سیدمحمدجواد گلحسینی، محسن علیآبادی، رستم گلمحمدی، مریم فرهادیان، مهدی اکبری،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: علیرغم وجود مطالعات فراوانی در مورد افتشنوایی ناشی از مواجهه با صدای شغلی (NIHL)، مستندات محدودی در ارتباط با تأثیر مواجهه با ارتعاش بر سیستم شنوایی شاغلین وجود دارد. رانندگان ماشین آلات سنگین، بهطور همزمان با سطوح بالایی از صدا و ارتعاشتمامبدن (WBV) مواجهه داشته و بنابراین در ریسک بالایی از NIHL قرار دارند؛ با این حال، سهم اثرگذاری WBV بر عملکرد سیستم شنوایی آنان در هالهای از ابهام میباشد. بنابراین، هدف از این مطالعه، بررسی پاسخ شنیداری رانندگان ماشینآلاتسنگین، در مواجهه با WBV و همچنین مواجهه همزمان با صدا و WBV میباشد.
روش کار: تعداد ۳۰ نفر مرد از رانندگان ماشینآلاتسنگین با میانگین سنی ۹۱/۴±۴۰/۳۲ سال در این مطالعه که بر اساس مدل اندازهگیریهای مکرر طراحی شده بود، شرکت داشتند. در طول ۳ سناریوی تعریف شده: مواجهه با WBV، مواجهه همزمان با صدا و WBV و همچنین سناریوی بدون مواجهه، پاسخ شنیداری رانندگان با استفاده از گسیلهای صوتی اعوجاجی گوش (DPOAE)، مورد بررسی قرار گرفت. تحلیلهای آماری مربوطه توسط نرمافزار SPSS-۲۵ صورت پذیرفت.
یافته ها: محدوده صدای درون اتاقک ماشینآلاتسنگین، ۸۹-۸۳ دسیبل و بیشترین مواجهه رانندگان با WBV در محور Z با میانگین شتاب m/s۲ ۲۹/۱ به دست آمد. دامنه DPOAE رانندگان در هر سه سناریو، تغییرات معناداری را در طول روز نشان داد (P<۰,۰۵)؛ ولی در مقایسه بین سناریوها، مواجهه با WBV و مواجهه همزمان با صدا و WBV، دارای تاثیر قابلتوجهی در پاسخ سیستم شنوایی رانندگان، نسبت به سناریوی بدون مواجهه بود (P<۰.۰۵). همچنین اختلاف معناداری در تغییرات دامنه DPOAE در فرکانسهای مختلف وجود داشت؛ بگونهای که بیشترین تغییرات دامنه DPOAE در فرکانسهای محدوده ۴۰۰۰ هرتز مشاهده گردید.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه تاییدکننده پیامدهای منفی مواجهه با صدا و WBV بر روی پاسخ شنیداری موردبررسی در این پژوهش بود؛ ضمن اینکه شواهدی مبنی بر اثرات آسیبزای مواجهه تنها با WBV بر سیستم شنوایی رانندگان ماشینآلاتسنگین ارائه نمود.
محمدجواد شیخمظفری، زهرا هاشمی، علی محسنیان،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: جاذبهای میکروسوراخدار (MPP) به عنوان جاذبهای نسل بعد دارای مزایای زیادی هستند. اما بزرگترین عیب آنها نسبت به جاذبهای دیگر پهنای باند اندک آنها میباشد. هدف از این مطالعه بررسی چگونگی افزایش پهنای باند یک MPP در بازه فرکانسی ۱ تا ۱۵۰۰ هرتز از طریق شبیهسازی با استفاده از روش المان محدود (FEM) در نرم افزار کامسول میباشد.
روش کار: برای انجام مدلسازی از FEM در نرم افزار کامسول نسخه ۵,۳a استفاده گردید. به منظور افزایش پهنای باند از تکنیکهای پیکربندی سری-موازی، عمقهای هوایی متقارن و نامتقارن و بکاربردن دو ماده جاذب متخلخل در لایههای هوا به صورت متقارن و نامتقارن استفاده گردید. در مرحله اول ابتدا بهترین پیکربندی انتخاب و سپس برای مراحل بعدی ثابت در نظر گرفته شد.
یافته ها: بهترین حالت چیدمان پیکربندی حالتی است که دو MPP بالاتر نسبت به دو MPP پایینتر، دارای سوراخهای بزرگتر و درصد تخلخل کمتری باشد. همچنین مشخص گردید در صورتی که اختلاف عمق لایههای هوا دو MPP بالا و پایین از هم بیشترین باشد، پهنای باند افزایش بیشتری پیدا میکند تا زمانی که بهم نزدیکتر باشند. همچنین با استفاده از مواد متخلخل الیافی در یکی از لایهها پیک رزونانس کاهش اما پهنای باند افزایش پیدا کرد.
نتیجه گیری: جاذبهای MPP به دلیل ساختار هلمهولتزی و ساختار پارامتریک خود دارای رفتارهای متفاوتی هستند و در صورتی که پارامترهای تشکیل دهنده آنها متناسب با خصوصیات آکوستیکی صدای مد نظر طراحی شود بالاترین راندمان را خواهند داشت. همچنین استفاده از روشهای عددی مثل FEM جایگزین مناسبی برای روشهای هزینه بر آزمایشگاهی باشد.
ایرج علیمحمدی، مهدی فرخی، سودا جوادی، مژگان نورائی، لیلا حسینی شفیعی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: از اصلیترین عوامل آلودگی صوتی در محیط شهری، صدای ناشی از خروجی اگزوز خودروها میباشد. مافلرها بهعنوان وسیلهای برای کنترل صدای غیرفعال جهت کاهش صدای خروجی اگزوز خودروها استفاده میشوند. کارایی مافلرها در کاهش صدا به ابعاد و اشکال مافلر و اجزا و لولههای تشکیل دهنده آن بستگی دارد. در این پژوهش تأثیر تغییر طول لولههای رابط مافلر و وجود سوراخ در این لولهها بر میزان افت انتقال صدا در مافلرهای ریاکتیو، از طریق شبیهسازی نرمافزاری مورد بررسی واقع شده است.
روش کار: به منظور بررسی تأثیر متغیرهای هندسی مورد مطالعه روی میزان افت انتقال صدا در مافلر، از مدلسازی نرمافزاری COMSOL استفاده شد. با تغییر متغیرهای هندسی مافلر، طرحهای مختلفی بدست آمد و پس از شبیهسازی عملکرد آکوستیک هرکدام از آنها، نتایج بدست آمده جهت تعیین اثر هر متغیر بر روی میزان افت صدا مقایسه گردید.
یافته ها: این مطالعه نشان داد تغییر در هر یک از متغیرهای هندسی در بازههای مختلف فرکانسی، تأثیر متفاوتی بر افت انتقال صدا در مافلر میگذارد. نتایج نشان دهنده اثر ترکیبی متغیر های هندسی بر روی افت انتقال صدا بود. به طوری که وجود سوراخ روی لوله قبلی و افزایش طول لوله های رابط محفظه های انبساط منجر به افزایش میانگین افت انتقال مافلر و در صورت عدم وجود سوراخ روی لوله قبلی، افزایش طول لولههای رابط منجر به کاهش میانگین افت انتقال مافلر میشود. افت انتقال صدا در مدلهای مورد بررسی در فرکانسهای پایین کم بوده و با افزایش فرکانس، افزایش مییابد.
نتیجه گیری: نتایج بدست آمده میتواند جهت طراحی بهینه مافلرها برای افزایش عملکردشان در افت انتقال صدا استفاده شود. همچنین باید در این طراحی به اثر ترکیبی اشکال هندسی لولههای موجود در داخل مافلر جهت دستیابی به کمترین صدای خروجی از دهانه اگزوز مورد توجه قرار گیرد.
شهرام وثوقی، انسیه السادات عالمشاه، ایرج علیمحمدی، جمیله ابوالقاسمی طالخونچه، سمیه تقی زاده،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: استرس گرمایی با افزایش موج گرمای جهانی یک عامل خطرناک محیطی رایج برای انسان در بسیاری از موقعیت های شغلی است که در هنگام انجام وظایف شناختی میتواند منجر به افزایش خستگی گردد. خستگی یک پدیده چند عاملی است که می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله متغیرهای محیطی، فیزیولوژیکی و روانی قرارگرفته و برمولفه های بیومکانیکی، فیزیولوژیکی و روانی تأثیر گذارد. مطالعه حاضر بر تاثیر مولفه های استرس حرارتی، فاکتورهای شغلی، فیزیولوژیکی و فرسودگی شغلی بر خستگی متمرکز است.
روش کار: این مطالعه توصیفی-تحلیلی بصورت مقطعی برروی ۱۸۹ نفر ازکارکنان عملیات شرکت مناطق نفت خیز جنوب واقع در استان خوزستان در ایستگاههای کاری سرپوشیده و روباز در تابستان سال ۱۴۰۳ انجام شد. استرس حرارتی محیطکار توسط شاخص WBGT و ارزیابی ریسک تنش حرارتی مورد بررسی قرارگرفت. اطلاعات دموگرافیک و شغلی افراد شامل سوالات مربوط به سن، قد، وزن، مصرف سیگار، وضعیت تاهل، تعداد ساعت خواب در شبانه روز، تعداد ساعت ورزش در طول هفته، سطح تحصیلات، سابقه کار، نوع و محل شغل و نوع شیفت کار(ثابت صبح کار یا نوبت کار) به وسیله پرسشنامه جمع آوری شد. متغیرهای فیزیولوژیک دمای پوست، دمای گوش، فشار خون وتعداد ضربان قلب نیز اندازه گیری شدند. به منظور بررسی خستگی کلی و فرسودگی شغلی، پرسش نامه خستگی چند بعدی (MFI) و فرسودگی شغلی مسلش توسط کارکنان تکمیل گردید. آنالیز دادهها با آزمون ANOVA ، تی مستقل، تی زوجی و ضریب همبستگی اسپیرمن در نرم افزار spss نسخه ۲۴ انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد وضعیت مواجهه با استرس حرارتی ۹/۷۹ درصد شاغلین غیرمجاز میباشد. در میان مشاغل مختلف نیروهای تعمیرات بیشترین میانگین خستگی عاطفی(۳۸/۲۳)، مسخ شخصیت(۳۴/۱۵)، خستگی عمومی(۰۰/۱۰) و خستگی جسمی(۰۵/۹) را داشتند. میان استرس حرارتی و خستگی و کاهش انگیزه، میان تمامی مولفههای فرسودگی شغلی و خستگی عمومی و میان دمای عمقی، فشارخون و خستگی عمومی ارتباط آماری معنادار مشاهده شد(p<۰/۰۵). همچنین اختلاف میانگین خرده مقیاسهای خستگی در افراد متاهل و غیر متاهل، سیگاری و غیر سیگاری و افراد با سطح تحصیلات متفاوت معنادار نبود.
نتیجه گیری: خستگی با استرس حرارتی، متغیرهای فیزیولوژیک، فرسودگی شغلی، برخی عادتهای فردی مانند مقدار خواب و ورزش و نوع شغل افراد بصورت معنی دار ارتباط دارد. در شرایط کاری گرم، توجه به متغیرهای فیزیولوژیکی و عوامل محیطی میتواند به پیشبینی و مدیریت خستگی کمک کند.