جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای یاری

محمد جواد جعفری، فریبا کوهی، محمد موحدی، تیمور الله یاری،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: ایمنی مشاغل پرمخاطره به ویژه در فعالیت های پالایشگاهی دارای اهمیت خاصی است. در این مقاله، مخاطرات جوشکاری در پالایشگاه تهران با استفاده از روش آنالیز ایمنی شغلی ارزیابی شده و اثربخشی راه های کنترلی در کاهش خطر مخاطرات مورد مطالعه قرار گرفته است. این مطالعه توصیفی بر روی ۳۳ مخاطره از مجموع ۱۰ مرحله ای عملیات جوشکاری در پالایشگاه تهران انجام شد.

 روش: به منظور اجرای روش آنالیز ایمنی شغلی، پس از تشکیل تیم مطالعه مراحل عملیات جوشکاری با استفاده از ۲ روش مشاهده و مصاحبه با شاغلین تعیین گردید. سپس مخاطرات هر مرحله با استفاده از روش مشاهده، مصاحبه پر کردن چک لیست آنالیز ایمنی شغلی شناسایی شد. برای ارزیابی میزان خطر مخاطرات موجود، از عدد اولویت ریسک استفاده گردید. عدد اولویت خطر، طبق استاندارد شماره  AS/NZS  ۲۰۰۴/۴۳۶۰  کشورهای نیوزیلند و استرالیا از عدد احتمال وقوع رویداد و شدت پیامد برآورد گردید. ارزیابی خطر برای شرایط موجود و در صورت اعمال راهکارهای کنترلی توصیه شده انجام شد و اثر بخشی راه های کنترلی از طریق آزمون های آماری ارزیابی گردید.

یافته ها: نتایج نشان داد که در شرایط موجود ۲۷/۳ درصد از مخاطرات مورد بررسی دارای عدد اولویت خطر ۵ با پتانسیل خطر فوق العاده بالا، ۳% مخاطرات دارای عدد اولویت خطر ۴ با پتانسیل خطر بالا و ۶۹/۷% دارای عدد اولویت خطر ۳ با پتانسیل متوسط می باشد. همچنین نتایج نشان داد که در صورت اعمال راه های کنترلی توصیه شده از سوی تیم کارشناسی، ۲۱/۲% مخاطرات مورد بررسی دارای عدد خطر ۴ با پتانسیل خطر بالا، ۶/۱% دارای عدد اولویت خطر ۳ با پتانسیل خطر متوسط، ۴۸/۵% دارای عدد خطر ۲ با پتانسیل خطر پایین و ۱۸/۲% دارای عدد خطر ۱ با پتانسیل خطر ناچیز خواهند شد.

نتیجه گیری: آزمون های آماری نتایج نشان داد که در صورت اجرای راهکارهای کنترلی، میانگین کمیت های احتمال وقوع، شدت پیامد و عدد اولویت خطر به صورت معنی داری کاهش می یابند.


علی کریمی، فریده گلبابایی، مسعود نقاب، محمد رضا پورمند، روناک بختیاری، کاظم محمد،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

در این مطالعه به منظور کنترل بخارات زایلن موجود در هوا، یک بیوراکتور همزن‌دار در مقیاس آزمایشگاهی طراحی گردید و در مرحله بعد بیوراکتور با نسبت ۱ به ۳ از کنسرسیوم میکروبی و محلول مغذی به منظور حذف بخارات زایلن راه اندازی شد. عملکرد بیوراکتور در حذف بخارات زایلن با افزودن ۱۰% روغن سیلیکون به عنوان فاز آلی در محدوده غلظتی mg/m۳ ۵۵۱ تا mg/m۳ ۳۳۳۰ به مدت ۴۳۲ ساعت مورد پایش و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه بیولوژیکی زایلن در این مدت نشان داد که راندمان حذف زایلن تا محدوده غلظت mg/m۳ ۲۷۵۶ مقدار ۸۲% می باشد. همچنین افزودن ۱۰% روغن سیلیکون موجب بهبود ظرفیت حذف زایلن به میزان ۷/۸۵% نسبت به بستر بدون فاز آلی گردید. نتایج حاصل از آزمایشات میکروب شناسی نشان داد که در حضور زایلن سه گونه Pseudomonas putida ، Chryseobacterium و Ralstonia pickettii یافت شد. به‌طور کلی یافته‌های این تحقیق نشان داد که استفاده از بیوراکتورهای دوفازی همزن‌دار در زمینه کنترل بخارات زایلن از جریان هوای آلوده، موفقیت آمیز می باشد.
علی کریمی، فریده گلبابایی، مسعود نقاب، محمد رضا پورمند، روناک بختیاری، کاظم محمد،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: در اغلب شرایط واقعی انتشار آلودگی حاصل از فرآیندهای صنعتی، معمولا ترکیبات شیمیایی به‌صورت گروهی در فضا رها میشوند و کمتر پیش میآید که یک ترکیب شیمیایی به‌طور خالص منتشر شود. هدف از این مطالعه امکان سنجی حذف بخارات BTX (بنزن، تولوئن و زایلن) موجود در هوا، به کمک یک بیوراکتور همزن‌دار در مقیاس آزمایشگاهی میباشد.

.

روش کار: برای دستیابی به هدف اصلی مطالعه، باکتری های تصفیه کننده BTX از فاضلاب خروجی یک پالایشگاه نفت استخراج و در بیوراکتور همزن‌دار به‌کار گرفته شدند. همچنین روغن سیلیکون به منظور بهبود راندمان تصفیه در نسبت های مختلف به بیوراکتور اضافه گردید و پارامترهای عملکردی بیوراکتور در شرایط مختلف ارزیابی شد و بهینه ترین حالت شناسایی گردید.

.

یافته ها: عملکرد بیوراکتور در حذف بخارات BTX با افزودن ۱۰% روغن سیلیکون به عنوان فاز آلی نشان داد که ظرفیت حذف و راندمان حذف بنزن، تولوئن و زایلن به ترتیب تا محدوده غلظت های mg/m۳ ۱۷۳۰، mg/m۳ ۱۷۱۰ و mg/m۳ ۱۳۸۰ با افزایش غلظت ورودی روند افزایشی خود را ادامه می دهند. در این غلظت ها ظرفیت حذف و راندمان حذف بنزن به ترتیب g/m۳/h ۵۹ و ۱۰۰% ، تولوئن g/m۳/h ۵۸ و ۱۰۰% و زایلن g/m۳/h ۴۲ و ۹۱% می باشند. ظرفیت حذف کل برای هر سه ترکیب g/m۳/h ۱۵۹ با راندمان ۹۱ تا ۱۰۰% می باشد.

.

نتیجه گیری: افزودن روغن سیلیکون موجب بهبود ظرفیت حذف بنزن، تولوئن و زایلن نسبت به بستر بدون فاز آلی گردیده است. به‌طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از بیوراکتورهای دوفازی همزن‌دار در زمینه کنترل بخارات BTX از جریان هوای آلوده، موفقیت آمیز می باشد.


تیمور الهیاری، فرین خانه شناس، حمید رضا خلخالی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: افت مهارت دستی ناشی از پوشیدن دستکش های لاتکس و نیتریل مورد استفاده در میان کارکنان مراقبت های بهداشت و درمان و آزمایشگاه‌ها امری قابل توجه است چراکه ممکن است پیامدهای نامطلوبی را به همراه داشته باشد. مطالعه حاضر به منظور مقایسه تاثیر استفاده از دستکش لاتکس و نیتریل آزمایشگاهی بر مهارت دست انجام گردید.

.

روش کار: در یک مطالعه نیمه تجربی ۳۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه به طور تصادفی انتخاب شدند. افراد مورد مطالعه در سه حالت از شرایط آزمایشگاهی شامل شرایط کنترل (بدون استفاده از دستکش)، استفاده از دستکش لاتکس و استفاده از دستکش نیتریل قرار گرفته و با استفاده از تست پردیو پگ بورد، سطح مهارت درشت و مهارت ظریف دست این افراد اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون های آماری اندازه گیری های مکرر یک طرفه و همچنین T-test و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید.

.

یافته ها: نتایج حاصل از آنالیز نشان می دهد که تفاوت آماری معناداری بین سه گروه از شرایط آزمایش برای امتیاز مهارت ظریف و درشت وجود دارد (p<۰,۰۵). به‌طوری‌که دستکش لاتکس اثر مثبت و معناداری بر مهارت ظریف و درشت در مقایسه با دستکش نیتریل و گروه کنترل نشان داد، ولی دستکش نیتریل در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معناداری نداشت. به عبارت دیگر دستکش نیتریل اثر منفی بر مهارت ظریف و درشت دست ندارد.

.

نتیجه گیری: با توجه به اینکه امتیاز هر دو مهارت ظریف و درشت دست در استفاده از دستکش نیتریل در مقایسه با شرایط کنترل (بدون استفاده از دستکش)، اختلاف معناداری نشان نداد، به عبارت دیگر استفاده از دستکش نیتریل تاثیر سویی بر مهارت دست ندارد، لذا استفاده از آن به‌عنوان جایگزینی برای دستکش های لاتکس با در نظر گرفتن مزیت عدم ایجاد واکنش های آلرژیک قابل تایید می باشد.


فریده گلبابایی، سید حمیدرضا موسوی، محمد رضا پورمند، حمیدرضا پورآقا شاهنشین، عباس رحیمی فروشانی، روناک بختیاری،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: ترکیبات آلی فرار نظیر گزیلن که اجزای اصلی تشکیل دهنده مواد در صنایع نفت و پتروشیمی هستند، دارای اثرات جدی بر سلامت بوده و میتوانند موجب تاثیرات سوء بر محیط زیست شوند. ناگفته پیداست باید انتشار این دسته آلاینده‌ها به محیط زیست کنترل شود. یکی از جدیدترین روش‌ها در تصفیه این آلاینده‌ها استفاده از بیوراکتور دوفازی همزن‌دار می‌باشد که علاوه بر راندمان مناسب دارای اثرات جانبی اندکی هستند؛ زیرا آلاینده را به صورت کامل منهدم نموده و به ترکیبات بی خطرتر تبدیل می نماید.

.

روش کار: در این مطالعه تجربی به منظور تصفیه جریان گاز حاوی بخارات گزیلن از یک بیوراکتور تانک همزن‌دار در مقیاس آزمایشگاهی استفاده شد. فاز آبی حاوی باکتری خالص سودوموناس پتیدا بود و مواد مغذی به نسبت ۳ به ۱ وارد بیوراکتور گردید و عملکرد سیستم در محدوده غلظتی ۱۰۰۰mg/m۳ تا ۳۵۰۰mg/m۳ در ۴۳۲ ساعت مورد ارزیابی قرار گرفت.

.

یافته ها: یافته‌های تجربی مطالعه حاضر نشان داد که حداکثر، حداقل و میانگین راندمان حذف بخارات گزیلن توسط بیوراکتور دو فازی همزن‌دار حاوی گونه خالص سودوموناس پتیدا به ترتیب ۰۰/۹۴، ۰۰/۵۴ و ۹۴/۸۴ درصد می‌باشد. همچنین حداکثر، حداقل و میانگین ظرفیت حذف بخارات گزیلن به ترتیب ۰۰/۹۳، ۰۰/۲۴ و ۰۲/۶۲ گرم بر مترمکعب بر ساعت می‌باشد.

.

نتیجه گیری: به‌طور کلی نتایج مطالعه نشان داد که عملکرد بیوراکتور دو فازی تانک همزن‌دار که حاوی گونه خالص باکتری سودوموناس پتیدا است به منظور تصفیه جریان هوای گاز حاوی بخارات گزیلن موفقیت آمیز می‌باشد.


محمدرضا منظم اسماعیل پور، فریده گل‌بابایی، فریدون خدایاری، کمال اعظم،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: گرما یکی از عوامل زیان آور فیزیکی محیط کار است.مواجهه با گرما و ایجاد تنش گرمایی در فرد، علاوه بر تأثیر منفی بر سلامتی، بهره‌وری او را تحت تأثیر قرار می‌دهد.هدف از این پژوهش تعیین افت بهره‌وری ناشی از استرس گرمایی در وظایف شغلی مختلف صیفی کاران شهرستان دره شهر در فصل تابستان است.

.

روش کار: این مطالعه توصیفی– مقطعی در تابستان ۱۳۹۳ روی صیفی‌کاران شهرستان دره شهر انجام شد.پس از تعیین حجم نمونه، فعالیت‌های صیفی‌کاری به روش آنالیز سلسله مراتبی مشخص گردید و اندازه‌گیری WBGT بر اساس استاندارد ISO۷۲۴۳ انجام شد.مقدار متابولیسم با استفاده از استاندارد ISO۸۹۹۶ برآورد گردید. سپس با توجه به مقدار متابولیسم نوع کار مشخص شده، با دانستن WBGT و بار کاری و با استفاده از مدل ظرفیت کاری، افت بهره‌وری در وظایف مختلف صیفی‌کاری و نهایتا افت بهره‌وری کل محاسبه گردید.

.

یافته ها: میانگین WBGT برای فعالیت‌های شخم زدن، کرت بندی، کاشتن بذر، آبیاری، کودپاشی، وجین، سم پاشی و برداشت به ترتیب ۹/۲۹، ۲۸/۳۱، ۶۶/۳۰، ۳۹/۳۱، ۹۹/۳۱، ۷۵/۳۱، ۰۸/۳۱و ۳/۳۰ درجه سانتی گراد به دست آمد. میزان WBGT در مقایسه با مقدار استاندارد ISO۷۲۴۳ در تمام فعالیت‌های صیفی‌کاری، بیشتر از حد مجاز بود.بیشترین مقدار WBGT در فعالیت کودپاشی c°۹۹/۳۱ و کمترین مقدار آن در شخم زدن C°۹۸/۲۹ به دست آمد. نتایج آزمون آماری ANOVA تفاوت معناداری در WBGT در سه ارتفاع سر،کمر و قوزک پا نشان نداد.بیشترین مقدار افت بهره‌وری برای شغل وجین و کمترین مقدار آن برای شغل شخم زدن به دست آمد.مقدار افت بهره‌وری کل برای کار صیفی‌کاری ۳/۶۹ درصد در ساعت حاصل شد که ناشی از فعالیت فیزیکی بالا در محیط کار و انجام کار در فضای باز و قرار گرفتن در معرض تابش مستقیم خورشید، به دلیل استرس گرمایی وارد شده به کارگر است.

.

نتیجه گیری: بهره وری متغیری است که از گرمای محیط کار تأثیر می پذیرد. بر اساس نتایج این مطالعه، میزان بهره‌وری در وظایف شغلی مختلف صیفی‌کاران در اثر گرما کاهش پیدا می‌کند که این کاهش تحت تأثیر افزایش دما تشدید خواهد شد و ممکن است بر اقتصاد منطقه تأثیرگذار باشد.بنابراین نیاز به انجام مطالعات بیشتر به منظور بهینه کردن شرایط کار ضروری است.


پیمان یاری، رسول یاراحمدی، یحیی خسروی، مسعود صالحی، حمید کاریزنوی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: روش تحلیل تناظر و تهیه الگوی حوادث و مخاطرات شغلی قادر به پیش گویی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و پیش بینی‌ حوادث و اولویت بندی ریسک‌ها و آسیب‌ها به صورت خودکار می‌‍‌باشد.  این روش برای هر شرکتی ، صرف نظر از اندازه آن قابل اجرا می‌باشد. هدف این مطالعه ارایه الگوی حوادث و مخاطرات شغلی براساس وابستگی گروه‌های ریسک-آسیب می‌باشد که با استفاده از آن می‌توان حوادث شغلی را مدیریت کرد.

روش کار: در این مطالعه گزارش‌های حوادث شغلی ثبت شده در سازمان تامین اجتماعی در یک دوره زمانی ده ساله از ابتدای سال ۱۳۸۴ تا پایان سال ۱۳۹۳ (۳۰۰,۲۲۲ حادثه)  جمع آوری شده و نوع ریسک و آسیب مربوط به هر یک از حوادث براساس معیارهای سازمان بین المللی کار مشخص ‌شده و در یک ماتریس ریسک- آسیب ( ۱۸×۱۸) طبقه بندی گردید. با استفاده از تحلیل تناظر و انجام فرآیند ادغام، گروه‌های ریسک‌-آسیب‌ به صورت جداگانه شناسایی  گردید که از آنها به عنوان الگوهای حوادث و مخاطرات شغلی استفاده شد. در الگوهای مربوطه وابستگی  بین ریسک‌ها و آسیب‌ها قابل شناسایی است که این امر باعث تسهیل تصمیم گیری در ارزیابی ریسک در شرکت‌های تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی می‌گردد.

یافته ها: با توجه به تحلیل‌های انجام شده، سه گروه حوادث شغلی به‌دست آمد که متغیرهای این سه گروه از الگوهای به‌دست آمده استخراج شده است. اولین  گروه از شش ریسک و هفت آسیب تشکیل شده است  که متغیرهای ریسک (تماس با مواد داغ، حوادث ناشی از مواد سوزنده و خورنده، تماس با مواد شیمیایی، حوادث ناشی از مواد سمی، تماس با تجهیزات الکتریکی، انفجار و آتش سوزی) و آسیب (سوختگی، سایر آسیب‌ها، آسیب‌های چندگانه، گاز گرفتگی، خفگی، مسمومیت و خطرات محیط زیستی) هستند، دومین گروه از هفت ریسک و شش آسیب  تشکیل شده است  که متغیرهای ریسک (حوادث ناشی از جابه‌جایی کردن، پرتاب پلیسه یا ذرات، خفگی، لغزیدن، سقوط افراد، سقوط اشیا و سایر حوادث ) و آسیب (پیچش و رگ به رگ شدن، فرو رفتن اجسام در بدن، فرو رفتن اجسام در چشم، بریدگی و قطع عضو، زخم سطحی و زخم عمیق) می‌باشند. در نهایت سومین گروه از پنج ریسک و پنج آسیب تشکیل شده است که متغیرهای ریسک (ریزش وماندن زیر آوار، تصادف با وسیله نقلیه، برخورد با وسایل مختلف، گیر کردن داخل یا بین اشیاء، حوادث ناشی از ابزار دستی) و آسیب (شکستگی اعضا، در رفتگی، کمر درد، ضرب خوردگی، کوفتگی و له شدگی) هستند. لازم به ذکر است که با بررسی این الگوها می‌توان به تشخیص و اولویت بندی حوادث شغلی پرداخت.

نتیجه گیری: گروه‌های به‌دست آمده باعث ایجاد فرصت‌های جدید در جهت توسعه برنامه‌های کاربردی به منظور تحلیل، تفسیر و مدیریت خودکار حوادث شغلی در راستای به حداقل رساندن عدم قطعیت و افزایش عینیت می‌گردد. مزیت تحلیل‌های انجام گرفته در این مطالعه  نسبت به سایر تحلیل‌های مشابه در نظر گرفتن هم‌زمان ریسک‌ها و آسیب‌ها و به دست آوردن گروه‌های متشکل از دو متغیر است. با توجه به فراوانی و توزیع جرم متغیرهای ریسک و آسیب موجود در گروه‌های به‌دست آمده، متغیرهای ریسک و آسیب گروه ۳ دارای بیش‌ترین اهمیت و متغیرهای ریسک و آسیب گروه ۲ دارای اهمیت کم‌تر و متغیرهای ریسک و آسیب گروه ۱ دارای کم‌ترین اهمیت می‌باشند.


الهه الله یاری، عبدالله غلامی، مرتضی عرب زوزنی، حسین عامری، نگین ناصح،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

امروزه میان صاحبنظران این توافق وجود دارد که هوش هیجانی در موفقیت افراد در حیطه های مختلف زندگی نقش به سزایی دارد. در مقابله با درخواست ها و فشارها در محیط کار نیز افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند کمتر دچار استرس می شوند. این پژوهش با هدف بکارگیری هوش مصنوعی برای پیش بینی استرس شغلی افراد و مقایسه عملکرد این مدل با مدل رگرسیون چند متغیره طراحی گردیده است. بدین منظور ٨۹۲ نفر از بین افراد شاغل در گروه های شغلی مختلف به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس اطلاعات ۱۵ بعد هوش هیجانی پرسشنامه بار-آن، ۱۰ گروه شغلی و سن و تحصیلات به عنوان متغیرهای ورودی و ۷ بعد پرسشنامه استرس شغلی HSE به عنوان متغیر خروجی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم پرسپترون با یک لایه میانی و ۳۷۵ گره که از توابع تانژانت هاﻳﭘربولیک در لایه میانی و سیگموئید در لایه خروجی، توانست به طور قابل ملاحظه ای موفق تر از رگرسیون چند متغیره استرس شغلی افراد را در حیطه های مختلف برآورد نماید. به نحوی که، همبستگی بین نمرات برآورد شده از مدل رگرسیون با مقادیر واقعی تنها بین ۳۶۴/۰-۱۹۲/۰ بود اما این مقدار برای مدل شبکه عصبی در کلیه ابعاد استرس شغلی بیشتر از ۵۲۷/۰ بود.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb