جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰ نتیجه برای خانی

مهدی قاسم خانی، مهناز شیخ علیشاهی، مهدی اصغری،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: بیو آئروسل‌ها به آئروسل‌ها یا ذرات با منشاء میکروبی، گیاهی یا حیوانی اطلاق می‌شود. از جمله مشاغلی که کارگران با بیو‌آئروسل‌ها مواجهه شغلی دارند، کار در کارگاه‌های صنایع نساجی است. بیشترین تراکم آلودگی بیوآئروسل‌ها در صنعت نساجی در مراحل حلاجی و کاردینگ متمرکز است. باتوجه به بومی بودن صنعت نساجی در ایران و اشتغال به کار تعداد کثیری از کارگران کشورمان در این صنعت، این بررسی در یک صنعت نساجی با هدف ارزیابی تراکم بیوآئروسل های باکتریایی انجام گرفت.
.
روش کار: مطالعه به شکل مقطعی در کارگاه‌های مختلف یک کارخانه تولید نخ و همچنین محوطه آن انجام گردید. تراکم بیوآئروسل ها ی هوابرد با روش استاندارد ۰۸۰۰ سازمان NIOSH در فصل تابستان نمونه برداری شد و مورد سنجش قرار گرفت. تشخیص نوع کلنی و باکتری رشد یافته در محیط کشت آگار خونی، با استفاده از رنگ آمیزی گرم تحت بررسی واقع گردید. تراکم بیوآئروسل ها بر حسب CFUm۳ محاسبه و سپس داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۵/۱۱ تجزیه و تحلیل گردید.
.
یافته ها: میانگین تراکم بیوآئروسل‌ها در محوطه کارخانه بالاترین میزان تراکم (CFUm۳ ۵/۹ ±۹۴) و در کارگاه ۲ (رینگ) پایین‌ترین میزان تراکم (CFUm۳ ۰/۱۸ ±۶۴) را به خود اختصاص داد. اختلاف میانگین تراکم بیوآئروسل‌ها در کارگاه ۱ (حلاجی و کاردینگ) و۲ (رینگ) از نظر آماری معنی دار بود. بالاترین تعداد کلنی بیو آئروسل‌ها را استافیلوکوکوس اپیدرمیس با ۱۷۴۳ کلنی و پایین‌ترین تعداد کلنی را استرپتوکوکوس پنومونی با ۶۴ کلنی در کل کارخانه به خود اختصاص داد.
.
نتیجه گیری: علیرغم این حقیقت که تراکم بیوآئروسل گزارش شده در مطالعه حاضر کمتر از سایر مطالعات صورت گرفته قبلی است، ولی همین مقدار نیز از مقادیر پیشنهادی سازمان ACGIH بالاتر می‌باشد.


ابراهیم درویشی، عباس شفیع خانی، علی‌اکبر شفیع خانی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: حمل دستی بار شایع ترین علت اختلالات اسکلتی، عضلانی مرتبط با کار است. پیشگیری از بروز این اختلالات بسیارضروری است. هدف از این مطالعه، ارزیابی مخاطرات جابه‌جایی دستی موکت توسط رانندگان تحویل و کارگران خرده فروش و مداخلات ارگونومی جهت کاهش ریسک اختلالات اسکلتی-عضلانی بود.

.

روش کار: این مطالعه مداخله ای بر روی ۳۶ نفر کارگر در ۱۹سایت خرده فروشی وابسته به یک شرکت نساجی صورت گرفته است. ارزیابی وضعیت ارگونومی خرده فروشی ها با بهره گیری از مدل ارزیابی ریسک جامع بنیاد فرش انگلستان و ارزیابی وضعیت اختلالات اسکلتی-عضلانی کارگران با استفاده از پرسشنامه نوردیک انجام شد. پس از اجرای مداخلات ارگونومی، ارزیابی مجدد صورت گرفت.

.

یافته ها: میانگین سنی و سابقه کار افراد به ترتیب ۲۸/۳۶ و ۲/۱۶سال بود. نتایج حاصل از پرسشنامه نوردیک قبل از مداخله نشان داد که درمجموع ۸/۳۷ درصد از کارگران حداقل یک‌بار درد را در یکی از اندام‌های نه‌گانه خود تجربه کرده‌اند که کمر (۷۵%)، شانه (۶۱%)، گردن و پشت (۵۵%) دارای بیشترین فراوانی بودند. پس از اجرای مداخلات، درصد شیوع اختلالات به حدود ۵/۲۳% کاهش یافت. نتایج ارزیابی ریسک در خرده‌فروشی‌ها قبل و بعد از مداخله نشان داد که از ۱۹سایت خرده فروشی ارزیابی شده، شش سایت خرده فروشی از شرایط ضعیف به شرایط متوسط و یک سایت از شرایط متوسط به خوب ارتقا یافتند.

.

نتیجه گیری: با اجرای مداخلات ارگونومی در سایت های تحویل موکت، عوامل خطرزایی ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی ناشی از جابه‌جایی دستی موکت کاهش و وضعیت کیفی خرده‌فروش ها از لحاظ ایمنی و ارگونومی نسبت به شرایط قبل از مداخله بهبود یافت.


فریده گلبابایی، عادل مظلومی، سمیه محمودخانی، زینب کاظمی، مصطفی حسینی، مرضیه عباسی نیا، سمیه فرهنگ دهقان،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: کار در محیط‌های گرم و شرایط جوی نامناسب، به‌عنوان یکی از متداول‌ترین مشکلات بهداشت شغلی می‌تواند به بیماری‌های ناشی از گرما و حتی در مواردی به مرگ منجر شود. استرس گرمایی فرآیند شناختی دخیل در تصمیم گیری و تبدیل وظایف ساده به پیچیده را مختل می‌نماید. لذا هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی توجه انتخابی و زمان واکنش کارگران ریخته گری یک شرکت‌خودروسازی و بررسی اثر استرس گرمایی بر پارامترهای مذکور می باشد.

.

روش کار: در این مطالعه کوهورت گذشته نگر ۷۰ نفر از کارگران شاغل در یک صنعت گرم در دو گروه مواجه و غیر مواجه مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک برای هر فرد تکمیل و میزان صدا و روشنایی محیط کار به عنوان عوامل مخدوش کننده احتمالی سنجش شد. سپس جهت بررسی اثر گرما بر توجه انتخابی و زمان واکنش از افراد قبل و در حین انجام کار آزمون‌های استروپ ۱، ۲، و ۳ گرفته شد. جهت بررسی شرایط محیطی نیز شاخص WBGT در سه ارتفاع پا، کمر و سر اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

.

یافته ها: نتایج سنجش WBGT نشان داد که میانگین شاخص WBGT در گروه مواجه C° ۳۳ و در گروه غیر مواجه C° ۷/۱۶ بود. همچنین طبق یافته های حاصل از آزمون استروپ، بین طول آزمون، زمان واکنش و تعداد خطا در آزمون‌های استروپ ۱ و ۲ با گرما رابطه معناداری وجود ندارد (۰۵/۰> Pvalue) ولی متغیرهای مذکور در آزمون استروپ ۳ با گرما رابطه مستقیم و معناداری دارند (۰۰۰۱/۰< Pvalue). به‌علاوه، شاخص‌های طول آزمون، زمان واکنش و تعداد خطا در آزمون استروپ ۳ در گروه مواجه (گروه مواجه با گرما) به‌صورت معناداری از گروه غیر مواجه بالاتر بود.

.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه‌ی حاضر نشان داد که استرس گرمایی موجب افزایش زمان واکنش و کاهش توجه انتخابی در افراد می‌شود. بنابراین می‌توان گرما را به عنوان یک عامل استرسی در محیط‌های کاری گرم، معرفی کرده و ضروری است در خصوص طراحی مشاغل و فعالیت هایی که مستلزم توجه انتخابی و یا زمان واکنش می باشند عامل گرما را مدنظر قرار داد.


مصطفی جعفری زاوه، حمید شیرخانلو، فریده گلبابایی، اکرم تبریزی، کمال اعظم، مهدی قاسم خانی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: یکی از ترکیبات مهم آلودگی هوای بسیاری از محیط‌های کار ترکیبات آلی فرار مانند زایلن می‌باشد. از مهمترین و متداولترین روش‌های مورد استفاده در کنترل ترکیبات آلی فرار روش جذب سطحی است. هدف این مطالعه بررسی حذف زایلن از هوا توسط جاذب نانو کربن اکتیو در مقایسه با نانوکربن اکتیو بوده است.
 

روش کار: آزمایشات جذب سطحی زایلن بر روی نانو کربن اکتیو و کربن اکتیو در حالت استاتیک (Batch) در ویال‌های شیشه ای با حجم ۱۰ میلی لیتر صورت گرفت. آنالیز توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به دتکتور FID انجام شد. عوامل مختلف شامل زمان تماس، مقدار جاذب، غلظت زایلن و دما مورد مطالعه قرار گرفت.
 

یافته‌ها: ظرفیت جذب زایلن در دمای محیطی (°C۲۵) در حالت استاتیک و در مدت زمان تماس ۱۰ دقیقه برای کربن اکتیو و نانو کربن اکتیو به ترتیب ۸/۳۴۹ و ۴۳۵ میلی گرم بر گرم به‌دست آمد. تصاویر میکروسکوپی SEM نشان داد اندازه ذرات در مورد جاذب نانوکربن اکتیو زیر ۱۰۰ نانومتر می‌‌باشد و تصاویر میکروسکوپی TEM نشان دهنده اندازه ذرات برابر با ۳۰ نانومتر بود. هم‌چنین تصاویر  XRDنشان دهنده ساختار مکعبی جاذب نانوکربن اکتیو می‌‌باشد.
 

نتیجه گیری: نتایج نشان داد ظرفیت جذب در رطوبت ثابت با افزایش مدت زمان تماس و افزایش دما افزایش می‌‌یابد. نتایج نشان داد جاذب نانوکربن اکتیو در مقایسه با کربن اکتیو ظرفیت جذب بیش‌تری برای حذف زایلن دارد.


ایرج محمدفام، عباس شفیع خانی، علی اکبر شفیع خانی، فخرالدین قاسمی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: انتخاب استراتژی نگه داری و تعمیرات یکی از فرآیندهای پیچیده و بسیار ضروری است که می‌تواند ایمنی و هزینه تجهیزات را تحت تأثیر قرار دهد. هدف اصلی این مقاله انتخاب استراتژی نگه داری و تعمیرات مبتنی بر ریسک به‌منظور بهبود شاخص های ایمنی، نگه داری و تعمیرات است.

روش کار: با توجه به بررسی متون و محدودیت‌های صنعت مورد مطالعه، تعدادی از شاخص های مربوط به ایمنی، نگه داری و تعمیرات تعیین و مقدار عددی آن ها اندازه گیری شدند. سپس به‌منظور ارتقاء شاخص های منتخب، استراتژی مناسب برای تجهیزات بحرانی شرکت با استفاده از معیارهای هزینه، ریسک و قابلیت دسترسی در قالب فرآیند تحلیل شبکه ای فازی مشخص گردیدند. در مرحله پایانی پس از گذشت ۱۲ ماه از پیاده سازی استراتژی، شاخص‌ها مجدداً اندازه-گیری و ارزیابی شدند. جهت بررسی تغییرات قابل‌توجه در شاخص‌ها از آزمون آماری ویلکاکسون استفاده شد.

یافته ها: در پیاده‌سازی الگوی مذکور، نگه داری مبتنی بر شرایط نسبت به دیگر استراتژی‌ها در بسیاری از موارد کارایی بیش تری داشت. بهبود در شاخص های ایمنی ونت بعد از پیاده‌سازی الگوی مذکور معنی‌دار بود. تحلیل‌های آماری انجام‌شده نشان داد که بهبود در شاخص‌های قابلیت اطمینان، قابلیت دسترسی، میانگین زمان بین نقایص و تعداد نقص‌های خطرناک قبل و بعد از مداخله معنی‌دار بود (p≤۰,۵).

نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده هم زمان از سه معیار هزینه، ایمنی و قابلیت دسترسی در برنامه‌ریزی نگه داری و تعمیرات می‌تواند به بهبود حوادث مرتبط با تجهیزات منتهی شود. درنهایت الگوی حاضر می‌تواند کارایی و رقابت‌پذیری سازمان‌ها را با افزایش دسترس‌پذیری و کاهش هزینه های تجهیزات بهبود بخشد.
 


مهدی جهانگیری، حسین مولایی فر، مرضیه هنربخش، پیام فرهادی، بهبود خانی، فاضل رجبی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: بیماری های پوستی ناشی از مواجهه با مواد شیمیایی یکی از مشکلات مهم سلامت در محیط های شغلی محسوب می شوند. این مطالعه با هدف اولویت بندی روش های کنترل مواجهه ی پوستی با مواد شیمیایی در یک کارخانه ی رنگ کاری انجام شد.
روش کار: در این مطالعه ی مقطعی- تحلیلی، ابتدا از طریق سوابق موجود و دیدگاه های خبرگان و هم چنین نتایج حاصل از مطالعات گذشته ۷ معیار و ۸ گزینه برای کنترل مواجهه پوستی انتخاب و به روش FAHP-TOPSIS اولویت بندی شدند.
یافته ها: در مقایسه ی زوجی، معیار ایمن بودن روش (w=۰,۲۹۸) دارای بیش ترین اهمیت و معیار  به روز بودن روش (w=۰.۰۱۳۸) کم ترین اهمیت را به خود اختصاص داد. از بین گزینه های کنترلی نیز بالاترین و پایین ترین اولویت به ترتیب مربوط به آموزش (w=۰.۸۱۷) و برنامه ریزی کار و استراحت (۰.۲۳۳) بود.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، در کارخانه رنگ مورد مطالعه، آموزش به عنوان بهترین    راه کارهای کنترل مواجهه ی پوستی با مواد شیمیایی    بر اساس معیارهای مورد بررسی شناسایی شد که می تواند در جهت ارتقاء سطح سلامت پوستی کارکنان مورد توجه قرار گیرد.
مهران پورحسین، رضا پوربابکی، الهه رودی، وحید احمدی مشیران، هما ملک خانی، سمانه خداوردلو،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: خطاها محصول جانبی پردازش اطلاعات یا عملکرد شناختی انسان هستند. بااینکه همه افراد در انجام فعالیت‌های مختلف مستعد خطا هستند با این حال تفاوت های فردی در توانایی‌های شناختی آن‌ها تعیین‌کننده نوع و نرخ خطاهایی است که ممکن است افراد در موقعیت های مختلف مرتکب شوند. خطاهای انسانی از مهم‌ترین چالش‌های محیط کاری می‌باشد. یکی از سیستم‌هایی که خطاهای انسانی به‌وفور در آن رخ می‌دهد، سیستم مراقبت‌های بهداشتی می‌باشد. خطا در ارائه داروی مناسب به علت شباهت ظاهری و شباهت نام دارو یکی از خطاهای شناختی هست که در مراقبت‌های بهداشتی رخ می‌دهد. هدف از مطالعه مروری حاضر، ارزیابی منظم شواهد و رویکردهایی است که اخیراً  برای کاهش خطاهای دارویی ناشی از برچسب‌های داروهای هم‌شکل و هم‌آوا انجام شده است.
روش کار: جستجوی مقاله در ۳۰ آگوست ۲۰۱۸ از تمام سال‌های در دسترس ازPubMed  و EMBASE  با استفاده از دستورالعمل بیانیه پریزما انجام شد. جستجو در بخش عنوان یا چکیده مطالعات با استفاده از اصطلاحات مدنظر و همچنین  با استفاده از شاخص MeSH، در ترکیب با اصطلاحات انجام شد. در این پژوهش از بین ۲۵۶ مقاله، نهایتاً ۱۷ مقاله جهت مطالعه سیستماتیک انتخاب گردید. مطالعات بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب و بر اساس نوع مداخله آزمون شده و نوع خروجی دسته‌بندی شدند. درنهایت داده‌ها به‌صورت توصیفی تجزیه‌وتحلیل شدند.  
یافته ها: طرح کلی مطالعات و روش‌های پژوهش بین مطالعات به‌طور گسترده‌ای متنوع بود. از آن جمله می‌توان به تعداد شرکت‌کنندگان، تعداد آزمون‌ها، نوع داروها و شرایط آزمون‌ها اشاره کرد. نگارش Tall man، کدگذاری رنگی، تنوع زمینه برچسب‌ها و استفاده از علائم، رویکردهای مورد آزمون بودند. درمجموع ۱۱ مطالعه از میان مطالعات بررسی شده، از نگارش Tall man استفاده کرده بودند و همچنین مهم‌ترین متغیر گزارش شده در همه مطالعات « نرخ خطا» و « زمان پاسخ» بود. دامنه وسیعی از اسامی داروها مورد آزمون قرار گرفته بود.
نتیجه گیری: خطاهایی دارویی ابعاد مختلفی دارند و در مطالعه حاضر فقط به بررسی خطاهای ناشی از داروهای هم‌شکل و هم‌آوا و تأثیر نحوه نگارش نام دارو پرداخته شد. مطالعات آزمایشگاهی نشان داد نگارش Tall Man در کاهش نرخ خطا مؤثر است که احتمالاً به دلیل خوانایی بهتر برچسب‌های دارویی است، اما ارزیابی در محیط کار واقعی برای تقویت این نتیجه‌گیری مورد نیاز است. شواهد کافی برای پشتیبانی از کدگذاری رنگی و چند روش دیگر مانند نمادها، وجود ندارد و به دلیل جدید بودن مطالعات در این زمینه هنوز سازوکار یکسانی برای همه مطالعات وجود نداشت.
مهدی امیر خانی، فربد کوهپایه، محمدرضا رجبی، مجید نجفی کلیانی، جواد سلامی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: آسیب های شغلی بعنوان شایعترین خطرات مرتبط با کار در رشته های علوم پزشکی هستند. دانشجویان علوم پزشکی بدلیل آموزش در محیط بالینی و عدم تجربه کافی در معرض صدمه ناشی از سر سوزن و اجسام نوک تیز هستند. هدف از انجام این مطالعه بررسی فراوانی این صدمات و علل تاثیرگذار در بروز آن در دانشجویان رشته های مختلف علوم پزشکی بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی-مقطعی در سال ۱۳۹۶ بر روی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی فسا انجام شد. تمامی دانشجویان رشته های پزشکی، پرستاری، اتاق عمل، هوشبری و فوریت های پزشکی بصورت سرشماری وارد مطالعه و پرسشنامه سنجش صدمات بین آنها توزیع گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته ای شامل دو قسمت سنجش متغیرهای دموگرافیک و بررسی علل تاثیرگذار بر بروز صدمات بود. پس از تکمیل پرسشنامه توسط دانشجویان تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری و با کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ انجام گرفت.  
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد  که تعداد ۷۴ نفر ( ۳/۲۴ درصد) از دانشجویان در طول دوران تحصیل، حداقل یکبار دچار آسیب ناشی از اجسام برنده شده بودند. ۲۶ نفر (۱/۳۵ درصد) از دانشجویان  بی احتیاطی خود را عامل اصلی مواجهه عنوان کردند. تزریق عضلانی با ۲۰ مورد (۲۷ درصد) مهم ترین پروسیجر منجر به مواجهه بود. آزمون آماری مجذور کای نشان داد که بین فراوانی صدمات ناشی از اجسام برنده و جنسیت تفاوت آماری معناداری وجود دارد به طوری که مواجهه در آقایان بیشتر گزارش شد (P<۰,۰۵).
نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان داد که صدمات ناشی از سر سوزن و اجسام نوک تیز در دانشجویان علوم پزشکی بالا می باشد. با توجه به این شیوع بالا، لازم است در برنامه های آموزشی و خصوصا در محیط بالین، آموزش ها و تمهیدات صحیح و دقیقی در خصوص لزوم رعایت موارد ایمنی و استفاده از تجهیزات محافظتی قبل و در حین کار با بیمار به دانشجویان آموزش داده شود. علاوه بر این، بدلیل عملکرد نادرست دانشجویان در زمان بروز آسیب، لازم است برنامه ریزی در خصوص آموزش دانشجویان و آگاهی از خطرات این صدمات صورت گیرد.
علی محمد مصدق راد، فاطمه غضنفری، سیما کیخانی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: عفونت بیمارستانی عفونتی است که بیمار پس از ۴۸ ساعت بستری در بیمارستان یا تا ۷۲ ساعت پس از ترخیص از بیمارستان، به آن مبتلا شود، در زمان پذیرش بیمار وجود نداشته و در حالت نهفتگی هم نبوده باشد. استانداردهای اعتباربخشی بیمارستانی تأثیر بسزایی در پیشگیری و کنترل عفونت‌های بیمارستانی دارند. باوجوداین، استانداردهای اعتباربخشی کنترل عفونت بیمارستانی ایران با چالش‌هایی مواجه است. این پژوهش با هدف مقایسه استانداردهای پیشگیری و کنترل عفونت بیمارستانی ایران و کشورهای پیشرو درزمینۀ اعتباربخشی انجام شد.
روش کار: این پژوهش با روش مرور تطبیقی در سال ۱۳۹۹ انجام شد. استانداردهای پیشگیری و کنترل عفونت بیمارستانی برنامه اعتباربخشی بیمارستانی ایران در این پژوهش با استانداردهای پیشگیری و کنترل عفونت بیمارستانی برنامه‌های اعتباربخشی بین‌المللی کشورهای آمریکا، کانادا و استرالیا مقایسه شد. از روش تحلیل موضوعی برای تحلیل داده‌های کیفی این پژوهش استفاده شد.  
یافته ها: بیشترین سهم سنجه‌های پیشگیری و کنترل عفونت بیمارستانی نسبت به کل سنجه‌های اعتباربخشی بیمارستانی مربوط به کشورهای ایران و آمریکا است. سنجه‌های پیشگیری و کنترل عفونت برنامه اعتباربخشی بیمارستانی ایران به ترتیب حدود ۶۲/۱، ۴۶/۶ و ۴۹/۹ درصد با سنجه‌های پیشگیری و کنترل عفونت بین‌المللی آمریکا، کانادا و استرالیا مطابقت دارد. کنترل و کاهش عفونت‌های بیمارستانی مستلزم به‌کارگیری سیستم مدیریت عفونت‌های بیمارستانی شامل عناصر مدیریت و رهبری، برنامه‌ریزی، آموزش، مدیریت کارکنان، مدیریت بیماران، مدیریت منابع، مدیریت فرایندها و نتایج است. برنامه اعتباربخشی بیمارستانی ایران تأکید زیادی بر محورهای مدیریت منابع و مدیریت فرایندها دارد. در استانداردهای مرتبط به پیشگیری و کنترل عفونت برنامه اعتباربخشی بیمارستانی ایران توجه کمتری به محورهای مدیریت و رهبری، آموزش، برنامه‌ریزی، مدیریت کارکنان، مدیریت بیماران و نتایج شده است.
نتیجه گیری: استانداردهای پیشگیری و کنترل عفونت برنامه اعتباربخشی بیمارستانی ایران نسبت به گذشته توسعه یافته است. باوجوداین، استانداردهای پیشگیری و کنترل عفونت بیمارستانی نیاز به بازنگری دارد. استفاده از یک رویکرد سیستمی شامل ساختارها، فرایندها و نتایج در تدوین استانداردهای اعتباربخشی بیمارستانی، منجر به استفاده بهینه از منابع بیمارستانی و دستیابی به نتایج بهتر می‌شود.
حمزه قیسوندی، رضا خانی جزنی، سید محمد سید مهدی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: خستگی شغلی به‌عنوان یکی از عوامل زیان‌بار در بسیاری از محیط‌های کاری ازجمله مراکز بهداشتی درمانی است که می‌تواند اثرات نامطلوب بر سلامت و ایمنی کارکنان داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط میان خستگی شغلی با عناصر مدل مهندسی سیستم‌ها برای ایمنی بیمار در پرستاران طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این مطالعه یک پژوهش توصیفی همبستگی است که با مشارکت ۴۵۷ نفر از پرستاران بیمارستان‌های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال ۱۳۹۷ انجام گرفت. ابعاد خستگی به‌وسیله پرسشنامه چندبعدی خستگی (MFI) و عناصر مدل مهندسی سیستم‌ها برای ایمنی بیمار به‌وسیله پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. روایی این ابزار با روش لاوشه و محاسبه CVR و CVI به‌وسیله نظر خبرگان و پایایی ابزار به‌وسیله آزمون همسانی درونی و آزمون آلفای کرونباخ انجام و تحلیل عاملی تائید نشان داد که تمامی شاخص‌های ابزار قابل‌قبول است. کلیه تجزیه‌وتحلیل‌ها به‌وسیله نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۱ انجام گرفت.  
یافته ها: یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد بالاترین نمره خستگی مربوط به بعد خستگی عمومی با میانگین ۱۲/۸۶ و انحراف معیار ۳/۲۳ و کمترین نمره مربوط به بعد کاهش انگیزه با میانگین ۹/۱۱ و انحراف معیار ۳/۶۶ است. در این پژوهش میان ویژگی‌های جمعیت شناختی با ابعاد خستگی رابطه معناداری مشاهده نشد ولی میان ابعاد خستگی با عنصر سازمان، وظیفه، تکنولوژی و ابزار و محیط فیزیکی رابطه معناداری مشاهده گردید (۰/۰۵>p).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد، خستگی در پرستاران در سطح متوسط است و عوامل سیستم کاری بیش از عوامل جمعیت شناختی در بروز خستگی نقش دارد؛ بنابراین برنامه‌ریزی در جهت بهبود سیستم کاری می‌تواند به کاهش خستگی در پرستاران کمک کند.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb