۶ نتیجه برای سلطانزاده
احمد سلطانزاده، حمیدرضا حیدری، حیدر محمّدی، ابوالفضل محمّدبیگی، ولی سرسنگی، میلاد درخشان جزری،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: بر اساس نتایج مطالعات و گزارشهای ارائه شده، حوادث و آسیب های شغلی در صنایع شیمیایی باعث تحمیل خسارتهای انسانی و مالی شدیدی شدهاند. این حوادث می توانند حتی بقای یک صنعت شیمیایی را تهدید نمایند. شدت این حوادث در صنایع شیمیایی تحت تاثیر فاکتورهای متفاوتی میباشد. بنابراین، تحلیل علّی شدت حوادث شغلی در صنایع شیمیایی میتواند به طراحی برنامه های ایمنی برای کاهش آن در این صنایع کمک نماید. این مطالعه جامع با هدف شناسایی و همچنین تجزیهوتحلیل عوامل موثر بر شدت حوادث شغلی در صنایع شیمیایی طراحی و به اجرا درآمده است.
روش کار: این مطالعه یک بررسی جامع مقطعی و تحلیلی بود که در ۲۲ صنعت تولید مواد شیمیایی و طی سالهای ۱۳۹۵-۱۳۹۶ انجام شده است. داده های این مطالعه بر اساس سوابق و گزارش و تحلیل حوادث جمع آوری گردید. دادههای مطالعه شامل ۴۱ متغیر مستقل و ۸۷۲ حادثه در یک دوره ده ساله (۱۳۸۵-۱۳۹۴) به عنوان متغیر وابسته بود. تجزیه و تحلیل داده های این مطالعه با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۰/۲۲ و SPSS Modeler نسخه ۲/۱۴ و بر اساس تکنیک الگوریتم انتخاب ویژگی و همچنین آنالیز رگرسیون خطی چندگانه انجام شده است. سطح معنیداری در این مطالعه ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
یافته ها: میانگین شاخص شدت حادثه ۱۲/۱۴۵±۶۳/۲۱۴ روز محاسبه شد. میانگین سن و سابقه شغلی افراد حادثه دیده به ترتیب ۸۵/۵±۰۵/۳۸ و ۳۲/۶±۳۴/۹ سال بود. نتایج انتخاب ویژگی نشان داد که ۳۰ فاکتور دارای تاثیرگذاری بالا بر شدت حوادث بوده، بعلاوه بر اساس تحلیل رگرسیونی، شدت حوادث در صنایع شیمیایی مورد مطالعه تحت تاثیر ۲۲ فاکتور فردی، سازمانی، آموزش بهداشت، ایمنی محیط زیست (HSE)، مدیریت ریسک، اعمال ناایمن، شرایط ناایمن و همچنین نوع بروز حوادث بوده است (۰۵/۰>p).
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه تایید نمود که شدت حوادث در صنایع شیمیایی بالا می باشد. بعلاوه، میزان شدت حوادث در صنایع شیمیایی از تئوری چند عاملی در حوادث پیروی می کند. یافته مهم این مطالعه بیانگر این بود که بکارگیری ترکیبی دو روش تحلیلی انتخاب ویژگی و رگرسیون خطی چندگانه میتواند برای تحلیل جامع حوادث و دیگر دادههای مرتبط با حوزه بهداشت، ایمنی و محیط زیست کاربردی و سودمند باشد.
فاطمه ضامنی، پروین نصیری، محسن مهدینیا، احمد سلطانزاده،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: کاهش سطح سلامتی نیروی کار یکی از چالشهای مهم در صنایع میباشد. مطالعات مختلف نشان داده اند که میزان بهرهوری در صنایع با سلامتی نیروی شغلی دارای ارتباط معنی دار می باشد. بعلاوه، سلامتی کارکنان در محیط های شغلی می تواند تحت تاثیر متغیرهای مختلف مانند استرس شغلی، رضایت شغلی و همچنین کار در شیفت های غیرمتداول قرار گیرد. مطالعه حاضر با هدف تجزیه و تحلیل روابط علّت- معلولی پارامترهای نوبتکاری، استرس شغلی، رضایت شغلی با سطح سلامتی در یک صنعت پتروشیمی صورت گرفته است.
روش کار: این مطالعه مقطعی در سال ۱۳۹۶ اجرا شد. نمونه مورد مطالعه شامل ۲۰ نفر از خبرگان HSE بودند که بر اساس نمونهگیری هدفمند قضاوتی انتخاب و به مطالعه وارد شدند. برای جمع آوری دادهها از ابزار پرسشنامه ماتریسی ۴×۴ تشکیل شده از ۴ متغیر اصلی شامل نوبتکاری، استرس، رضایت شغلی و سطح سلامتی استفاده شده است. تجزیهوتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار متلب و روش دیمتل فازی انجام شد. همچنین برای هر متغیرمورد ارزیابی دو مقدار کلیدی D+R و D-R به دست آمد که به ترتیب میزان تعامل و نوع تعامل متغیر با سایر متغیرها را نشان میدهند.
یافته ها: ۰/۶۰%از خبرگان شرکت کننده در این مطالعه مرد و ۰/۴۰% نیز زن بودند. تنها ۰/۱۰% این افراد دارای تحصیلات دکتر بودند. بعلاوه، میانگین سن و سابقه کاری افراد مورد مطالعه به ترتیب ۳۴/۹±۶۴/۳۹ و ۱۰/۷±۲۲/۱۰ سال بود.
نتایج نشان داد پارمترهای نوبتکاری، استرس و رضایت شغلی به دلیل مثبت بودن مقادیر D-R به عنوان عوامل اثرگذار و متغیر سلامتی شغلی با کسب مقدار منفی D-R، به عنوان عامل اثرپذیر میباشد. بعلاوه این نتایج نشان داد که میزان تاثیر این پارامترها بر سلامتی با دو مکانیسم مستقیم و غیرمستقیم میباشد.
نتیجه گیری: نتایج بکارگیری روش دیمتل فازی بیانگر این بود که سلامت شغلی در محیطهای صنعتی بزرگ میتواند تحت تاثیر پارامترهای مختلف با اندازه اثر متفاوت قرار گیرد، لذا توجه به بر هم کنش این فاکتورها در تحلیل سلامتی و عوامل موثر بر آن بسیار مهم میباشد. بنابراین، سطح سلامتی در محیط ای صنعتی پرچالش مانند صنایع پتروشیمی می تواند تحت تاثیر نوبتکاری به عنوان یک علت ریشهای قرار گیرد. این علت ریشه ای در کنار رضایت شغلی اثر معنیداری بر افزایش سطح استرس و کاهش سطح سلامتی دارند. بر این اساس، هر گونه اقدام برای افزایش سطح سلامتی بایستی بر بهبود الگوهای نوبتکاری و افزایش سطح رضایت شغلی کارکنان به عنوان علل ریشهای و موثر بر سطح سلامتی متمرکز شود.
محسن مهدینیا، مصطفی میرزایی علیآبادی، احمد سلطانزاده، علیرضا سلطانیان، ایرج محمدفام،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: آگاهی موقعیتی ایمنی یکی از فاکتورهای مهم مؤثّر بر قابلیت اطمینان و عملکرد ایمنی اپراتورها میباشد که خود تحت تأثیر متغیرهای مختلفی قرار میگیرد. شناسایی این متغیرها و نحوه روابط آنها در بهینهسازی اقدامات کنترلی نقش اساسی خواهد داشت و مطالعه حاضر نیز با همین هدف انجام شد.
روش کار: این مطالعه بر مبنای نظرات متخصصان آگاهی موقعیتی و با استفاده از یک روش تصمیمگیری چند معیاره فازی انجام شد. جهت کمی سازی نظرات متخصصان و برای کاستن از خطای ناشی از ارزیابی ذهنی آنها از روابط متغیرها، از اعداد فازی مثلثی استفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای سازمانی همراه با «دانش ایمنی/شغلی» و « تجربه در وظیفه» مهمترین و ریشهایترین متغیرهای پیشبینی کننده آگاهی موقعیتی میباشند. از گروه متغیرهای سازمانی مورد مطالعه نیز «نگرش ایمنی سازمان»، «طراحی ایمن سیستمها» و «آموزش» مهمترین متغیرهای تعیین کننده تغییرات آگاهی موقعیتی میباشند.
نتیجه گیری: بر اساس تجمیع نظرات خبرگان مبتنی بر منطق فازی، مهمترین متغیرهای مؤثر بر آگاهی موقعیتی و روابط علت و معلولی آنها شناسایی شدند. متغیرهای سازمانی اصلیترین متغیرهای تعیین کننده آگاهی موقعیتی میباشند. برای بهبود آگاهی موقعیتی بهترین نتایج با اصلاح متغیرهای ریشهای مؤثر یعنی متغیرهای سازمانی وبرخی متغیرهای فردی بدست میآید.
داود پناهی، محسن صادقی یارندی، نورالدین قراری، زهرا آقاجانی علیآبادی، احمد سلطانزاده،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت پیاده سازی سیستم های مدیریت ایمنی و سلامت شغلی در پیشگیری از بیماری های مختلف در محیطهای شغلی و همچنین تعیین میزان اهمیت و نقش استقرا و اجرای سیستم های مدیریت سلامت شغلی در کنترل و کاهش شیوع بیماری کووید ۱۹ در محیط های کاری به عنوان یکی از بخش های حساس و مهم جامعه، مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان شیوع ابتلا به بیماری کووید-۱۹ در دو گروه صنایع دارا و فاقد سیستم های مدیریت سلامت شغلی و همچنین ریسک فاکتورهای مدیریتی و اجرایی مرتبط در بخشی از صنایع ایران انجام پذیرفت.
روش کار: این مطالعه مقطعی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۹ در حین شیوع بیماری کروناویروس در بخشی از صنایع تحت نظر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است. طی مطالعه حاضر مجموعا ۷۰ صنعت مشتمل بر ۲۴ صنعت فعال در حوزه تولید محصولات شیمیایی، ۶ صنعت تولید قطعات خودرو، ۱۴ صنعت تولید لوازم خانگی، ۱۶ صنعت تولید محصولات بهداشتی و آرایشی، ۴ صنعت تولید محصولات فلزی و ۶ شرکت خدماتی بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل دو گروه از صنایع واجد سیستم مدیریت سلامت شغلی (۳۳ صنعت) و صنایع فاقد سیستم مدیریت سلامت شغلی (۳۷ صنعت) بود. در این مطالعه، چکلیستی برای جمعآوری دادههای مطالعه بر اساس الزامات و پارامترهای سیستمهای مدیریت سلامت شغلی و همچنین اطلاعات مرتبط با بیماریهای واگیر و عفونی مانند کووید-۱۹ طراحی گردید که شامل اطلاعات لازم در مورد ابتلا به بیماری کووید-۱۹ در دو گروه صنایع مورد مطالعه، طب کار، مدیریت ریسک خطرات بیولوژیک، سیستم مدیریت اطلاعات سلامت شغلی، آموزش و مشارکت کارکنان و همچنین پارامترهای مدیریت بیماری کووید-۱۹ بود. تحلیل آماری دادههای مطالعه با استفاده از آزمون کای اسکوئر و آزمون دقیق فیشر و در محیط نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ انجام پذیرفت.
یافته ها: تعداد کارگران شاغل در دو گروه صنایع واجد و فاقد سیستم مدیریت سلامت شغلی به ترتیب ۶۷۳ و ۷۰۸ نفر بود. از ۳۳ صنعت دارای سیستم مدیریت سلامت شغلی، (۱/۱۲ %) ۴ صنعت دارای سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE-MS)، (۷/۶۶ %) ۲۲ صنعت استاندارد OHSAS ۱۸۰۰۱:۲۰۰۷ را اخذ نموده و (۲/۲۱ %) ۷ صنعت نیز دارای گواهینامه ISO ۴۵۰۰۱:۲۰۱۸ بودند. مشخص گردید که مقادیر شیوع بیماری کووید-۱۹ در صنایع فاقد سیستم های مدیریت سلامت شغلی به طور معنی داری بالانر می باشد (۰۵/۰>p). همچنین یافته ها نشان داد که بین پارامترهای طب کار، مدیریت ریسک خطرات بیولوژیک، سیستم مدیریت اطلاعات سلامت شغلی، آموزش و مشارکت کارکنان و همچنین پارامترهای مدیریت بیماری کووید-۱۹ در دو گروه صنایع مورد مطالعه اختلاف معنی داری وجود دارد (۰۵/۰>P).
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که بین مقادیر امتیاز پارامترهای طب کار و سیستم مدیریت اطلاعات سلامت شغلی، مدیریت ریسک خطرات بیولوژیک، آموزش و مشارکت کارکنان، مدیریت بیماری کووید-۱۹ و در نهایت شیوع بیماری مذکور بین صنایع واجد و فاقد سیستم های مدیریت سلامت شغلی ارتباط معنی داری وجود داشته و اجرا و استقرار سیستم های مدیریت سلامت شغلی می تواند گامی موثر در راستای کاهش شیوع بیماری های ویروسی و واگیر همچون کووید-۱۹ باشد.
علی فردی، محمّد کارخانه، حمیدرضا حیدری، ابوالفضل محمدبیگی، احمد سلطانزاده،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: گاز متان بهعنوان یکی از پرکاربردترین گازهای مورد استفاده در صنایع دارای پتانسیل اشتعالپذیری بسیار بالایی میباشد. لذا انجام تمهیدات ایمنی بهمنظور جلوگیری از بروز حریق این گاز باید در اولویت یک صنعت باشد. هدف از انجام این مطالعه سنجش و تحلیل اثربخشی عملکرد سیستم تهویه موجود بر روی گودال شیر یا ولوپیتهای انتقال گاز متان بر اساس استاندارد طبقهبندی فضاهای خطرناک بود.
روش کار: این مطالعه در یک صنعت تولید فولاد در استان قم در سال ۱۳۹۸ طراحی و اجرا شده است. بخش موردمطالعه شامل ولوپیتهای ورودی گاز متان و ولوپیتهای توزیع گاز متان در صنعت موردمطالعه بود. ابزارهای مورداستفاده در این مطالعه شامل دستگاه لوله پیتو DELTA OHM مدل DO-۲۰۰۳ برای اندازهگیری سرعت باد، دستگاه گاز سنج متان متعلق به شرکت BW مدل GasAlert Max XTII، پروتکل نشت تأسیسات هیدروکربنی مربوط به سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا (EPA)، مدل ریاضی تعیین دبی جرمی گاز در زمان نشتی و استاندارد طبقهبندی فضاهای خطرناک IEC-۶۰۰۷۹-۱۰ برای تحلیل اثربخشی ایمنی ولوپیتهای انتقال گاز متان بود.
یافته ها: میزان LELm برای گاز متان در حدود ۰,۰۳۳۴kg/m۳ و میزان حجم محوطه نشت بر اساس معادلات استاندارد IEC-۶۰۰۷۹-۱۰ در حدود Vz = ۰,۰۵۳m۳ بود. بر اساس سناریوهای نشتی، نتایج اندازهگیریها، شبیهسازیهای نشت و محاسبات صورت گرفته در استانداردهای IEC-۶۰۰۷۹-۱۰ و EPA، نشتی رایج ناشی از اتصالات در محدوده Vz < ۰,۱ مترمکعب بوده است. بعلاوه، نتایج محاسبات میزان نشتی غیرمتداول ناشی از تأسیسات نشان داد برای سوراخهای با قطر بیش از ۰.۳mm، سیستم تهویه تعبیهشده بر روی ولوپیتهای توزیع گاز متان موردمطالعه اثربخش نبوده و بهسرعت حجم گاز داخل ولوپیتها از مرز تهویه بالا عبور کرده و احتمال تجمع خطرناک گازها در ولوپیتها را به همراه خواهد داشت.
نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه بیانگر این بود که با وجود کوچکترین میزان نشتی، احتمال بروز جو انفجاری درون ولوپیتهای موردمطالعه وجود دارد، لذا بایستی تمهیدات ویژهای برای جانمایی، تعمیر و نگهداری، بازرسی نشتی، تمهیدات ایمنی برای ورود به ولوپیتها و همچنین پیشگیری از رسیدن منابع حرارتی لازم مانند الکتریسیته ساکن و غیره توسط کاربران این تأسیسات بکار گرفته شود.
احمد سلطانزاده، ایرج محمدفام،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: نزدیک به نیمی از حوادث شغلی در ایران در کارگاههای ساختمانی رخ میدهد؛ بنابراین، مدلسازی حوادث شغلی در این کارگاهها یکی از راهکارهای طراحی استراتژیهای ایمنی برای کاهش حوادث شغلی در حوزه ساختوساز میباشد. این مطالعه با هدف مدلسازی علت-پیامد حوادث در کارگاههای ساختمانی طراحی و انجام شده است.
روش کار: این مطالعه در سال ۱۳۹۹ در قالب یک تحلیل گذشتهنگر بر روی دادههای حوادث ۱۰ساله (۱۳۸۹-۱۳۹۸) در کارگاههای ساختمانی در ایران انجام شده است. متغیر اصلی شامل انواع حوادث شغلی در کارگاههای ساختمانی بود. ابزار مطالعه شامل چکلیست حوادث و همچنین گزارش تفصیلی این حوادث بود. دادههای مورد نیاز بر اساس مدل مفهومی طراحی شده برای مدلسازی علت-پیامد حوادث در این کارگاهها جمعآوری شد. مدلسازی علت-پیامد حوادث مورد مطالعه با استفاده از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار IBM SPSS AMOS نسخه ۲۲/۰ انجام شده است.
یافته ها: فراوانی حوادث مورد تحلیل در بازه زمانی مورد مطالعه ۳۸۵۴ حادثه بود. میانگین سالانه دو شاخص AFR و ASR به ترتیب ۸/۵۴±۱۷/۲۷ حادثه و ۴۴/۲۳±۳۲۲/۴۲ روز تخمین زده شد. نتایج مدلسازی علت-پیامد این حوادث ساختمانی نشان داد که فاکتورهای فردی و شغلی، آموزش ایمنی و ارزیابی ریسک و همچنین متغیرهای مربوط به این فاکتورها با شاخصهای حوادث دارای ارتباط معکوس و معنیدار و فاکتورهای شرایط محیطی و اعمال ناایمن و متغیرهای متعلق به آنها با این شاخصها دارای ارتباط مثبت و معنیدار میباشند (۰/۰۵>P).
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه بیانگر این بود که بیشترین ضریب تأثیر بر شاخصهای حوادث مربوط به فاکتورهای آموزش ایمنی، ارزیابی ریسک و اعمال ناایمن و متغیرهای آنها میباشد؛ بنابراین، نتایج این مدلسازی میتواند به طراحی استراتژیهای ایمنی در کارگاههای ساختمانی کمک نماید.