۵ نتیجه برای مهری فر
حمیده پیرامی، زهرا زمانیان، فائزه عباسی بلوچخانه، یونس مهری فر، فاطمه کشی زاده،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: سندرم تونل کارپال به دنبال تحت فشار قرارگرفتن عصب مدیان در تونل کارپال مچ دست بروز می کند.عوامل شغلی مانند حرکات تکراری دست و انگشتان و انحراف مکرر مچ دست در ایجاد این سندرم تاثیر گذارند. کیفیت زندگی دربرگیرنده مفهوم چند بعدی از توانایی عمل کرد جسمی و روحی -روانی فرد می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع CTS و تاثیر آن بر کیفیت زندگی افراد تایپیست در تهران انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی -تحلیلی مقطعی در سال۱۳۹۶ روی ۳۶۳ تایپیست در ۵۰ موسسه تایپ در تهران انجام شد. اطلاعات با پرسش نامه ویژگی های دموگرافیک-شغلی، بوستون(BQ)، کیفیت زندگی(SF۳۶) و مقیاس بصری درد (VAS) جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS۲۲، آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) و هم بستگی پیرسون آنالیز شدند.
یافته ها: از ۳۶۳ نفر جمعیت مورد مطالعه، ۲۱۵ نفر زن(۲۳/۵۹%) و ۱۴۸ نفر مرد(۷۷/۴۰%) با میانگین سنی ۵۸/۱۲±۳۷ سال بودند. در بین کل تایپیست ها ۵۱ نفر (۰۵/۱۴%) درگیری دست یک طرفه و ۳۱۲ نفر (۹۵/۸۵%) درگیر دست دوطرفه گزارش کردند. نتایج شیوع علایم CTS در زنان را بیش تر از مردان نشان داد. مقدار ضریب هم بستگی پیرسون (۷۸۳/۰-۶۱۳/۰) هم بستگی متوسط تا قوی معناداری بین مقیاس های شدت علایم(SSS)، وضعیت عمل کردی(FSS) و مقیاس بصری درد(VAS) در تایپیست های مورد مطالعه نشان داد(۰۵/۰>p). هم چنین بین BMI ≥ ۲۵ Kg/m۲با SSS و FSS در تایپیست ها هم بستگی قوی و معناداری مشاهده شد. در این مطالعه علایم CTS تاثیرمنفی معناداری بر بعد جسمانی کیفیت زندگی تایپیست ها نشان داد اما بعد روانی کیفیت زندگی تحت تاثیر این علایم قرار نگرفته است.
نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای علایم CTS در تایپیست ها که مدت زمان زیادی با کامپیوتر کار می کنند و وجود رابطه معنادار بین علایم CTS و نمره کیفیت زندگی در این گروه شغلی، توجه بیش تر به این افراد، طراحی صحیح ابزار کار و انجام مطالعات بیش تر در این زمینه پیشنهاد می گردد.
یونس مهری فر، زهره محبیان، حمیده بیدل،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: استفاده از جوشکاری در سالهای اخیر روند افزایشی داشته و در همه کارگاه های کوچک و بزرگ برای تعمیر بخش های مختلف از آن استفاده می شود. فیوم ها و گازهای منتشر شده در حین جوشکاری اثرات بالقوه خطرناکی بر سلامت جوشکاران دارد. شناسایی و ارزیابی ریسک، یک روش مناسب برای متخصصین سلامت شغلی می باشد. هدف مطالعه حاضر تعیین میزان مواجهه شغلی با گازها و فیوم های فلزی و انجام آنالیز ریسک در سه نوع جوشکاری رایج در یک صنعت کشتی سازی می باشد.
روش کار: این مطالعه تحلیلی- مقطعی در یک صنعت کشتی سازی انجام گرفت. سه نوع جوشکاری شامل جوشکاری هایSMAW ، MIG و MAG مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه برداری از فیوم منگنز و کروم با روش۷۳۰۰ NIOSH و از روش۶۰۱۴ NIOSH برای نمونه برداری NO۲و برای گازهای COو O۳ با استفاده از وسایل قرائت مستقیم انجام گردید.جهت تعیین سطح ریسک مواجهه از روش ارزیابی ریسک نیمه کمی (SQCRA)استفاده شد. داده های گردآوری شده از سنجش مقدار آلاینده ها توسط نرم افزار SPSS ۲۱ و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی، آزمون آنالیز واریانس یک طرفه(ANOVA) نیز مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد بیشترین و کمترین غلظت مواجهه با گازها به ترتیب در فرآیندهای MIG و SMAWمشاهده گردید.همچنین بیشترین و کمترین غلظت مواجهه با فلزات به ترتیب در فرآیندهای SMAW و MIGمشاهده گردید. میانگین مواجهه کل با فلزات Mnو Cr به ترتیب برابر با ۴۰/۲و ۶۶/۳وmg/m۳ و گازهایO۳ ،NO۲، co به ترتیب برابر۰۹/۴۵ ، ۲۴/۴ و۳۱/۰ ppm می باشد. یافته های آنالیز ریسک نشان داد که در بین آلاینده های گازی O۳و NO۲ درکل فرآیندهای جوشکاری دارای سطح ریسک خیلی زیاد و و در بین آلاینده های فلزی، فلز Mn در جوشکاری MIG وSMAWدارای سطح ریسک زیاد و خیلی زیاد بودند.
نتیجه گیری: جوشکاران فرآیند MIG بر اساس نتایج نمونه برداری و همچنین آنالیز ریسک در وضعیت خطرناکتری نسبت انواع دیگر جوشکاری قرار دارند . روش آنالیز ریسک نیمه کمی(SCQRA) می تواند بعنوان یک ابزار تکمیلی در غربالگری مواجهات محیط کار بکار گرفته شود. بنابراین لازم است که پایش های دوره ای آلاینده های هوای محیط کار جوشکاران و ارزیابی ریسک این جوشکاران بطور منظم انجام گردد. همچنین توصیه میگردد که مطالعات بعدی با تعداد نمونه فیوم و گاز بیشتر و جوشکاری های متنوع تر انجام گیرد تا دقت و صحت نتایج مطالعات افزایش یابد.
یونس مهری فر، سلیمان رمضانی فر، سونا بیرامی، سارا طالب الحق، احسان رمضانی فر، پردیس امیری، مصطفی پویاکیان،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: سالیانه در سراسر جهان، هزینههای زیادی از تولید ناخالص ملی کشورها در پی وقوع حوادث شغلی اتلاف میشود. برآورد این هزینهها میتواند در راستای سرمایهگذاری بهینه و پایهگذاری سیاستهای مناسب در بسیاری از کشورهای دنیا ازجمله ایران حائز اهمیت باشد. لذا، این مطالعه با هدف بررسی مطالعات انجامشده درزمینۀ اقتصاد ایمنی و هزینهیابی حوادث در ایران از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱ انجام شده است.
روش کار: بهمنظور انجام این پژوهش مروری از پایگاههای داده معتبر «Web of Science»، «Embase»، «IranDoc»، «SID»، «Magiran»، «Google Scholar»، «PubMed» و «Scopus» استفاده گردید. مقالات در این پایگاههای داده با جستجوی کلیدواژههای فارسی همچون «حادثه»، «هزینه حوادث»، «حوادث شغلی»، «ایران» و معادل انگلیسی آنها شامل «Accidents»، «Accident Costs»، «Occupational Accident» و «Iran» در بازه زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱ جستجو و استخراج گردیدند.
یافته ها: از میان ۶۶ مقاله شناساییشده، ۱۹ مقاله بهعنوان مقالات نهایی انتخاب گردید که از این میان ۱۱ مطالعه در صنعت حملونقل و ۸ مطالعه در سایر صنایع اجرا شده بودند. در میان این مطالعات، ۹ مطالعه فقط به بررسی و بیان هزینههای کلی و ۶ مطالعه به تفکیک به بررسی و بیان هزینههای مستقیم، غیرمستقیم و کلی پرداخته بودند. ۴ مطالعه دیگر نیز به بررسی و بیان هزینههای ناشی از حوادث به صورتهای دیگر پرداخته بودند. گفتنی است که در ۳ مطالعه میزان هزینههای مستقیم بیشتر از هزینههای غیرمستقیم برآورد شده است. همچنین، بر اساس مطالعات میزان خسارت وارده به تولید ناخالص داخلی از ۰,۰۳ تا ۶.۴۶ درصد از تولید ناخالص ملی بود.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از مرور مطالعات نشان داد که حوادث شغلی سبب اتلاف بخش قابلتوجهی از تولید ناخالص ملی ایران میشود. لذا بهمنظور جلوگیری از اتلاف چنین هزینههای سنگینی توصیه میگردد تا مطالعات دیگری درزمینۀ ارتباط سرمایهگذاری در بخش ایمنی و کاهش هزینههای حوادث با توجه به گروهبندی مشاغل بهویژه در صنایع فرآیندی، خدماتی و تولیدی صورت بپذیرد.
یونس مهری فر، مجید عباسی، کاظم صمیمی، صابر مرادی حنیفی، مصطفی پویا کیان،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: شاخصهای عمومی زیادی برای بررسی عملکرد ایمنی در سازمانها ارائه شده است؛ لیکن این شاخصها به دلیل ماهیت کلینگر آنها، نمیتوانند همواره منعکسکننده ی جنبههای ویژه ی عملکرد سازمان درخصوص ایمنی باشند؛ به بیان دیگر، ماهیت فعالیتهای یک سازمان، ایجاب میکند که آن سازمان از شاخصهای مختص به خود برای انعکاس بهتر عملکرد ایمنی استفاده نماید. این مطالعه، با هدف تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد ایمنی به روش دلفی و سنجش آنها در شرکت توزیع نیروی برق استان البرز انجام شد.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی-پیمایشی، از نظرات خبرگان و کارشناسان ایمنی صنعت توزیع برق (n=۱۱) در قالب روش دلفی استفاده شد. نظرات، در چهار مرحله جمعآوری و شاخصهای کلیدی نهایی شناسایی شدند. سپس از این شاخصها برای ارزیابی عملکرد ایمنی شرکت توزیع برق البرز در طی یک دوره ی ۳ ماهه استفاده شد.
یافته ها: در این مطالعه، ۳۴ فعالیت ایمنی شناسایی و ثبت گردید. در مرحله ی اول روش دلفی، ۲۰ شاخص توسط گروه خبرگان پیشنهاد گردید. در مراحل دوم و سوم، به ترتیب ۴ و ۱ شاخص به دلیل عدم کسب امتیاز لازم حذف شدند. در مرحله ی چهارم، برای ۱۵ شاخص باقیمانده، نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVIAv) محاسبه شد. نتایج، نشان داد که میانگین امتیاز عملکرد سهماههی مناطق و ادارات توزیع برق استان البرز در سال ۱۳۹۵، از ۱۰۰ امتیاز شامل نظرآباد، ساوجبلاغ، مهرشهر، فردیس، غرب، شرق، طالقان و اشتهارد، به ترتیب ۷۸/۹، ۵۴/۷، ۷۸/۸، ۷۵/۹، ۷۵/۷، ۸۰/۸، ۶۱ و ۸۳/۵ بود.
نتیجه گیری: روش دلفی، تکنیکی مؤثر در شناسایی شاخصهای کلیدی عملکرد ایمنی است. شاخصهای کلیدی انتخابشده توسط خبرگان شرکتکننده در راندهای دلفی، جزو شاخصهای فعال (پیش از وقوع حادثه) بودند که عملکرد ایمنی واحدهای عملیاتی شرکت توزیع نیروی برق استان البرز را به شکل کارآمدتری منعکس میکنند. پیشنهاد میشود این شاخصها برای ارزیابی عملکرد ایمنی در سایر شرکتهای توزیع برق کشور مورد استفاده قرار گیرند.
پروین سپهر، موسی جباری، حسن صادقی نائینی، علی صالحی سهل آبادی، منصور ضیائی، وحید احمدی مشیران، مریم احمدیان، یونس مهری فر،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: هارنس ایمنی نقش مهمی در جلوگیری از سقوط از ارتفاع دارد. هدف این مطالعه شناسایی علل عدم استفاده از هارنس ایمنی کار در ارتفاع و بررسی میزان راحتی، رضایت و قابلیت استفاده هارنس های ایمنی با ابزار محقق ساخته در بین کارگران ساختمانی شهر تهران بود.
روش کار: بدین منظور مصاحبه نیمه ساختار یافته ای با کارگران ساختمانی به منظور تعیین عوامل موثر بر عدم استفاده از هارنس انجام گردیده و داده ها وارد نرم افزار۱۰ MAXQDA شد. سپس با توجه به نتایج حاصله که نشان دهنده نارضایتی کارگران از هارنس های موجود بود، میزان راحتی، رضایت و قابلیت استفاده از هارنس با استفاده از پرسشنامه SHUCAT تعیین شد.
یافته ها: علل عدم استفاده از هارنس ایمنی در ۴ گروه شامل عوامل مدیریتی، نگرشی، راحتی و طراحی هارنس و ۲۷ زیر گروه شناسایی شد. میانگین رضایت و راحتی افراد از هارنس های ایمنی ۲۵/۶±۸/۲۶ بود که نشان می دهد افراد در استفاده از هارنس های ایمنی احساس راحتی و رضایت ندارند. میانگین قابلیت استفاده از هارنس های ایمنی نیز
۶۰/۵ ±۷۰/۳۸ بود که نشان دهنده عدم کاربردپذیری هارنس میباشد.
نتیجه گیری: طراحی مناسب هارنس ایمنی می تواند باعث افزایش راحتی و رضایت کارگران از هارنس گردیده و نهایتاً باعث افزایش تمایل به استفاده از هارنس گردد. نظرات کاربران و متخصصین می تواند به رفع نقص های موجود در هارنس ها کمک نموده و منجر به طراحی محصولی بهتر گردد.