۲۱ نتیجه برای کاظمی
زینب کاظمی، عادل مظلومی، جبرائیل نسل سراجی، مصطفی حسینی، صدیقه باریده،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: ازجمله مشاغل پرمسوولیت در صنعت ریلی، شغل لکوموتیورانی است. لکوموتیوران نیازمند عملکردهای شناختی متعددی از قبیل توجه مستمر، شناسایی اشیاء، حافظه، برنامه ریزی و تصمیم گیری می باشد. سطوح بالای خستگی ازجمله علل ایجاد حوادث توسط لکوموتیورانان است. عوامل متعددی بر افزایش خستگی لکوموتیورانان اثرگذار می باشد که بارکاری از مهم ترین این فاکتورها است. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی بارکاری لکوموتیورانان قطارهای مسافری و اثر آن بر خستگی این افراد می باشد.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی می باشد که در میان ۱۰۰ نفر از لکوموتیورانان نیروی کشش راه آهن که با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند، صورت گرفت. به منظور ارزیابی وضعیت بارکاری و خستگی لکوموتیورانان به ترتیب از پرسشنامه NASA-TLX و مقیاس خستگی Samn-Perelli استفاده گردید. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از تست های Paired t-test و Spearman صورت گرفت.
یافته ها: نتایج بهدست آمده نشان داد که لکوموتیورانان، دو بعد تلاش و کوشش و بارذهنی خود را به ترتیب با میانگین های ۲۲/۷۴ و ۳۱/۷۳ بهعنوان مهم ترین ابعاد بارکاری ارزیابی کرده اند. بین بارکاری و میزان خستگی قبل از حرکت و نیم ساعت قبل از رسیدن به مقصد (مربوط به مسیر رفت) ارتباط معنی داری بهدست نیامد (۰۵/۰
سید امیر رضا نگهبان، سید محمد علی موسویون، علیرضا ابراهیمی حریری، مهدی ملاکاظمیها، مهدی جلالی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: در کشور ایران حدود ۹۰٪ از کل کارگاهها را واحدهای کوچک زیر ۱۰ نفر کارگر تشکیل میدهد که بیش از ۸۰٪ شاغلین را شامل میشود. یکی از عوامل زیان آوری که افراد شاغل در این کارگاه ها به طور جدی با آن مواجه میباشند صدای بالاتر از حد مجاز است. هدف از انجام این مطالعه بررسی همبستگی نتایج حاصل از برآورد روش غربالگری با اندازه گیری صدا در کارگاه های کوچک زیر ۵ نفر کارگر می باشد.
.
روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی و در ۵۱ کارگاه زیر ۵ نفر در شهرستان ورامین انجام پذیرفت. ابتدا غربالگری صدا توسط فرم غربالگری انجام شد. در مرحله بعد اندازه گیری صدا به صورت روش شبکه ای منظم و توسط دستگاه صداسنج مدل TES-۱۳۵۸ درکلیه این کارگاه ها انجام پذیرفت. در نهایت داده ها توسط نرم افزار spss و با استفاده از آزمونهای کای اسکوئر (x۲) و رگرسیون خطی ساده آنالیز گردید.
.
یافته ها: میانگین (انحراف معیار) متوسط تراز فشار صوت در ۵۱ کارگاه (۴,۵) dBA ۵/۸۶ و میانگین نمره حاصل از فرم غربالگری (۹/۴)۲/۶۴ برآورد گردید. طبق این مقادیر، نتایج حاصل از اندازه گیری دستگاهی نشان داد که صدای (۶۶.۶٪)۳۴ کارگاه بیش از حد مجاز و صدای (۳۳.۳۳٪) ۱۷ کارگاه در زیر حد مجاز قرار داشت. نتایج بهدست آمده از فرمهای غربالگری نشان میدهد که (۹۲.۱۶٪) ۴۷ کارگاه در سطح قابل قبول و (۷.۸۴٪) ۴ کارگاه در سطح غیر قابل قبول قرار دارد. نتایج حاصل از آزمون کای اسکوئر، عدم وجود ارتباط میان این دو روش را بر مبنای مرز میان حدود مجاز و غیر مجاز نشان داد (p=۰.۲۸۸). همچنین با توجه به آزمون رگرسیون خطی ساده میزان R۲ برابر با ۳۵۷/۰ بهدست آمد.
.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که انطباق لازم در نتایج این دو روش وجود نداشته و پیشنهاد میگردد در پارامترهای مورد استفاده در فرم غربالگری صدا برای کارگاه های کوچک زیر ۵ نفر شاغل، تغییرات مناسب صورت پذیرد.
فریده گل بابایی، عادل آذر، مهرناز گنجی کاظمیان،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: بهداشت هوا یک مساله مهم زیست محیطی است که طی سالیان اخیر به دلیل استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته جهت تامین رفاه مادی و نسبی انسان ها، به مخاطره افتاده است. استفاده از سیستم&thinspهای کنترل آلودگی و روش&thinspهای تصفیه کننده، از شیوه&thinspهای عمومی کنترل آلودگی محیط زیست به شمار می&thinspروند. از آن جا که روشهای کنترل مختلف و متعددی با مزایا و محدودیت های متفاوت به منظور کاهش انتشارات آلودگی هوا به کار می روند، لذا هدف از تحقیق حاضر، طراحی یک مدل تصمیم گیری چند شاخصه فازی برای انتخاب مناسب ترین تجهیزات جهت کنترل آلودگی هوا در شرکت سیمان شرق مشهد می باشد.
.
روش کار: پس از شناسایی صنعت مورد نظر و فرآیند تولید، به کمک روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی تمامی عوامل موثر بر فرآیند تصمیم گیری مشتمل بر عوامل محیطی، عوامل مهندسی و عوامل اقتصادی در نظر گرفته شدند. اوزان اهمیت این معیارها محاسبه و سپس اولویت گزینه های مدل نیز به کمک این روش، تعیین گردیدند.
.
یافته ها: از میان معیارهای اصلی مدل، معیار اقتصادی با وزن ۰,۵۵۵ به عنوان مهمترین معیار تاثیر گذار بر انتخاب نوع تجهیزات کنترل آلودگی هوا مشخص شد. معیارهای محیطی و مهندسی نیز به ترتیب با اوزان ۰.۲۸۶ و ۰.۱۵۹ اولویت های بعدی را به دست آوردند. اوزان نهایی تکنولوژیهای الکتروفیلتر، بگ هاوس و فیلتر هیبریدی در واحد آسیاب سیمان به ترتیب ۰.۲۵۶، ۰.۴۱۵ و ۰.۳۲۹ و در واحد آسیاب مواد و کوره به ترتیب ۰.۲۹۱، ۰.۳۷۴ و ۰.۳۳۴ محاسبه گردید.
