جستجو در مقالات منتشر شده


۳۳ نتیجه برای کریمی

فریده گلبابایی، حمیدرضا پورآقا شاهنشین، محمدرضا پورمند، علی کریمی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: به منظور کنترل آلاینده های گازی شکل حاصل ازمنابع آلودگی هوا، روش های مختلفی وجود دارد که از جمله کاراترین و مقرون به صرفه ترین آن‌ها می توان به بیو فیلتراسیون اشاره نمود. هدف از این مطالعه استفاده از گونه خالص سودوموناس پتیدا به عنوان بستر متحرک در یک بیوراکتور دو فازی همزن‌دار با ۱۰% فاز آلی جهت حذف آلاینده تولوئن از جریان هوا میباشد. تولوئن (متیل‌بنزن)، گروه ترکیبات آروماتیک است و به عنوان یک حلال شیمیایی کاربرد دارد. غلظت‌های کم تا متوسط تولوئن، سب خستگی، سرگیجه، ضعف، رفتار نامتعادل، نقصان حافظه، بی‌خوابی، کم‌اشتهایی و کم شدن دید و شنوایی می‌گردد. روش کار: در این مطالعه تجربی در ابتدا باکتری سودوموناس به صورت خالص در فاز آبی حاوی محلول مواد مغذی و ریز مغذی تکثیر شده و با آلاینده تولوئن خو می گیرد. سپس محلول حاوی میکروارگانیزم سودوموناس پتیدا به همراه ۱۰% روغن سیلیکون وارد تانک اصلی بیوراکتور شده و هم چنین جریان هوای حاوی غلظت های معین تولوئن در ۵ محدوده غلظتی از Mg/m ۳۲۸۳ تا Mg/m ۳۴۷۱۰ ودو هواگذرm۳/h ۰,۰۶ وm۳/h ۰.۱۲وارد بیو راکتور میشود. پس از آن مقدار آلاینده و میزان co۲ در ورودی و خروجی بیوراکتور اندازه گیری میگردد. در نهایت کارایی بیوراکتور حاوی سودوموناس پتیدا طی ۱۷ روز کاری برای هر متغیر بررسی می شود. یافته ها: یافته های حاصل بیانگر این مطلب بود که در هواگذرهای m۳/h ۰.۰۶وm۳/h ۰.۱۲بیوراکتور حاوی گونه خالص سودوموناس پتیدا به ترتیب کارایی حداقل ۹۷% و ۲۵% را در محدوده غلظتی Mg/m ۳۲۸۳ تا Mg/m ۳۴۷۱۰ نشان میدهد. تحلیل های آماری صورت گرفته توسط روش ANOVA بیانگر این مطلب بود که در دو هواگذر m۳/h ۰.۰۶و m۳/h ۰.۱۲، راندمان حذف و درصد معدنی شدن اختلاف معنی داری را نشان می دهند.(Pvalue =۰.۰۱). نتیجه گیری: نتایج حذف بسیار بالا به علت شرایط بهینه ایجاد شده برای سودوموناس در بیوراکتور دو فازی همزندار با ۱۰% فاز آلی می باشد.
عباسعلی کسایی نسب، علی کریمی ، مهدی جهانگیری، علی رضا دارابی نژاد، رضا رستمی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: مواجهه با بیوآئروسل‌ها با گستره ی وسیعی از اثرات بهداشتی شامل اثرات سمی حاد، آلرژی و سرطان در ارتباط است. این مطالعه با هدف تعیین نوع و تراکم بیوآئروسل‌ها در هوای یکی از کشتارگاه‌های صنعتی دام در شهر شیراز انجام شده است.

.

روش کار: در این مطالعه مقطعی در مجموع تعداد ۱۱۲ نمونه ی هوا از بخش های مختلف کشتارگاه صنعتی دام جمع آوری شد. براساس روش موسسه ی ایمنی و بهداشت امریکا نمونه برداری از بیوآئروسل‌ها بر اساس محیط های کشت آگار خونی و دکسترو آگار و نمونه بردار تک مرحله ای آندرسن با دبی ۳/۲۸ لیتر در دقیقه، مدت زمان نمونه برداری ۱۰ دقیقه انجام و تراکم ها بر حسب CFU/m۳ تعیین شدند.

 .

یافته ها: بیشترین آلودگی در محل پخت خون(CFU/m۳ ۴۴/۳۲۸۱) و کمترین آلودگی در محل تحویل گوشت (CFU/m۳ ۱/۹۹) بود. یافته های این بررسی همچنین نشان داد تراکم بیوآئروسل‌ها در کشتارگاه صنعتی دام ۲۸ برابر بیشتر از تراکم زمینه در فاصله ی ۵ کیلو متری کشتارگاه به عنوان نقطه مرجع می باشد و ۵ گونه قارچ مشاهده شد که گونه‌های غالب آسپرژیلوس نایجر و پنیسیلیوم بودند

 .

نتیجه گیری: تراکم بیوآئروسل‌ها در کشتارگاه صنعتی دام در مقایسه با نقطه ی مرجع و حدود پیشنهاد شده توسط برخی سازمان ها بالاتر بوده و لازم است اقدامات لازم از جمله بهسازی فرآیند، فعالیت‌های فنی مهندسی شامل استفاده از سیستم های تهویه مناسب و همچنین اقدامات کنترلی فردی و مدیریتی صورت گیرد.


علی کریمی، فریده گلبابایی، مسعود نقاب، محمد رضا پورمند، روناک بختیاری، کاظم محمد،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

در این مطالعه به منظور کنترل بخارات زایلن موجود در هوا، یک بیوراکتور همزن‌دار در مقیاس آزمایشگاهی طراحی گردید و در مرحله بعد بیوراکتور با نسبت ۱ به ۳ از کنسرسیوم میکروبی و محلول مغذی به منظور حذف بخارات زایلن راه اندازی شد. عملکرد بیوراکتور در حذف بخارات زایلن با افزودن ۱۰% روغن سیلیکون به عنوان فاز آلی در محدوده غلظتی mg/m۳ ۵۵۱ تا mg/m۳ ۳۳۳۰ به مدت ۴۳۲ ساعت مورد پایش و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه بیولوژیکی زایلن در این مدت نشان داد که راندمان حذف زایلن تا محدوده غلظت mg/m۳ ۲۷۵۶ مقدار ۸۲% می باشد. همچنین افزودن ۱۰% روغن سیلیکون موجب بهبود ظرفیت حذف زایلن به میزان ۷/۸۵% نسبت به بستر بدون فاز آلی گردید. نتایج حاصل از آزمایشات میکروب شناسی نشان داد که در حضور زایلن سه گونه Pseudomonas putida ، Chryseobacterium و Ralstonia pickettii یافت شد. به‌طور کلی یافته‌های این تحقیق نشان داد که استفاده از بیوراکتورهای دوفازی همزن‌دار در زمینه کنترل بخارات زایلن از جریان هوای آلوده، موفقیت آمیز می باشد.
علی کریمی، فریده گلبابایی، مسعود نقاب، محمد رضا پورمند، روناک بختیاری، کاظم محمد،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: در اغلب شرایط واقعی انتشار آلودگی حاصل از فرآیندهای صنعتی، معمولا ترکیبات شیمیایی به‌صورت گروهی در فضا رها میشوند و کمتر پیش میآید که یک ترکیب شیمیایی به‌طور خالص منتشر شود. هدف از این مطالعه امکان سنجی حذف بخارات BTX (بنزن، تولوئن و زایلن) موجود در هوا، به کمک یک بیوراکتور همزن‌دار در مقیاس آزمایشگاهی میباشد.

.

روش کار: برای دستیابی به هدف اصلی مطالعه، باکتری های تصفیه کننده BTX از فاضلاب خروجی یک پالایشگاه نفت استخراج و در بیوراکتور همزن‌دار به‌کار گرفته شدند. همچنین روغن سیلیکون به منظور بهبود راندمان تصفیه در نسبت های مختلف به بیوراکتور اضافه گردید و پارامترهای عملکردی بیوراکتور در شرایط مختلف ارزیابی شد و بهینه ترین حالت شناسایی گردید.

.

یافته ها: عملکرد بیوراکتور در حذف بخارات BTX با افزودن ۱۰% روغن سیلیکون به عنوان فاز آلی نشان داد که ظرفیت حذف و راندمان حذف بنزن، تولوئن و زایلن به ترتیب تا محدوده غلظت های mg/m۳ ۱۷۳۰، mg/m۳ ۱۷۱۰ و mg/m۳ ۱۳۸۰ با افزایش غلظت ورودی روند افزایشی خود را ادامه می دهند. در این غلظت ها ظرفیت حذف و راندمان حذف بنزن به ترتیب g/m۳/h ۵۹ و ۱۰۰% ، تولوئن g/m۳/h ۵۸ و ۱۰۰% و زایلن g/m۳/h ۴۲ و ۹۱% می باشند. ظرفیت حذف کل برای هر سه ترکیب g/m۳/h ۱۵۹ با راندمان ۹۱ تا ۱۰۰% می باشد.

.

نتیجه گیری: افزودن روغن سیلیکون موجب بهبود ظرفیت حذف بنزن، تولوئن و زایلن نسبت به بستر بدون فاز آلی گردیده است. به‌طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از بیوراکتورهای دوفازی همزن‌دار در زمینه کنترل بخارات BTX از جریان هوای آلوده، موفقیت آمیز می باشد.


حسین ماری اریاد، فروغ زارع دریسی، مهدی جهانگیری، مسعود ریسمانچیان، علی کریمی،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از عوامل موثر بر کیفیت هوای داخل ساختمان‌ها، عملکرد سیستم‌های تهویه مطبوع هوا است. این سیستم‌ها ضمن فراهم کردن هوای تمیز و بدون بو ، دما، رطوبت و نیز جریان هوا را جهت راحتی و آسایش ساکنان ساختمان فراهم می‌کنند. مطالعه فوق با هدف بررسی کارایی سیستم تهویه مطبوع در یک ساختمان اداری در شهر تهران انجام شد.

.

روش بررسی: به منظور بررسی نظرات کارکنان در زمینه عملکرد سیستم HVAC از یک پرسشنامه خود ساخته استفاده شد. برای ارزیابی عملکرد سیستم HVAC سرعت جریان در توزیع کننده‌ها اندازه‌گیری گردید. به‌علاوه میزان دی اکسید کربن، دمای هوا و سطح رطوبت نسبی در تمامی طبقات ساختمان مورد سنجش قرار گرفت. نحوه توزیع هوا به داخل ساختمان نیز با استفاده از تست دود بررسی شد.

.

یافته ها: بیشتر افراد مورد بررسی از جهت جریان هوا، گرما و بوی سیگار شکایت داشتند. بالاترین مقدار دی اکسید کربن در رستوران و به میزان ۹۳۰ پی پی ام اندازه گیری شد. حداکثر و حداقل رطوبت نسبی و دما به ترتیب ۴/۲۸ -۲۳ درصد و ۳/۲۸- ۸/۱۳ درجه سانتیگراد بود. بررسی‌های حاصل از تست دود نشان داد که جهت و یا توزیع جریان هوا در یک سوم از توزیع کننده‌های هوا نامناسب می‌باشد.

.

نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که مهم‌ترین نقص در سیستم HVAC مورد بررسی ناشی از توزیع و جهت نامناسب جریان هوا بوده و با تنظیم و بالانس سیستم HVAC می توان آن را اصلاح نمود.


جواد ساجدی فر، امیرحسین کوکبی، کمال اعظم، سمیه فرهنگ دهقان، علی کریمی، فریده گلبابایی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: امروزه جوش‌کاری با الکترود دستی پوشش دار یا SMAWی (Shielded Metal Arc Welding) پرمصرف ترین نوع جوش‌کاری در میان جوش‌کاری‌های قوس الکتریکی می‌باشد. در طول عملیات جوش‌کاری معمولاً عوامل زیان‌آور مختلفی از قبیل فیوم ها، گازها،  گرما، صدا و پرتو فرابنفش تولید می‌شوندکه از دیدگاه بهداشت شغلی، مهم‌ترین این عوامل فیوم‌های جوش‌کاری می‌باشند. مطالعه حاضر سعی دارد تا با مقایسه تراکم عددی و جرمی فیوم‌های منتشره در فرآیندهای جوش‌کاری SMAW مشخص کند که کدام‌یک از تراکم‌های عددی یا جرمی شاخص بهتری از مواجهه با فیوم‌ها را در فرآیندهای جوش‌کاری نشان می‌دهد.

روش کار: این در مطالعه حاضر، دستگاه پایش‌گر گردوغبار GRIMM مدل ۱,۱۰۶ برای ارزیابی تراکم عددی و جرمی فیوم‌های جوش‌کاری SAMW بر روی استیل زنگ نزن ۳۰۴ با ضخامت ۴/۰ میلی متر مورد استفاده قرار گرفت. نمونه برداری از هوا به منظور پایش ذرات در فاصله ۴۱ سانتی متری که نماینده ناحیه تنفسی اپراتور جوش‌کار می‌باشد، انجام شد. سنجش تراکم عددی و جرمی فیوم‌ها در شرایطی صورت گرفت که ولتاژ ۲۵ ولت و قطبیت الکترود به‌صورت جریان مستقیم الکترود مثبت یا DCEPی(Direct Current Electrode Negative) بود.

یافته ها: میزان تراکم عددی و جرمی کلی فیوم‌های جوش‌کاری در ناحیه تنفسی اپراتور جوش‌کار به ترتیب ۱۱۴۰۴۵۱ ذره بر لیتر و µg/m۳ ۱۱/۱۶۳۱ است. بیش‌ترین تراکم عددی مربوط به ذرات در ردیف اندازه  ۳۵/۰ تا ۵/۰ میکرومتر (NC۱) با ۹۳۸۹۷۶ ذره بر لیتر و کم‌ترین آن مربوط به ذرات در ردیف اندازه ۵ تا ۵/۶ میکرومتر (NC۷) و ذرات بزرگ‌تر از ۵/۶ میکرومتر (NC۸) به ترتیب با ۲۸۸ و ۴۶۳ ذره بر لیتر بود. هم‌چنین، بالاترین میزان تراکم جرمی مربوط به ذرات در ردیف اندازه  ۳۵/۰ تا ۵/۰ میکرومتر (MC۱) و ذرات بزرگ‌تر از ۵/۶ میکرومتر (MC۸) به ترتیب با میزان ۴۵۰ و µg/m۳ ۳۵۵ می‌باشد.

نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین تراکم عددی و جرمی به عنوان دو شاخص ارزیابی ذرات در محدوده سایزی تطابق وجود ندارد و با کوچک‌تر شدن سایز ذرات این عدم تطابق مشهودتر است. از آن‌جایی که ذرات کوچک‌تر به قسمت‌های تحتانی دستگاه تنفسی نفوذ می‌کنند و پتانسیل بالاتری برای اعمال اثرات نامطلوب بهداشتی را دارند، لزوم سنجش و ارزیابی ذرات در ردیف اندازه‌های مختلف و بخصوص کسر ریزتر ذرات احساس می‌شود. لذا تصور می‌شود صرفا در نظر گرفتن  تراکم جرمی و عدم توجه به تراکم عددی در ارزیابی مواجهه با ذرات در محیط‌های کار صنعتی و به خصوص در فرآیند جوش‌کاری، ارزیابی صحیح و درستی از اثرات بهداشتی فیوم‌های جوش‌کاری به عنوان سم سیستمیک ارگان‌های بدن منعکس نخواهد کرد.


مهدی ملکوتی خواه، علی کریمی، سیدمصطفی حسینی، امیر رستگارخالد،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: تعارض کار-خانواده به‌عنوان پارامتری اجتماعی می‌تواند بر تمرکز افراد و برسلامت کارگران اثرگذار باشد. هدف از این مطالعه ارایه مدل تئوری ارتباط بین تعارض کار-خانواده و حوادث شغلی با درنظر گرفتن پارامترهای مهمی هم‌چون استرس شغلی و سلامت فردی در یکی از صنایع فولاد کشور می‌باشد.

روش کار: جامعه آماری پژوهش، کارکنان بخش فولادسازی یکی از صنایع فولاد کشور می‌باشد. این مطالعه مقطعی-تحلیلی بوده و ۲۷۰ نفر در دو گروه حادثه دیده (گروه مورد) و بدون حادثه (گروه شاهد) انتخاب شدند، پرسش‌نامه ۴ بخشی شامل پرسش‌های دموگرافیک، پرسش‌نامه‌های ۱۸ سوالی تعارض کار-خانواده، استرس شغلی ۳۵ سوالی و سلامت عمومی ۲۸ سوالی توسط افراد مورد مطالعه تکمیل گردید. داده‌های این مطالعه با استفاده از نرم افزار AMOS مورد تحلیل قرار گرفت و مدل مربوطه ارایه گردید.

یافته ها: نتایج مطالعه نشان می‌دهد که مدل ارایه شده شاخص‌های برازش را به‌خوبی پوشش می‌دهد و بارهای عاملی همه ی پارامترها معنی دار  می‌باشند(p<۰,۰۰۱). هم‌چنین سلامت فردی و استرس شغلی با ضریب بالا می‌تواند بر تعارض کار-خانواده تاثیر بگذارد و تعارض کار-خانواده در بروز حادثه اثر گذار می‌باشد.

نتیجه گیری: کاهش تعارض کار-خانواده به عنوان شاخصی اجتماعی که یک عامل  زمینه ای در بروز استرس می‌باشد، می‌تواند در پایین آوردن میزان حوادث  شغلی موثر بود و سیستم مدیریتی سازمان می‌تواند با مدیریت بهینه این عامل مهم، سطح ایمنی شاغلین خود را  ارتقاء دهد.


بهرام هراتی، سید جمال الدین شاه طاهری، علی کریمی، کمال اعظم، علیرضا احمدی، مریم افضلی راد، علی هراتی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: در طول ده سال گذشته، بسیاری از گروه‌های متخصص ملی و بین المللی جهت بهبود وضعیت محیط کار از روش ارزیابی ریسک استفاده می‌کنند. این مطالعه با هدف بررسی ریسک مواجهه کارکنان با آلاینده‌های هوا در یکی از صنایع خودروسازی به منظور ارزیابی ریسک بهداشتی در منطقه تنفسی کارکنان انجام گرفت.  

روش کار: مطالعه حاضر به صورت مقطعی در سال ۱۳۹۴ انجام گرفت. روش‌های شماره ۷۶۰۲ و NIOSH ۱۵۰۱ جهت نمونه برداری و آنالیز ترکیبات BTEX و سیلیس از منطقه تنفسی کارکنان استفاده گردید. تعداد ۴۰ نمونه از ترکیبات BTEX اندازه‌گیری و آنالیز آنها توسط گازکروماتوگرافی مجهز به آشکارساز شعله ای یونی انجام گرفت. تعداد ۶ نمونه هوا برای برآورد تراکم سیلیس در منطقه تنفسی کارکنان اندازه‌گیری شد. آنالیز نمونه‌های سیلیس با استفاده از روش اسپکتروفتومتری انجام گرفت. درجه خطر (HR) و درجه مواجهه کارکنان با مواد شیمیایی (ER) محاسبه شده و سپس سطح ریسک بهداشتی مواجهه با مواد شیمیایی تعیین گردید. در نهایت، برآورد ریسک نسبی ابتلا به سرطان خون ناشی از مواجهه با بنزن تعیین گردید.

یافته ها: کارکنان واحد مورد بررسی در طول فعالیت کاری خود با ۵ ماده شیمیایی سیلیس، بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و زایلن مواجهه داشتند. در میان آلاینده‌های موجود در منطقه تنفسی کارکنان، سیلیس و بنزن به عنوان خطرناک ترین آلاینده و دارای سطح ریسک بالا شناسایی شدند. با توجه به نتایج برآورد ریسک نسبی ابتلا به سرطان خون ناشی از مواجهه با بنزن، مواجهه تجمعی کارکنان برابر ۱/۲۳ پی پی ام در سال برآورد گردید که ریسک نسبی ابتلا به سرطان خون کارکنان مواجهه یافته با بنزن برابر ۱/۱ محاسبه شد. نتایج آزمون‌های آماری اختلاف معنی داری بین مواجهه کارکنان با آلاینده ها، با سن و سابقه کار را نشان داد به طوری که با افزایش سن و سابقه کار میزان مواجهه کاهش می‌یابد (P<۰,۰۰۱).

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که در صنعت خودروسازی بنزن و سیلیس دارای بالاترین ریسک می‌باشند. هم‌چنین کارکنان سالن رنگ صنایع خودروسازی که به طور مستقیم در مواجهه با بنزن هستند، در معرض خطر ابتلا به سرطان خون می‌باشند.


