جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای ورمزیار

علی صفری واریانی، سکینه ورمزیار، فهیمه نوروزی، مرتضی امینی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: افزایش زاویه انحنای ستون مهره ها در ناحیه کم ر، زمینه ساز بسیاری از ناراحتی های اسکلتی- عضلانی است. از این رو انداز هگیری آسان، سریع و دقیق زاویه قوس کمر نقش مهمی در پیشگیری از این ناراحتی ها خواهد داشت. هدف مطالعه حاضر تعیین معاینه های بالینی، آسان سازی اندازه گیری انحنای قوس کمر و جلوگیری از تابش غیر ضروری اشعه به بدن افراد و طراحی و ساخت دستگاه قوس کمر می باشد. دستگاه طراحی شده در این مطالعه، خطرها و مشکل های روش های دیگر را نداشته و در مقایسه با شاخص استاندارد دلماکس از صحت قابل قبولی برخوردار است.
روش کار: در این مطالعه قوس کمر ۵۰ داوطلب مرد و زن با استفاده از دستگاه اندازه گیری قوس کمر ساخته شده بررسی و یافته ها با نتایج حاصل از اندازه گیری با استفاده از روش استاندارد دلماکس مقایسه شد.

یافته ها: قوس کمر طبیعی بر اساس شاخص دلماکس بین ۹۴ % - ۹۶ % و بر اساس دستگاه ساخته شده معادل ۴۰ تا ۶۰ درجه بود. ۷۸ % از افراد مورد بررسی دارای قوس کمر طبیعی، ۱۲% مبتلا به انحنای رو به عقب (کیفوزیس) و ۱۰% مبتلا به انحراف رو به جلو (لوردوزیس) بودند. حساسیت دستگاه در شناسایی افراد سالم ۱۰۰% ، افراد بیمار واقعی ۵۵/۶% و در مجموع صحت دستگاه ۸۴ ٪ بود.

نتیجه گیری: دستگاه طراحی شده در مقایسه با شاخص استاندارد دلماکس از صحت قابل قبولی برخوردار است.


پیام حیدری، سکینه ورمزیار، چیا حکیمی، ثنا شکری،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: با توجه به روند افزایش حمل و نقل جاده ای مواد  خطرناک، در صورت بروز حادثه، اولین گروه های حاضر در محل وقوع، گروه های امدادی (اورژانس، هلال احمر و آتش نشان) می باشند. لذا هدف مطالعه ی حاضر بررسی روایی و پایایی پرسش‌نامه ی سنجش میزان آگاهی کارکنان امدادی نسبت به علایم هشداردهنده ی نصب شده بر روی ماشین های سنگین جاده ای می باشد.

روش کار: در ابتدا پرسش‌نامه ی چهار گزینه ای به وسیله منابع علمی و برگه های اطلاعات ایمنی مواد طراحی شد. سپس به منظور بررسی میزان روایی پرسش‌نامه از نظر ۱۰ نفر از متخصصین و جهت بررسی پایایی پرسش‌نامه از روش آزمون – بازآزمون توسط ۲۰ نفر از گروه های امدادی در فواصل زمانی دو هفته ای استفاده شد. نقطه ی برش پرسش‌نامه نیز توسط منحنی ویژگی عملی گیرنده  (ROC) تعیین گردید.

یافته ها: میانگین سنی و سابقه کار شرکت کنندگان به ترتیب ۵۷/۲±۴۲/۳۲ و ۷۰/۲±۷۵/۷ سال به دست آمد. نتایج هم‌بستگی سؤالات آزمون با یک‌دیگر نشان داد که آلفای کرونباخ به دست آمده ۷۰۸/۰ می باشد و ثبات و پایایی نمره های آزمون در طول زمان نیز نشان داد که هم‌بستگی بین سوالات در سری اول دوم در سطح معناداری قابل قبول است (۶۹۸/۰=r با ۰۱۲/۰ = P-value). بهترین مقدار نقطه ی برش پرسش‌نامه سنجش میزان آگاهی کارکنان امداد و نجات با حساسیت ۶۰ درصد و ویژگی ۵۰ درصد (یک منهای ویژگی برابر ۵۰ درصد)، ۵/۱۸ به دست آمد.

نتیجه گیری: پرسش‌نامه سنجش میزان آگاهی کارکنان امدادی نسبت به علایم هشداردهنده ی نصب شده بر روی ماشین های سنگین جاده ای از نظر روایی و پایایی مورد تایید و استفاده از آن در مطالعات آینده  از اعتماد و اعتبار کافی برخوردار است.


مجتبی جعفروند، پیام حیدری، سکینه ورمزیار،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: سیستم هماهنگ جهانی(GHS)، سیستمی برای برچسب گذاری مواد شیمیایی می باشد. لذا هدف مطالعه ی حاضر تاثیر مداخله ی آموزشی سریع بر میزان آگاهی دانشجویان نسبت به سیستم هماهنگ جهانی می باشد.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی و از نوع مقطعی بوده و در میان ۳۱۷ نفر از دانشجو یان دانش کده های بهداشت و پیراپزشکی دانش گاه علوم پزشکی قزوین که واحدهای عملی آزمایش گاهی دارند، در سال ۱۳۹۵ انجام شد. نمونه -گیری در جامعه مورد نظر به صورت تصادفی ساده انجام گرفت. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های ویژگی های دموگرافیک و برچسب گذاری سیستم جهانی استفاده شد. آموزش مداخله ای برای آشنایی با علایم مربوط به برچسب ایمنی مواد شیمیایی، نوع خطر مواد شیمیایی به صورت سریع و از طریق پاورپوینت به کار گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون های تی تست، آنالیز واریانس و تی زوجی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی ۱۸ انجام گرفت.   
یافته ها: دانشجویان علوم آزمایش گا هی با میانگین ۳۱/۴۸ % قبل از آموزش و  دانشجویان بهداشت حرفه ای با میانگین  ۴۴/۹۴ % پاسخ های درست بعد از آموزش، بیش ترین میزان آگاهی را نسبت به سیستم هماهنگ برچسپ گذاری جهانی(GHS)  به خود اختصاص دادند. یافته های این مطالعه نشان داد که آموزش دارای اثر معناداری بر روی آگاهی نسبت به سیستم برچسب گذاری جهانی (GHS) می باشد.
نتیجه گیری: مطالعه ی حاضر نشان داد که میزان آگاهی اولیه ی دانشجویان نسبت به سیستم هماهنگ جهانی پایین می باشد، لذا جهت پیش گیری از حوادث ناگوار در محیط های آزمایش گاهی، اجرای یک آموزش کوتاه مدت می تواند نقش به سزایی در بالا بردن آگاهی دانشجویان از خطرات مواد شیمیایی و کاهش رفتارهای ناایمن در هنگام کارهای آزمایش گاهی داشته باشد.
سیده فریماه نویدی، علی صفری واریانی، سکینه ورمزیار،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: اختلالات اسکلتی- عضلانی مرتبط با کار از مهمترین دلایل غیبت از کار، افزایش هزینه ها و آسیب های انسانی است که شیوع آن در کاربران کامپیوتر بسیار بالا می باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی ۸ هفته تمرینات حرکات اصلاحی بر کاهش شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی کاربران کامپیوتر شرکت گاز انجام شده است.
روش کار: این مطالعه ی تحلیلی-مقطعی در سال ۱۳۹۷ در بین ۱۰۱ نفر از کاربران کامپیوتر شرکت گاز شهر قزوین انجام شد. از این تعداد، ۱۴ نفر در برنامه مداخله آموزشی حرکات اصلاحی به مدت ۸ هفته (۱۶جلسه ۱ساعته و ۲ بار در هفته) شرکت نمودند. به منظور بررسی شیوع و شدت اختلالات اسکلتی- عضلانی از پرسشنامه های نوردیک و نقشه بدن استفاده گردید. نتایج با استفاده از آزمون-های کولموگروف-اسمیرنف، وی کرامر، مک نمار و ویل کاکسون در نرم افزار spss نسخه ۲۳ بررسی شدند.  
یافته ها: بیشترین اختلالات در بین کاربران کامپیوتر در طی یک هفته گذشته قبل از مداخله مربوط به نواحی شانه ها (۳/۶۴%)، کمر (۹/۴۲%) و گردن (۷/۳۵%) می باشند. شیوع اختلالات اسکلتی – عضلانی بوسیله حرکات ورزشی تقویت عضلات و انعطاف پذیری در نواحی گردن و شانه به ترتیب با اطمینان ۹۵ و ۹۹ درصد قبل و بعد از مداخله متفاوت و کاهش معناداری نشان داد. شیوع ناراحتی در ناحیه کمر بعد از مداخله به میزان ۸/۳۵% و در سایر نواحی نیز حداقل به میزان ۱/۷% کاهش یافته است.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که اجراء برنامه مداخله آموزشی حرکات اصلاحی توسط افراد متخصص علوم ورزشی می تواند باعث تقویت عضلات و در نتیجه اختلالات اسکلتی - عضلانی را ۳/۶۴-۱/۷% کاهش دهد.
فاطمه حیدری عبداللهی، علی صفری واریانی، محمد سلیمان آبادی، سکینه ورمزیار،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: از دست دادن تعادل به‌عنوان یک عامل محرک در حوادث سقوط از ارتفاع در حین کار ساخت‌وساز مشخص شده است. به نظر می‌رسد که ویژگی‌های آناتومیکی و مورفولوژیکی پا بر آمادگی حرکتی افراد ازجمله تعادل تأثیرگذار است. درنتیجه تحقیق حاضر با هدف پیش‌بینی درصد انحراف از نقطه تعادل استاتیک، بر اساس ابعاد آنتروپومتری کارگران ساختمانی انجام شد.
روش کار: این مطالعۀ توصیفی- تحلیلی در سال ۱۳۹۸ در بین ۱۱۴ نفر از کارگران ساختمانی شهر قزوین انجام شد. پس از تکمیل پرسشنامه دموگرافیک و تعیین معیار ورود، ابعاد آنتروپومتریک نظیر قد، وزن، طول پا، طول کف پا، سطح کف پا، عرض مچ پا،‌ عرض قدامی و خلفی کف پا،‌ عرض لگن،‌ محیط مچ پا و محیط ران برای هر آزمودنی اندازه‌گیری شدند. سپس تعادل استاتیک آزمودنی‌ها توسط دستگاه استابیلومتر در حالت ایستاده با چشم باز ارزیابی شد. نتایج با استفاده از آزمون‌های پیرسون، اسپیرمن،‌ تی‌تست مستقل، ‌U من‌ویتنی و رگرسیون خطی چندگانه در نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۵ بررسی شدند.  
یافته ها: ۸/۲۹% از کارگران ساختمانی ازنظر تعادل استاتیک در طبقه ضعیف و خیلی ضعیف قرار داشتند. سن و وزن افراد بر اساس آزمون پیرسون و اسپیرمن با درصد شاخص انحراف معیار، ارتباط معناداری را نشان دادند. بر اساس رگرسیون خطی چندگانه، سن،‌ وزن و سطح کف پا از عوامل پیش‌بینی کننده درصد انحراف از نقطه تعادل استاتیک کارگران ساختمانی می‌باشند.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در جامعه کارگران ساختمانی سالم با توده بدنی نرمال، اطلاعات دموگرافیک نظیر سن، پارامترهای آنتروپومتری وزن و سطح پا از عوامل تأثیرگذار بر تعادل استاتیک می‌باشند.
فائزه صراف، علی صفری واریانی، سکینه ورمزیار،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: میزان بروز شکایات اسکلتی-عضلانی به دلیل استفاده از کوله‌پشتی در بین دانشجویان افزایش یافته است. لذا هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین اطلاعات دموگرافیک و وزن کیف با شاخص ناتوانی گردن، زوایا و وضعیت سر و گردن در بین دانشجویان می‌باشد.
روش کار: این مطالعه توصیفی-تحلیلی و مقطعی در بین ۸۰ نفر از دانشجویان که بر اساس معیار ورود و به‌صورت تصادفی انتخاب شدند، انجام شد. از پرسشنامه‌های اطلاعات دموگرافیک و شاخص ناتوانی گردن (NDI) جهت جمع‌آوری داده‌ها استفاده شد. به‌منظور اندازه‌گیری وزن افراد و وزن کیف به ترتیب از ترازوی دیجیتال معمولی و قلاب‌دار استفاده شد. با استفاده از روش فتوگرامتری و نرم‌افزار کینوا، اندازه زوایای شیب سر و شیب گردن و میزان تغییر وضعیت سر به جلو تعیین گردید.  
یافته ها: %۶۵ از دانشجویان وزن کیف بیش‌تر از ۲ کیلوگرم را حمل می‌کنند. %۹۲,۵ از دانشجویان از شدت درد خفیف در ناحیه گردن برخوردار بودند. بین زاویه شیب سر با سن (۰.۲۷ - =r ) و زاویه شیب گردن با شاخص توده بدنی همبستگی منفی و معنی‌دار (۰.۳۷ - = r) و بین میزان تغییر وضعیت سر به جلو با وزن بدن همبستگی مثبت و معنی‌داری (۰.۲۴ = r) مشاهده شد. همچنین، زاویه شیب سر در بین دانشجویان دختر و پسر و در مقاطع تحصیلی مختلف تفاوت معنی‌داری داشت. شاخص ناتوانی گردن (۰.۲۳ = r) و زاویه شیب گردن (۰.۲۶ = r) نیز به‌طور معنی‌داری با افزایش وزن کیف افزایش یافت.
نتیجه گیری: بازنگری در وزن استاندارد کیف و رعایت نسبت وزن کیف به وزن بدن و تغییر در سبک زندگی می‌توانند نقش مهمی در بهبود زوایا و وضعیت سر و گردن و همچنین کاهش شاخص ناتوانی گردن داشته باشند.

حسن مهری دیز، محمد صادق قاسمی، حسن سعیدی، مهسا ورمزیار، احسان گروسی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: بلندکردن بار در پوسچر نامناسب یکی از دلایل بروز اختلالات اسکلتی-عضلانی ناحیه کمر می‌باشد. در این راستا محققان از شاخص‌های گوناگونی به‌ منظور تعیین ارتباط بین متغیرهای بیومکانیکی و ریسک بروز این اختلالات استفاده کرده‌اند. هدف این مطالعه تعیین ارتباط بین نیروی فشاری وارده به کف پا با نیروی فشاری وارده به ناحیه کمری (BCF) و شاخص بلندکردن بار (LI) در وظایف بلندکردن متقارن بار بود.
روش کار: در این مطالعه آزمایشگاهی از ۱۳ نفر مرد سالم با محدوده سنی بین ۲۵ تا ۳۵ سال خواسته شد تا به صورت متقارن وظایف بلندکردن بارهای ۷,۵ و ۱۵ کیلوگرمی را در ۱۵ پوسچر شامل ضریب ۳ فاصله افقی
(A-B-C)  از بدن و ۵ ارتفاع (۱-۵) انجام دهند. فشار وارده به کف پاها توسط ۱۶ عدد سنسور FSR متناسب با ۸ ناحیه آناتومیک از کف هر پا ثبت گردید. علاوه براین، نیروی وارده به دیسک‌های بین مهره‌ای و شاخص ریسک بلندکردن بار (LI) به ترتیب با روش یوتا و‌ معادله نایاش محاسبه شد. همچنین برای آنالیز آماری از نرم افزار SPSS (نسخه ۲۱) استفاده شد.
یافته‌ ها: با توجه به نتایج، زمانی که بار در نزدیکترین فاصله به بدن قرار داشت (A۱-A۵) بیشترین میزان فشار در ناحیه پاشنه و ناحیه متاتارس ۴ و ۵ پای چپ و راست ثبت شده بود. علاوه بر این، در بلندکردن بار ۱۵ کیلوگرمی در پوسچرهای A۲, B۱, B۲, C۱, C۲ و در بلندکردن بار ۷,۵ کیلوگرمی در پوسچر C۲، میانگین نیروی فشاری وارده به کمر بیشتر از ۷۰۰ پوند محاسبه گردید. در بلندکردن بار ۱۵ کیلوگرمی در پوسچرهای B۱, B۲, B۴, B۵, C۱-C۵ و در بلندکردن بار ۷.۵ کیلوگرمی در پوسچرهای C۱, C۲, C۴, C۵ میانگین LI بیشتر از ۱ بود. در بسیاری از پوسچرهای بلندکردن بارهای ۷.۵ و ۱۵ کیلوگرمی، همبستگی معنی‌داری بین نیروی فشاری وارده به کف پا با مقدار LI و UTAH مشاهده شد (p-value < ۰.۰۵). 
نتیجه‌ گیری: یافته‌های این مطالعه گواه بر وجود همبستگی معنادار بین توزیع فشار وارده به کف پا و پوسچرهای ایمن و ناایمن بلندکردن بار بود. بنابراین، می‌توان از نتایج حاصل از تحلیل توزیع فشارهای وارده به کف پا بعنوان یک پیش بینی کننده تمایز ایمن و ناایمن بودن بلندکردن بار استفاده کرد. علاوه بر این، یافته‌های این مطالعه با شناسایی سطوح ریسک بلندکردن بار در هر پوسچر، راه را برای تحقیقات آینده در مورد شناسایی و دسته بندی الگوهای فشاری ایمن و ناایمن کف پا برای ارائه مداخلات بهینه برای بلندکردن ایمن‌ بار هموار می‌کند.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb