جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای صالحی

پیمان یاری، رسول یاراحمدی، یحیی خسروی، مسعود صالحی، حمید کاریزنوی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: روش تحلیل تناظر و تهیه الگوی حوادث و مخاطرات شغلی قادر به پیش گویی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و پیش بینی‌ حوادث و اولویت بندی ریسک‌ها و آسیب‌ها به صورت خودکار می‌‍‌باشد.  این روش برای هر شرکتی ، صرف نظر از اندازه آن قابل اجرا می‌باشد. هدف این مطالعه ارایه الگوی حوادث و مخاطرات شغلی براساس وابستگی گروه‌های ریسک-آسیب می‌باشد که با استفاده از آن می‌توان حوادث شغلی را مدیریت کرد.

روش کار: در این مطالعه گزارش‌های حوادث شغلی ثبت شده در سازمان تامین اجتماعی در یک دوره زمانی ده ساله از ابتدای سال ۱۳۸۴ تا پایان سال ۱۳۹۳ (۳۰۰,۲۲۲ حادثه)  جمع آوری شده و نوع ریسک و آسیب مربوط به هر یک از حوادث براساس معیارهای سازمان بین المللی کار مشخص ‌شده و در یک ماتریس ریسک- آسیب ( ۱۸×۱۸) طبقه بندی گردید. با استفاده از تحلیل تناظر و انجام فرآیند ادغام، گروه‌های ریسک‌-آسیب‌ به صورت جداگانه شناسایی  گردید که از آنها به عنوان الگوهای حوادث و مخاطرات شغلی استفاده شد. در الگوهای مربوطه وابستگی  بین ریسک‌ها و آسیب‌ها قابل شناسایی است که این امر باعث تسهیل تصمیم گیری در ارزیابی ریسک در شرکت‌های تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی می‌گردد.

یافته ها: با توجه به تحلیل‌های انجام شده، سه گروه حوادث شغلی به‌دست آمد که متغیرهای این سه گروه از الگوهای به‌دست آمده استخراج شده است. اولین  گروه از شش ریسک و هفت آسیب تشکیل شده است  که متغیرهای ریسک (تماس با مواد داغ، حوادث ناشی از مواد سوزنده و خورنده، تماس با مواد شیمیایی، حوادث ناشی از مواد سمی، تماس با تجهیزات الکتریکی، انفجار و آتش سوزی) و آسیب (سوختگی، سایر آسیب‌ها، آسیب‌های چندگانه، گاز گرفتگی، خفگی، مسمومیت و خطرات محیط زیستی) هستند، دومین گروه از هفت ریسک و شش آسیب  تشکیل شده است  که متغیرهای ریسک (حوادث ناشی از جابه‌جایی کردن، پرتاب پلیسه یا ذرات، خفگی، لغزیدن، سقوط افراد، سقوط اشیا و سایر حوادث ) و آسیب (پیچش و رگ به رگ شدن، فرو رفتن اجسام در بدن، فرو رفتن اجسام در چشم، بریدگی و قطع عضو، زخم سطحی و زخم عمیق) می‌باشند. در نهایت سومین گروه از پنج ریسک و پنج آسیب تشکیل شده است که متغیرهای ریسک (ریزش وماندن زیر آوار، تصادف با وسیله نقلیه، برخورد با وسایل مختلف، گیر کردن داخل یا بین اشیاء، حوادث ناشی از ابزار دستی) و آسیب (شکستگی اعضا، در رفتگی، کمر درد، ضرب خوردگی، کوفتگی و له شدگی) هستند. لازم به ذکر است که با بررسی این الگوها می‌توان به تشخیص و اولویت بندی حوادث شغلی پرداخت.

نتیجه گیری: گروه‌های به‌دست آمده باعث ایجاد فرصت‌های جدید در جهت توسعه برنامه‌های کاربردی به منظور تحلیل، تفسیر و مدیریت خودکار حوادث شغلی در راستای به حداقل رساندن عدم قطعیت و افزایش عینیت می‌گردد. مزیت تحلیل‌های انجام گرفته در این مطالعه  نسبت به سایر تحلیل‌های مشابه در نظر گرفتن هم‌زمان ریسک‌ها و آسیب‌ها و به دست آوردن گروه‌های متشکل از دو متغیر است. با توجه به فراوانی و توزیع جرم متغیرهای ریسک و آسیب موجود در گروه‌های به‌دست آمده، متغیرهای ریسک و آسیب گروه ۳ دارای بیش‌ترین اهمیت و متغیرهای ریسک و آسیب گروه ۲ دارای اهمیت کم‌تر و متغیرهای ریسک و آسیب گروه ۱ دارای کم‌ترین اهمیت می‌باشند.


رضوان قشقایی، غلامرضا سبزقبایی، سولماز دشتی، سمیرا جعفری آذر، فرهاد صالحی پور،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: حوادث مربوط به حمل و نقل کالاهای خطرناک در بنادر، همواره یکی از عوامل تهدید کننده انسانی و محیط زیستی بوده است. هدف از انجام این تحقیق، مطالعه پیامد حوادث مربوط به کالاهای خطرناک با انجام مدل سازی و پیش-بینی پیامدهای فاجعه بار این کالاها با استفاده از نرم افزارهای معتبر مدیریتی بوده تا علاوه بر مشخص نمودن محدوده متأثر از پیامدهای گوناگون این کالاها، به ارایه اقدامات مدیریتی لازم جهت کاهش تلفات انسانی و محیط زیستی در سایت ها و انبارهای نگه داری کالای خطرناک در بنادر پرداخته شود.
روش کار: در مطالعه حاضر با استفاده از نرم افزارهای PHAST و ALOHA به بررسی پیامد آتش سوزی متانول به عنوان یکی از بیش ترین کالاهای خطرناک وارد شده به ترمینال کانتینر بندر امام خمینی(ره) پرداخته شده است و هم چنین مناطقی تهیه و آنالیز گردید که اثرات ناگوار پیامد در آن نقاط در حدی بالا می باشد که می تواند برای افراد و محیط-زیست ایجاد خطر نماید.   
یافته ها: براساس نتایج گستره پوشانندگی آلودگی احتمالی ایجاد شده (محدوده ممنوعه) حداقل تا شعاع ۷۹ متری و بهترین مکان جهت قرارگیری گروه های پشتیبانی از پایان منطقه ممنوعه تا فاصله ۱۰۶ متری در اطراف محوطه کالای خطرناک لازم و ضروری می باشد.
نتیجه گیری: در این مطالعه مخزن متانول به عنوان کانون اصلی خطر معرفی گردید. در همین راستا اجرای قوانین ایمنی، برطرف کردن نقایص مکانیکی در اسرع وقت، برگزاری دوره های آموزشی و اقدامات مؤثر در پیش گیری و اطفاء حریق به منظور کاهش تعداد تلفات امری ضروری می باشد. هم چنین تمهیداتی نظیر طراحی خروجی فاضلاب ها و جنس مناسب سطح زمین محوطه کالای خطرناک و پیش بینی های لازم در خصوص تخلیه اضطراری با توجه به شرایط جوی منطقه (سرعت و مسیر باد) توصیه گردید
فرهاد فروهر مجد، اعظم صالحی، کریم ابراهیم پور،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: یکی از مهمترین عوارض مواجهه با اشعه یونیزان تومورهای سرطانی است که در اثر آسیب اکسیداتیو DNA رخ می دهد. از آنجایی که پرتوکاران بیشترین تماس و دوز تجمعی اشعه یونیزان را دارند، بررسی میزان استعداد ابتلا به سرطان در این قشر از ضرورت بالایی برخوردار است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف اندازه گیری سطح ۸-هیدروکسی ۲-دئوکسی گوانوزین( ۸-OHdG) ادرار کارکنان پرتوکاران شاغل در بیمارستانها ومراکز درمانی به عنوان بیومارکر آسیب اکسیداتیو و مقاسه آن با میزان دوزموثرتجمعی پرتو انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه مقطعی ۷۰ نمونه در دوگروه (۳۵ نفر پرتوکارشامل گروههای پزشکی هسته ای، رادیوتراپی،رادیولوژی و سی تی اسکن و ۳۵ نفرغیرپرتوکار )جهت مطالعه انتخاب شدند.ابتدا نتایج فیلم بج از بیمارستانها جمع آوری گردید .از آنجائیکه هردوره پایش فیلم بج دوماه است وباتوجه به فرمول مربوطه، دوز موثرتجمعی پرتوجهت ۶ دوره گذشته (یکسال گذشته ) و ۳۰دوره گذشته(۵ سال گذشته) بدست آمد.سپس در پایان شیفت کاری نمونه ادرار هر دوگروه جهت تعیین غلظت ۸-OHdG گرفته شد.نمونه ها به روش SPE (solid-phase extraction ) استخراج شدند و بعد از آن غلظت ماده مذکور توسط دستگاه GC/MS قرائت گردید.نهایتا داده های حاصل از تعیین غلظت  ۸-OHdG و دوز موثرتجمعی پرتو از طریق نرم افزار SPss تحلیل شد.  
یافته ها: نتایج بدست آمده  نشان داد که پرتویونیزان ضمن اینکه بر افزایش سطح ۸-OHdG به عنوان یکی از بیومارکرهای اکسیداتیو در بدن پرتوکاران تاثیر داشته است بلکه سطح ۸-OHdG  در بدن پرتوکاران با میانگین دوز موثرتجمعی پرتو در ۳۰ دوره گذشته و ۶ دوره گذشته نیز ارتباط مستقیم دارد. (P=۰,۰۰۹)
نتیجه گیری: رعایت اصول حفاظت پرتویی از سوی پرتوکاران منجر به کاهش پرتوگیری وبه نوبه خود موجب کاهش سطح استرس اکسیداتیو ودر نتیجه کاهش اثرات احتمالی پرتو میگردد.
سلیمان رمضانی‌فر، احسان رمضانی‌فر، الهه خدیو، علی صالحی سهل‌آبادی، داود اسکندری، مهشید نامداری،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: در بسیاری از محیط‌های شغلی، به ویژه اتاق‌های کنترل، امکان وقوع خطای انسانی وجود دارد. با توجه به نقش حیاتی اتاق‌ کنترل مرکزی ترافیک راه‌آهن در هدایت و کنترل انواع قطارها در طول شبکه خطوط ریلی، رخداد هرگونه خطا در این اتاق کنترل می‌تواند منجر به وقوع حادثه فاجعه‌باری شود. لذا هدف از پژوهش حاضر شناسایی و ارزیابی خطاهای انسانی در اتاق کنترل مرکزی ترافیک راه‌آهن با استفاده از تکنیک HEART است.
روش کار: این مطالعه توصیفی-مقطعی در سال ۱۴۰۰ انجام شد. در این پژوهش با استفاده از روش HTA، وظایف و زیر ‌‌وظایف شناسایی شدند. سپس با استفاده از تکنیک HEART احتمال خطای انسانی مورد ارزیابی قرار گرفت.  
یافته ها: بر اساس نتایج روش HTA، ۶۷ وظیفه اصلی و ۱۴۹ زیر وظیفه شناسایی گردید. نتایج بررسی احتمال خطای انسانی با استفاده از تکنیک HEART نشان داد که سه وظیفه اصلی سمت شغلی کارشناس سیر و حرکت (تقسیم دیزل‌ها، برقراری اولویت حمل‌ بار و برنامه‌ریزی حرکت قطارها) بیشترین احتمال خطا را به خود اختصاص داده بودند. علاوه بر این، از مهم‌ترین عوامل مؤثر بر بروز خطای انسانی می‌توان به «شواهدی از وجود بیماری در بین کارکنان»، «اختلال خواب»، «بی‌تجربگی»، «ناآشنا بودن» و «استرس» اشاره کرد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر این امر است که کارکنان اتاق کنترل مرکزی ترافیک راه آهن مستعد بروز خطا هستند و در صورت بروز خطا توسط این کارکنان حوادث جبران ‌ناپذیری به وقوع خواهد پیوست. به همین منظور می‌بایست در جهت کاهش احتمال خطای این کارکنان تدابیری از جمله بکارگیری برنامه‌های نوبت‌کاری منظم و مناسب، استفاده از افراد متبحر و با صلاحیت و غیره را در نظر گرفت.
پروین سپهر، موسی جباری، حسن صادقی نائینی، علی صالحی سهل آبادی، منصور ضیائی، وحید احمدی مشیران، مریم احمدیان، یونس مهری فر،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: هارنس ایمنی نقش مهمی در جلوگیری از سقوط از ارتفاع دارد. هدف این مطالعه شناسایی علل عدم استفاده از هارنس ایمنی کار در ارتفاع  و بررسی میزان راحتی، رضایت و قابلیت استفاده هارنس های ایمنی با ابزار محقق ساخته در بین کارگران ساختمانی شهر تهران بود.
روش کار: بدین منظور مصاحبه نیمه ساختار یافته ای با کارگران ساختمانی به منظور تعیین عوامل موثر بر عدم استفاده از هارنس انجام گردیده و داده ها وارد نرم افزار۱۰ MAXQDA شد. سپس با توجه به نتایج حاصله که نشان دهنده نارضایتی کارگران از هارنس های موجود بود، میزان راحتی، رضایت و قابلیت استفاده از هارنس با استفاده از پرسشنامه SHUCAT تعیین شد.   
یافته ها: علل عدم استفاده از هارنس ایمنی در ۴ گروه شامل عوامل مدیریتی، نگرشی، راحتی و طراحی هارنس و ۲۷ زیر گروه شناسایی شد. میانگین رضایت و راحتی افراد از هارنس های ایمنی ۲۵/۶±۸/۲۶  بود که نشان می دهد افراد در استفاده از هارنس های ایمنی احساس راحتی و رضایت ندارند. میانگین قابلیت استفاده از هارنس های ایمنی نیز
  ۶۰/۵ ±۷۰/۳۸ بود که نشان دهنده عدم کاربردپذیری  هارنس میباشد.
نتیجه گیری: طراحی مناسب هارنس ایمنی می تواند باعث افزایش راحتی و رضایت کارگران از هارنس گردیده و نهایتاً باعث افزایش تمایل به استفاده از هارنس گردد. نظرات کاربران و متخصصین می تواند به رفع نقص های موجود در هارنس ها  کمک نموده و منجر به طراحی محصولی بهتر گردد.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb