جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای قنبری

سیروس کبودی، مسعود قنبری، حسین اشتریان، فرحناز باقری، الهه عجمی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: هرسال شاهد میزان بالایی از حوادث و رخدادهای قابل پیش‌گیری برای بیماران بستری در مراکز درمانی هستیم که برای جلوگیری از این حوادث نیاز به شناخت کافی از مولفه‌های آن می‌باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین مولفه‌های فرهنگ ایمنی بیمار با میزان رخداد این خطاها و چگونگی کاهش آن‌ها انجام گرفت.

روش کار: این مطالعه مقطعی در سال ۱۳۹۴ بر روی ۳۸۰ نفر از کارکنان مراکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه در سطح شهر کرمانشاه وبا استفاده از پرسش‌نامه فرهنگ ایمنی بیمار، نسخه بیمارستانی انجام گرفت. داده‌های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS-۱۹ و روش‌های آماری، تحلیل واریانس و هم‌بستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفتند.

یافته ها: فرهنگ ایمنی بیمار در مراکز درمانی مورد مطالعه در سطح نامطلوبی بود. از بین مولفه‌های فرهنگ ایمنی، مسایل مربوط به کارکنان با ۲۳ درصد و گزارش دهی با ۲۶ درصد کم‌ترین میانگین نمره مثبت و مولفه‌های کار تیمی درون واحدها با ۵۹ درصد و یادگیری سازمانی با ۵۷ درصد بیش‌ترین میانگین نمره مثبت را به خود اختصاص دادند. ۵۸ درصد شرکت کنندگان نیز هیچ خطایی گزارش نکردند.

نتیجه گیری: یافته‌های مطالعه حاضر بر ایجاد جو سازمانی پذیرنده، لزوم مشارکت کارکنان در سطوح مختلف تصمیم گیری و ایجاد فرهنگ گفت و گو و گزارش دهی خطاها به منظور بازشناسی علل ایجاد کننده آن‌ها در جهت افزایش ارتقاء فرهنگ ایمنی بیماران تاکید دارد.


فاطمه دهقانی، سید ابوالفضل ذاکریان، اسما زارع، فریبرز امیدی، زهرا مرادپور، ابوذر عینی پور، مسعود قنبری کاکاوندی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: درصد بالایی از اختلالات اسکلتی - عضلانی محیط کار به علت وضعیت بدنی نامناسب و طراحی غیر ارگونومیک ایستگاه کار در حین برداشتن و جابه جایی بار می‌باشد. برای اجتناب از این صدمات باید مشاغل به گونه ای طراحی شوند تا ریسک فاکتورهای ارگونومی را به طور مناسبی کنترل کرد. هدف از این مطالعه به کارگیری اقدامات مداخله ای ارگونومیک برای کاهش ریسک فاکتورهای ارگونومیک در واحد کیسه‌گیری یک کارخانه تولید مواد معدنی پودری می‌باشد.

روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی بر روی ۲۰ نفر از کارگران بخش کیسه‌گیری انجام شد. شناسایی ریسک فاکتورهای ارگونومیکی از طریق فیلم برداری،‌ بررسی پرونده‌های پزشکی، مصاحبه با کارگران و نیز استفاده از روش  REBA صورت گرفت. مداخلات انجام شده، شامل تغییر ارتفاع نوار نقاله و استفاده از پالت فنری(Spring table) بود. آنالیز داده‌ها با استفاده از آزمون تی - تست زوجی به‌وسیله نرم افزار SPSS ۱۸‌ انجام شد.

یافته ها: قبل از انجام مداخله ارگونومیکی، در مجموع  ۷۵ درصد پوسچرهای ارزیابی شده توسط روش REBA نمره ۸- ۱۰ (سطح خطر بالا) و ۲۵ درصد آن‌ها نمره ۱۱ تا ۱۵ ( سطح خطر خیلی بالا) را به دست آوردند که به ترتیب سطح اولویت‌های اقدام اصلاحی ۳و ۴ را نشان میدهند. پس از اجرای مداخلات ارگونومیکی، در مجموع ۹۰ درصد از پوسچرهای آنالیز شده سطح اولویت اقدام اصلاحی ۲ با سطح خطر متوسط و ۱۰ درصد پوسچر‌های آنالیز شده باقی‌مانده سطح خطر بالا را نشان دادند. مقایسه نتایج به دست آمده روش REBA قبل و بعد از انجام مداخله اختلاف معناداری را نشان داد (P-Value <۰,۰۵).

نتیجه گیری: براساس یافته‌های حاصل از این پژوهش، به‌کار‌گیری مداخلات ارگونومیکی سطح اقدامات اصلاحی را به مقدار زیادی کاهش داده و ممکن است قادر به بهبود پوسچرهای مرتبط با کار باشد.


فرشاد ندری، علی خوانین، فرحناز خواجه نصیری، مسعود قنبری کاکاوندی، زهره مظاهری،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: نظر به این که صدا و ارتعاش از شیوع بالایی درمحیط های کاری برخوردار بوده و مطالعات قبلی بیش تر به تاثیرات شنوایی و اسکلتی عضلانی این دو عامل پرداخته اند، این مطالعه با هدف تعیین نقش حفاظتی عصاره دارچین بر سطح هورمون‌های جنسی، وزن بدن و وزن بیضه رت نر بالغ مواجهه یافته با صدا و ارتعاش انجام پذیرفت.
روش کار: ۶۴ سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار در قالب ۸ گروه به صورت اول کنترل، دوم دریافت‌ عصاره دارچین(دوز ۷۵ میلی گرم بر کیلوگرم)، سوم در معرض صدا(تراز ۱۰۰ دسی بل)، ۸ ساعت در روز(۷:۰۰-۲۳:۰۰)، چهارم در معرض صدا و دریافت عصاره دارچین، پنجم در معرض ارتعاش تمام بدن(شتاب ارتعاشی ۱ متر بر مجذورثانیه)، ۸ ساعت در روز(۷:۰۰-۲۳:۰۰)، ششم در معرض ارتعاش تمام بدن و دریافت عصاره، هفتم مواجهه با صدا و ارتعاش، ۸ ساعت در روز(۷:۰۰-۲۳:۰۰) و هشتم مواجهه با صدا و ارتعاش و دریافت عصاره از طریق گاواژ تقسیم‌بندی شدند. پس از ۵۰ روز، از رت ها خون گیری شد و سطح هورمون های LH، FSH و تستوسترون با کیت های مخصوص الایزا تعیین و در ادامه بیضه‌ها جهت تعیین پارامترهای وزنی از بدن حیوان خارج گردید. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار SPSS انجام‌پذیرفت.  
یافته ها: در این مطالعه عامل صدا بر سه هورمون LH، FSH و تستوسترون اثر کاهشی‌ در حالی که ارتعاش تمام بدن صرفاً بر هورمون تستوسترون اثر کاهشی‌داشت(P<۰,۰۵). ترکیب دو عامل صدا و ارتعاش توانست با گروه کنترل با هورمون‌های LH و تستوسترون اختلاف‌معنادار ایجاد نماید(P<۰.۰۵). سه عامل صدا، ارتعاش تمام بدن و ترکیب آن ها توانست در متغیر وزن نهایی بدن با گروه کنترل اختلاف‌معنادار حاصل نماید(P<۰.۰۵). عصاره دارچین توانست سطح سه هورمون جنسی را نسبت به گروه کنترل افزایش دهد(P<۰.۰۵).
نتیجه گیری: عصاره دارچین (به دلیل خواص آنتی‌اکسیدانی) بر سطح هورمون های جنسی رت های در معرض عوامل زیان‌آور صدا و ارتعاش اثر حفاظتی داشته و مطالعات بیش تر جهت تعیین مکانیسم دقیق عصاره‌ دارچین در دوزهای متنوع در نمونه های انسانی و حیوانی پیشنهاد می گردد.
زهرا قنبری، سید ابوالفضل ذاکریان، علی‌رضا چوبینه، محمد نامی، فرامرز قره‌گوزلو،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: راهبرهای تنظیم شناختی هیجان به‌عنوان پاسخ‌های مبتنی بر شناخت و همین‌طور تجارب انگیختگی هیجانی تعریف می‌شوند که می‌توانند نوع و شدت واکنش‌های افراد را تغییر دهند. این تغییر و تأثیر ممکن است به‌گونه‌ای مثبت و یا منفی بر عملکرد شناختی تأثیرگذار باشد که به‌عنوان موضوعی مهم در محل کار تلقی می‌شود. شایان‌ذکر است صنایعی مانند نیروگاه‌های سیکل ترکیبی باید کارکنانی با توانایی شناختی بالا داشته باشند به‌گونه‌ای که بتوانند به بهترین شکل ممکن از عهده انجام وظایف خود برآیند. با توجه به اینکه تنظیم شناختی هیجان برای سلامتی و عملکرد شناختی بسیار ضروری است، پروژه حاضر با هدف بررسی توانایی تنظیم شناختی هیجان در اپراتورهای اتاق کنترل نیروگاه سیکل ترکیبی فارس انجام شد.
روش کار: این مطالعه به روش مقطعی روی ۵۷ نفر از اپراتورهای اتاق کنترل نیروگاه فارس انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، نسخه کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و پرسشنامه دموگرافیک بود. پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان ۹ راهبرد مقابله شناختی را در شرایطی که فرد با شرایط ناخوشایند مواجه است، اندازه‌گیری می‌کند که این ۹ راهبرد شناختی عبارت‌اند از: سرزنش خود، سرزنش دیگران، تمرکز بر فکر/ نشخوار فکری، فاجعه‌نمایی، کم‌اهمیت شماری، تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش و تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی. تجزیه‌وتحلیل‌های آماری با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه ۱۶ انجام گرفت. برای آزمون نرمالیتی از آزمون شاپیرو-ویلک استفاده شد.  
یافته ها: نتایج امتیازدهی پرسشنامه توانایی تنظیم شناختی هیجان نشان داد که میانه در گروه‌های مناسب و نامناسب به‌ترتیب (۳/۳۰-../۴) ۳/۵۰ و (۲/۲۵-۳/۰۶) ۲/۶۲ بود. بیشترین راهکار مورداستفاده در بین اپراتورهای اتاق کنترل، ابعاد مربوط به رویکرد سازگار یافته بود (۰/۰۰۱>P). تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی، بیشترین امتیاز در بُعد سازگاریافته (۰/۰۰۱>P)  و نشخوار فکری، بیشترین امتیاز در بُعد سازگار نیافته (۰/۰۰۱>P) را به خود اختصاص دادند. همچنین سن (۶/۱۹±۳۹/۰۷) و سابقه کار (۴۹/۲۶±۱۴/۶) افراد با نتایج پرسشنامه توانایی تنظیم شناختی هیجان ارتباط معناداری نداشت.
نتیجه گیری: درمجموع راهبردهای شناختی تطبیقی یا سازگار یافته (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، برنامه‌ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و کم‌اهمیت شماری) بیشتر از راهبردهای سازگار نیافته مورداستفاده قرار می‌گیرد. به‌طورکلی می‌توان نتیجه گرفت که راهبردهای کارکنان پس از مواجهه با یک رویداد ناخوشایند، مناسب بوده است. اگرچه ضرورت ارزیابی توانایی تنظیم شناختی هیجان در محیط‌هایی با نیازمندی شناختی بالا آشکار است، ولی عواملی مانند سبک‌های مدیریتی، دل‌بستگی شغلی، رضایت شغلی و همین‌طور حجم نمونه بیشتر باید در مطالعات آتی موردبررسی قرار گیرند.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb