۷ نتیجه برای مظفری
منیره خادم، الهام کاظمی راد، محمدرضا منظم اسماعیل پور، مریم میرزائی حتکنی، سجاد مظفری، امیر عباسی گرمارودی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: یکی از مهمترین عوارض مواجهه با نویزها، تغییرات الگوی بیان ژنهای سیستم شنوایی میباشد. آسیبهای برگشتناپذیر گوش داخلی نظیر NIHL در اثر آسیب بافتی و تغییرات بیان ژنهای سیستم شنوایی ایجاد میگردد. تغییرات الگوی بیان ژن GJB۲، باعث بروز ناشنوایی اتوزومال در لوکوس های مختلف میشود. هدف از انجام این مطالعه، بررسی میزان بیان ژن GJB۲ در بافت حلزون گوش مواجهه یافته با صدای سفید است.
روش کار: در این مطالعه تجربی، ۱۰ سر رت ویستار به دو گروه مواجهه و یک گروه کنترل تقسیمبندی شدند. دو گروه آزمایش در معرض مواجهه با صدای سفید یکنواخت (حدود فرکانسی ۲۰۰۰۰-۱۰۰ هرتز و مقدار تراز فشار صوت ۱۲۰-۱۱۸ دسیبل) قرار گرفتند. جهت مطالعات بافتشناسی و بیان ژن، پس از بافتبرداری از حلزون گوش، به ترتیب آزمایشات بافتشناسی، استخراج RNA، سنتز cDNA و آنالیز qRT-PCR انجام گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان بیان نسبی ژن GJB۲ در گروه مواجهه W۱ و گروهW۲ به ترتیب ۰/۰۲ و ۰/۱۲ برابر نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری یافته بود (p-value<۰,۰۵). از طرفی نتایج مطالعۀ بافتشناسی نشان داد که بافت حلزون در گروه مواجهه W۱ آسیب بیشتری نسبت به W۲ دیده بود.
نتیجه گیری: کاهش معنادار این سطح از میزان بیان نسبی ژن GJB۲ و آسیب بازگشتناپذیر گانگلیون عصب شنوایی و غشای رایسنر، سبب تغییرات الگوی بیان این ژن در بافت حلزون گوش و تقویت بروز نقص شنوایی غیر سندرمی حسی-عصبی میگردد.
فریده گلبابایی، محمدجواد شیخ مظفری، جمال بیگانه، سقراط عمری شکفتیک،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان دادهاند که معلمی از جمله مشاغل با ریسک بالای سلامتی است. آسم و دیگر بیماریهای تنفسی، مشکلات اسکلتی عضلانی و عوارض روانی در میان معلمان شایع هستند. علل این مشکلات را میتوان در ویژگیهای محیط کاری آنان جستجو کرد. لذا مطالعه حاضر به بررسی ارتباط کیفیت هوای محیطهای آموزشی و سلامت معلمان میپردازد.
روش کار: مطالعه مروری حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سلامتی معلمان با ویژگیهای فیزیکی هوا شامل دما، رطوبت نسبی و نرخ تهویه محیطهای آموزشی انجام گرفته است. جستجو، در پایگاههای PubMed و Web of Science، با استفاده از کلیدواژههای teacher، temperature، humidity، ventilation، school، classroom، health symptoms و thermal comfort انجام گرفت. محدوده زمانی مطالعه، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۲ بوده است.
یافته ها: از ۱۰۳ مقاله اولیه، در نهایت ۱۳ مقاله مورد بررسی نهایی قرار گرفتند. ۶ مطالعه به بررسی ناهنجاریهای صوتی معلمان در ارتباط با عوامل مختلف پرداخته بودند. ۲ مطالعه، ارتباط بین شیوع و تشدید علائم تنفسی و دما، رطوبت نسبی و نرخ تهویه مکانهای آموزشی را مورد بررسی قرار داده بودند و نشان دادند که تهویه و رطوبت نسبی با این علائم در ارتباط هستند. ۵ مطالعه نیز ارتباط آنها با علائم غیراختصاصی شایع در بین معلمان، مانند سردرد، استرس، مشکلات سینوسی، مشکلات آلرژیک و ...، بررسی کرده بودند. نتایج نشان داد که شیوع این علائم بالا و در برخی موارد مرتبط با پارامترهای مذکور بوده است.
نتیجهگیری: علائم و اختلالات صوتی، تنفسی، علائم آلرژیک و سایر علایم غیراختصاصی درمیان معلمان شایعاند و میتوانند با پارامترهای کیفیت محیط داخلی مکانهای آموزشی (از جمله دما، رطوبت نسبی و نرخ تهویه) مرتبط باشند و لذا با کنترل و تنظیم این پارامترها در مقادیر توصیه شده، میتوان از شیوع و یا تشدید آنها جلوگیری کرد.
محمدجواد شیخمظفری، فاطمه السادات میرنجفی زاده، ندا ساسانی نسب، پارسا محمد علی زاده، جمال بیگانه، سید ابوالفضل ذاکریان،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: اختلالات اسکلتی-عضلانی ناشی از کار (WMSDs) یکی از شایعترین مشکلات بهداشت شغلی میباشد. علاوه بر فاکتورهای فیزیکی، فاکتورهای روانی-اجتماعی نیز نقش مهمی در شیوع WMSDs دارد که باید مورد بررسی قرار بگیرند. یکی از روشهای ارزیابی سریع و کم هزینه WMSDs و فاکتورهای تأثیرگذار، استفاده از پرسشنامههای معتبر است. هدف اصلی از این مطالعه، بررسی پایایی و روایی نسخه فارسی پرسشنامه MDRF و کاربردپذیری آن در کشور ایران و همچنین بررسی شیوع WMSDs در بین افراد و ارتباط آن با ریسک فاکتورهای استرس فیزیکی و روانی-اجتماعی محیط کار بود.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی بود که در سال ۱۴۰۲ در میان ۱۰۰ نفر از کارکنان (۵۰ نفر خط تولید و ۵۰ نفر اداری) یک صنعت خودروسازی در استان کرمان انجام شد. برای بررسی روایی زبانی پرسشنامه و ترجمه آن از روش Forward-Backward و برای بررسی روایی محتوایی از شاخص CVI و CVR استفاده شد. برای ارزیابی پایایی درونی و توافق درونی پرسشنامه به ترتیب از روش آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی درونی (ICC) استفاده شد. اعتبارسنجی پاسخهای داده شده از سوی کاربران برای پرسشنامههای توزیع شده در سری اول و دوم با استفاده از آزمون کاپا و اسپیرمن و آنالیز آماری دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ انجام شد.
یافته ها: میزان پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ و ICC به ترتیب ۹۶۰/۰ و ۹۲۵/۰ بدست آمد. میزان روایی پرسشنامه با استفاده از آزمون CVR و CVI در حد مناسب ارزیابی شد. بیشترین میزان شیوع WMSDs برای کارگران خط تولید و کارکنان اداری در ۱۲ ماه گذشته در ناحیه کمر بود. از میان ۴ زیر گروه مطرح شده در پرسشنامه، بالاترین میزان ریسک مربوط به فاکتور رضایت شغلی بود. حدود ۸۵ درصد از افراد با توجه به سطح ریسک پرسشنامه در محدوده بالا و خیلی بالا ارزیابی شدند که نشان از وخیم بودن شرایط کارکنان دارد. شیوع WMSDs در نقاط مختلف بدن با تمامی فاکتورهای استرس فیزیکی و استرس روانی-اجتماعی ارتباط معنیداری داشت.
نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که میزان شیوع WMSDs در میان گروههای شغلی کارگران و کارکنان اداری به ریسک فاکتورهای فیزیکی و روانی-اجتماعی مختلفی بستگی دارد که باید در بحث ارزیابی WMSDs مورد توجه قرار گیرند و همچنین پرسشنامه MDRF که کاربردپذیری بالای آن در این مطالعه در ارزیابی ریسک فاکتورهای WMSDs اثبات گردید، ابزاری مناسب برای شناسایی اولولیتها و برنامهریزی و اجرای اقدامات آموزشی و پیشگیرانه برای نیرو کاری جامعه به منظور پیشگیری و کاهش WMSDs میباشد.
جمال بیگانه، ونوشه کلانتری، سقراط عمری شکفتیک، محمد جواد شیخ مظفری، سیده سولماز طالبی، محمد حسین ابراهیمی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: رانندگی ازجمله مشاغلی است که بواسطه ماهیت کار، دارای عوامل زیان آور مختلفی است که مواجهه با آنها سلامتی رانندگان را بصورت مستقیم و غیرمستقیم متاثر می کند. لذا اطلاع از وضعیت و میزان شیوع این عوامل در رانندگان بمنظور اجرای سیاست های پیشگیرانه، بسیار ضروری می نماید.
روش کار: مطالعه مقطعی حاضر، بخشی از یک مطالعه کوهورت است که در بازه زمانی ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ در میان رانندگان حرفه ای شهرستان شاهرود انجام گردید. داده های مربوط به اطلاعات زمینهای، مقدار فشارخون، اندازه قد، وزن، اندازه دورکمر، شاخص توده بدن، فاکتورهای خونی، میزان افت شنوایی (dB)، شاخص های عملکرد تنفسی، اختلالات خواب و نیز داده های مربوط به تصادفات، برای هریک از شرکت کنندگان، با ابزار و روش استاندارد، جمع آوری و استخراج شد.
یافته ها: تعداد افراد موردبررسی در این مطالعه ۱۴۶۱ نفر از رانندگان حرفه ای بود. میانگین سنی این افراد ۹۶/۶ ± ۳۰/۳۷ سال و تمامی آن ها مرد بودند. ۴۲۶ نفر از جمعیت آنها مبتلا به سندرم متابولیک بودند. ۷۹۷ نفر و ۹۴۲ نفر دارای درجات مختلفی از کاهش شنوایی، به ترتیب، در گوش راست و چپ بودند. ۱۲۹ نفر دارای آپنه انسدادی خواب و ۱۳۳۰ نفر دارای اختلال بی خوابی بودند. بررسی ها نشان داد که ۳۵۱ نفر از رانندگان حداقل یک بار دچار حوادث رانندگی شده بودند.
نتیجه گیری: این مطالعه شیوع عوامل خطر سلامتی را، در مقطع زمانی موردبررسی، در رانندگان حرفه ای نشان داد. با توجه به نقش حیاتی رانندگان در حمل ونقل و اقتصاد کشور، توجه بیشتر به سلامت این گروه شغلی ضروری به نظر می رسد. غربالگری منظم وضعیت سلامت، آموزش شیوه زندگی سالم، بهبود شرایط کاری و مدیریت استرس، از جمله مداخلاتی هستند که می توانند در ارتقای سلامت رانندگان موثر باشند.
زهرا هاشمی، محمدجواد شیخمظفری، آزما پوترا، مرضیه صادقیان، نسرین اسدی، سعید احمدی، معصومه علیدوستی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: با وجود اینکه پنلهای میکروسوراخدار (MPP) به عنوان نسل جدیدی از جاذبهای صوتی و جایگزینی موثر برای جاذبهای الیافی معرفی میشوند، این فناوری همچنان با چالشهایی مواجه است. مهمترین ضعف این پنلها، پهنای باند جذب محدود آنهاست که عمدتاً در اطراف فرکانس طبیعی متمرکز است. این محدودیت باعث میشود که MPP ها نتوانند بهطور موثری طیف وسیعی از فرکانسها را پوشش دهند، که این امر کارایی آنها را در کاربردهای مختلف کاهش میدهد. در نتیجه، بهینهسازی طراحی این پنلها برای بهبود عملکرد جذب در گستره وسیعتری از فرکانسها، به یکی از اهداف اصلی تحقیقات در این حوزه تبدیل شده است
روش کار: در این مطالعه از روش سطح پاسخ (RSM) با رویکرد طراحی مرکب مرکزی (CCD) و نرمافزار Design Expert برای تعیین میانگین ضریب جذب نرمال در محدوده فرکانسی ۱۲۵ تا ۲۵۰۰ هرتز استفاده شد. همچنین شبیهسازیهای عددی به روش اجزاء محدود (FEM) برای اعتبارسنجی نتایج RSM انجام گرفت. پس از بهینهسازی، یک جاذب MPP طراحی، ساخته و ضریب جذب نرمال آن با استفاده از لوله امپدانس اندازهگیری شد. مدل تئوریک مدار معادل (ECM) نیز برای پیشبینی ضریب جذب نرمال برای MPP ساخته شده استفاده شد.
یافته ها: فرایند بهینهسازی نشان داد که با تنظیم قطر سوراخها، درصد تخلخل و عمق حفره هوایی پشت پنل به ترتیب بر روی ۰.۳ میلیمتر، ۲.۵% و ۲۵ میلیمتر، حداکثر جذب در محدوده فرکانسی مورد نظر حاصل میشود. تحت این شرایط بهینه، میانگین ضریب جذب با پیشبینیهای RSM در شبیهسازیهای عددی، تئوریک و آزمایشگاهی هماهنگی نزدیک داشت و بهبود چشمگیری به میزان ۱۳.۸% نسبت به MPP غیر بهینهشده نشان داد.
نتیجه گیری: این مطالعه کارایی و اثربخشی استفاده از RSM را برای ارزیابی پارامترهای مختلف مؤثر بر عملکرد MPP به نمایش گذاشت. همچنین مدل عددی FEM و مدل تئوریک ECM همبستگی قابل توجهی با نتایج لوله امپدانس نشان دادند و بهعنوان جایگزینهای مقرونبهصرفه و قابل اعتماد برای روشهای آزمایشگاهی سنتی پیشنهاد میشوند. این مدلها سطح توافق قابل قبولی با نتایج تجربی ارائه دادند و پتانسیل خود را در کاربردهای عملی تایید کردند.
محمدجواد شیخمظفری، زهرا هاشمی، علی محسنیان،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: جاذبهای میکروسوراخدار (MPP) به عنوان جاذبهای نسل بعد دارای مزایای زیادی هستند. اما بزرگترین عیب آنها نسبت به جاذبهای دیگر پهنای باند اندک آنها میباشد. هدف از این مطالعه بررسی چگونگی افزایش پهنای باند یک MPP در بازه فرکانسی ۱ تا ۱۵۰۰ هرتز از طریق شبیهسازی با استفاده از روش المان محدود (FEM) در نرم افزار کامسول میباشد.
روش کار: برای انجام مدلسازی از FEM در نرم افزار کامسول نسخه ۵,۳a استفاده گردید. به منظور افزایش پهنای باند از تکنیکهای پیکربندی سری-موازی، عمقهای هوایی متقارن و نامتقارن و بکاربردن دو ماده جاذب متخلخل در لایههای هوا به صورت متقارن و نامتقارن استفاده گردید. در مرحله اول ابتدا بهترین پیکربندی انتخاب و سپس برای مراحل بعدی ثابت در نظر گرفته شد.
یافته ها: بهترین حالت چیدمان پیکربندی حالتی است که دو MPP بالاتر نسبت به دو MPP پایینتر، دارای سوراخهای بزرگتر و درصد تخلخل کمتری باشد. همچنین مشخص گردید در صورتی که اختلاف عمق لایههای هوا دو MPP بالا و پایین از هم بیشترین باشد، پهنای باند افزایش بیشتری پیدا میکند تا زمانی که بهم نزدیکتر باشند. همچنین با استفاده از مواد متخلخل الیافی در یکی از لایهها پیک رزونانس کاهش اما پهنای باند افزایش پیدا کرد.
نتیجه گیری: جاذبهای MPP به دلیل ساختار هلمهولتزی و ساختار پارامتریک خود دارای رفتارهای متفاوتی هستند و در صورتی که پارامترهای تشکیل دهنده آنها متناسب با خصوصیات آکوستیکی صدای مد نظر طراحی شود بالاترین راندمان را خواهند داشت. همچنین استفاده از روشهای عددی مثل FEM جایگزین مناسبی برای روشهای هزینه بر آزمایشگاهی باشد.
فاطمه السادات میرنجفی زاده، مجتبی خسروی دانش، علی نحوی، عباس رحیمی فروشانی، محمدجواد شیخمظفری، عادل مظلومی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: حواسپرتی راننده مشکلی مهم در بخش حمل و نقل عمومی به خصوص اتوبوسهای درونشهری به شمار میآید؛ زیرا حوادث احتمالی آن میتواند منجر به خسارات مالی و جانی جبران ناپذیری گردد. با توجه به اهمیت موضوع، مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و با هدف بررسی عوامل مؤثر بر حواسپرتی در بین رانندگان اتوبوسهای درونشهری و دستهبندی این عوامل با رویکرد سیستم فنی اجتماعی بر اساس نظریه تعادل انجام شد.
روش کار: در این مطالعه که در سال ۱۴۰۳ در شهر تهران انجام شد، ۱۸ راننده اتوبوس به روش خوشهبندی انتخاب شدند که شامل ۱۰ راننده BRT و ۸ راننده غیر BRT بود. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با رانندگان و همچنین مشاهدات مستقیم جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل دادههای جمعآوریشده با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای کیفی هدایت شده مبتنی بر مدل نظریه تعادل انجام شد. در انتها، اعتبار یافته ها توسط مثلث سازی جمع آوری داده ها، کنترل اعضا (رانندگان) و مرور همتا بررسی شد.
یافته ها: یافتهها نشان داد که منابع ایجاد کننده حواس پرتی مربوط به شش سطح از سیستم کاری است که مهمترین آنها عوامل مرتبط با محیط، وظیفه و سازمان شناسایی شدند. براساس یافتههای مطالعه، فرهنگ نادرست و تخطی سایر استفادهکنندگان از خیابان در سطح عوامل محیطی و تعامل راننده با مسافران در سطح عوامل مربوط به وظیفه عوامل کلیدی مؤثر بر حواسپرتی شناسایی شدند. همچنین، عوامل سازمانی نظیر تعامل با سرپرست و همکاران و مسائل مربوط به حقوق از دیگر عوامل مهم تأثیرگذار بودند. بر خلاف بسیاری از مطالعات که استفاده از تلفن همراه در حین رانندگی را به عنوان عامل اصلی حواسپرتی معرفی کردهاند، در این تحقیق به این عامل بهطور محدود اشاره شد.
نتیجه گیری: این مطالعه به شناسایی عوامل گوناگون در سطوح مختلف سیستم کاری که بر حواسپرتی رانندگان اتوبوسهای درونشهری تاثیر میگذارد، پرداخت. براساس نتایج این مطالعه، مهمترین اجزای تأثیرگذار سیستم کاری، محیط، وظایف و سازمان شناسایی شدند. تعامل رانندگان با سایر کاربران خیابان و مسافران، ارتباط با سرپرستان و همکاران و مسائل حقوقی تأثیرات قابل توجهی بر حواسپرتی رانندگان داشتند. رفع این مشکلات با ارائه آموزشهای مناسب به مسافران و کاربران خیابان و همچنین اجرای استراتژیهای مدیریتی در سازمان به منظور بهبود روابط درونسازمانی و حل مسائل مربوط به حقوق امکانپذیر است.