جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای طل

زهرا زمانیان، مهدی جهانگیری، محمد امین نوروزی، اسداله افشین، علی نعمتی، امیرحسین داودیان طلب، حامد آقایی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده


غلامرضا آذری، امیرعباس مفیدی، محسن مشکانی، فرهاد طباطبایی قمشه، امیرحسین داودیان طلب،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: استرس گرمایی به عنوان یکی از مخاطرات محیط های کاری به حساب می آید. مهم ترین عوارض کار در محیط های گرم شامل گرفتگی عضلات، خستگی مفرط، کاهش هوشیاری، ادراک و گرمازدگی می باشد. هدف از این پژوهش، شناسایی ایستگاه های پرمخاطره از لحاظ استرس گرمایی در یکی از صنایع فورج استان تهران با استفاده از شاخص WBGT است.

روش کار: این مطالعه توصیفی- مقطعی در یکی از صنایع فورج استان تهران در ۵ روز متوالی از گرم ترین روزهای تابستان سال ۱۳۹۰ انجام شد. برای اندازه گیری ها از یک دستگاه WBGT متر کالیبره شده بر اساس استاندارد ISO ۷۲۴۳ استفاده شد. تمام کارگران مواجه شده با گرمای تابشی در این صنعت، بیش از ۳ سال سابقه کار پیوسته داشتند و لذا از لحاظ گرمایی تطابق یافته بودند. برای انجام تجزیه و تحلیل های آماری از نرم افزارهای SPSS ۱۴ و Excel ۲۰۰۷ استفاده شد.

یافته ها: در این مطالعه میزان WBGT در تمام ایستگاه های کاری مواجه با کوره بیش از مقدار مجاز برآورد شد. میزان متوسط WBGT همه ایستگا ههای کاری برای ده ساعت روزانه ۲۷/۹۷  درجه سانتی گراد محاسبه شد، که بر اساس استاندارد ACGIH بیش از مقدار توصیه شده و غیر قابل قبول بود. هم چنین نتایج آزمون آماری ANOVA و آزمون  تعقیبیLSD، تفاوت معناداری در شاخ ص دمای تابشی با ۰/۰۱ > P-Value و WBGT با  ۰/۰۵ > P-Value ه ارتفاع سر، کمر ، و قوزک پا نشان داد، به طوری که اختلاف مشاهده شده بین سر و کمر معنادار نبود، ولی اختلاف بین این دو شاخص و قوزک پا معنادار بود.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که میزان استرس گرمایی در کارگرانی که در معرض منابع تابشی گرما بودند، از مقدار مجاز توصیه شده توسط استاندارد ACGIH بیش تر بود. هم چنین مشخص شد مشکل اصلی گرمای تابشی، مخصوصاً در ارتفاع سر و کمر است، از این رو به منظور کنترل شرایط، تدابیری در زمینه کنترل گرما تابشی در این نواحی توصیه شد.


امیرحسین داودیان طلب، فرید امیر زاده، محسن مشکانی، سعیده پور احمد، اسدالله افشین، امیرعباس مفیدی، بهروز براتی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: در حین عمل جراحی در اتاق‌های عمل، خطر بروز آتش سوزی وجود دارد. کارشناسان تخمین می‌زنند سالانه در حدود ۱۰۰ مورد آتش سوزی در اتاق‌های عمل بیمارستان‌های آمریکا رخ می‌دهد که ۱۰ تا ۲۰ مورد به جراحات شدید و ۱ تا ۲ مورد به مرگ افراد منجر می‌شود. این گونه حوادث علیرغم پایین بودن میزان تکرار، از شدت بالایی برخوردار بوده و در صورت وقوع می‌توانند آسیب‌های جدی یا مرگ بیماران را به همراه داشته باشند.

روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد. در این مطالعه میزان آگاهی پرسنل اتاق عمل به روش‌های پیشگیری و کنترل حریق، همچنین ارتباط این دو فاکتور با نوع شغل و سابقه کاری مورد بررسی قرار گرفت. از طرفی تمامی پرسنل اتاق عمل بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی شیراز به صورت سرشماری مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه و به منظور بررسی ارتباط میان میزان آگاهی پرسنل اتاق عمل با دو فاکتور نوع شغل و سابقه کار، از آزمون آماری کای اسکوئر استفاده شد. همچنین برای انجام تحلیل‌های آماری، نرم افزار SPSS نسخه ۱۴ به‌کار گرفته شد.

یافته ها: در این مطالعه از مجموع ۲۲۰ پرسشنامه آگاهی از روش‌های پیشگیری از حریق، ۷۲/۱۹% دارای آگاهی کامل، ۶۲/۱۹% دارای آگاهی نسبی، ۳۷/۱۹% دارای آگاهی کم و ۹۷/۴۰% فاقد آگاهی بودند. در رابطه با پرسشنامه آگاهی از روش‌های کنترل حریق نیز، ۲۴% دارای آگاهی کامل و ۷۶% فاقد آگاهی بودند. نتایج آزمون آماری نشان داد که میان آگاهی نسبت به روش‌های کنترل حریق و سابقه کار رابطه معناداری وجود دارد (۰۵/۰>pvalue)، اما میان آگاهی نسبت به روش‌های کنترل حریق و نوع شغل رابطه معناداری مشاهده نگردید. همچنین هیچ رابطه ای میان آگاهی از روش‌های پیشگیری از حریق با سابقه کار و عنوان شغلی شرکت کنندگان دیده نشد.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد، میزان آگاهی پرسنل اتاق عمل در خصوص روش‌های کنترل و پیشگیری از حریق پایین می‌باشد. همچنین نتایج حاکی از آن بود که میزان آگاهی از روش‌های کنترل نسبت به روش‌های پیشگیری حریق پایین‌تر است. با توجه به بالقوه بودن خطر حریق در اتاق عمل و آسیب پذیر بودن بیماران و کارکنان در شرایط جراحی، پیشنهاد می‌شود اقداماتی به منظور افزایش سطح آگاهی صورت پذیرد که از آن جمله می‌توان به برنامه نیاز سنجی آموزشی، برگزاری کارگاه های آموزشی در خصوص روش‌های پیشگیری و کنترل حریق اشاره نمود. 


مجید معتمدزاده، مسعود شفیعی مطلق، ابراهیم درویشی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: فعالیت‌های جابه‌جایی دستی بار (Manual Material Handing) چه به‌صورت بلند یا کوتاه‌ مدت‎ می‎تواند عوارضی مانند پارگی، شکستگی، تنش‌های سیستم قلب و عروق، خستگی ماهیچه‎ای و اختلالات اسکلتی– عضلانی به‌خصوص در مهره‎های کمر ایجاد نماید. هدف این مطالعه ارزیابی جابه‌جایی دستی کپسول‌های اکسیژن توسط کارگران واحد ریخته‌گری و مداخله ارگونومیکی جهت کاهش ریسک ابتلاء به اختلالات اسکلتی- عضلانی می‌باشد.

 .

روش کار: این یک مطالعه مداخله‎ای می‌باشد که بر روی ۱۸ نفر کارگر مرد واحد ریخته‎گری یک شرکت فولاد صورت گرفته است. ارزیابی جابه‌جایی دستی کپسول‎های اکسیژن با بهره‎گیری از جداول و نرم افزار اسنوک (Snook Tables) انجام شد. با طراحی و ساخت یک باکس که ۶ عدد کپسول اکسیژن درآن گنجانده شده است و توسط جرثقیل منتقل می‎شود، جابه‌جایی دستی کپسول‎ها حذف گردید.

 .

یافته ها: بر طبق نتایج، بلند کردن و پایین آوردن کپسول‎ها در اکثر موارد و فعالیت‎های حمل، کشیدن و هل دادن کپسول‌های اکسیژن در سه مورد برای کمتر از ۱۰ درصد کارگران واحد ریخته‎گری بی‌خطر. بلند کردن کپسول نیز برای ۲۵ درصد آنان خطری در پی نداشت. بر اساس روش اسنوک طراحی نحوه جابه‌جایی بار باید به گونه‎ای باشد که برای حداقل ۷۵ درصد کارگران ضرری نداشته باشد.

 .

نتیجه گیری: با اجرای مداخله ارگونومیکی در واحد ریخته‌گری، ریسک ابتلاء به اختلالات اسکلتی– عضلانی ناشی از جابه‌جایی دستی کپسول‎های اکسیژن حذف گردید و وضعیت ایمنی کارکنان در برابر ریسک انفجار این کپسول‎ها نسبت به شرایط قبل از مداخله بهبود یافت.


رستم گلمحمدی، ایرج محمدفام، مسعود شفیعی مطلق، جواد فردمال،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: هرسال در سراسر دنیا تعداد زیادی از انسان‌ها بر اثر آتش سوزی در محیط‌های صنعتی جان خود را از دست می‌دهند یا دچار جراحات و صدمات بسیار جدی می‌شوند. هدف این مطالعه ارزیابی ریسک حریق با استفاده از یک روش مناسب و تعیین سرمایه‌های در معرض خطر جانی، مالی و زیست محیطی در واحدهای مختلف یک شرکت مواد شیمیایی می‌باشد.

.

روش کار: در این مطالعه تحلیلی، ارزیابی ریسک حریق در کلیه واحدهای یک شرکت مواد شیمیایی به روش فرانک و مورگان ارتقاء یافته انجام شد. روایی چک لیست‌های ارتقاء یافته توسط خبرگان تایید و پایایی آن‌ها توسط روش test retest بررسی گردید. خسارات احتمالی جانی، مالی و زیست محیطی در صورت بروز آتش سوزی محاسبه شد. ریسک همه واحدها محاسبه و بر اساس آن کلیه واحدها اولویت‌بندی گردیدند.

..

یافته ها: بررسی پایایی چک لیست‌های ارتقاء یافته نشان می‌دهد بین نتایج دو بار اندازه‌گیری انجام شده تطابق (همگنی) بالایی وجود دارد(ICC=۰,۸۷ %۹۵CI: ۰.۶۹۹-۰.۹۵۲). میانگین عدد ریسک کلیه واحدها ۴۵/۱۱۵ بود که واحد تحقیق و توسعه و انبار قطعات به ترتیب دارای بیشترین و کمترین عدد ریسک بودند. سرمایه‌های جانی، مالی و سرمایه‌های زیست محیطی در معرض خطر به ترتیب بیشترین تا کمترین امتیازات را داشتند.

.

نتیجه گیری: نتایج نشان داد روش فرانک و مورگان ارتقاء یافته می‌تواند برای ارزیابی ریسک حریق صنعتی و اولویت‎بندی واحدها در سطح کل یک مجموعه صنعتی به خصوص کارخانجات مواد شیمیایی مناسب باشد. بر اساس نتایج این مطالعه خسارات احتمالی به محیط زیست در صورت بروز آتش سوزی اهمیت بالایی دارد.


شهرام محمودی، ایرج محمدفام، بهزاد افسرطلا، ثریا علیمحمد زاده،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: بر اساس نتایج مطالعات انجام شده، رفتارهای ناامن عامل ۹۰% حوادث می باشند. پژوهش حاضر استفاده از ویژگی های شخصیتی را به عنوان پیش بین های بروز اعمال ناامن در بین کارکنان یک پروژه احداث خطوط تولید خودرو مورد بررسی قرار می دهد.

.

روش کار: در این مطالعه برای تعیین ویژگی های شخصیتی و میزان رفتارهای ناامن به‌ترتیب از پرسشنامه ۵ بعدی NEO-FFI و روش نمونه برداری از رفتارهای ایمنی استفاده شد. برای آنالیز نتایج از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده گردید. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه کارکنان پروژه به تعداد ۲۴۳ نفر بود.

.

یافته ها: نتایج نشان داد ۷۰/۳۱ درصد از رفتارهای کارکنان از نوع ناامن بود. بین رفتارهای ناامن با رنجورخویی و انعطاف پذیری رابطه مستقیم و معنا دار وجود داشت (P<۰,۰۱).

.

نتیجه گیری: ارزیابی ابعاد شخصیتی می‌تواند به‌عنوان یک ابزار پیش بینی کننده اثر بخش به شناسایی کارکنانی با میزان رفتارهای بسیار ناامن و در نتیجه برنامه ریزی برای کاهش حوادث کمک کند.


امیرحسین داودیان طلب، اسدالله افشین، فرشید محمودی، فاطمه عمادی، فخری دخت اکبری، شهرام بازدار،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: در تجربه درد، باید دو عامل را در نظر گرفت، یکی بعد حسی و دیگر بعد هیجانی. عوامل هیجانی درد شامل حالت‌های هیجانی متفاوتی می‌باشد که مهم‌ترین آن‌ها افسردگی است. بنابراین در این مطالعه ابتدا به مقایسه درد اسکلتی عضلانی در بین کارگران صنعتی افسرده و غیره افسرده پرداخته شد و سپس سایر عوامل فیزیکی و دموگرافیک موثر بر افسردگی و اختلالات اسکلتی عضلانی مورد بررسی قرار گرفت.

روش کار: این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی در سال ۱۳۹۱در بین ۱۷۹ نفر از کارگران صنعتی انجام گردید. در این مطالعه نمونه به صورت سرشماری انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل ۳ پرسش‌نامه مقیاس ارزیابی ناراحتی عمومی بدن که از نوع چشمی شبیه سازی شده است، پرسش‌نامه فرم کوتاه افسردگی بک و پرسش‌نامه سوالات دموگرافیک و یک سری سوالات بازپاسخ می‌باشد، داده‌ها بعد از جمع آوری توسط SPSS۱۶ مورد آنالیز قرار گرفتند برای مقایسه متغیرها از آزمون آماری من ویتنی و کروسکال والیس و برای تعیین رابطه بین متغیر‌ها از آزمون آماری کندال استفاده شد.

یافته ها: این مطالعه نشان داد که بیشینه و کمینه اختلالات اسکلتی عضلانی به ترتیب مربوط به کمر و بازو و ساعد با ۱۹% و ۴/۳% می‌باشد، هم‌چنین ۲/۳۶% از نمونه‌ها دارای افسردگی در سطح کم تا شدید بودند، مقایسه اختلالات اسکلتی عضلانی با آزمون آماری من ویتنی در بین افراد افسرده و غیره افسرده نشان داد که در سر و گردن،کمر،  دست و مچ دست چپ، ران و زانوی راست تفاوت معنی دار وجو دارد  (۰۵/۰>P)، از سویی آزمون آماری کروسکال والیس نشان داد که بین گروه‌های کاری مختلف در میزان افسردگی تفاوت معنی داری وجود ندارد، اما میزان احساس درد در برخی ابعاد بین گروه‌های کاری مختلف تفاوت معنی داری دارد و میزان آن در کارکنان اداری نسبت به دیگر واحدهای کاری بیشتر است.

نتیجه گیری: میزان بیشتر نمره افسردگی در افراد دارای درد اسکلتی عضلانی می‌تواند نتیجه شکست در دستیابی به تسکین درد باشد. مشکلات روان‌شناختی که در پی درد مزمن به‌وجود می‌آید، به دلیل ناراحتی مستمر، نا امیدی و اندیشیدن به دردی است که از آن رنج می‌برد، این وضعیت باعث می‌شود که فرد احساس ناتوانی و ناکارامدی بکند واحتمال بروز افسردگی در او شدت یابد.


حمید رضا یاقوتی، آذر طل، رویا صادقی، عادل مظلومی، عباس رحیمی فروشانی، آرمان قادری،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: در طراحی مداخلات، اصلاح رفتار در مورد استفاده از وسایل حفاظت فردی، شناسایی و تحلیل مخاطبان جایگاه مهم و ویژه ای دارد. هدف از این مطالعه، تعیین عوامل پیش بینی کننده آگاهی برای استفاده از وسایل حفاظت فردی بر اساس سازه های تئوری شناختی اجتماعی در کارگران کارخانه آلومینیوم ایران در سال ۱۳۹۷ بود.
روش کار: در این مطالعه توصیفی تحلیلی که به روش  مقطعی  اجرا شد، با مراجعه به خط تولید کارخانه آلومینیوم ایران در شهر اراک، پرسشنامه محقق ساخته بر اساس سازه های تئوری شناختی-اجتماعی، شامل سوالات مربوط به اطلاعات دموگرافیک، آگاهی و پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر سازه های تئوری شناختی – اجتماعی (Social Cognitive Theory)، توسط ۱۸۸نفر از کارگران شاغل  تکمیل شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی، آزمون های chi-square و تحلیل رگرسیون لجستیک، در نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری کمتر از ۰,۰۵ در نظر گرفته شد.  
یافته ها: از میان کارگران شرکت کننده در پژوهش، (۸۸نفر)۸/۴۶ درصد افراد از آگاهی متوسط و(۱۰۰نفر) ۲/۵۲ درصد از آگاهی بالایی برخوردار بودند. از میان متغیر های دموگرافیک، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، میزان درآمد، سن، سابقه کار و وضعیت استخدامی(۰۵/۰>p) و تمام سازه های تئوری شناختی- اجتماعی (۰۵/۰>p)، با میزان آگاهی ارتباط معنی داری داشتند که از بین آنها سطح تحصیلات و وضعیت استخدامی در مجموع ۶/۸۰ درصد و سازه های خودکنترلی، محیط و خودکارآمدی موانع درک شده ۶۴ درصد از احتمال قرار گرفتن کارگران در گروه با آگاهی بالا را تبیین می نمود.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که متغییر های سطح تحصیلات، وضعیت استخدامی، سازه های خودکنترلی، محیط و خودکارآمدی موانع درک شده می تواند جهت طراحی مداخلات آموزشی به منظور بهبود آگاهی کارگران در زمینه استفاده از وسایل حفاظت فردی مؤثر باشد.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb