۱۰ نتیجه برای خوانین
علی خوانین، کیکاوس ازره، رمضان میرزایی، سید باقر مرتضوی، حسن اصیلیان، اردلان سلیمانیان،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: ارتعاش تمام بدن زمانی اتفاق می افتد که انسان روی سطحی که در حال لرزش است قرار می گیرد و ارتعاش بر قسمتی از بدن که از محل تماس دور است اثر میگذارد. تا به امروز اثرات بهداشتی متعددی ازجمله کمردرد، درد عصب سیاتیک، عوارض گوارشی،مشکلات دستگاه تناسلی و آسیب شنوایی در ارتباط با ارتعاش تمام بدن گزارش شده است. در این مطالعه حدود ۲۰۰۰ دقیقه اندازه گیری ارتعاش بر روی ۲۳ قطار در ۴ خط فعال مترو تهران جهت تعیین میزان مواجهه با ارتعاش تمام بدن راهبران قطارها انجام شد.
.
روش کار: برای اندازه گیری ارتعاش تمام بدن، از دستگاه ارتعاش سنج و آنالیزور SVAN ۹۵۸ ساخت کمپانی Svantek استفاده شد و بر طبق استاندارد ISO ۲۶۳۱-۱ میزان شتاب r.m.s وزنی – فرکانسی برای هر محور، ترکیب محورها، فاکتور قله، VDV و نسبت های مطرح در استاندارد جهت تعیین نوع معیار ارزیابی، اندازه گیری و محاسبه شدند.
.
یافته ها: نتایج نشان داد که مواجهه همه راهبران با ارتعاش طبق روش پایه از حد پایین ناحیه احتیاط راهنمای بهداشتی (< ۴۵/۰ m/s۲)، کمتر و طبق روش ارزیابی با استفاده از مقدار دوز ارتعاشی، VDV، تعداد ۱۲ نمونه بالاتر از حد پایین ناحیه احتیاط راهنمای بهداشتی(<۵/۸ m/s۱,۷۵)، و فقط ۱۱ مورد در محدوده پایینتر از مقدار مذکور قرار گرفتند.
.
نتیجه گیری: بررسی نتایج بهدست آمده با استفاده از روشهای پایه و مقدار دوز ارتعاشی، میزان مواجهه متفاوتی را در دو روش بیان میکند که در روش VDV میزان ریسک پیش بینی شده بسیار بیشتر از روش پایه ارزیابی ارتعاش است که این موضوع می تواند مدعایی بر این واقعیت باشد که برخی از شاخص&thinspهای ارایه شده، بیانگر محدوده ای ایمن در ارزیابی ارتعاش انسانی نیستند.
علی خوانین، رمضان میرزایی، محمدحسین بهشتی، زهرا صفری، کیکاوس ازره،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: رایجترین استانداردهای مورد استفاده برای پیش بینی ریسک بهداشتی ناشی از ارتعاشات تمام بدن ISO ۲۶۳۱-۱ و BS ۶۸۴۱ می باشد که فرکانسهای توزین و ضرایب مختلفی را برای حساسیت های متفاوت در محور های مختلف ارایه میکنند در این مطالعه حدود ۹۰۰ دقیقه اندازه گیری ارتعاش بر روی ۹ قطار در یکی از خطوط فعال مترو تهران با هدف مقایسه استانداردهای مذکور در بررسی میزان مواجهه با ارتعاش تمام بدن انجام شد.
.
روش بررسی: در این مطالعه علاوه بر ارزیابی شاخص های ارتعاشی مختلف، تفاوت های دو استاندارد ISO ۲۶۳۱-۱ و BS ۶۸۴۱ مورد بررسی قرار گرفته است. مقادیر شتاب موثر، دوز ارتعاش و دوز روزانه ارتعاشی در محور های x،y و z نشیمنگاه و همچنین محور x پشتی صندلی رانندگان مترو طبق توصیه ها و راهنمایی های هر دو استاندارد به صورت جداگانه اندازه گیری شد.
.
یافته ها: میانگین مقادیر محاسبه شده شتاب موثر و مقدار دوز ارتعاش در استاندارد BS ۶۸۴۱ پایینتر از مقادیر محاسبه شده ISO ۲۶۳۱ شد. نتایج بهدست آمده بیانگر سطوح ریسک بالاتر از ۱۷ ms۱,۷۵ در ۳ نمونه طبق استاندارد ISO و در ۳ نمونه نیز بالاتر از مقدار راهنمای کلی ۱۵ ms۱.۷۵ ارایه شده استاندارد BS ۶۸۴۱ بود.
.
نتیجه گیری: انجام محاسبات با روش ISO مقادیر بالاتری را نشان میدهد و بنابراین معیار ایمن تری را نسبت به BS ۶۸۴۱ ارایه میکنند. هرچند که راهنمای کلی ۱۵ ms۱,۷۵ در BS از میزان حد بالایی ناحیه احتیاط راهنمای بهداشتی، ۱۷m_(s^۱.۷۵ ) ، ISO کمتر است. بهعلاوه ارتباط بین مقادیر شتاب موثرو دوز ارتعاش در استاندارد ISO ۲۶۳۱ کمی کمتر از ارتباط میان همین مقادیر در BS۶۸۴۱ شد
ویدا زراوشانی، علی خوانین، احمد جنیدی جعفری، سید باقر مرتضوی، فرحناز خواجه نصیری،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت کنترلهای مهندسی در پیشگیری از مواجهه با پرتوهای مایکروویو، این مطالعه به منظور طراحی و ساخت نوع جدیدی از حفاظهای الکترومغناطیسی کامپوزیتی در باند بسامدی ایکس و بررسی عوامل موثر بر اثربخشی آن انجام شد.
روش کار: در این تحقیق از رزین اپوکسی به عنوان بستر و نانوذرات اکسید نیکل به عنوان فیلر و در چهار درصد وزنی (۵، ۷، ۹ و ۱۱) برای ساخت حفاظهای کامپوزیتی با سه ضخامت گوناگون (۲، ۴و ۶ میلیمتر) استفاده شد. مشخصه یابی حفاظها با استفاده از دستگاههای پراش اشعه ایکس و میکروسکوپ الکترون روبشی انتشار میدانی انجام و مقادیر اثربخشی حفاظتی، عمق نفوذ و آستانه نفوذ حفاظها با استفاده از دستگاه تحلیلگر شبکه اندازه گیری شد. با استفاده از آنالیز وزن سنجی دمایی نیز اثر افزایش دما بر تغییرات جرمی حفاظها بررسی گردید.
یافته ها: حفاظ کامپوزیتی mm ۶-۱۱%، بیشترین مقدار اثربخشی حفاظتی (۱۸/۸۴ درصد) را در فرکانس۰۱/۸ گیگاهرتز و حفاظ mm ۴-۷%، بیشترین مقدار میانگین اثربخشی حفاظتی (۷۲ /۶۶ درصد) را در باند بسامدی ایکس، بهدست آورد. ضخامت ۴ میلیمتر ضخامت بهینه و بحرانی در این مطالعه بود و مقدار عمق نفوذ بیشتر از ضخامت کامپوزیتها بهدست آمد. افزایش مقدار نانوذرات اثر قابل توجهی بر اثربخشی حفاظتی حفاظها نداشت. حفاظهای مورد مطالعه تا دمای ۱۵۰ درجه سانتی گراد مقاوم به حرارت بودند و دچار اُفت وزن نشدند. نانوذرات اکسید نیکل از توزیع و پراشیدگی مطلوبی در بستر اپوکسی برخوردار بودند و آستانه نفوذ در مقادیر اندک نانوذرات اکسید نیکل ظهور نمود.
نتیجه گیری: این مطالعه توانست با بهکارگیری ضخامت کم و مقدار اندک نانوذرات به حفاظی با اثربخشی چشمگیر جهت اهداف بهداشت حرفهای دست یابد، ضمن اینکه از مزایایی چون تولید آسان و ارزان، مقاومت در برابر رطوبت و خوردگی و سبک وزن بودن نیز برخودار باشد. کامپوزیتهای اکسید نیکل / اپوکسی میتوانند معرف نسل جدیدی از حفاظهای الکترومغناطیس و گزینه مناسبی جهت حفاظت شغلی در برابر پرتوهای مایکروویو باشند. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی، با کاهش عمق نفوذ اثربخشی این حفاظها بهبود یافته و کارایی آنها در محیط های کاری نیز بررسی گردد.
علی خوانین، احمد جنیدی جعفری، علی صفری واریانی، ویدا زراوشانی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: امروزه افزایش تقاضا برای حفاظت در برابر پرتوهای راداری با استفاده از سپرهای نانوکامپوزیتی رو به افزایش است. در این میان ، برای رفع محدودیت های سپرهای الکترومغناطیس تک لایه از سپرهای دو یا چند لایه استفاده می شود. در این مطالعه سعی شد تا ضمن ساخت نوعی سپر دولایه الکترومغناطیس، اثر برخی فاکتورهای ساختاری مانند ضخامت، هم جنس بودن لایه ها و نیز مدت زمان اختلاط بر اثربخشی حفاظتی سپرهای دولایه مورد بررسی قرار گیرد.
روش کار: در این پژوهش از رزین اپوکسی EI-۴۰۳ و نانوذرات اکسید نیکل برای ساخت سپرهای مورد بررسی استفاده شد. در ابتدا دو گروه سپر تک لایه ( با مدت زمان اختلاط ۱۰ و ۶۶ دقیقه) در ضخامت های ۲ ، ۴ و۶ میلی متر و با مقدار هفت درصد وزنی از نانوذرات اکسید نیکل و با روش ریخته گری ساخته شدند. سپس از قرار گیری بدون فاصله ی سپرهای تک لایه بر روی یک دیگر سپرهای دو لایه تهیه شدند. با استفاده از دستگاه تحلیل گر شبکه، پرتوهای راداری باند ایکس تولید و پارامترهای پراکندگی اندازه گیری و میانگین اثربخشی حفاظتی سپرها محاسبه گردید.
یافته ها: بیش ترین و کم ترین میانگین اثربخشی حفاظتی سپرهای تک لایه به ترتیب ۱۴/۸۴ و ۰۵/۴۶ درصد و در سپرهای دولایه به ترتیب ۳۴/۶۶ و ۹۹/۴۱ درصد به دست آمد. میانگین اثربخشی حفاظتی سپرهای دولایه با مدت زمان اختلاط ۱۰ دقیقه در ضخامت های ۶، ۸ و ۱۰ میلی متر به ترتیب ۹۹/۴۱ ، ۴۵/۴۵ و ۲۵/۴۳ درصد بود. این مقادیر در مدت زمان اختلاط ۶۶ دقیقه به ترتیب به ۳۰/۵۴، ۰۷/۶۲ و ۳۴/۶۶ درصد افزایش یافت.
نتیجه گیری: در این مطالعه اثربخشی حفاظتی سپرهای دو لایه کم تر از سپرهای تک لایه به دست آمد. اگرچه افزایش مدت زمان اختلاط موجب بهبودی اثربخشی حفاظتی در سپرهای تک و دولایه گردید اما نتوانست موجب افزایش اثربخشی سپرهای دولایه نسبت به سپرهای تک لایه گردد. هم چنین افزایش مدت زمان اختلاط در سپرهای دولایه نشان داد ، در این سپرها با افزایش ضخامت ، اثربخشی حفاظتی کاهش یافت. به نظر می رسد در این مطالعه استفاده از سپرهای هم جنس در تهیه سپرهای دولایه منجر به افزایش عمق نفوذ و انعکاس های متوالی و در نهایت کاهش چشم گیر اثربخشی حفاظتی در سپرهای دو لایه نسبت به تک لایه شده باشد. پیشنهاد می گردد در پژوهش های آینده ، سایر مطالعات در خصوص بهبود اثربخشی حفاظتی این دسته از سپرهای دولایه صورت گیرد.
فرشاد ندری، علی خوانین، فرحناز خواجه نصیری، مسعود قنبری کاکاوندی، زهره مظاهری،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: نظر به این که صدا و ارتعاش از شیوع بالایی درمحیط های کاری برخوردار بوده و مطالعات قبلی بیش تر به تاثیرات شنوایی و اسکلتی عضلانی این دو عامل پرداخته اند، این مطالعه با هدف تعیین نقش حفاظتی عصاره دارچین بر سطح هورمونهای جنسی، وزن بدن و وزن بیضه رت نر بالغ مواجهه یافته با صدا و ارتعاش انجام پذیرفت.
روش کار: ۶۴ سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار در قالب ۸ گروه به صورت اول کنترل، دوم دریافت عصاره دارچین(دوز ۷۵ میلی گرم بر کیلوگرم)، سوم در معرض صدا(تراز ۱۰۰ دسی بل)، ۸ ساعت در روز(۷:۰۰-۲۳:۰۰)، چهارم در معرض صدا و دریافت عصاره دارچین، پنجم در معرض ارتعاش تمام بدن(شتاب ارتعاشی ۱ متر بر مجذورثانیه)، ۸ ساعت در روز(۷:۰۰-۲۳:۰۰)، ششم در معرض ارتعاش تمام بدن و دریافت عصاره، هفتم مواجهه با صدا و ارتعاش، ۸ ساعت در روز(۷:۰۰-۲۳:۰۰) و هشتم مواجهه با صدا و ارتعاش و دریافت عصاره از طریق گاواژ تقسیمبندی شدند. پس از ۵۰ روز، از رت ها خون گیری شد و سطح هورمون های LH، FSH و تستوسترون با کیت های مخصوص الایزا تعیین و در ادامه بیضهها جهت تعیین پارامترهای وزنی از بدن حیوان خارج گردید. تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS انجامپذیرفت.
یافته ها: در این مطالعه عامل صدا بر سه هورمون LH، FSH و تستوسترون اثر کاهشی در حالی که ارتعاش تمام بدن صرفاً بر هورمون تستوسترون اثر کاهشیداشت(P<۰,۰۵). ترکیب دو عامل صدا و ارتعاش توانست با گروه کنترل با هورمونهای LH و تستوسترون اختلافمعنادار ایجاد نماید(P<۰.۰۵). سه عامل صدا، ارتعاش تمام بدن و ترکیب آن ها توانست در متغیر وزن نهایی بدن با گروه کنترل اختلافمعنادار حاصل نماید(P<۰.۰۵). عصاره دارچین توانست سطح سه هورمون جنسی را نسبت به گروه کنترل افزایش دهد(P<۰.۰۵).
نتیجه گیری: عصاره دارچین (به دلیل خواص آنتیاکسیدانی) بر سطح هورمون های جنسی رت های در معرض عوامل زیانآور صدا و ارتعاش اثر حفاظتی داشته و مطالعات بیش تر جهت تعیین مکانیسم دقیق عصاره دارچین در دوزهای متنوع در نمونه های انسانی و حیوانی پیشنهاد می گردد.
روح اله حاجی زاده، علی خوانین، احمد جنیدی جعفری، محمد برمر، سمیه فرهنگ دهقان،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: کنترل مبتنی بر جذب و عایق بندی یکی از انواع روش های کنترل فنی و مهندسی صدا می باشد. در جاهایی که بتوانیم از تایلی استفاده کنیم که هم بتواند به عنوان جاذب صوت و هم ویژگی عایق صوت داشته باشد باعث می شود میدان صوتی در قسمت منبع صوتی به سمت میدان آزاد سوق داده شود و همچنین باعث افزایش افت انتقال صوت به بخش های دیگر شود. این مطالعه به منظور ارتقاء خصوصیات آکوستیکی فوم پلی یورتان نرم با خصوصیات توام جاذب و عایق صوتی صورت گرفت.
روش کار: برای بهینه سازی افت انتقال و ضریب جذب صوت توام و تعیین طرح آزمایش از نرم افزار Expert Design از طریق روش سطح پاسخ استفاده شد. در این طرح ، پارامترهای ضخامت ، فاصله هوایی در پشت تایل آکوستیکی، میزان نانوالیاف پلی آکریلونیتریل(PAN NF)، پلی ونیلیدین فلوراید(PVDF NF) و نانوذرات خاک رس به عنوان متغیرهای ورودی در نظر گرفته شد. نانو الیاف پلی آکریلونیتریل و پلی وینیلیدین فلوراید با استفاده از تکنیک الکتروریسی ساخته شد. نانوذرات خاک رس با قطر ۲-۱ نانو متر از نوع مونتمریلونیت از شرکت سیگما آلدریچ تهیه شد. طراحی آزمایش با استفاده از نرم افزار Expert Design۷ تعیین گردید. ۵۰ نمونه نانو کامپوزیت بر اساس رانهای آزمایشی ساخته شدند. اندازه گیری افت انتقال صوت براساس استاندارد ASTM E۲۶۱۱–۰۹ و اندازه گیری ضریب جذب بر اساس استاندارد ISO۱۰۵۳۴-۲ با استفاده از دستگاه امپدانس تیوب BSWA SW۴۷۷ ۵۵۰۰۰۵ صورت گرفت. کامپوزیتهای بهینه برای هر محدوده فرکانسی تعیین شدند.
یافته ها: بیشترین ضریب جذب و افت انتقال صوت توام در محدوده فرکانسی پایین و میانی در ران آزمایشی که فوم پلی یورتان حاوی ۵/۱ درصد نانوذرات خاک رس، ۵/۰ درصد PAN NF، ۵/۱ درصد PVDF NF، ضخامت ۲ سانتیمتر و فاصله هوایی ۵/۱ سانتیمتر بود بدست آمد (به ترتیب ۰۲/۲ و ۶۴/۰). نانو کامپوزیتهای دارای بیشترین ضریب جذب و افت انتقال صوت توام نسبت به فوم پلی یورتان خالص بودند و در محدوده فرکانسی پایین، میانی و بالا به ترتیب ۰۲/۲، ۹۱/۱ و ۵۳/۲ برابر دارای ضریب جذب و افت انتقال توام بالاتری بودند. با افزایش ضخامت و فاصله هوایی ضریب جذب و افت انتقال صوت توام در همه محدودههای فرکانسی افزایش یافت. در ضخامت ۲ سانتیمتر، با افزایش هر دو نانوالیاف، ضریب جذب و افت انتقال صوت توام افزایش یافت. بیشترین ضریب جذب و افت انتقال صوت توام زمانی اتفاق افتاد که هر دو نانوالیاف در حداکثر مقدار خود بودند.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که اضافه کردن نانوذرات خاک رس، نانو الیاف پلی آکریلونیتریل و نانوالیاف پلی ونیلیدین فلوراید به فوم پل یورتان باعث افزایش ضریب جذب و افت انتقال صوت توام در مقایسه با فوم پلی یورتان خالص میشود. میتوان از نانوکامپوزیتهای بهینه در بخشهایی که بطور همزمان نیاز به جذب و کاهش انتقال صدا میباشند، استفاده کرد.
راضیه جانی زاده، علی خوانین، محمد شریف حسینی، الهام یحیائی، عاطفه محمدی نژاد، حسن اصیلیان مهابادی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: با توجه به توسعه روزافزون استفاده از ترکیبات آلی فرّار ازجمله تولوئن و اثرات سوء آنها برسلامتی افراد، روشهای متنوعی از جمله تلفیق پلاسمای سرد و کاتالیست/فتوکاتالیست جهت کنترل این ترکیبات توسعه یافته است.هدف از انجام این مطالعه کارایی تلفیق فتوکاتالیست HZSM-۵/TiO۲ و پلاسمای سرد جهت حذف بخارات تولوئن است.
روش کار: جهت تهیه فتوکاتالیست از زئولیت HZSM-۵ و TiO۲ در ۳ و ۸ درصد وزنی استفاده شد. ذرات TiO۲ با استفاده از روش تلقیح بر روی زئولیت HZSM-۵ نشانده شدند. برای بررسی خصوصیات فتوکاتالیست از آزمونهای پراش اشعه ایکس، میروسکوپ الکترونی روبشی و تعیین سطح ویژه استفاده گردید. بخارات تولوئن در غلظتppm ۲±۵۸ با استفاده از سیستم دینامیک تولید و در فشار و دمای محیط و رطوبت ۶ درصد از راکتور حاوی ۱ گرم فتوکاتالیست بهطور مداوم عبور داده شد. درنهایت راندمان حذف برای سه حالت پلاسما ، پلاسما و فوتوکاتالیست ۳ و ۸ درصد وزنی در محدوده ولتاژی ۴۰۰۰ تا ۸۰۰۰ ولت بافاصله ۵۰۰ ولت محاسبه گردید.
یافته ها: در مطالعه حاضر راندمان حذف بخارات تولوئن به ترتیب ۹/۴۴، ۳۶/۷۵ و ۶۸/۶۶ درصد برای پلاسما ، HZSM-۵/TiO۲ ۳% و HZSM-۵/TiO۲ ۸% وزنی بدست آمد که HZSM-۵/TiO۲ ۳% بهترین راندمان را نشان داد. همچنین با افزایش ولتاژ، راندمان حذف نیز افزایش یافت بهطوریکه در ولتاژ ۷۰۰۰ ولت به حداکثر خود رسید.
نتیجه گیری: افزودن فتوکاتالیست HZSM-۵/TiO۲ به پلاسمای سرد سبب افزایش قابلملاحظهای در راندمان حذف آلاینده گردید و همچنین HZSM-۵/TiO۲ ۳% بهترین راندمان را نشان داد. استفاده از این تلفیق میتواند راهکار مؤثری برای حذف بخارات تولوئن در محیطهای صنعتی بدون به مصرف انرژی بالا باشد. با توجه به نتایج بهدستآمده پیشنهاد میشود این تلفیق برای سایر ترکیبات آلی فرار نیز موردبررسی قرار گیرد.
احسان رضائیان، ابراهیم تابان، سید باقر مرتضوی، علی خوانین، حسن اصیلیان مهابادی، الهام محمودی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: جاذبهای پانل میکرو متخلخل (MPP) نویدبخش نسل بعدی جاذبهای صوتی هستند چراکه از مزایای قابلتوجهی نسبت به سایر جاذبهای متخلخل برخوردارند. در این پژوهش به بررسی عملکرد صوتی جاذبهای میکرو متخلخل ساختهشده از کامپوزیت زیستتخریبپذیر پلی لاکتیک اسید تقویتشده با الیاف طبیعی چوبپنبه (PLA/Corkwood) توسط فناوری چاپ ۳ بعدی خواهیم پرداخت.
روش کار: ابتدا مشخصات ابعادی پارامترهای مؤثر در عملکرد صوتی جاذب MPP تعیین شد و سپس کلیه نمونهها بهوسیله دستگاه پرینتر سهبعدی Zortrax M۲۰۰ و به روش مدلسازی تهنشینی لایههای مذاب (FDM) ساخته شدند. ضریب جذب برخورد نرمال نمونهها با استفاده از لوله امپدانس آکوستیکی مطابق استاندارد ISO ۱۰۵۳۴-۲ در محدوده فرکانسی ۶۴ تا ۱۶۰۰ هرتز اندازهگیری شد. در ادامه اثر ۴ پارامتر هندسی شامل قطر حفرات، ضخامت صفحه، میزان تخلخل و اندازه فاصله هوایی بر روی ضریب جذب موردمطالعه قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس یافتههای این پژوهش، بیشترین مقدار متوسط ضریب جذب صوتی (SACA) مربوط به جاذب SL-MPP ۱۲ با مقدار ۰,۲۸ است بهطوریکه در فرکانس ۸۰۴ هرتز بالاترین جذب صوتی معادل ۰.۹۱ را دارد. یافتههای مطالعه پارامتری نشان داد، با افزایش قطر حفرات مقادیر پیک جذب و متوسط ضریب جذب کاهش مییابد. افزایش ضخامت صفحه MPP باعث میشود پیک جذب به سمت محدوده فرکانسهای پایینتر حرکت کند. کاهش میزان تخلخل باعث افزایش مقادیر پیک جذب و میانگین جذب صوتی میشود و فرکانس دارای بیشترین جذب نیز به سمت محدوده فرکانسهای بالاتر حرکت میکند. همچنین فرکانس تشدید صوتی به عمق فاصله هوایی پشت صفحه بستگی دارد. تغییر در عمق فاصله هوایی از ۳۰ میلیمتر به ۷۰ میلیمتر فرکانس تشدید را بیش از ۳۵ درصد کاهش داد.
نتیجه گیری: ساخت جاذبهای آکوستیکی پایدار با بهرهگیری از فناوری چاپ ۳ بعدی این امکان را به ما میدهد تا اینگونه جاذبها با کیفیت و سرعت بیشتر نسبت به ساخت با روشهای سنتی مانند روش میکس و پرس حرارتی تولید شوند.
کیکاوس ازره، علی خوانین، مجید شاهی، محبوبه پارسائیان، امید صراف زاده، محمدرضا منظم،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: این مطالعه با هدف تعیین میزان ارتعاش دست و بازو منتقلِ از دسته ابزارهای تخریبکننده سنگین الکتریکی و تعیین تأثیر استفاده از قلمهای با طول و شکل متفاوت هنگام تخریب سطوح بتنی انجام شد.
روش کار: ۳۲۳ اندازهگیری جهت تعیین میزان بزرگی ارتعاش دست-بازو بر روی دستههای چپ و راست دو چکش تخریب الکتریکی سنگین پرکاربرد در مشاغل ساختمانی و خدمات شهری در ایران (RONIX و NEC) انجام شد. فرایند تخریب در شرایط واقعی توسط ۲ کاربر باتجربه بر روی ۴۹ دال بتنی با کیفیت یکسان ۲۰ C با ضخامتهای ۱۰ و ۱۵ سانتیمتر و با استفاده از ملزومات پرکاربرد معمول در این چکشها شامل ۲ طول قلم (۴۰ و ۶۰ سانتیمتر) و ۲ شکل سر قلم (تخت و تیز) انجام شد. اندازهگیری و ارزیابی مطابق با روش ۵۳۴۹ ISO و با استفاده از ۲ ارتعاش سنج SVANTEK بهصورت همزمان بر روی هر دسته چکش انجام گرفت.
یافتهها: میانگین شتاب مؤثر (ریشه میانگین مربعات) وزن یافته فرکانسی (awrms) برای مقدار مجموع محورها (VSV) در دسته چکش ها ۲m/s ۱۵,۱۷ بود. محور عمودی با ۲ m/s ۱۳,۶۰ محور غالب ارتعاش منتقلِ به دسته ابزارها بود. میانگین awrms هنگام استفاده از قلمهای تخت و تیز به ترتیب ۱۶,۵۹ و ۱۴.۸۲ متر بر مجذور ثانیه بود. اختلاف بین نتایج قلم های ۶۰ و ۴۰ کمی بیش از ۲m/s۲ بود. فرکانسهای غالب و هارمونیک ابزارها عموماً در محدوده ۲۵ تا ۸۰ و ۲۰۰ تا ۴۰۰ هرتز قرار داشت.
نتیجهگیری: به طورکلی میانگین نتایج نشان داد که در قلم های تیز و با طول کوتاهتر (cm۴۰) شتاب کمتری نسبت به قلم های تخت و cm۶۰ وجود دارد. چکش رونیکس در طیف فرکانسی کمتر از ۴۰ هرتز نسبت به چکش NEC شتاب بالاتری ایجاد نمود که این اختلاف در مقایسه دو چکش مزیت رقابتی ایمنی بالاتری برای چکش NEC را بیان میکند.
علی جعفری، محمدرضا منظم اسمعیلپور، علی خوانین، مائده لشگری، سیدعلی قریشی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: جاذبهای آکوستیکی رشتۀ چوب - سیمان (WWCPs) موادی هستند که در کنار کاربردهای آکوستیکی بهعنوان عایقهای گرما، انرژی و رطوبت نیز مصرف دارند. پژوهش پیش رو جهت طراحی، ساخت و تعیین تأثیر پارامترهای اساسی تولید و عرضه این محصول یعنی ضخامت و دانسیته بالک بر روی ضریب جذب صدا در دو بازه فرکانسی پائین و بالا انجام شد.
روش کار: مراحل ساخت نمونه شامل آمادهسازی و ترکیب مواد اولیه، قالبگیری با استفاده از قالبهای منطبق با قطر لولههای امپدانس و نهایتاً خروج از قالب و خشکسازی میباشد. نمونهها در دو ضخامت ۲ و ۴ سانتیمتر و سه دانسیته بالک ۴۰۰، ۵۰۰ و ۶۰۰ کیلوگرم بر مترمکعب ساخته شدند. اندازهگیری ضریب جذب آکوستیکی بر اساس استاندارد ISO ۱۰۵۳۴-۲ انجام شد.
یافته ها: بر اساس یافتههای این پژوهش در بازه فرکانسی پائین، افزایش ضخامت از ۲ به ۴ سانتیمتر، افزایش ضریب جذب به مقدار ۰,۱۶ و ۰.۲۳ در فرکانس ۵۰۰ هرتز را به ترتیب برای دانسیتههای ۴۰۰ و ۵۰۰ کیلوگرم بر مترمکعب به دنبال داشت. در بازه فرکانسی بالا نیز افزایش ضخامت موجب اضافه شدن یک پیک جذبی و بالا رفتن مقدار این پیکهای جذب تا ۰.۹۲ شد. در نمونههای با ضخامت ۴ سانتیمتر، با افزایش دانسیته بالک از ۴۰۰ به ۶۰۰ کیلوگرم بر مترمکعب، پیک جذب در بازه فرکانسی پائین به مقدار ۰.۴ افزایش یافت. این افزایش دانسیته در ضخامت ۲ سانتیمتر و بازه فرکانسی بالا نیز پیک جذب را به مقدار ۰.۲۶ افزایش داد.
نتیجه گیری: جاذبهای WWCPs جزو معدود جاذبهای آکوستیکی هستند که از قابلیت تولید انبوه در کنار زیبایی ظاهری و ویژگیهای مکانیکی قابلقبول برخوردار هستند. افزایش ضخامت این نوع جاذب، جذب آنها را در هر دو بازه فرکانسی بالا و پائین افزایش میدهد. با افزایش دانسیته بالک البته تا حدود ۵۰۰ کیلوگرم بر مترمکعب نیز کارایی جذب در هر دو رنج فرکانسی بهبود مییابد.