHERA خطای انسانی ارزیابی گردید.
یافته ها: براساس نتایج تکنیک HTA ۱۵وظیفه اصلی و ۵۲ زیر وظیفه و۱۱۴ فعالیت شناسایی شد. نتایج ارزیابی ریسک خطای انسانی با تکنیک SHERPA نشان داده بیشترین خطا از نوع عملکرد بوده و بیشترین فراوانی سطح ریسک مربوط به سطح ریسک نامطلوب بدست آمد.
نتیجه گیری: خطاهای شغل مامایی در زایشگاه دارای شدت خطر بالا و عمدتا بحرانی هستند و عواملی همچون بار کاری بالا، فشار زمانی و خستگی در بروز خطای انسانی موثر می باشد. به منظور کاهش خطای انسانی در این بخش راهکارهایی همچون، کاهش بارکاری کارکنان، تدوین چک لیست استاندارد و دستورالعمل ضروری است.
رجبعلی حکمآبادی، اسماعیل زارعی، علی کریمی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: روش آنالیز حالت شکست و اثرات آن (FMEA) یک روش شناسایی، ارزیابی و الویت بندی ریسک است که در صنایع استفاده میشود. روشهای تصمیمگیری چند معیاره، روشهایی هستند که از بین چندین معیار مختلف، بهترین گزینه را انتخاب میکنند؛ بنابراین، هدف از این مقاله، شناسایی، ارزیابی و اولویتبندی ریسک با استفاده از روش FMEA مبتنی بر روشهای تصمیمگیری چند معیاره SWARA-VIKOR در یک ایستگاه تقلیل فشار گاز میباشد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، از روشهای تحلیل نسبت ارزیابی وزن دهی تدریجی (SWARA) و جواب سازشی و بهینه تصمیمگیری (VIKOR) برای رتبهبندی خطرات حالات شکست شناساییشده در FMEA استفاده گردید. از روش SWARA جهت تعیین وزنهای شدت، احتمال و کشف و از تکنیک VIKOR برای رتبهبندی حالات شکست تجهیزات سیستم استفاده گردید. درنهایت، یک نمونه عملیاتی از ایستگاه تقلیل فشار برای نشان دادن کاربرد و امکانسنجی مدل پیشنهادی و یک مطالعه مقایسهای نیز برای تأیید قابلیت عملی بودن و اثربخشی مدل پیشنهادی انجام گرفت.
یافته ها: ۳۵ حالت شکست اصلی در ایستگاه تقلیل فشار شناسایی گردید. خرابی اسلیو رگلاتور، خرابی شیر اطمینان و پارگی دیافراگم رگلاتور رتبههای اول، دوم و سوم اولویت ریسک را به خود اختصاص دادند. نتایج تحلیل حساسیت نشان داد که رویکرد پیشنهادی از پایداری مناسبی برخوردار میباشد و فقط حالت شکست افزایش دمای شعله هیتر نسبت به تغییر وزن معیارها بسیار حساس میباشد. نتایج رتبهبندی حالات شکست ایستگاه نشان داد که تغییرات بسیاری در رتبهبندی حالات شکست بر اساس رویکرد پیشنهادی وجود داشت.
نتیجه گیری: به دلیل اینکه وزندهی معیارها بر اساس نظر کارشناسان بهصورت گامبهگام صورت گرفته است، رویکرد پیشنهادی میتواند نتایج معقولتر و دقیقتری را برای رتبهبندی ریسک ارائه دهد.
مهری منگلی کمسفیدی، علیرضا شهرکی، فرانک حسین زاده سلجوقی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: روش FMEA، یک روش ساختار یافته جهت پیدا کردن و شناخت حالات شکست یک سیستم و محاسبه اثرات ناشی از آن میباشد. در این روش، عدد اولویت ریسک برای هر حالت شکست بر اساس ضرب سه پارامتر احتمال وقوع، شدت اثر و قابلیت کشف بدست میآید که مورد انتقاد بسیاری از محققان قرار گرفته است. در این تحقیق به منظور رفع معایب این روش نظیر رتبه بندی حالات شکست و وزن دهی پارامترها یک مدل پیشنهادی در محیط فازی ارائه گردید.
روش کار: مدل پیشنهادی در این مقاله شامل مدل غیرخطی میخایلوف برای وزن دهی پارامترهای روش FMEA و مدل تاپسیس تجدیدنظر شده برای رتبه بندی حالات شکست میباشد که از این ترکیب برای اولین بار به منظور بهبود روش تجزیه و تحلیل خطرات و اثرات ناشی از آن استفاده شد.
یافته ها: مدل پیشنهادی در مجتمع مس شهربابک به منطور ارزیابی ریسکهای ایمنی ارائه گردید بر اساس نتایج حاصل از تحقیق مشخص گردید که در این مدل پیشنهادی پارامتر شدت اثر و قابلیت کشف به ترتیب دارای وزن ۰/۴۷۹ و ۰/۱۸۶ میباشند و نتایج رتبه بندی نشان داده است که ریسک سقوط از ارتفاع از بالاترین و گیر افتادن بین اجسام از کمترین اولویت برخوردار میباشند.
نتیجه گیری: درمدل پیشنهادی با اتکا به روشهای برنامه ریزی غیرخطی میخایلوف و تاپسیس تجدید نظر شده به ترتیب وزن قطعی پارامترها بدون مرحله رتبه بندی اعداد فازی و رتبه بندی ریسکها با معیارهای بیشتری ارائه گردید؛ لذا مدل پیشنهادی از توانایی بالاتری نسبت به FMEA سنتی برخوردار میباشد و کاربرد آن برای تعیین رتبه بندی ریسکها توصیه میگردد.
فرحناز خواجه نصیری، ویدا زراوشانی، زهرا بابایی هریس،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت ایمنی حریق در خوابگاههای دانشجویی بهعنوان یکی از مراکز تجمع و انجام مطالعات محدود در این خصوص، این مطالعه با استفاده از شاخص ریسک حریق برای ساختمان های آپارتمانی چند طبقه
(FRIM-MAB) بهصورت کمّی به تحلیل و رتبهبندی ریسک حریق پرداخت.
روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی در ۱۷ بخش از یک خوابگاه دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قزوین در سال ۱۴۰۰ انجام شد. در این مطالعه از روش شاخص سازی ریسک حریق موسوم به
Fire Risk Index Method for Multistorey Apartment Buildings (FRIM-MAB) نسخه ۲,۱ استفاده شد. در این روش، ۱۷ پارامتر و زیرپارامترهای مؤثر در ریسک حریق، تعیین و وزن دهی شده است که بر اساس آن خوابگاه مورد نظر نیز بررسی و درجه وزنی هر پارامتر محاسبه و در نهایت شاخص ریسک حریق هر واحد که عددی بین ۱ تا ۵ بود بدست آمد.
یافته ها: میانگین شاخص ریسک حریق ساختمان خوابگاه در زمان مطالعه ۲,۳۷ بود. همه ی ۱۷ بخش موجود در خوابگاه دارای شاخص ریسک کمتر از ۳ بودند. در این میان رختشویخانه کمترین (۱.۶۹) و سایت کامپیوتر بیشترین (۲.۷) شاخص ریسک را بدست آوردند. نتایج نشان داد موثرترین پارامترهای مسبب ریسک حریق به ترتیب مربوط به «حجم فضای درونی/ تقسیم بندی ساختمان» (۱۲ مورد فراوانی)، «پوشش داخلی ساختمان» (۴ مورد فراوانی) و «راه های فرار» (یک مورد فراوانی) می باشند. سهم مشارکت این سه پارامتر در ایجاد شاخص ریسک پرخطرترین بخشهای خوابگاه بیش از ۴۲ درصد بود.
نتیجه گیری: استفاده از روش FRIM-MAB بهعنوان یک روش کمّی و شاخصسازی ریسک حریق برای ساختمان خوابگاههای دانشجویی مناسب است و ضمن ارزیابی و تحلیل ریسک حریق، ابزار سریع، کم هزینه و قدرتمندی برای غربالگری و رتبهبندی ساختمانها می باشد. پوشش داخلی ساختمان، تقسیم بندی فضای درونی و راههای فرار موثرترین پارامترهای شناخته شده در ریسک حریق خوابگاه موردمطالعه بودند.
سید سعید کیخسروی، فرهاد نژاد کورکی، سنوران زمانی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: امروزه، آلودگی هوا از مهمترین نگرانیهای بهداشتی و محیط زیستی محسوب میشود. هدف از این مطالعه تعیین میزان مواجهه شغلی به آلایندههای شیمیایی H۲S و SO۲ و ارزیابی ریسک بهداشتی مواجهه با این ترکیبات با استفاده از ترکیبی از روشهای مدل AERMOD و SQRA است.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی و مقطعی بوده که در سال ۲۰۲۱ در یکی از پالایشگاههای گازی پارس جنوبی در منطقه خلیجفارس انجام گردید. بدینصورت که ابتدا میزان آلایندگی خروجی از دودکشهای پالایشگاه توسط دستگاه Testo ۳۵۰ XL اندازهگیری شد. برای شبیهسازی پراکندگی آلایندههای شیمیایی H۲S و SO۲ از مدل AERMOD استفاده شد. بررسی میزان مواجهه تنفسی و ارزیابی ریسک سلامت پرسنل پالایشگاه و ساکنین اطراف آن با استفاده از روش توصیهشده، توسط دپارتمان بهداشت شغلی سنگاپور انجام گردید.
یافته ها: ماده شیمیایی H۲S و SO۲ بهعنوان مخاطرهآمیزترین مواد شیمیایی معرفی گردیدند. نتایج نشان داد که بیشترین مقادیر ریسک برای H۲S در بین گروههای مواجهه، واحد SRU، سمت غرب واحد Gas Train و ساختمان گیت پاس پالایشگاه و بیشترین مقادیر ریسک برای SO۲ در بین گروههای مواجهه، ساختمان HSE، درب حراست، کانکس کارگران، ساختمان آتشنشانی، مخازن، واحد تولید بخار، سمت غرب واحد Gas Train، سالن غذاخوری و ساختمان گیت پاس پالایشگاه بوده است. از نظر فراوانی H۲S سطح ریسک کم تا متوسط و SO۲ سطح ریسک کم تا زیاد را به دست آوردند.
نتیجه گیری: این مدل میتواند راهکار مناسب و سریع در مدیریت برتر میزان غلظت آلایندهها و همچنین یک راهحل امیددهنده در راستای افزایش توانایی تصمیمگیرندگان برای ارزیابی ریسک سلامت پرسنل صنایع باشد. همچنین در این راستا اطمینان از نتایج پایش کیفی و کاهش هزینههای نمونهبرداری مطرح می شود.
مهشید عسگری، ویدا زراوشانی، مهران قلعه نوی، یوسف اکبری شهرستانکی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: بروز حریق در بیمارستانها و مراکز درمانی به دلیل ناتوانی در حرکت اکثر بیماران، وجود تجهیزات گرانقیمت در بیمارستان و نقش مهم بیمارستان در خدمترسانی به مردم، میتواند منجر به ایجاد حوادث ناگوار و غیرقابلتحمل گردد. نداشتن و یا ضعف در مدیریت ریسک حریق میتواند برشدت رخداد حادثه بیفزاید. این مطالعه، بهمنظور ارزیابی سطح ایمنی حریق و ارائهی راهکارهای کنترلی مناسب در یک مرکز آموزشی بهداشتی درمانی واقع در شهر قزوین انجام شد.
روش کار: این مطالعه، با استفاده از جدیدترین ویرایش استاندارد NFPA۱۰۱A، ارزیابی ریسک حریق در هفت بخش از یک بیمارستان آموزشی در شهر قزوین در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ انجام شد. در این مطالعه، محاسبهی ضریب ریسک سکونت برای ساکنان هر ناحیه، بررسی پارامترهای ایمنی حریق و تعیین ضریب ریسک آنها، محاسبهی امتیاز کسبشدهی ناحیهی تحت ارزیابی، تعیین حداقل امتیاز مورد نیاز در حیطههای مختلف ایمنی حریق و تعیین سطح ریسک حریق انجام گردید.
یافته ها: در میان بخشهای آیسییو ۱ و ۲، سیسییو ۱ و ۲، انبار مرکزی، انبار داروخانه و تأسیسات بیمارستان که برای ارزیابی ریسک حریق انتخاب شدند، کل ساختمانهای آیسییو ۱ و ۲، با نمره ی ایمنی کلی حریق ۲۱/۱ بهترین وضعیت و ساختمان تأسیسات با نمره ی ایمنی کلی حریق ۱۴/۵-، بدترین وضعیت را داشتند.
نتیجه گیری: تأسیسات بیمارستان، پرریسکترین بخش مورد مطالعه از دیدگاه حریق شناسایی شد. قرارگیری تجهیزات پرخطر در کنار یکدیگر و نبود برنامه ی مدون مدیریت ایمنی، از عوامل مؤثر در کسب نتایج این مطالعه بود. اهمیت تدوین یک برنامه در پاسخ به شرایط اضطراری بهمنظور پیشگیری و اطفای حریق در این ساختمان، ضرورت دارد.
حمیدرضا رائی حق، آزیتا بهبهانی نیا، مینا مکی آل آقا،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: امروزه، استفاده از خطوط لوله بهمنظور انتقال حجمهای بالای نفت و گاز در مسافتهای طولانی، بهطور گستردهای مورد توجه قرار گرفته است. ارزیابی ریسک میتواند به تعیین عوامل مخاطرهآمیز و ایجاد یک اقدام و استراتژی مناسب در کاهش و یا حتی حذف آنها در حوزهی مذکور، کمک شایانی نماید. هدف اصلی این تحقیق، ارائه ی روشی برای ارزیابی ریسک خطوط لوله بر اساس سیستم استنتاج فازی است تا بتوان قالبی سیستماتیک ایجاد نمود؛ که انتظار میرود این قالب، مدلی قدرتمندتر، دقیقتر و مطمئنتر برای کنترل ریسکها و خطرات مربوط به خطوط لولهی نفت و گاز باشد.
روش کار: در این مقاله، از منطق فازی برای مدلسازی عدم قطعیت و ارائهی مدلی جهت ارزیابی ریسک خطوط لوله استفاده شده است. برای نیل به این مقصود، روش مالبایر که یکی از متداولترین روشهای ارزیابی ریسک خطوط لوله ی نفت و گاز میباشد، جهت تعیین فاکتورهای مهم و تأثیرگذار بر خطوط استفاده شده است. این روش، با استفاده از الگوریتم میدانی و بر اساس دانش خبرگان، در تولباکس منطق فازی نرمافزار متلب اجرا شده است. جهت صحتسنجی نتایج حاصل از مدل پیشنهادی، از اطلاعات خطوط لوله ی بین فازی پالایشگاه پنجم میدان گازی پارس جنوبی بهعنوان نمونه ی مطالعاتی استفاده شده است.
یافته ها: یافتهها از اجرای مدل ایجادشده در خطوط لوله ی فازهای ۱۰-۹ پارس جنوبی (بخش خشکی)، نشان میدهد که خطوط لوله ی مورد مطالعه بر اساس شاخصهایی از قبیل تراکم جمعیت و استقرار تجهیزات و غیره به سه قسمت A-B-C تقسیمبندی شده است. قسمت C خط لوله، دارای بیشترین میزان ریسک بوده که مهمترین عوامل مؤثر بر آن آسیبهای شخص ثالث و طراحی بوده است. قسمت B، دارای کمترین میزان ریسک بوده و کمترین پیامد را برای بروز حوادث انسانی در بر خواهد داشت. همچنین مشاهده گردید که خوردگی، بهعنوان عاملی مهم در افزایش نشتی و میزان ریسک هر سه قسمت خط لوله است.
نتیجه گیری: نتایج، نشان میدهد که روش پیشنهادی، نتایج دقیقتر، صحیحتر و مطمئنتری را نسبت به روشهای سنتی و کلاسیک ارائه میدهد. عواملی از قبیل عملکرد نادرست ، پراکندگی ، گیرندهها ، حجم نشت و خطر محصول که از دیگر عوامل مؤثر بر ریسک خطوط لوله هستند، در روشهای سنتی و کلاسیک در نظر گرفته نشده بودند؛ لذا میتوان بیان نمود که از این مدل بهعنوان ابزاری جامع و هوشمند، میزان ریسک خطوط لوله ی نفت و گاز را محاسبه نمود.
پوریا احمدی جلالدهی، ژیلا یاوریان، فریده گلبابایی، صبا کلانتری، عباس رحیمی فروشانی، حسین عباسلو،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: کووید-۱۹ در سالهای اخیر یکی از مهمترین معضل بهداشتی در جهان بوده که منجر به مرگ و میر و بیماری بسیاری از افراد گردیده است. مراکز بهداشتی –درمانی به عنوان خط مقدم که غالباً بیماران و افراد مشکوک به آن مراجعه میکردند، منبعی برای انتقال بیماری از طریق هوا به عنوان راه اصلی انتقال آن بوده اند. لذا، مطالعه حاضر به بررسی ارزیابی ریسک انتقال هوابرد کووید-۱۹ در یک مرکز درمانی پرداخته است.
روش کار: در مطالعه حاضر، دو بخش اتاق نمونهگیری و سالن انتظار یک مرکز منتخب بهداشتی-درمانی منتخب کرونا جهت ارزیابی ریسک انتقال هوابرد ویروس کووید-۱۹ تحت دو سناریوی مختلف و با در نظر گرفتن فعالیت، تعداد مراجعین، مدت زمان مواجهه و نرخ تنفس انتخاب شدند. به منظور بررسی ارزیابی ریسک انتقال هوابرد ویروس کووید-۱۹ از معادله ویلز-ریلی استفاده شد.
یافته ها: این مطالعه نشان داد که با افزایش بار ویروسی، میزان کوانتای منتشر شده برای همه انواع فعالیتها افزایش پیدا میکند. میزان نرخ انتشارکوانتا، در فعالیت از نوع صحبت با صدای غیریکنواخت، در هر دو بخش مورد بررسی بیشتر از سایر فعالیتهای بازدمی بوده است (P-Value<۰,۰۰۱) و در عمل تنفس به نسبت سایر فعالیتها کمتر است. همچنین در اتاق نمونهگیری، میزان کلی نرخ انتشارکوانتا اندکی بیشتر از سالن انتظار بود که البته از نظر آماری معنادار نبود. همچنین، محاسبه ریسک انتقال هوابرد نشان داد که احتمال انتقال هوابرد ویروس در اتاق نمونه گیری حدود ۲ تا ۸ درصد بالاتر از سالن انتظار بوده و استفاده از ماسک میتواند به میزان ۷۷ تا ۸۱ احتمال انتقال ویروس را کاهش دهد.
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه همواره ریسک انتقال هوابرد در اتاق نمونهگیری و سالن انتظار وجود داشته و استفاده از ماسک باعث کاهش چشمگیر احتمال انتقال هوابرد ویروس میشود. بنابراین، اتخاذ تدابیر بهداشتی مناسب مانند جلوگیری از تجمع، استفاده از ماسک، پرهیز از صحبت با صدای بلند، رعایت فاصله گذاری اجتماعی میتواند به کاهش احتمال انتقال هوابرد ویروس کووید منجر شود.
مهران ملکی روشتی، زهرا نقوی کنجی، سیاوش اعتمادی نژاد، جمشید یزدانی چراتی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: فرایند برپایی اسکلت فلزی بهعنوان یکی از خطرناکترین فعالیتها در صنعت ساختوساز شناخته میشود. همچنین این فرایند از نظر ایمنی و بهداشت شغلی، بسیار پرخطر محسوب میگردد. لذا هدف پژوهش حاضر، آنالیز کیفی ریسک برپایی اسکلت فلزی و مدلسازی آن با استفاده از روش آنالیز تشدید عملکردی (FRAM) است.
روش کار: در مطالعه توصیفی-مقطعی حاضر، ابتدا بازدیدی از سایت برپایی اسکلت فلزی یک برج بلندمرتبه درحال ساخت در یک شرکت ساختمانی جهت شناسایی فرایندهای اصلی در پروسه برپایی انجام گردید. سپس با ۳۳ نفر از کارگران شاغل در این فرایند، مصاحبه نیمهساختاریافته و انتها باز، صورت گرفت. دادههای حاصل از مصاحبه و مشخصات فرایند، جهت تجزیهوتحلیل و مدلسازی روابط پیچیده و تعاملات بین وظایف روزانه در نرمافزار FRAM Model Visualiser (FMV) وارد گردید.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد، در ۴ عملکرد از ۱۹ عملکرد اصلی اجزای سیستم شناسایی شده، بهدلیل تعاملات پیچیده مابین عملکردهای فنی، انسانی و سازمانی، پتانسیل بیثباتی و شکست وجود دارد. اعمال تشدید در مدل گرافیکی سیستم نشان داد درصورت نادیده گرفتن فعلوانفعالات در ۴ عملکرد شامل هماهنگی با ریگر باتجربه، آمادهسازی تاور کرین، تثبیت قطعات در محل نصب و اجرای طناب نجات، ممکن است ریسکهایی جبرانناپذیری بر سیستم تحمیل گردد.
نتیجه گیری: یافتهها نشان داد، ارزیابی کیفی ریسک و مدلسازی پروسه برپایی اسکلت فلزی با بهکارگیری روش FRAM برای درک شرایط غیرخطی و پویایی ناشی از تشدید بین تعاملات فنی-اجتماعی، میتواند تحلیل جامعی از وضعیت ایمنی سیستم ارائه دهد.
راحله پورحسین، سعید موسوی، یحیی رسول زاده،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی دقیق احتمال و سطح ریسک خطای انسانی بسیار حائز اهمیت است. این مطالعه با هدف ارزیابی مقایسهای ریسک خطای انسانی در شرایط اضطراری با استفاده از روشهای شاخص احتمال موفقیت (Success Likelihood Index Methods) و شاخص احتمال موفقیت با استفاده از روش منطق فازی (Fuzzy SLIM) انجام شده است.
روش کار: مطالعهً حاضر توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی بوده که در شغل آتش نشانی و با مشارکت ۱۲ نفر آتشنشان و با استفاده از تکنیک Fuzzy SLIM و SLIM انجام شده است. ۳۹ زیروظیفه در ۴ فاز (آگاهی، ارزشیابی، خروج و بازیابی) مورد مطالعه قرار گرفت، با این تفاوت که در روش Fuzzy SLIM در مرحله تعیین وزن فاکتورهای شکل دهنده عملکرد از منطق فازی استفاده گردید. از نرم افزار Excel برای انجام محاسبات احتمال خطا استفاده گردید و آزمونهای آماری همبستگی و کاپا برای آنالیز دادهها به کار گرفته شد.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار عدد احتمال خطای انسانی در زیروظایف مختلف آتش نشانی در روش SLIM و Fuzzy SLIM به ترتیب ۰۲۶۱۹۳/۰± ۰۹۵۳۵۷/۰ و ۰۵۱۷۴۸/۰± ۰۶۴۹۰/۰ میباشد. در ۷/۴۸ درصد زیروظایف، طبقه احتمال خطای انسانی و ریسک ارزیابی شده یکسان میباشد، با این وجود، در ۷/۸۹ درصد زیروظایف سطح ریسک برآورد شده در دو روش یکسان میباشد. ضریب همبستگی مقادیر احتمال خطا بین دو روش برابر ۳۲۰۷۲۲/۰ میباشد که نشان دهنده همبستگی متوسط در این خصوص است. همچنین نتایج حاصل از آزمون آماری کاپا بین سطح ریسک برآورد شده نشان داد که بین دو روش SLIM و Fuzzy SLIM توافق بالا در این خصوص وجود دارد (۰۵/P value<۰).
نتیجه گیری: نتایج ارزیابی احتمال خطای انسانی به دو روش مذکور نشان دهنده همبستگی متوسط و توافق معنی دار بین آنها میباشد. به دلیل نسبی بودن و دقت بالای روشهای منطق فازی و نیز طولانی بودن روش SLIM، Fuzzy SLIM میتواند جایگزین خوبی برای آن باشد.
سید حسین نظیری، مصطفی پویاکیان، صدیقه صادقحسنی، سمیه فرهنگ دهقان،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: در اثر پیشرفت چشمگیر فناوری نانو، افزایش مصرف نانومواد مهندسیشده، شکاف اطلاعاتی و عدم قطعیتهای موجود در رابطه با مخاطرات محصولات جدید نانو، توسعه و بکارگیری چارچوبها و ابزارهایی که بتواند از منظر حفظ سلامت انسان و محیطزیست، به شناسایی مخاطرات، کاهش احتمال مواجهه و کنترل ریسک نانومواد مهندسیشده بیانجامد، مورد توجه مراجع مختلف قرار گرفته است. با این حال، در اغلب رویکردهای ارزیابی یا مدیریت ریسک نانومواد مهندسیشده، تمام معیارهای مورد نظر برآورده نمیشوند. این مطالعه با هدف بررسی و معرفی چارچوبها و ابزارهای توسعه یافته مختلف برای نانومواد مهندسیشده در حوزه مدیریت ریسک ایمنی، بهداشت و محیطزیست در فناوری نانو انجام گردید.
روش کار: جستجوی چارچوبها و ابزارهای مربوطه در پایگاههای داده Scopus، Web of Science و مراجع NIOSH، ECHA و ISO با استفاده از کلید واژههای «نانومواد مهندسیشده»، «چارچوب»، «ابزار»، «مدیریت ریسک»، «مواجهه شغلی»، «محیطزیست»، «ارزیابی ریسک» و «فناوری نانو» انجام شد. از بین نتایج جستجو، چارچوبها و ابزارهای مدیریت و ارزیابی ریسک ایمنی، بهداشتی و زیستمحیطی که به طور مستقیم به مخاطرات، اثرات بالقوه و مدیریت ریسک دادههای نانومواد مهندسیشده پرداختهاند، برای مطالعه انتخاب گردید.
یافته ها: از میان نتایج بدست آمده، ۱۷ چارچوب مدیریتی و ۱۱ ابزار ارزیابی توسعه یافته در حوزه مدیریت ریسک شغلی، سمشناختی و زیستمحیطی در رابطه با مخاطرات نانومواد مهندسیشده انتخاب شده، مورد معرفی و بحث قرار گرفت. چارچوبها و ابزارهای مختلف با هدف شناسایی و ارزیابی مخاطرات بالقوه و ریسک ناشی از مواجهه با نانومواد مهندسیشده از منظر دامنه، اهداف، رویکردهای ارزیابی ریسک و خروجی تفاوت داشته و کاربردهای مختلفی را ارائه میکنند.
نتیجه گیری: چارچوبها و ابزارهای مختلف توسعه یافته در رابطه با ارزیابی و مدیریت ریسک نانومواد مهندسیشده، هر یک دارای قابلیتها، کاربردها و محدودیتهای به خصوصی بوده که میتواند سازمانها را در نیل به اهداف ایمنی، بهداشت و محیطزیست در حوزه فناوری نانو یاری نماید. در حال حاضر، هیچ اتفاق نظری در مورد بهترین ابزار ارزیابی یا چارچوب مدیریت ریسک نانومواد وجود ندارد و نیاز به تحقیق، توسعه و همکاری بیشتر در این حوزه برجسته میباشد.
سمانه سالاری، آذر سلطانی، مائده ندیم قاضیانی، علی کریمی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: ایمنی حریق در مراکز بهداشتی و درمانی به دلیل محدودیت توان حرکتی ساکنین و ضرورت عدم اختلال در عملکرد آن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بنابراین، اقدامات احتیاطی ضعیف در برابر حریق منجر به تلفات جانی و خسارات مالی بیشتر می شود. در این مطالعه، ضمن اینکه ریسک حریق یک بیمارستان آموزشی و درمانی شهرستان بیرجند به روش جامع و کامل ارزیابی ریسک حریق برای مهندسین ۱ (FRAME) مورد ارزیابی قرار گرفته است؛ پارامترهای مؤثر بر ایمنی حریق بیمارستان مورد تحلیل قرار گرفت و راهکارهای کنترلی نیز ارائه شده است.
روش کار: در ابتدا در کلیه بخش های بیمارستان چک لیست ارزیابی ریسک حریق تکمیل گردید سپس مقادیر پارامترهای مؤثر بر ایمنی حریق بدست آمد در مرحله ی بعد، ریسک حریق برای اموال، ساکنین و فعالیت ها با استفاده از نرم افزار تحت اکسل تخمین زده شد. در نهایت، بر اساس مقادیر عوامل مؤثر بر ایمنی حریق، راهکارهای کنترلی ارائه گردید.
یافته ها: نتایج بدست آمده از ارزیابی ریسک نشان داد ریسک ۲۲ درصد بخش های بیمارستان مورد مطالعه برای ساختمان و اموال نامطلوب بوده از طرفی سطح ریسک ۹۰ درصد بخش های بیمارستان برای ساکنین نامطلوب بدست آمد. نتایج ریسک اولیه ساختمان نشان داد در اکثر بخش های بیمارستان می توان با استفاده از سیستم های اطفاء حریق و کاشف های خودکار تعادل بین ریسک بالقوه حریق و پذیرش ریسک برقرار نمود. مطابق با نتایج بدست آمده بخش تاسیسات ساختمان نیاز به سیستم های اطفاء حریق از جمله اسپرینکلرها می باشد. همچنین در هنگام وقوع حریق در بخش های مختلف، نرخ انتشار حرارت (HRR) بین ۱۲۵-۲۵۰ کیلووات بر متر مربع تخمین زده شد.
نتیجه گیری: به طور کلی نیاز به اقدامات کنترلی حریق به خصوص تدابیر ایمنی حریق برای افراد می باشد. نتایج این مطالعه می تواند برای خوانندگان و متخصصین در تفسیر ارزیابی ریسک حریق و ارائه ی دقیق راهکارهای کنترلی بر اساس ارزیابی ریسک و مقادیر پارامترهای بدست آمده از آن مفید واقع شود.
سقراط عمری شکفتیک، جمال بیگانه، مائده حسین زاده، حمیدرضا جعفری ندوشن، ندا مهرپرور،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: محیط های کاری اغلب دارای خطرات بالقوه ای همچون مواجهه با مواد شیمیایی سمی هستند. انجام یک ارزیابی ریسک بهداشتی به کارفرمایان در راستای شناسایی خطرات موجود ناشی از این مواد و اجرای کنترل های لازم کمک می کند. لذا هدف از انجام این مطالعه بحث، بررسی و معرفی روش های ارزیابی ریسک بهداشتی مواد شیمیایی است.
روش کار: پژوهش حاضر یک مرور روایتی است. بمنظور کسب اطلاعات لازم، جستجوی متون فارسی و انگلیسی در پایگاه های داده Web of Science، PubMed، Scopus، SID و Magiran انجام شد. در این جستجو از کلمات کلیدی مانند «health risk assessment»، «chemicals» و «nanomaterials» استفاده شده است.
یافته ها: ارزیابی ریسک بهداشتی کمی و کیفی نقش مهمی در سلامت شغلی دارد، بطوریکه هر روش سطوح مختلفی از عمق و دقت را ارائه می دهد. مدل آژانس حفاظت از محیط زیست (EPA)، مدل مالزی، شبیهسازی مونت کارلو، مدلسازی فارماکوکینتیک مبتنی بر فیزیولوژی (PBPK)، مدلهای رابطه کمی ساختار-فعالیت (QSAR)، ارزیابی خطر احتمالی (PRA)، ارزیابی تأثیر چرخه زندگی (LCIA) و مدل دوز-پاسخ مبتنی بر بیولوژی (BBDR) از جمله مهمترین روشهای کمی، مدل COSHH، مدل ICCT، مدل ICMM، مدل استرالیا و مدل رومانی از مهمترین روشهای کیفی و مدل سنگاپور، روش LEC و مدل SEP نیز روشهای نیمه کمی برای ارزیابی ریسک بهداشتی مواد شیمیایی هستند. عدم قطعیتهای اساسی در داده های سمشناختی، دسترسی محدود به دادهها و رفتارهای منحصربهفرد و پیچیده نانومواد در محیطهای کاری سبب ارجحیت روش های کیفی نسبت به روش های کمی در ارزیابی ریسک فعالیتهای مربوط به نانومواد شده است.
نتیجه گیری: بطور کلی، تکامل روش های ارزیابی ریسک بهداشتی نشان دهنده یک حرکت پیوسته در جهت افزایش دقت، صحت، قابلیت اطمینان و ارتباط بیشتر آنها است. همگام با شکوفایی و گسترش دانش ما، ارزیابی ریسک بهداشتی نیز برای رسیدگی به چشم انداز پیچیده و در حال تحول خطرات شیمیایی و تضمین حفاظت از سلامت انسان و محیط زیست، بخوبی در حال تحول است.