.
نتیجه گیری: بدر نهایت مدل ارایه شده که بر پایه روش تحلیل سلسله مراتبی فازی قرار دارد، نشان میدهد که روش مناسب جهت فیلتر کردن گرد و غبار در منابع اصلی انتشار آلودگی در شرکت سیمان شرق، روش بگ هاوس خواهد بود.
فریده گلبابایی، عادل مظلومی، سمیه محمودخانی، زینب کاظمی، مصطفی حسینی، مرضیه عباسی نیا، سمیه فرهنگ دهقان،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: کار در محیطهای گرم و شرایط جوی نامناسب، بهعنوان یکی از متداولترین مشکلات بهداشت شغلی میتواند به بیماریهای ناشی از گرما و حتی در مواردی به مرگ منجر شود. استرس گرمایی فرآیند شناختی دخیل در تصمیم گیری و تبدیل وظایف ساده به پیچیده را مختل مینماید. لذا هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی توجه انتخابی و زمان واکنش کارگران ریخته گری یک شرکتخودروسازی و بررسی اثر استرس گرمایی بر پارامترهای مذکور می باشد.
.
روش کار: در این مطالعه کوهورت گذشته نگر ۷۰ نفر از کارگران شاغل در یک صنعت گرم در دو گروه مواجه و غیر مواجه مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک برای هر فرد تکمیل و میزان صدا و روشنایی محیط کار به عنوان عوامل مخدوش کننده احتمالی سنجش شد. سپس جهت بررسی اثر گرما بر توجه انتخابی و زمان واکنش از افراد قبل و در حین انجام کار آزمونهای استروپ ۱، ۲، و ۳ گرفته شد. جهت بررسی شرایط محیطی نیز شاخص WBGT در سه ارتفاع پا، کمر و سر اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
.
یافته ها: نتایج سنجش WBGT نشان داد که میانگین شاخص WBGT در گروه مواجه C° ۳۳ و در گروه غیر مواجه C° ۷/۱۶ بود. همچنین طبق یافته های حاصل از آزمون استروپ، بین طول آزمون، زمان واکنش و تعداد خطا در آزمونهای استروپ ۱ و ۲ با گرما رابطه معناداری وجود ندارد (۰۵/۰> Pvalue) ولی متغیرهای مذکور در آزمون استروپ ۳ با گرما رابطه مستقیم و معناداری دارند (۰۰۰۱/۰< Pvalue). بهعلاوه، شاخصهای طول آزمون، زمان واکنش و تعداد خطا در آزمون استروپ ۳ در گروه مواجه (گروه مواجه با گرما) بهصورت معناداری از گروه غیر مواجه بالاتر بود.
.
نتیجه گیری: نتایج مطالعهی حاضر نشان داد که استرس گرمایی موجب افزایش زمان واکنش و کاهش توجه انتخابی در افراد میشود. بنابراین میتوان گرما را به عنوان یک عامل استرسی در محیطهای کاری گرم، معرفی کرده و ضروری است در خصوص طراحی مشاغل و فعالیت هایی که مستلزم توجه انتخابی و یا زمان واکنش می باشند عامل گرما را مدنظر قرار داد.
محمد سعید پورسلیمان، وحید کاظمی مقدم، میلاد درخشان جزری،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: حوادث مرتبط با کار ممکن است موجب خسارت به انسان، محیط زیست و همچنین اتلاف زمان و هزینه گردد. بهمنظور کاهش حوادث، سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست ایجاد گردید. در این مطالعه تاثیر استقرار این سیستم مدیریتی بر کاهش حوادث و پیامدهای حاصل از آن و شاخصهای عملکردی ایمنی در شرکت پتروشیمی کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفت.
.
روش کار: در این مطالعه، سوابق حوادث با استفاده از فرم گزارش حادثه ۳۰۱ OSHA در طول ۴ سال جمع آوری شد. سپس میانگین سالیانه حوادث و پیامدهای آن و شاخصهای عملکرد ایمنی محاسبه و گزارش گردید. سپس تاثیر استقرار این سیستم بر حوادث و پیامدهای آن و شاخصهای عملکرد ایمنی، در ۲ سال قبل و ۲ سال بعد از استقرار سیستم با استفاده از تحلیلهای آماری بررسی گردید.
.
یافته ها: نتایج نشان داد که استقرار این سیستم ارتباط معناداری با متغیرهای ضریب شدت و تکرار حادثه، ضریب شدت حادثه، روزهای تلف شده، حوادث جزیی و حوادث کل داشته است (Pv<۰,۰۵) و مقدار این متغیرها بعد از استقرار سیستم کاهش یافته اند. اما استقرار این سیستم تاثیری بر شاخصهای ضریب تکرار حادثه و حوادث ناتوان کننده نداشته است (Pv>۰.۰۵).
.
نتیجه گیری: استقرار سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست در کل چرخه فرآیند شرکت پتروشیمی کرمانشاه، موجب کاهش حوادث و پیامدهای حاصل از آن و اکثر شاخصهای عملکرد ایمنی شده است و بهطور کلی وضعیت ایمنی بهبود قابل ملاحظه ای داشته است.
عادل مظلومی، زینب کاظمی، رامین مهرداد، مهرداد حلمی کهنه شهری، مهران پورحسین،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: کیفیت زندگی کاری شکل جدیدی از رضایت شغلی است که احساسات فرد درباره تمامی جنبههای کاری خود را شامل میشود. هدف از مطالعه حاضر تعیین ویژگیهای سایکومتریک نسخه فارسی پرسشنامه WRQoL-۲ برای استفاده در جامعه پرستاران میباشد.
روش کار: در مطالعه حاضر، از روش ترجمه معکوس بهمنظور تأیید ثبات زبانشناسی پرسشنامه استفاده میشود. سپس، مطالعه مقطعی در میان ۲۷۰ نفر از پرستاران یکی از بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آزمون-بازآزمون و اعتبار ساختاری آن با استفاده از آزمون تحلیل عاملی بررسی شد. بهعلاوه، اعتبار افتراقی این پرسشنامه از مقایسه میانگین نمرات کیفیت زندگی کاری در دو گروه از پرستاران راضی از درآمد و ناراضی از درآمد خود به دست آمد.
یافته ها: در خصوص پایایی، ملاحظه گردید که ضریب تکرارپذیری برای تمامی ابعاد پرسشنامه WRQoL-۲ در سطح قابلقبولی میباشد. طبق تحلیل عاملی مؤلفههای مربوط به پرسشنامه در مطالعه حاضر ۶ مؤلفه کیفیت زندگی کاری شناسایی گردید که در مقایسه با نسخه اصلی پرسشنامه برخی سؤالات در گروههای متفاوتی قرار گرفتند. در خصوص روایی افتراقی، در مورد تمامی مؤلفهها، بهجز مؤلفه استرس در کار، مقدار P-value کمتر از ۵۰/۰ به دست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به سطح قابلقبول روایی و پایایی بهدستآمده برای پرسشنامه WRQoL-۲، استفاده از این پرسشنامه باری ارزیابی کیفیت زندگی کاری پرستاران در بیمارستانها پیشنهاد میگردد.
طالب عسکری پور، غلامعباس شیرالی، رسول یار احمدی، الهه کاظمی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: خسارت های سنگین انسانی و اقتصادی ناشی از حریق، ضرورت برخورد علمی با حریق های صنعتی بزرگ، سرمایه گذاری جهت توسعه تکنولوژی حفاظت در برابر حریق و تعیین موثرترین تکنیک ها جهت محدود کردن خسارات را نمایان می سازد. این مطالعه با هدف بررسی میزان تأثیر روش های حفاظت فعال و غیر فعال، بر کاهش سطح ریسک حریق در اتاق کنترل یک نیروگاه حرارتی انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه، در فاز اول، با استفاده از روش مهندسی ارزیابی ریسک حریق، سطح ریسک حریق برای ساختمان و محتویات، ساکنین و فعالیت ها محاسبه شد. در فاز دوم، از بین ۳۶ زیر فاکتور مؤثر در سطح ریسک، اصلاح سه زیر فاکتور از اقدامات حفاظت غیر فعال و دو زیر فاکتور از اقدامات حفاظت فعال در کاهش سطح ریسک حریق ساکنین مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که سطح ریسک حریق ساکنین (۶۴/۲۰) بالاتر از حد قابل قبول می باشد. اصلاح سه زیر فاکتور بار ثابت حریق، شماره ی طبقه، تغییر ابعاد و مساحت اتاق کنترل تا ۴۰ درصد و نصب سیستم اطفاء حریق خودکار و آموزش استفاده از تجهیزات اطفاء حریق و تخلیه اضطراری تا ۳۳ درصد در کاهش سطح ریسک حریق موثر می باشد.
نتیجه گیری: روش های حفاظت فعال و غیر فعال، با وجود تاثیر در کاهش سطح ریسک، به صورت جداگانه قادر به تأمین سطح ایمنی قابل قبول در برابر حریق نمی باشند. بنابراین استفاده توام این روش ها جهت حفاظت از ساختمان ها، افراد و پیش گیری از ایجاد وقفه در فعالیت سیستم، ضروری می باشد.
رشید حیدری مقدم، مجید معتمدزاده، رضا کاظمی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر سرعت چرخش شیفت های شبانه بر الگوی ترشح ملاتونین و خواب آلودگی در اپراتورهای اتاق کنترل صنایع پتروشیمی بود.
روش کار: ۶۰ نفر از اپراتورهای اتاق کنترل صنایع پتروشیمی با دو الگوی متفاوت از منظر سرعت چرخش شامل(۷ شب و ۳ شب)برای مطالعه انتخاب شدند. ملاتونین از بزاق افراد نمونه برداری شد و خواب آلودگی و کیفت خواب با شاخص ذهنی خواب آلودگیKSS سنجیده شد. آنالیز داده ها بوسیله spss۱۸ و از آزمونهای Chi square و t test و مدل GLM استفاده شد.
یافته ها: مقادیر ملاتونین و تغیرات کلی آن در طول شیفت در دو الگوی مورد بررسی متفاوت بود(۰۵/۰>P). شاخص خواب آلودگی فقط در ساعت۳:۰۰ در هر دو الگوی مورد بررسی تفاوت معنی دار نشان داد و اثر متقابل نور و کافئین بر تغیرات ملاتونین و خواب آلودگی معنی دار نبود(۰۵/۰>P). همچنین بین روند تغییرات ملاتونین و خواب آلودگی در دو الگوی مورد بررسی تفاوت معنی داری مشاده گردید(۰۵/۰>P).
نتیجه گیری: انتخاب چرخش های آهسته تر در برنامه های نوبت کاری برای افراد شاغل در مکانهای حساس مانند اتاق های کنترل با توجه به اهمیت هوشیاری و عملکرد در پیشگیری از خطاهای انسانی مناسبتر می باشد.
عادل مظلومی، زینب کاظمی، سعید عابدزاده، عباس رحیمی فروشانی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: کارکنان صنعت خودروسازی بدلیل مواجهه مستقیم با طیف وسیعی از مشکلات ارگونومیک ناشی از وجود تجهیزات و ماشین آلات مختلف در معرض شیوع بالای اختلالات اسکلتی عضلانی بویژه کمردرد می باشند. ازاینرو، مطالعه حاضر با هدف طراحی و ساخت یک دستگاه پرتابل جهت ارزیابی متغیرهای کینماتیکی کمر و مقایسه این حرکات در میان شاغلین کمردردی و غیرکمردردی در خطوط مونتاژ یکی از صنایع خودروسازی انجام شد.
روش کار: در پژوهش حاضر، پس از آنالیز شغلی به روش TTA، با بهره گیری از روش مشاهده ای مستقیم OWAS، پوسچرهای کاری کارگران مورد ارزیابی قرار گرفت و ایستگاه های کاری با سطح ریسک بالا شناسایی شدند. همچنین همزمان، با استفاده از پرسشنامه اسکلتی عضلانی هلندی (DMQ) و مقیاس درجه بندی دیداری (VAS) شیوع و شدت کمردرد مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، پس از طراحی و ساخت دستگاه پرتابل، مطالعه میدانی با استفاده از دستگاه طراحی شده بر روی ۱۶ آزمودنی جهت ارزیابی متغیرهای کینماتیکی کمر بر روی دو گروه از کارگران دارای کمردرد و بدون کمردرد انجام شد.
یافته ها: نتایج حاصل از روش OWAS نشان داد که ۲/۶۱ درصد از تمامی پوسچرهای کاری مورد بررسی دارای سطح ریسک بالا با اولویت اقدام اصلاحی ۳ و ۴ بودند. بطور متوسط، ۱/۸۶ درصد از شرکت کنندگان طی ۱۲ ماه گذشته تجربه کمردرد را گزارش نمودند. علاوه بر این، میانگین (انحراف معیار) شدت درد (دامنه نمره ۰-۱۰۰) ۹۵/۵۷ (۴۶/۱۵) بدست آمد. درخصوص مقایسه متغیرهای کینماتیکی در دو گروه کمردردی و غیرکمردردی یافته ها نشان داد که تمامی حرکات خمش جلو، خمش جانبی، خمش عقب، و دامنه پیچش تنه (درجه) و مدت زمان حرکات (ثانیه) در افراد غیرکمردردی بیشتر از افراد کمردردی می باشد؛ هرچند که ازلحاظ آماری تنها دامنه خمش جلو (درجه) در افراد غیرکمردردی (میانگین و انحراف معیار: ۲۹/۶۴ و ۴۱/۸) بطور معنی داری بیشتر از افراد کمردردی (میانگین و انحراف معیار: ۹۷/۵۸ و ۳۴/۱۱) بود (۰۵/۰> P-value).
نتیجه گیری: با توجه به قابلیت ابزار در بررسی کینماتیک تنه، و همچنین سبک بودن و عدم تداخل دستگاه با وظیفه کارگر می توان از آن به عنوان ابزاری مناسب در مطالعات ارگونومی در حیطه کمردرد استفاده کرد. بعلاوه، مقایسه نتایج بدست آمده از این دستگاه با دستگاه شیب سنج مؤید صحت نتایج بدست آمده از این ابزار می باشد.
مقداد کاظمی، ویدا رضایی هاچه سو، رجبعلی حکم آبادی، سیدجمال الدین شاه طاهری،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: آماده سازی نمونه ها، یکی از مهم ترین مراحل لازم برای تعیین مقدار آنالیت ها در فرآیند تجزیه و تحلیل نمونه های بیولوژیکی در ارزیابی مواجهه با سموم است. این فرآیند باعث افزایش میزان خلوص نمونه، استخراج و غنی سازی آنالیت ها و درصورت لزوم، اصلاح نمونه احتمالی برای تطبیق آن با نیازهای دستگاه های تجزیه می شود. مطالعه حاضر بصورت ساختار یافته، به مرور مطالعات انجام گرفته در زمینه تدوین و توسعه روش های آماده سازی نمونه های بیولوژیکی انسانی پرداخته است.
روش کار: در این مطالعه مروری ساختار یافته، کلیه مقالاتی که بین سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹ در زمینه توسعه و تدوین روش های آماده سازی نمونه، به منظور آنالیز مقادیر جزئی فلزات سنگین در نمونه های بیولوژیکی شغلی، به زبان انگلیسی چاپ شده بودند وارد مطالعه شدند. برای جستجوی مقالات، با تمرکز بر روی روش های فیزیکو-شیمیایی آماده سازی نمونه و از ترکیب کلیدواژه های Mesh و غیرMesh ، بدون اعمال محدودیت در نوع مطالعه، در پایگاه داده های Pubmed، Web of science، Scopus و Embase استفاده شد. لازم به ذکر است که تنها مطالعاتی که مربوط به نمونه های بیولوژیکی انسانی و مرتبط با شغل بودند مورد بررسی قرار گرفتند و وارد مطالعه شدند.
یافته ها: با توجه به نتایج مطالعه، پس از بررسی کلید واژه ها در پایگاه های داده ای، تعداد ۲۹۶۴ مقاله جمع آوری شد. پس از حذف مقالات تکراری و بررسی مقالات با توجه به عنوان و چکیده آن ها، تعداد ۵۹ مقاله باقی ماند که متن کامل آن ها به دقت مورد مطالعه قرار گرفت و از این تعداد تنها ۸ مقاله با توجه به معیارهای مطالعه، وارد مرور سیستماتیک شدند. ۵ مورد از ۸ مقاله مورد مطالعه (۵/۶۲%)، اختصاص به توسعه و تدوین روش های آماده سازی نمونه جهت استخراج فلز جیوه از نمونه های بیولوژیکی داشت. درحالی که مهمترین و بیشترین نمونه بیولوژیکی مورد استفاده در بین مطالعات مورد نظر، نمونه ادرار (در ۷۵% مطالعات) بود. براساس نتایج، روش استخراج فاز جامد (SPE)که در ۵/۳۷% از مطالعات به کار رفته بود به عنوان پرکاربردترین روش در بین روش های آماده سازی نمونه در این مطالعه معرفی شد.
نتیجه گیری: به طور کلی با تدوین و توسعه روش های مختلف آماده سازی نمونه و همچنین اختصاصی کردن این روش ها برای فلزات مختلف، می توان ضمن کاهش قابل ملاحظه هزینه ها و زمان استخراج، باعث افزایش کارایی و ساده سازی مراحل آماده سازی و تشخیص نمونه ها شد.
عادل مظلومی، رامین مهرداد، زینب کاظمی، زهرا واحدی، لیلا حاجی زاده،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: اختلالات اسکلتی-عضلانی (MSDs) در محیط کاری به دلیل شیوع و هزینه های بالا دارای اهمیت زیادی بوده و ازجمله مشکلات اصلی مرتبط با کار می باشند. این نوع اختلالات دارای ماهیت چندعلتی می باشند. در این میان، نقش فاکتورهای شغلی بر ایجاد MSDs حائز اهمیت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی-عضلانی مرتبط با کار در جمعیت شاغل در کشور ایران طی سال های ۲۰۰۰تا ۲۰۱۵ صورت پذیرفت.
روش کار: بمنظور جمع آوری داده ها، مقالات چاپ شده در ژورنال ها و ارائه شده در همایش ها مورد استناد قرار گرفت. بمنظور یافتن مستندات، پایگاه های معتبر انگلیسی زبان (Google Scholar، Scopus، PubMed) و فارسی زبان (Magiran، SID، IranMedex، Irandoc) مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از کلمات جستجو (اختلالات اسکلتی-عضلانی، ناراحتی اسکلتی-عضلانی، درد اسکلتی-عضلانی، ارگونومی، ناراحتی بدنی، ریسک فاکتور، ریسک فاکتورهای ارگونومیک، شیوع، پرسشنامه نوردیک، ناتوانی، عوامل ارگونومیک) چکیده مقالات استخراج شدند. سپس، متن کامل مقالات مرتبط تهیه و مورد بررسی جزئی تر قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین درصد شیوع ناراحتی برای ناحیه کمر برای شاغلین صنعت، اداری، خدمات، و کشاورزی دارای بیشترین درصد بود. در بخش صنایع دستی و آموزشی، بیشترین درصد شیوع مربوط به ناحیه گردن بدست آمد (۷/۶۶ %). یافته ها نشان داد که رایج ترین تکنیک ارزیابی اختلالات اسکلتی-عضلانی، پرسشنامه نوردیک (NMQ) (۷۶ درصد) و درخصوص روش شناسایی ریسک فاکتور نیز تکنیک REBA (۹/۱۳ درصد) می باشند. تمامی ریسک فاکتورهای گزارش شده در مطالعات مورد بررسی استخراج و در یازده گروه شامل بیومکانیکی، طراحی محیط کار، ابزار و تجهیزات، محیطی، جنبه های زمانی طراحی شغل، محتوای شغل، جنبه های سازمانی، مسائل اقتصادی و مالی، جنبه های اجتماعی، مشخصه های فردی، و آموزش طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: بررسی مطالعات انجام شده مؤید نقش ریسک فاکتورهای متعدد مربوط به ابعاد مختلف سیستم کاری در ایجاد اختلالات اسکلتی-عضلانی می باشد. لذا درخصوص کاهش اختلالات اسکلتی-عضلانی، می بایست مدیران با آگاهی از نتایج این پژوهش در جهت کاهش نیازهای فیزیکی، فشارهای روانشناختی و افزایش سطح آگاهی متمرکز شوند.
طالب عسکری پور، مجید معتمد زاده، رستم گلمحمدی، محمد بابامیری، مریم فرهادیان، حامد آقائی، محمدابراهیم غفاری، الهه کاظمی، مهدی سماواتی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: شواهد تجربی اخیر تائید کرده است که روشنایی علاوه بر تسهیل دید، میتواند بر عملکردهای فیزیولوژیکی و عصبی-رفتاری انسان تأثیر بگذارد که بهعنوان اثرات غیر تصویری روشنایی شناخته میشوند. این مطالعه، باهدف بررسی اثرات غیر تصویری شدت روشنایی و دمای رنگبر سطح هوشیاری و عملکرد شناختی انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه ۲۲ شرکتکننده در مواجهه با روشنایی شامل روشنایی خیلی کم (>۵ لوکس-کنترل) و وضعیتهای روشنایی با دمای رنگ ۴۰۰۰، ۸۰۰۰ و ۱۲۰۰۰ کلوین درشدت روشنایی ۳۰۰ و ۵۰۰ لوکس قرار گرفتند. ضمن استفاده از یک رویکرد چند معیاره، دادههایی شامل قدرت سیگنالهای مغزی (آلفا، الفا-تتا، بتا و تتا)، شاخصهای خوابآلودگی و خلقوخوی و آزمونهای شناختی برای سنجش توجه پایدار، هوشیاری روانی – حرکتی، حافظه کاری و ظرفیت مهاری، جمعآوری گردید.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که وضعیتهای روشنایی ۵۰۰ لوکس در دمای رنگ ۸۰۰۰ و ۱۲۰۰۰ کلوین، قدرت سیگنالهای مغزی نرمالایز شده آلفا، آلفا-تتا، شاخص خوابآلودگی و میانگین زمان پاسخ در آزمونهای شناختی سنجش هوشیاری روانی- حرکتی (PVT)، توجه پایدار (CPT) و ظرفیت مهاری (GO/NO-GO) را بهصورت معنی داری، در مقایسه با وضعیت روشنایی خیلی کم (کنترل) کاهش دادهاند. شرکتکنندگان وضعیت خلقوخوی بهتری در وضعیت روشنایی ۸۰۰۰ کلوین در مقایسه با سایر وضعیتهای روشنایی گزارش کردهاند. همچنین در مقادیر اندازهگیری شده متغیرهای موردبررسی، درشدت روشنایی ۳۰۰ و ۵۰۰ لوکس، تفاوت معنی داری مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: استفاده از مداخلات روشنایی میتواند بهعنوان یک راهکار کمکی، برای بهبود سطح هوشیاری و عملکرد باهدف ارتقاء سطح سلامت عمومی و ایمنی، افزایش کارایی و بهرهوری استفاده شود.
منیره خادم، الهام کاظمی راد، محمدرضا منظم اسماعیل پور، مریم میرزائی حتکنی، سجاد مظفری، امیر عباسی گرمارودی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: یکی از مهمترین عوارض مواجهه با نویزها، تغییرات الگوی بیان ژنهای سیستم شنوایی میباشد. آسیبهای برگشتناپذیر گوش داخلی نظیر NIHL در اثر آسیب بافتی و تغییرات بیان ژنهای سیستم شنوایی ایجاد میگردد. تغییرات الگوی بیان ژن GJB۲، باعث بروز ناشنوایی اتوزومال در لوکوس های مختلف میشود. هدف از انجام این مطالعه، بررسی میزان بیان ژن GJB۲ در بافت حلزون گوش مواجهه یافته با صدای سفید است.
روش کار: در این مطالعه تجربی، ۱۰ سر رت ویستار به دو گروه مواجهه و یک گروه کنترل تقسیمبندی شدند. دو گروه آزمایش در معرض مواجهه با صدای سفید یکنواخت (حدود فرکانسی ۲۰۰۰۰-۱۰۰ هرتز و مقدار تراز فشار صوت ۱۲۰-۱۱۸ دسیبل) قرار گرفتند. جهت مطالعات بافتشناسی و بیان ژن، پس از بافتبرداری از حلزون گوش، به ترتیب آزمایشات بافتشناسی، استخراج RNA، سنتز cDNA و آنالیز qRT-PCR انجام گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان بیان نسبی ژن GJB۲ در گروه مواجهه W۱ و گروهW۲ به ترتیب ۰/۰۲ و ۰/۱۲ برابر نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری یافته بود (p-value<۰,۰۵). از طرفی نتایج مطالعۀ بافتشناسی نشان داد که بافت حلزون در گروه مواجهه W۱ آسیب بیشتری نسبت به W۲ دیده بود.
نتیجه گیری: کاهش معنادار این سطح از میزان بیان نسبی ژن GJB۲ و آسیب بازگشتناپذیر گانگلیون عصب شنوایی و غشای رایسنر، سبب تغییرات الگوی بیان این ژن در بافت حلزون گوش و تقویت بروز نقص شنوایی غیر سندرمی حسی-عصبی میگردد.
وحید کاظمیزاده، ناصر بهپور،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: محرومیت از خواب یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد فیزیولوژیکی ورزشکاران بوده و شواهد آزمایشگاهی نیز ارتباط بین محرومیت از خواب و افت عملکرد بدنی ورزشکاران را محتمل دانستهاند. هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر محرومیت از خواب بر پاسخهای فیزیولوژیک عینی و ذهنی دانشجویان ورزشکار میباشد.
روش کار: پژوهش بهصورت تجربی میباشد. تعداد ۲۰ دانشجوی پسر رشته علوم ورزشی بهصورت داوطلب انتخاب و با شیوه انتخاب تصادفی ساده در طرح درونگروهی با موازنه متقابل در دو موقعیت موردبررسی قرار گرفتند. شرکتکنندگان در دو موقعیت ۱) پس از ۱۲ ساعت ناشتایی و ۸ ساعت خواب کافی و ۲) بعد از ۱۲ ساعت ناشتایی و ۳۰ ساعت بیخوابی کامل در محل خوابگاه دانشجویی با شرایط کنترلشده موردبررسی قرار گرفتند. اندازهگیری متغیرهای فیزیولوژیکی شامل فشارخون، ضربان قلب، لاکتات خون، مقیاس ذهنی درک فشار، VO۲max و حرارت بدن با ابزارهای تخصصی موردبررسی قرار گرفت. تغییرات در متغیر وابسته ناشی از مداخله با آزمون تی وابسته در سطح معناداری ۰/۰۵>p و با استفاده از نرمافزار SPSS ۲۲ آنالیز شد.
یافته ها: پاسخهای فیزیولوژیکی لاکتات خون (۰/۰۰۲=p)، ضربان قلب (۰/۰۱=p)، مقیاس ذهنی درک فشار (۰/۰۰۲=p)، زمان رسیدن به خستگی (۰/۰۰۱=p)، فشارخون (۰/۰۱=p) و حرارت بدن (۰/۰۰۲=p)، متعاقب محرومیت از خواب به یک فعالیت واماندهساز در پسآزمون نسبت به پیشآزمون، افزایش و اکسیژن بیشینه مصرفی (۰/۰۰۱=p)، کاهش معنادار داشته است که این تفاوت ازنظر آماری نیز معنیدار میباشد. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که محرومیت از خواب موجب تغییر معناداری در پاسخهای فیزیولوژیک عینی و ذهنی دانشجویان ورزشکار می شود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، مشخص گردید ۳۰ ساعت محرومیت از خواب سبب تغییرات معناداری پاسخهای فیزیولوژیک عینی و ذهنی دانشجویان ورزشکار گردید. در یک نتیجهگیری کلی، یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که از محرومیت از خواب باید بهعنوان یکی از عوامل محدودکننده بالقوه عملکرد فیزیولوژیکی یاد کرد.
لیلا حاجیزاده، زهرا واحدی، زینب کاظمی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: کاربردپذیری به معنای سودمندی، بهرهوری و رضایت کاربر از یک محصول میباشد. بهموازات رشد جمعیت سالمندان، نیاز به تولید محصولات متناسب با این گروه سنی نیز افزایش یافته است. از پرکاربردترین محصولات دنیای مدرن میتوان به گوشیهای همراه هوشمند اشاره نمود. پرسشنامه سودمندی، رضایت و سهولت استفاده (USE)، ابزاری دقیق، سریع و آسان جهت ارزیابی کاربردپذیری میباشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین روایی و پایایی پرسشنامه USE جهت کاربری گوشیهای هوشمند در گروه سالمندان انجام پذیرفت.
روش کار: پرسشنامه USE در سال ۲۰۰۱ توسط Lund با هدف بررسی چهار بعد کاربردپذیری شامل سودمندی، رضایتمندی، راحتی در استفاده و راحتی در یادگیری در قالب ۳۰ آیتم و با استفاده از مقیاس لیکرت هفتدرجهای طراحی گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه از نظرات ۹ نفر متخصص در حوزههای مرتبط استفاده شد. سپس شاخص روایی محتوا و ضریب نسبی روایی محتوا بر اساس فرمول محاسبه گردید. برای بررسی پایایی، پرسشنامه در بین ۵۰ نفر از سالمندان در دسترس که واجد شرایط بودند توزیع گردید. سپس، سازگاری درونی چهار بعد پرسشنامه توسط ضریب آلفای کرون باخ و سنجش تکرارپذیری پرسشنامه از طریق روش آزمون- بازآزمون بررسی شد. درنهایت، برای تعیین حساسیت، ویژگی و نقطه برش پرسشنامه از منحنی ویژگی عملی گیرنده (ROC) استفاده شد.
یافته ها: طبق نظر متخصصین، همه سؤالات از لحاظ شاخص روایی محتوا امتیاز بالای ۰/۷۸ را کسب نمودند، اما از لحاظ ضریب نسبی روایی محتوا چهار مورد از آیتمها امتیازی کمتر از ۷۸/۰ داشته و از پرسشنامه حذف شدند. همچنین طبق نتایج حاصل از سنجش پایایی، هر دو امتیاز همبستگی درونی و تکرارپذیری مقادیر قابل قبولی را کسب کردند. ضریب آلفای کرون باخ برای بعد سودمندی، ۰/۷۷۱؛ بعد رضایتمندی، ۰/۸۶۲؛ بعد راحتی در استفاده، ۰/۷۵۶ و راحتی در یادگیری، ۰/۷۹۸ به دست آمد. در منحنی ROC، نقطه برش با حساسیت و ویژگی، به ترتیب، ۹۷/۸ و ۷۵ درصد، ۴/۸۸ به دست آمد و سطح زیر منحنی در این نقطه برش، ۸۱ درصد بود.
نتیجه گیری: مقایسه یک محصول با معیارهای استاندارد جهت تعیین سطح کاربردپذیری آن محصول ضروری میباشد. نسخه فارسی پرسشنامه USE ابزاری قابلاعتماد جهت سنجش کاربردپذیری با مقادیر روایی و پایایی قابلقبول میباشد و میتوان از این پرسشنامه در مطالعات آتی در حوزه کاربردپذیری گوشیهای همراه استفاده نمود.
مقداد کاظمی، صبا کلانتری، علیرضا عباسی، عباس رحیمی فروشانی، حسین مولوی، امیرحسین منتظمی، فریده گلبابایی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: در سالهای اخیر ساخت مدیاهای تصفیهکننده هوا و بهویژه فیلترهای نانوالیافی با استفاده از مواد پلیمری و روش الکتروریسی در بحث کنترل آلودگی هوا بسیار موردتوجه قرار گرفته است. تولید مدیایی با کارایی بالا و افت فشار پایین موضوعی مهم در بحث فیلتراسیون هوا میباشد که مطالعات اخیر یافتههای خوبی را در این خصوص در بسترهای نانوالیافی ارائه کرده است. مطالعه حاضر با هدف امکانسنجی ساخت مدیایی از جنس پلیاتیلن ترفتالات (PET) الکتروریسی شده جهت ربایش ذرات زیرمیکرونی و میکرونی از جریان هوا انجام گرفته است.
روش کار: بهمنظور تعیین شرایط بهینه دستگاهی در ساخت مدیای PET، ابتدا طی یک مطالعه پایلوت درصدهای مختلف وزنی از محلول پلیمری PET در مخلوطی از تری فلورو استیک اسید (TFA) و دیکلرومتان (DCM) (۷۰:۳۰) تهیه و نیز پارامترهای مختلف دستگاهی الکتروریسی محلول (دو پمپ مدل ESDP۳۰) موردبررسی و آنالیز قرار گرفت و تحت شرایط بهینه مذکور، فرآیند الکتروریسی انجام شد. بهمنظور بررسی خصوصیات سطحی و مورفولوژیک مدیاهای نانوالیافی تولیدشده در شرایط بهینه، از SEM و برای ارزیابی میزان افت فشار و کارایی به دام اندازی ذرات، از دستگاه تست کارایی و افت فشار ماسک و مدیا استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافتههای مطالعه، شرایط بهینه الکتروریسی محلول پلیمری PET در غلظت ۲۰% وزنی به دست آمد. بر اساس نتایج، میانگین قطر نانوالیاف در مدیاهای تولیدی در شرایط بهینه، ۱۶۳±۶۰۰ نانومتر به دست آمد که دارای افت فشار ۵,۵±۲۶.۳۳ پاسکال، کارایی ۱.۶۷±۹۷.۴۲ درصد برای ذرات زیر میکرون و ۰.۲۱±۹۹.۸۵ درصد برای ذرات میکرونی و مقدار فاکتور کیفیت برابر با ۰.۱۷۴۰ بود.
نتیجه گیری: مدیاهای تولیدشده، توانایی ربایش و حذف ذرات از جریان هوا را برای ذرات زیر میکرونی در گستره ۹۹-۹۶ درصد و برای ذرات میکرونی در گستره ۱۰۰-۹۹ درصد و میانگین افت فشار ۵,۵±۲۶.۳۳ پاسکال دارا هستند.
زینب کاظمی، عادل مظلومی، نوید ارجمند، زانیار کریمی، احمدرضا کیهانی، محمدصادق قاسمی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: با توجه به شیوع بالای کمردرد در وظایف حمل دستی بار و ارتباط شناختهشده ی آن با بارهای ستون مهرهای و همچنین نادیده گرفتن اثر خستگی عضلانی و مکانیسمهای انطباقی بدن برای سازگار شدن با خستگی، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثر وظیفه ی باربرداری تکراری بر سطح خستگی عضلات تنه و کینماتیک ستون مهرهای و بار در دست انجام شده است.
روش کار: از ۱۸ آزمودنی مرد، خواسته شد تا یک جعبه را در وضعیت متقارن با فرکانس ۱۰ بار در دقیقه تا زمان رسیدن به حداکثر خستگی از زمین بلند کرده و بر روی سطحی در ارتفاع کمر قرار دهند. اطلاعات حرکتی و ثبت همزمان سطح فعالیت عضلات، به ترتیب با استفاده از سیستم آنالیز حرکت اپتیکال و دستگاه الکترومایوگرافی انجام شد. شاخصهای میانگین زاویه و سرعت زاویهای، بهعنوان متغیرهای کینماتیکی تنه و شاخصهای میانگین جابهجایی عمودی، سرعت جابهجایی عمودی و فاصله ی افقی بار تا مهره ی L۵/S۱، بهعنوان متغیرهای کینماتیکی بار مورد استفاده قرار گرفت. جهت کمیسازی خستگی عضلات، از شاخص فرکانس میانه استفاده شد. با توجه به متفاوت بودن تعداد سیکلهای باربرداری آزمودنیها، تعداد کل سیکلهای هر فرد به ۵ بلوک مساوی تقسیم و آنالیزها به تفکیک هر بلوک انجام شد.
یافته ها: اثر معنیدار زمان بر زاویه ی تنه (۰/۰۰۴=p) و جابهجایی عمودی بار (۰/۰۰۱>p) را نشان می دهد. آنالیزها، مؤید اثر معنیدار زمان بر شاخص فرکانس میانه ی عضلات ارکتور اسپاینی راست (۰/۰۱۶=p) و چپ (۰/۰۱۴=p)، مولتی فیدوس راست (۰/۰۲۱=p) و چپ (۰/۰۰۱>p)، لاتیسیموس درسی راست (۰/۰۰۱=p) و رکتوس ۱ابدومینوس چپ (۰/۰۳۹=p) است
نتیجه گیری: بهطور کلی، یافتهها مؤید تغییر در پارامترهای کینماتیکی همراه با کاهش محتوای فرکانسی سیگنالهای الکترومایوگرافی، بهعنوان شاخصهای سیستم اعصاب مرکزی در کنترل رفتار باربرداری، تحت شرایط دینامیک تکراری است. درک دقیق انطباقات سیستم اعصاب مرکزی، میتواند در مداخلاتی همچون طراحی ایستگاه کاری، طراحی اگزواسکلتون و یا آموزش کارگران جهت مدیریت اختلالات اسکلتی عضلانی، کاربرد داشته باشد.
علیرضا شقاقی، زینب کاظمی، علی شریف نژاد، احسان گروسی، مریم محمدعلیزاده، سیدحسین مهدوی، محمدصادق قاسمی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: در طیف گستردهای از مشاغل، کاربران در طول وظایف شغلی خود، مستلزم نشستنهای طولانیمدت هستند. نشستن طولانیمدت، با خستگی همراه است که منجر به تغییراتی همچون تغییرات کینماتیکی، نوسانات اندام فوقانی و تغییرات سطح فعالیت عضلانی میگردد که این موارد نیز میتوانند بارهای وارد بر ستون مهرهای را افزایش دهند. علیرغم اهمیت موضوع از جنبه ی گستردگی کارهای نشسته ی طولانیمدت و عوارضی که به دنبال دارد، مطالعات محدودی در این حوزه صورت گرفته است؛ بنابراین، هدف از مطالعهی حاضر، بررسی روند تغییرات سطح فعالیت و خستگی عضلات بالاتنه در وظایف نشستن طولانیمدت است.
روش کار: در این مطالعه، از ۲۰ آزمودنی (۱۰ مرد و ۱۰ زن) که از جامعه ی دانشجویان و با حداقل ۵ سال سابقهی کار با رایانه و در بازهی سنی ۲۰ تا ۳۰ سال انتخاب شدند، درخواست شد تا سه نوع وظیفه ی کار با کامپیوتر را بهصورت تصادفی به مدت ۹۰ دقیقه (هر وظیفه ۳۰ دقیقه) انجام دهند. شاخصهای مورد بررسی در این مطالعه، ناراحتی درک شده و خستگی عضلانی است. بهمنظور ارزیابی ناراحتی درکشده، از پرسشنامهی Visual Analogue Scale (VAS) و بهمنظور ارزیابی خستگی عضلانی، از دستگاه الکترومایوگرافی و از شاخصهای RMS و MPF استفاده گردید. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از نرمافزار متلب و SPSS استفاده شده است.
یافته ها: با توجه به نتایج بهدستآمده، مشخص شد که میزان ناراحتی درکشده در اندامهای بدن در طی انجام وظایف نشسته، بهصورت معناداری افزایش پیدا میکند. زمان، دارای اثر معنیداری از لحاظ آماری بر سطح فعالیت عضلانی عضلات تراپزیوس فوقانی راست UTR))، ارکتور اسپاینی گردنی راست (ESCR) و ارکتور اسپاینی سینهای راست (ESTR) است (۰/۰۵>p). همچنین جنسیت، بر روند تغییرات سطح فعالیت عضلات UTL و ESCR دارای اثر معنیداری است. بهعلاوه، یافتهها، مؤید اثر تعاملی زمان و جنسیت بر سطح فعالیت عضله ی ESTR است. زمان نیز اثرات معنیداری از لحاظ آماری بر شاخص فرکانس میانه ی (MPF) عضلات UTR، ESCR، ESCL، ESTL و ESLL دارد.
نتیجه گیری: یافتههای بهدستآمده، نشان میدهد که با گذشت زمان، علاوه بر افزایش ناراحتی، سطح فعالیت عضلات نواحی گردنی و توراسیک افزایش یافته و همچنین خستگی عضلات این نواحی طی بلوکهای زمانی وظیفهی نشستن، افزایش مییابد.
مریم محمدعلیزاده، زینب کاظمی، احسان گروسی، احمدرضا کیهانی، علیرضا شقاقی، محمدصادق قاسمی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: پوسچرهای نشسته طولانی از جمله ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی-عضلانی در محیطهای شغلی میباشند که منجر به افزایش ناراحتیهای اسکلتی-عضلانی در نواحی مختلف بدن میشوند. این ناراحتیها میتوانند اثر منفی بر سلامت افراد گذاشته و هزینههای زیادی را در غالب غیبتهای کاری، ناتوانیهای زودرس و کاهش بهره وری به جوامع تحمیل کنند. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرینات کششی بر سطح ناراحتی و خستگی عضلات تنه در وظایف نشسته طولانی مدت میباشد.
روش کار: مطالعه تجربی حاضر بر روی ۲۰ شرکتکننده سالم زن و مرد در دو شرایط آزمون کنترل و مداخله انجام شد. در حالت کنترل، آزمودنیها بدون هیچگونه مداخلهای به انجام وظایف شناختی (تماشای ویدیو، تایپ متن، اصلاح اشتباهات متن و تست شناختی nback) پرداختند. در وضعیت دوم (مداخله) از آزمودنی خواسته شد تا مجدداً تمامی وظایف تعریف شده را انجام دهد. در این حالت آزمودنی قبل از هر وظیفه، تمرینات کششی مشخصی را انجام و سپس به سراغ اجرای وظیفه میرفت. بمنظور ارزیابی ناراحتی درک شده از پرسشنامۀ Visual Analogue Scale و بمنظور ارزیابی خستگی عضلانی از دستگاه الکترومایوگرافی و از شاخصهای RMS و MPF استفاده گردید.
یافته ها: میزان ناراحتی در ناحیه دستها و بازوها (۰۴/۰ = p) و قسمت تحتانی کمر (۰۳/۰ = p) در وظیفه تماشای ویدئو در حالت کنترل بیشتر از مداخله بدست آمد. درخصوص سطح فعالیت عضلانی، سطح فعالیت عضله ارکتور اسپاینی گردنی راست در وظیفۀ تماشای ویدئو در حالت کنترل کمتر از مداخلۀ ورزشی بود. در تست شناختی nback و وظیفه اصلاح متن میزان فعالیت الکتریکی عضلۀ ارکتور اسپاینی کمری راست در حالت کنترل بصورت معناداری نسبت به شرایط مداخله ورزشی بیشتر بود. بین شاخص خستگی عضله ارکتور اسپاینی گردنی چپ در وظیفه تماشای ویدئو، بین حالت کنترل و مداخله تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، خستگی عضلۀ ارکتور اسپاینی سینهای راست در وظیفه ویرایش متن در حالت کنترل بیشتر از مداخلۀ ورزشی بود؛ اما برای وظیفۀ nback در حالت مداخله میزان خستگی نسبت به کنترل، بیشتر بوده است.
نتیجهگیری: سطح ناراحتی درک شده در وظایف کار با کامپیوتر نشسته، در مداخله ورزشی به طور کلی کمتر از حالت کنترل میباشد. تمرینات کششی مورد استفاده در این پژوهش موجب بهبود سطح فعالیت عضلانی و کاهش میزان خستگی برخی عضلات تنه شد که البته تأثیر تمرینات به نوع وظیفه بستگی دارد. به طوریکه خستگی عضلات در دو وظیفه اصلاح متن و nback که ماهیت شناختی دارند بیش از سایر وظایف تحت تأثیر تمرینات کششی قرار گرفتند.
وحید کاظمی زاده، امیرعباس منظمی، فخرالدین صبا، اندرو جی مکاینچ،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مداخله تمرینات استقامتی (هوازی) بر سطوح نشانگرهای التهابی (IL-۶/ TNF-α) و برخی پارامترهای متابولیکی در رتهای نر مبتلا به کبد چرب غیرالکلی ناشی از رژیم غذایی پرچرب، به منظور بررسی امکانسنجی استفاده از تمرین ورزشی برای کاهش التهاب بود.
روش کار: در این راستا، تعداد ۴۴ سر رت نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه (I) رژیم غذایی استاندارد به تعداد ۲۲ سر رت و همچنین (II) تعداد ۲۲ سر رت در گروه رژیم غذایی پرچرب به همراه فروکتوزمایع (HFD+HF) با دسترسی آزاد قرار گرفتند. پس از ۱۷ هفته، دو رت در هر گروه قربانی شدند و بافت کبد برای مشاهده رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین گرفته شد. سپس، تعداد ۲۰ سر رت باقیمانده در گروه (I) به گروه کنترل (C)، گروه تمرین (T) و ۲۰ سر رت گروه (II) به گروه کبد چرب (FL) و گروه کبد چرب+ تمرین (FL+T)، (هر گروه شامل ۱۰ سر رت) تقسیم شدند. در مرحله بعد گروه های T، مداخله تمرین استقامتی هشت هفته ای را تکمیل کردند. سپس، سطوح IL-۶، TNF-α، گلوکز، انسولین، مقاومت و حساسیت به انسولین اندازه گیری شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در اثر یک رژیم غذایی پرچرب به همراه فروکتوز مایع در رتهای گروه HFD+HF، بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) با عوارضی مانند: افزایش معنی داری در سطوح IL-۶ و TNF-α، اختلال عملکرد کبدی و اختلال پارامترهای متابولیک، ایجاد می شود (۰۰۱/۰> p ). همچنین، تمرینات استقامتی با معکوس کردن روند بیماری اکثر این عوارض را بهبود میبخشد (۰۰۱/۰> p ).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر میتوان نتیجه گیری کرد که بهبود نشانگرهای التهابی، اختلال عملکرد کبدی و اختلال پارامترهای متابولیک از طریق انجام تمرینات استقامتی یکی از مکانیسمهای کلیدی ورزش در درمان بیماری کبد چرب غیرالکلی است، این امر میتواند اهمیت تمرینات استقامتی را در درمان بیماری کبد چرب غیرالکلی نشان دهد.