طاهره موسوی، فریده گلبابایی، محمدرضا پورمند، ساسان رضایی، مصطفی حسینی، مهرداد حلمی کهنه شهری، انسیه ماسوریان، علی کریمی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

 مقدمه: امروزه از فیلترهای هپا در بیمارستان‌ها، اتاق‌های پاک، هودهای میکروبیولوژی، اتاق‌های جراحی و داروسازی‌ها جهت حذف میکروارگانیسم‌ها و کاهش مخاطرات بهداشتی استفاده می‌شود. هدف این مطالعه افزایش راندمان فیلترهای هپا با استفاده از تابش UVC جهت کاهش تراکم میکروارگانیسم‌ها می‌باشد..

روش کار: بستر تست جهت سنجش میکروارگانیسم‌های استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس، باسیلوس سوبتیلیس، آسپرژیلوس نایجر و پنی‌سیلیوم ساخته شد. سوسپانسیون قارچ‌ها و باکتری‌ها به ترتیب با غلظت CFU/ml ۱۰۷ و ۱۰۶ تهیه و توسط مه‌پاش به داخل کانال اسپری گردید. نمونه‌برداری در حالت تابش UVC (با شدت mW/cm۲ ۸/۱) و عدم تابش آن به سطح فیلترها در بازه‌های زمانی ۶۰، ۹۰ و ۱۲۰ دقیقه انجام گرفت. تراکم میکروارگانیسم‌ها برحسب CFU/m۳ تعیین گردید.

یافته ها: اختلاف میانگین تراکم هر چهار نوع میکروارگانیسم استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس، باسیلوس سوبتیلیس، آسپرژیلوس نایجر و پنی‌سیلیوم، در حالت تابش UVC  به سطح فیلتر معمولی هپا، نسبت به عدم تابش UVC در هر سه بازه زمانی ۶۰، ۹۰ و ۱۲۰ دقیقه معنادار بود (P value< ۰,۰۵) که نشان‌دهنده‌ی کاهش تراکم میزان نفوذ میکروارگانیسم‌های هوابرد اعم از باکتری و قارچ توسط تابش UVC به سطح فیلتر هپا می‌باشد. کاهش میکروارگانیسم‌ها توسط تابش UVC به این دلیل است که تابش UVC، مواد مولکولی ضروری برای عامل سلولی را تغییر می‌دهد. UVC در دیواره سلول میکروارگانیسم‌ها نفوذ کرده، درنتیجه اسیدهای نوکلئیک و دیگر مواد سلولی حیاتی را تحت تأثیر قرار داده و سبب تخریب و یا غیرفعال کردن میکروارگانیسم‌ها می‌گردد.

نتیجه گیری: تابش UVC به سطح فیلتر هپا اثر مثبتی در کاهش میکروارگانیسم‌ها دارد، به این دلیل که تابش UVC می تواند علاوه بر کاهش تراکم باکتری‌ها سبب کاهش قارچ‌ها نیز ‌شود. درحالی‌که طبق مطالعات بررسی شده در سایر کشورها تابش UVA تنها در کاهش باکتری‌ها تأثیرگذار است. بنابراین برای رسیدن به هدف افزایش کارایی و راندمان فیلترهای هپا، تابش UVC به سطح فیلتر هپا می‌تواند تأثیر به‌سزایی در کاهش میکروارگانیسم‌ها اعم از باکتری و قارچ داشته باشد.


بهرام هراتی، علی کریمی، علی عسکری، فاطمه دهقانی، عارف نصرالهی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: آگاهی از شعاع های انفجار، آتش و خسارت ناشی از آن می تواند نقشی مهم در دست یابی به اقدامات پیش گیرانه از حوادث داشته باشد. لذا این مطالعه با هدف مدل سازی و ارزیابی پیامدهای حاصل از نشت پروپیلن اکساید یک صنعت پتروشیمی انجام شده است.
 

روش کار: روش مورد استفاده در مطالعه حاضر QRA است که شامل ۷ مرحله می باشد. در مطالعه حاضر جهت بررسی و مدل سازی نحوه انتشار پروپیلن اکساید، نخست با اطلاعات واحد فرآیندی آشنا شده، در ادامه با انجام ارزیابی ریسک به روش HAZOP ،خطرات موجود شناسایی گردید. مراحل ارزیابی پیامد در یک واحد فرآیندی شامل انتخاب سناریو، تعیین مشخصات سناریو، مدل سازی پیامدهای ناشی از سناریوی انتخابی، تحلیل نتایج و تعیین درصد مرگ و میر می باشد. مدل سازی پیامد و ارزیابی نشت پروپیلن  توسط نرم افزار PHAST ورژن ۵۱/۶ انجام گردید.
 

یافته ها: منحنی های حاصل از محدوده آتش ناگهانی انتشار پروپیلن اکساید نشان می دهد که در سناریوی نشتی ۵ میلی متر تا شعاع ۱۵/۰ متر و در سناریوی با نشتی ۲۵ میلی متر تا شعاع ۱/۱ متر و در سناریوی با نشتی ۱۰۰ میلی متر تا شعاع ۳۹ متر را تحت تاثیر قرار می دهد. حداکثر شدت تابش حریق فورانی در نقطه اولیه سناریوی ۵ میلی متر حریق ۴/۲ کیلووات بر مترمربع، در سناریوی نشتی ۲۵ میلی متر شدت تابش در فاصله ۵ متری از حریق شدت تابش به حداکثر مقدار ۹ کیلووات بر متر مربع، در سناریوی با نشتی ۱۰۰ میلی متر حریق فورانی شدت تابش در نقطه اولیه حریق ۱۴ کیلووات بر متر مربع بوده که حداکثر شدت تابش گرمایی در فاصله ۵ متری به مقدار ۵/۱۶ کیلووات بر متر مربع می رسد و حداکثر تا فاصله ۸۰ متری اطراف مخزن را تحت تاثیر قرار می دهد. میزان درصد مرگ و میر کارکنانی که با حریق فورانی مواجهه دارند، ۵۰ درصد می باشد.
 

نتیجه گیری: بسیاری از حوادث ناشی از نشتی و انفجار مخازن به دلیل خوردگی و پوسیدگی اتصال ها و تجهیزات می باشدکه  می توان با انجام بازرسی های فنی و بازدیدهای مستمر از روی دادن بسیاری از حوادث جلوگیری نمود.


محمود مدیری، محمد دشتی شیرامین، حامد کریمی شیرازی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: امروزه ارتقاء و بهبود عمل کرد ایمنی برای کنترل و پیش گیری از حوادث در صنایع یک امر ضروری و مهم محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر کمک به نیروگاه سیکل ترکیبی برای شناسایی و اولویت بندی عوامل اثرگذار در تقویت ایمنی به منظور کاهش ریسک ها و بهبود عمل کرد می باشد.
روش کار: در این تحقیق توصیفی-تحلیلی، عوامل اثرگذار در سه دسته انسانی، تجهیزات و مدیریتی و ۱۴زیرعامل به روش دلفی فازی توسط نظرات خبرگان بومی سازی و انتخاب شدند. سپس از روش دیمتل فازی برای تعیین روابط، شدت اثرگذاری و اثرپذیری عوامل و از روش فرآیند تحلیل شبکه ی برای وزن دهی و اولویت بندی عوامل استفاده شد.   
یافته ها: یافته های روش دیمتل فازی نشان داد که عوامل «مدیریتی»، «تجهیزات» و «عوامل انسانی» به ترتیب در بهبود عمل کرد ایمنی تأثیرگذار هستند. «عوامل مدیریتی» تأثیرگذارترین و «عوامل انسانی» تأثیرپذیرترین عامل  می باشند. بر اساس نتایج روش فرآیند تحلیل شبکه ی فازی، «عوامل انسانی» اولویت اول را در بین عوامل اصلی دارد و زیرعوامل «انگیزش کارکنان»، «سیستم کنترل و پیش گیری»، «روحیه ی کار تیمی»، «مهارت های فردی» و «تجهیزات حفاظت فردی» با توجه به نزدیکی اوزان به ترتیب اولویت اول تا پنجم را کسب کردند.
نتیجه گیری: «عوامل انسانی» تأثیرپذیرترین عامل و مشکل اصلی سازمان است که توسط تأثیرگذارترین عامل «عوامل مدیریتی» بهبود می یابد. موفقیت یا عدم موفقیت در عمل کرد ایمنی نیروگاه وابسته به مدیریت بهتر «عوامل انسانی» می باشد و مدیران برای بهبود عمل کرد ایمنی نیاز به ایجاد انگیزش کارکنان دارند.
صفورا کریمی، ایرج محمدفام، مصطفی میرزایی علی آبادی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: امروزه یکی از دلایل اصلی بروز حوادث در صنایع، خطای انسانی است. از جمله ویژگی های مهم صنایع امروزی، کنترل دقیق اغلب اجزای اصلی صنعت از طریق اتاق های کنترل مرکزی است. به همین دلیل بروز خطا توسط کارکنان اتاق های کنترل می تواند فاجعه بار باشد.  مطالعه ی حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی خطاهای انسانی در اتاق کنترل یکی از صنایع پتروشیمی به انجام رسید.
روش کار: مطالعه حاضر، یک پژوهش مورد پژوهی توصیفی- تحلیلی می باشد که در اتاق کنترل یکی از صنایع پتروشـیمی اجرا گردید. در این پژوهش ابتدا وظایف شغلی موجود در اتاق کنترل اصلی با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی تحلیل شد. سپس با اسـتفاده از روش CREAM گسترده ضمن شناسایی خطاهای انسانی، کنترل های محتمل کاربر و خطاهای احتمالی شناختی برای وظایف شغلی تعیین و ارزیابی شد. سپس اطلاعات وارد شبکه بیزین گردیده و مدل سازی صورت گرفت، در نهایت میزان رخداد خطای انسانی محاسبه شد.  
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد بیش ترین سبک کنترلی برای بردمن و بردمن ارشد به دست آمده از شبکه بیزین به ترتیب، کنترل استراتژیک و اتفاقی  با احتمال خطای انسانی ۱۳۶/۰ و ۱۷۱/۰ می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در بخش مدل سازی، می توان مدل سازی در شبکه بیزین را به عنوان مدلی با دقت و سرعت پردازش بالا در مدل سازی مسایل خطای انسانی و مسایلی با پارامترهای ورودی زیاد تاثیرگذار بر روی پارامتر خروجی، پیشنهاد نمود.
سارا کریمی زوردگانی، مسعود ریسمانچیان، سمیرا برکات، مهدی میررضایی، اکبر حسن زاده،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: شایع ترین مواجهه شغلی کشاورزان، تماس با آفت کش ها است. آفت کش های ارگانوفسفره (OP) کاربرد وسیعی در کشاورزی به منظور کنترل آفات دارند. مکانیسم عمده سموم ارگانوفسفره ها مهار فعالیت آنزیم های بوتیل کولین استراز و استیل کولین استراز می باشد. مدل POEM (مدل پیش بینی مواجهه اپراتور) برای ارزیابی مواجهه و جذب آفت کش ها ایجاد شده است. هدف از این مطالعه برآورد میزان مواجهه کشاورزان با ارگانو فسفره ها در غرب ایران توسط مدل POEM و مقایسه کردن نتایج آن با سطح فعالیت کولین استراز پلاسما (PChE) بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی – تحلیلی بر روی دو گروه کشاورزان انجام شد که در مواجهه با سم دیازینون بودند. یک گروه به طور کامل وسایل حفاظت فردی پوشیدند و گروه دیگر فاقد وسایل حفاظت فردی بودند. قبل و بعد از عملیات سم پاشی، نمونه خون از کشاورزان هر دو گروه گرفته شد. نمونه خون از گروه کنترل نیز جمع آوری گردید سپس فعالیت کولین استراز پلاسمای خون با روش DGKC (انجمن بیوشیمیایی آلمان) و دستگاه فتومتریک اندازه گیری و مواجهه کشاورزان با OPها توسط مدل POEM برآورد شد.   
یافته ها: میانگین فعالیت آنزیم PChE در گروه کشاورزان دارای وسایل حفاظت فردی mg/l ۳/۱۱۶۳۹ و در گروه بدون وسایل حفاظت فردی mg/l ۳/۸۵۱۶ بود. میانگین مجموع دوز جذبی پیش بینی شده و مجموع مواجهه پیش بینی شده با مواد سمی در گروه فاقد وسایل حفاظت فردی به ترتیب mg/day ۱/۹ و mg/kgbw/day ۱۵/۰ و در گروه دارای وسایل حفاظت فردی mg/day ۵/۰ و mg/kg bw/day ۰۰۹/۰ بود. میانگین مواجهه پوستی، درصد جذب پوستی، دوز جذب شده در زمان آماده سازی محلول سم و سم پاشی با استفاده از مدل POEM در گروه بدون PPE به طور معنی داری بالاتر از گروه دارای PPE بود (۰۰۱/۰>P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از وسایل حفاظت فردی از بروز اثرات آفت کش ها با کاهش فعالیتPChE ، پیشگیری می کند. با افزایش در فعالیت PChE، مقدار پارامترهای مدل POEM از قبیل دوز جذب شده پوستی و استنشاقی سم کاهش می یابد. بنابراین برای بررسی میزان مواجهه افراد با آفت کش ها می توان از مدل POEM استفاده کرد. در نهایت، این مطالعه پیشنهاد می کند از مدل POEM می توان به عنوان یک ابزار غربالگری برای شناسایی افراد در معرض آفت کش ها به منظور اقدامات بعدی جهت پایش بیولوژیکی، تشخیص و درمان و ... در نظر گرفت.
محسن صادقی یارندی، فریده گلبابایی، علی کریمی، علی اصغر ساجدیان، وحید احمدی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: ۳،۱- بوتادین یکی از مهم ترین ترکیبات سرطانزای موجود در هوای تنفسی کارکنان شاغل در صنایع پتروشیمی می باشد. یکی از مهم ترین راه های تعیین سطح اثرات سرطانزایی و بهداشتی ناشی از مواجهه تنفسی با آلاینده های موجود در محیط کار، استفاده از روش های ارزیابی ریسک می باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی مقایسه ای ریسک سرطانزایی مواجهه تنفسی با ۳،۱- بوتادین در یک صنعت پتروشیمی با استفاده از دو روش سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا و دپارتمان بهداشت شغلی سنگاپور انجام گردید.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع مقطعی بوده و در سال ۱۳۹۷ در یک صنعت پتروشیمی تولید کننده کوپلیمرهای آکریلونیتریل، بوتادین و استیرن (ABS) انجام گردید. میزان مواجهه تنفسی با ۳،۱- بوتادین با استفاده از متد شماره ۱۰۲۴ انستیتو ملی ایمنی و بهداشت شغلی اندازه گیری گردید. سپس به منظور ارزیابی ریسک سرطانزایی از دو روش سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا (USEPA) و دپارتمان بهداشت شغلی سنگاپور استفاده گردید.  
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین مواجهه تنفسی با ۳،۱- بوتادین در بین کلیه افراد مقدار ۳۶۷/۰±  ۲۵۳/۰ پی پی ام  بوده و در کلیه موارد پایین تر از حد مجاز مواجهه می باشد. میانگین شاخص سرطانزایی طول عمر (LCR) در روش پیشنهادی سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا  در بین کلیه افراد مورد مطالعه مقدار ۳- ۱۰ ×۷۱/۲ مشخص گردید. همچنین در این روش ۲/۸۲ درصد از افراد مورد مطالعه در محدوده ریسک سرطانزایی قطعی و ۸/۱۷ درصد نیز در محدوده ریسک احتمالی قرار دارند. نتایج حاصل از روش دپارتمان بهداشت شغلی سنگاپور نیز نشان داد که ۲/۹۱ درصد از افراد مورد مطالعه در محدوده ریسک سرطانزایی احتمالی و ۸/۸ درصد از افراد نیز در محدوده ریسک قطعی قرار دارند.
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که نتایج روش ارزیابی ریسک نیمه کمی سنگاپوری سازگاری مناسبی با نتایج روش کمی پیشنهادی توسط سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا ندارد. لذا با توجه به دقت و جامعیت بالای روش ارزیابی ریسک سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا به عنوان روشی مرجع در دنیا به منظور ارزیابی ریسک سرطانزایی و بهداشتی مواجهه با مواد شیمیایی، پیشنهاد می گردد در مطالعات آینده از این روش به جای روش سنگاپوری استفاده گردد.
وحید احمدی مشیران، علی کریمی، فریده گلبابایی، محسن صادقی یارندی، علی اصغر ساجدیان، آیسا قاسمی کوزه کنان،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: ازجمله مواد آلی فرار که درصنایع پتروشیمی تولید یا استفاده می شوند استایرن می باشد. که مواجهه تنفسی با آن اختلالات و بیماری هایی به دنبال دارد. لذا هدف این مطالعه ارزیابی میزان مواجهه  شغلی با بخارات استایرن و تعیین سطح ریسک اثرات سلامتی ناشی از آن به روش کمی در کارکنان صنعت پتروشیمی مورد مطالعه است.
روش کار: در  این مطالعه  توصیفی- مقطعی، ۱۵۰ نمونه فردی از ۵۰ نفر از کارکنان صنعت مورد مطالعه به روش ۱۵۰۱NIOSH، انجام گرفت. نمونه ها با دستگاه گاز کروماتوگرافی مدل Varian-cp۳۸۰۰، آنالیز شد. بعد از تعیین غلظت استایرن مورد مواجهه، با استفاده از روابط ارائه شده از سوی آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا(U.S EPA)، ریسک اثرات سلامتی استایرن بر کارکنان شاغل در این صنعت ارزیابی شد.  
یافته ها: بر اساس نتایج،  بیشترین میزان مواجهه ( ۰,۴۴mg. (kg-day) -۱) در واحد پلی بوتادین لاتکس (PBL) بود. بنابراین پیش بینی بالاترین ریسک سرطان و ریسک غیر سرطانی به ترتیب با میانه ۴۴/۰ و ۷۱/۰ برای واحد PBL بود. با توجه به این که کمترین میزان مواجهه (۰,۰۰۱۲mg. (kg-day) -۱) در واحد درایر به دست آمد. پیش بینی کمترین ریسک سرطان زایی (۰۰۰۰۰۱/۰) و ریسک غیر سرطان(۰۰۲/۰) برای کارکنان همین واحد بود.
نتیجه گیری: بطور کلی در برخی از بخش های پتروشیمی مورد مطالعه بویژه در بخشPBL، میزان ریسک سلامتی بالاتر از حدود مجاز بود. لذا پیشنهاد می گردد، علاوه بر تهویه های طبیعی، از تهویه های مصنوعی به ویژه تهویه موضعی استفاده بشود.
آیسا قاسمی کوزه کنان، محمدرضا منظم اسماعیل پور، صبا کلانتری، علی کریمی، کمال اعظم، فریده گلبابایی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: پوست به عنوان وسیع ترین اندام بدن انسان می تواند در معرض عوامل زیان آور متعددی در محیط کار قرار گیرد. از جمله این عوامل زیان آور تابش فرابنفش می باشد. مواجهه با تابش فرابنفش در محیط های باز می تواند ۲ تا ۹ برابر بیش از مواجهه با آن در فضاهای کاری سرپوشیده باشد. مواجهه با تابش فرابنفش منجر به تغییر رنگدانه ها، اریتمی، پیری زودرس، سرطان پوست و آسیب DNA می شود. یکی از راه های عدم مواجهه و یا کاهش مواجهه با تابش فرابنفش و پیشگیری از اثرات سوء آن مانند سرطان پوست و غیره می تواند استفاده از منسوجات مناسب باشد. لذا هدف از این مقاله ساخت نانوالیاف پلی آکریلونیتریل (PAN) با خاصیت حفاظت در برابر تابش فرابنفش با استفاده از غلظت های مختلف از نانوذرات دی اکسید تیتانیوم (TiO۲) می باشد.
روش کار: نانوالیاف ۱۰% وزنی پلی آکریلونیتریل با بارگذاری نانوذرات TiO۲ در غلظت های۰، ۱، ۵، ۱۰ و ۱۵% وزنی (نسبت به پلیمر) با استفاده از روش الکتروریسی تهیه شد. به منظور انجام فرآیند الکتروریسی از سرنگ با نیدل G۲۱، نرخ تغذیه ۲/۱ میلی لیتر بر ساعت، فاصله سر نازل از درام جمع آوری کننده ۱۵ سانتی متر، ولتاژ ۲۰ کیلو ولت و سرعت چرخش درام ۲۵۰ دور بر دقیقه استفاده گردید. خصوصیات ریخت شناسی نانوالیاف با میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و گروه های عاملی نانوالیاف به منظور اثبات بارگذاری نانوذرات TiO۲ با طیف سنجی مادون قرمز (FTIR) بررسی گردید. خاصیت حفاظت نانوالیاف در برابر تابش فرابنفش با اندازه گیری میزان عبور فرابنفش طبق روش BS EN ۱۳۷۵۸-۱:۲۰۰۲ و نیز محاسبه فاکتور حفاظت فرابنفش (UPF) بر اساس استاندارد AS/NZ ۴۳۹۹:۱۹۹۶ مورد بررسی قرار گرفت.  
یافته ها: نتایج نشان داد که خصوصیات ریخت شناسی و قطر نانوالیاف در غلظت های مختلف از بارگذاری نانوذره TiO۲ متفاوت بوده و افزایش غلظت این نانوذره منجر به افزایش قطر نانوالیاف شده است. مقایسه گروه های عاملی در دو گروه نانوالیاف بارگذاری شده با TiO۲ و نانوالیاف فاقد این نانوذره، نشان داد که نانوذرات TiO۲ به منظور ایجاد خاصیت حفاظتی به طور موفقیت آمیزی بر نانوالیاف بارگذاری شده اند. همچنین نتایج نشان داد که بارگذاری نانوذرات TiO۲ خاصیت حفاظت در برابر تابش فرابنفش را در مقایسه با نانوالیاف PAN افزایش داده که این خاصیت حفاظتی با افزایش غلظت نانوذره بارگذاری شده بر روی الیاف تا ۱۵%، بیشتر می شود.
نتیجه گیری: تمامی نتایج نشان دهنده تولید موفق نانوالیاف محافظ در برابر تابش فرابنفش با بارگذاری نانوذرات TiO۲ می باشد که می تواند برای حفاظت شاغلین در معرض تابش فرابنفش مورد استفاده قرار گیرد.
سیدمهدی موسوی، علی کریمی، سید ابوالفضل ذاکریان، مهرداد مهر آور،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: سیستم صدور مجوز کار یک سیستم مستند برای کنترل فعالیت‌هایی می‌باشد که دارای خطرات ذاتی بوده و امکان بروز حوادث را دارند. به‌منظور اطلاع از نحوه عملکرد و کارایی هر سیستمی باید آن سیستم به‌طور دوره‌ای مورد پایش و ارزیابی قرار گیرد و سیستم مجوز کار نیز از این قاعده مستثنا نمی‌باشد. هدف مطالعه حاضر ساخت و معرفی یک نرم‌افزار کامپیوتری به‌منظور ارزیابی عملکرد سیستم مجوز کار می‌باشد.
روش کار: این پژوهش شامل دو مرحله اصلی بود. در مرحله اول، بر اساس بررسی متون و مصاحبه با خبرگان دانشگاهی و صنعتی، پرسشنامه ارزیابی عملکرد سیستم مجوز کار طراحی و اعتبار سنجی گردید. مرحله دوم پژوهش مربوط به طراحی و پیاده‌سازی نسخه اولیه نرم‌افزار ارزیابی عملکرد سیستم مجوز کار و ارزیابی قابلیت استفاده آن بود. طراحی مطابق با مدل چرخه حیات توسعه نرم‌افزار (SDLC (System Development Life Cycle انجام شد. با استفاده از روش فکر بلند، قابلیت استفاده نسخه اولیه نرم‌افزار ارزیابی و نسخه نهایی نرم‌افزار طراحی و درنهایت با استفاده از پرسش‌نامۀ  (Questionnaire for User Interface Satisfaction (QUIS Cycle،  میزان رضایت کاربران از نرم‌افزار سنجیده شد.  
یافته ها: بر اساس نتایج حاصل از پرسشنامه میزان رضایت کاربران، امتیاز مربوط به میزان رضایتمندی کلی کاربران از نرم‌افزار طراحی‌شده، ۷/۷۱ از ۹ امتیاز ممکن بود. امتیازات به‌دست‌آمده به ترتیب ۷/۵۸ برای کارکرد نرم‌افزار، ۷/۳۷ برای ویژگی‌های صفحه‌نمایش و رابط کاربری، ۷/۷۵ برای اصطلاحات و اطلاعات نرم‌افزار، ۸/۱۱ برای یادگیری و ۷/۷۴ برای قابلیت‌های کلی سیستم بود. همچنین خروجی یافته‌های نرم‌افزارهای اکسل و SPSS با خروجی نرم‌افزار طراحی‌شده مطابقت داشت که نشان‌دهنده قابلیت اطمینان خروجی نرم‌افزار بود.
نتیجه گیری: نرم‌افزاری که در این مطالعه ساخته و معرفی گردید. با تسهیل در فرآیند ارزیابی عملکرد سیستم مجوز از طریق انجام تجزیه‌وتحلیل‌های نظام‌مند دقیق و صحیح و درعین‌حال انعطاف‌پذیر و همچنین ارائه انواع گزارش در ساختارهای از پیش تعریف‌شده، می‌تواند به‌عنوان یک ابزار مناسب جهت ارزیابی عملکرد سیستم مجوز کار در صنایع فرآیندی مانند پالایشگاه‌های نفت و پتروشیمی و سایر صنایع مشابه مورداستفاده قرار گیرد.
زهرا اعلائی، روح اله قاسمی، محمدرضا پورمند، علی کریمی، انسیه ماسوریان، فریده گلبابایی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: تولوئن از رایجترین نوع ترکیبات آلی فرار است که سمی بوده و سبب آسیب کبد و کلیه می شود. این ترکیب در بسیاری از صنایع شیمیایی به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. از این رو حذف تولوئن از جریان هوای خروجی صنایع دارای اهمیت است. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، بررسی مقایسه ای نقش کربن فعال دست نخورده و تثبیت شده با باکتری سودوموناس پوتیدا و همچنین بررسی عملکرد سیستم بیوفیلتراسیون باکتری سودوموناس پوتیدا تثبیت شده بر کربن فعال به منظور جذب و تجزیه تولوئن از جریان هوا در یک سیستم بیوفیلتراسیون و احیا کربن فعال است.
روش کار: ابتدا به منظور رشد باکتری، پیش کشت به مدت ۲۴ ساعت بر روی انکوباتور شیکردار با سرعت ۱۵۰rpm در دمای ۳۰ درجه سانتی گراد قرار گرفت و سپس باکتری ها بر روی کربن فعال قرار داده شدند و عمل تثبیت صورت گرفت. در ادامه ۲ ستون با کربن فعال دست نخورده و کربن فعال تثبیت شده با باکتری پر شد. کارایی هر کدام از سیستم ها با حجم بستر، گذر حجمی گاز و تراکم های مختلف از آلاینده در دو سیکل مورد بررسی قرار گرفت. سیکل اول به منظور بررسی میزان کارایی دو سیستم در حذف تولوئن و سیکل دوم به منظور بررسی احیای کربن فعال بعد از خاموشی سیستم صورت گرفت. به منظور بدست آوردن مقدار جذب تولوئن در سیستم بیوفیلتراسیون، تراکم های مختلفی از تولوئن ساخته و به سیستم وارد شد. با نمونه برداری از ورودی و خروجی ستون ها و تزریق نمونه ها به دستگاه گاز کروماتوگرافی مقدار کارایی حذف تولوئن در شرایط مختلف مطالعه بدست آمد.   
یافته ها: نتایج تست های آماری نشان داد که افزایش حجم بستر و کاهش گذر حجمی گاز کارایی حذف تولوئن را به طور چشمگیری افزایش می دهد. نتایج عملکرد بیوفیلتر نشان داد که حداکثر کارایی کربن فعال دست نخورده و تثبیت شده در سیکل اول به ترتیب معادل %۹۵ و %۸۹ در مدت زمان ۱۴ ساعت بود. کربن فعال تثبیت شده در سیکل دوم توانایی جذب تولوئن را با کارایی %۸۱ داشته در حالی که کربن فعال دست نخورده به مراتب کارایی خیلی کمتری از خود نشان داد و این مقدار تقریبا %۲۸ بود. همچنین با توجه به معنی داری در اختلاف میانگین کارایی ها می توان بهترین عملکرد سیستم را در جریان هوای ۱ لیتر بر دقیقه، تراکم ورودی ۴۵ پی پی ام و حجم بستر ۲۶۰ میلی لیتر مشاهده نمود.
نتیجه گیری: کارایی حذف تولوئن در کربن فعال دست نخورده در سیکل اول بالاتر از کربن فعال تثبیت شده بود اما در سیکل دوم کارایی حذف کربن فعال تثبیت شده به مراتب بالاتر از کربن فعال دست نخورده بود. که می توان نتیجه گرفت، کربن فعال تثبیت شده توسط باکتری های موجود احیا شده و این عمل طول عمر و ظرفیت کربن فعال را افزایش می دهد.

رجبعلی حکم آبادی، محسن مهدی نیا، ویدا رضایی هاچه سو، علی کریمی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: خواب یکی از مهم‌ترین نیازهای فیزیولوژیک در چرخۀ شبانه‌روزی و بخش مهمی از کیفیت زندگی بشمار می‌رود.  اختلالات خواب، یکی از معمول‌ترین مشکلات سلامتی در جمعیت‌های کاری است که می‌تواند بر عملکرد فیزیکی، ذهنی و توانایی انجام کار افراد تأثیر بگذارد. لذا هدف از این مطالعه بررسی ارتباط اختلالات خواب با شاخص توانایی انجام کار در کارگران شاغل در کارگاه‌های ساختمانی می‌باشد.
روش کار: این مطالعه، توصیفی–تحلیلی و از نوع مقطعی می‌باشد که نمونه‌ها به تعداد ۲۲۰ نفر به روش نمونه‌گیری تصادفی و از بین کارگران و پرسنل پروژه‌های ساختمانی انتخاب شده‌اند. ابزارهای گردآوری اطلاعات در این مطالعه شامل پرسشنامه کیفیت خواب، پرسشنامه شدت بی‌خوابی و پرسشنامه شاخص توانایی انجام کار می‌باشد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه ۱۹ و با توجه به اهداف تعیین شده با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و آزمون‌های تحلیلی شامل آزمون تی زوجی، همبستگی پیرسون، کروسکال-والیس، رگرسیون خطی چندگانه و رگرسیون لجستیک مورد آنالیز قرار گرفتند.  
یافته ها: میانگین سنی، شاخص توده بدنی، ساعت کار و سابقه کاری افراد به ترتیب برابر ۸,۵ ± ۳۴.۲ سال، ۲.۷۸ ± ۵۵.۵۸، ۱.۲۵ ± ۱۰.۵ ساعت و ۶.۵ ± ۱۲.۷ سال محاسبه گردید. میانگین شاخص شدت بی‌خوابی افراد، شاخص کیفیت خواب پترزبورگ و شاخص توانایی انجام کار افراد به ترتیب برابر ۵.۳۵ ± ۶.۶، ۲.۴۳ ± ۴.۹۵ و ۵.۱۳ ± ۴۲.۵ محاسبه گردید. ارتباط بین توانایی انجام کار با اختلالات خواب کاملاً معنادار بود. متغیرهای وضعیت تأهل، نوع استخدام و استعمال دخانیات مستقل از متغیرهای شدت بی‌خوابی و کیفیت خواب، اثر معناداری بر شاخص توانایی انجام کار داشتند، به‌طوری‌که مقدار R۲ متغیرهای مذکور به ترتیب ۰,۲۴۶ و ۰.۲۴۲ از تغییرات شاخص توانایی انجام کار محاسبه گردید.
نتیجه گیری: هر گونه اختلال در خواب و استراحت می‌تواند باعث کیفیت نامناسب خواب شده که می‌تواند توانایی انجام کار شاغلین را به شدت کاهش دهد؛ بنابراین پیشنهاد می‌شود به‌منظور افزایش شاخص توانایی انجام کار و درنتیجه افزایش کارایی یک سازمان به برنامه‌های خواب-استراحت شاغلین توجه ویژه‌ای گردد.

لیلا امیدی، حسین کریمی، سعید موسوی، غلامرضا مرادی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: جو ایمنی پتانسیل تأثیر بر عملکرد ایمنی شاغلین در صنایع پرمخاطره را دارد. تاب‌آوری نیز به‌عنوان یک مفهوم درحال‌توسعه، توانایی تأثیر بر بهبود مستمر عملکرد ایمنی را دارد. هدف از مطالعه حاضر، تعیین تأثیر تاب‌آوری به‌عنوان یک فاکتور سازمانی بر عملکرد ایمنی (رفتار ایمن) کارکنان در یک صنعت تولید فولاد است. انتظار می‌رود که جو ایمنی در رابطه میان تاب‌آوری و عملکرد ایمنی نقش میانجی گر داشته باشد.
روش کار: این مطالعه در سال ۱۳۹۹ در یک صنعت تولید فولاد انجام شد. جهت سنجش متغیرهای موردمطالعه، پرسشنامه‌ای حاوی سه بخش سنجش تاب‌آوری، سنجش جو ایمنی و سنجش عملکرد ایمنی در میان ۲۵۰ نفر از شاغلین توزیع گردید. پرسشنامه تاب‌آوری حاوی ۱۹ آیتم بود که تاب‌آوری سازمان را در ۶ بعد سنجش می‌نمود. جهت سنجش عملکرد ایمنی از دو بعد انطباق با ایمنی و مشارکت در ایمنی استفاده گردید و جهت سنجش جو ایمنی از پرسشنامه‌ای حاوی ۱۹ آیتم در ۴ بعد شامل ارتباطات ایمنی، درک ایمنی سرپرست، درک ایمنی همکاران و فشار کاری استفاده شد.  
یافته ها: نتایج سنجش برازش مدل ارتباطی با استفاده از مدل معادلات ساختاری نشان داد که تأثیر تاب‌آوری سازمانی بر جو ایمنی (۰/۰۵=P و ۰/۲۳=β) و همچنین تأثیر جو ایمنی بر عملکرد ایمنی (۰/۰۱=P و ۰/۴۳=β) معنی‌دار بود. بعلاوه، اثر غیرمستقیم تاب‌آوری سازمانی بر عملکرد ایمنی از طریق جو ایمنی ۰/۶۶ گزارش گردید؛ بنابراین، بر اساس نتایج، جو ایمنی دارای نقش میانجی‌گری در رابطه میان تاب‌آوری سازمانی و عملکرد ایمنی است.
نتیجه گیری: ارتقاء تاب‌آوری سازمانی و جو ایمنی سبب ارتقاء عملکرد ایمن شاغلین می‌شود. تاب‌آوری سازمانی و ابعاد سازنده آن مانند فرهنگ گزارش دهی، یادگیری و آگاهی سبب بهبود هر دو بعد سازنده عملکرد ایمنی (انطباق با ایمنی و مشارکت در ایمنی) می‌گردد.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb