زهرا هاشمی، محمدرضا منظم اسماعیل پور، نفیسه نصیرزاده، احسان فرورش، زهرا بیگ زاده، سمانه سالاری،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: در دو دهه اخیر، رشد سریع صنایع و شهرنشینی باعث به وجود آمدن مشکلات متعددی همچون آلودگی صوتی شده است. یکی از مهمترین روشهای حذف یا کاهش آلودگی صوتی استفاده از جاذبهای صوتی است. معمولاً جاذبهای صوتی متداول در محدوده فرکانسی پایین ناکارآمد بودهاند. برای بهبود خواص جذب در این فرکانسها می توان از ترکیبهای مختلفی بهرهگرفت. این مطالعه با هدف، بررسی رفتار جذب صوت پانل ترکیبی الیاف کنف و صفحات میکرو سوراخ دار انجام گرفت.
روش کار: بعد از صحت سنجی نتایج الیاف کنف با روش عددی المان محدود۱ ، از نرم افزار COMSOL ۵,۳a جهت مدل سازی جذب صوتی استفاده شد. پانل ترکیبی مورد مطالعه از ترکیب صفحه میکروسوراخ دار (MPP)، الیاف کنف و لایه هوا تشکیل شده بود. در این تحقیق به ترتیب چیدمانهای مختلف لایههای پشتی صفحه میکروسوراخدار، خصوصیات ساختاری MPP و ضخامت و عمق مختلف لایهها مورد بررسی قرار گرفت. در هر مرحله، ساختاری که بهترین مقدار ضریب جذب را کسب کرده باشد؛ برای مرحله بعدی انتخاب و ثابت در نظر گرفته شدند.
یافته ها: نتایج صحتسنجی نشان داد که روند مدل FEM با نتایج آزمایشگاهی (لوله امپدانس) منطبق است. همچنین چیدمان لایههای پشت MPP تأثیر مستقیمی بر عملکرد پانل ترکیبی داشته؛ بطوریکه با قرار دادن الیاف کنف در پشت MPP عملکرد بهتری در پیک فرکانسی حاصل شد. با وجود اینکه عمق محفظه پشت MPP تعیینکننده فرکانس رزونانسی است، اما در عمق یکسان، جنس و خصوصیات ماکروسکوپیک لایههای پشت MPP نقش مهمی در این زمینه داشته است. همچنین در ساختارهاییکه عمق بیشتری از لایه هوا نسبت به جاذب داشتند، در قطر (سوراخ) و عمق (محفظه) مشابه، ماکزیمم جذب حاصل شد.
نتیجه گیری: پانل ترکیبی مطابق ساختار A با قطر سوراخ mm ۰/۵ و درصد سوراخ شدگی ۲% میتواند عملکرد جذبی ضعیف محدوده باریک و پایین فرکانسی را به ترتیب با استفاده از الیاف کنف و MPP بهبود بخشد. به طور کلی با انتخاب مناسب پارامترهای ساختاری، میتوان در محدوده فرکانسی خاص، جذب مناسبی را بدست آورد. در این زمینه استفاده از روش برآورد عددی برای تعیین رفتار جذب صوتی یک ماده، میتواند با دقت بالایی جایگزین روشهای سخت و هزینه بر آزمایشگاهی شود.
مهدی محمدیان، نفیسه نصیرزاده، اکبر احمدی آسور، سپیده کیوانی، فاطمه فصیح رامندی، فریده گلبابایی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: در سال های اخیر مواجهه با نانو ذرات در محیط های شغلی به عنوان یک چالش شناخته شده، برای متخصصان بهداشت حرفه ای بوده است. در این زمینه استفاده از تجهیزات حفاظت فردی به عنوان راهکاری برای کاهش مواجهه شاغلان دانسته شده است. با توجه به اینکه مسیر استنشاقی و پوستی اصلی ترین مسیر مواجهه در محیط های کاری هستند، آگاهی از کارایی تجهیزات حفاظت تنفسی و پوستی اهمیت ویژه دارد. لذا این مطالعه با یک رویکر دامنه ای به بررسی کارایی تجهیزات حفاظت تنفسی و پوستی به منظور کنترل نانو ذرات موجود در محیط های کاری پرداخته است.
روش کار: این مطالعه در سال ۲۰۲۲ با رویکرد مرور دامنهای یا محدود انجام شد. چارچوب پنج مرحله ای Arksey و O’Malley به عنوان روش پژوهشی انتخاب گردید. به منظور دسترسی به داده ها، جست و جو در پایگاههای اطلاعات علمی PubMed, Google Scholar ,Science direct ,Web of Science, Scopus انجام گرفت. همچنین به منظور جمع آوری مطالعات از نرم افزار EndNote و برای تحلیل یافته ها از نرم افزار Microsoft Excel استفاده شد.
یافته ها: در جست و جوی اولیه ۱۰۱۴ مقاله شناسایی گردید، در نهایت ۳۸ مقاله برای بررسی کارایی تجهیزات حفاظت فردی وارد مطالعه شدند. ۲۵ مقاله در زمینه ماسکهای تنفسی، ۶ مقاله در رابطه با دستکشهای حفاظتی و ۷ مقاله دیگر لباسهای حفاظتی را به خود اختصاص دادند. کارایی تجهیزات حفاظت تنفسی با شاخص های مختلفی در مطالعات سنجیده شده است که مهمترین آنها شاخص نافذترین اندازه ذره یا s می باشد. برای تجهیزات حفاظت پوستی نیز استانداری جهت سنجش کارایی وجود نداشته و فقط در برخی از مطالعات بر پایه قابلیت نفوذ هوا در منسوج و یا از طریق سیستم شبیهسازی بسته پیشنهاد شده است.
نتیجه گیری: گرچه کارایی تجهیزات حفاظت فردی موجود، نتایج خوبی را برای کنترل نانوذرات نشان می دهد، با این حال سایز ذره یکی از پارامترهای مهم در تعیین کارایی بوده که بایستی با توجه به شرایط محیط کار مورد توجه قرار گیرد. از این رو پیشنهاد می شود مطالعات بیشتری برای بهبود کارایی آنها به کارگرفته شود، همچنین تست های استاندارد برای ارزیابی کارایی آنها توسعه داده شود.