جستجو در مقالات منتشر شده


۳۶ نتیجه برای جعفری

محمد جواد جعفری، فریبا کوهی، محمد موحدی، تیمور الله یاری،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: ایمنی مشاغل پرمخاطره به ویژه در فعالیت های پالایشگاهی دارای اهمیت خاصی است. در این مقاله، مخاطرات جوشکاری در پالایشگاه تهران با استفاده از روش آنالیز ایمنی شغلی ارزیابی شده و اثربخشی راه های کنترلی در کاهش خطر مخاطرات مورد مطالعه قرار گرفته است. این مطالعه توصیفی بر روی ۳۳ مخاطره از مجموع ۱۰ مرحله ای عملیات جوشکاری در پالایشگاه تهران انجام شد.

 روش: به منظور اجرای روش آنالیز ایمنی شغلی، پس از تشکیل تیم مطالعه مراحل عملیات جوشکاری با استفاده از ۲ روش مشاهده و مصاحبه با شاغلین تعیین گردید. سپس مخاطرات هر مرحله با استفاده از روش مشاهده، مصاحبه پر کردن چک لیست آنالیز ایمنی شغلی شناسایی شد. برای ارزیابی میزان خطر مخاطرات موجود، از عدد اولویت ریسک استفاده گردید. عدد اولویت خطر، طبق استاندارد شماره  AS/NZS  ۲۰۰۴/۴۳۶۰  کشورهای نیوزیلند و استرالیا از عدد احتمال وقوع رویداد و شدت پیامد برآورد گردید. ارزیابی خطر برای شرایط موجود و در صورت اعمال راهکارهای کنترلی توصیه شده انجام شد و اثر بخشی راه های کنترلی از طریق آزمون های آماری ارزیابی گردید.

یافته ها: نتایج نشان داد که در شرایط موجود ۲۷/۳ درصد از مخاطرات مورد بررسی دارای عدد اولویت خطر ۵ با پتانسیل خطر فوق العاده بالا، ۳% مخاطرات دارای عدد اولویت خطر ۴ با پتانسیل خطر بالا و ۶۹/۷% دارای عدد اولویت خطر ۳ با پتانسیل متوسط می باشد. همچنین نتایج نشان داد که در صورت اعمال راه های کنترلی توصیه شده از سوی تیم کارشناسی، ۲۱/۲% مخاطرات مورد بررسی دارای عدد خطر ۴ با پتانسیل خطر بالا، ۶/۱% دارای عدد اولویت خطر ۳ با پتانسیل خطر متوسط، ۴۸/۵% دارای عدد خطر ۲ با پتانسیل خطر پایین و ۱۸/۲% دارای عدد خطر ۱ با پتانسیل خطر ناچیز خواهند شد.

نتیجه گیری: آزمون های آماری نتایج نشان داد که در صورت اجرای راهکارهای کنترلی، میانگین کمیت های احتمال وقوع، شدت پیامد و عدد اولویت خطر به صورت معنی داری کاهش می یابند.


محمد جواد جعفری، ناهید شفیعیان، سعاد محفوظ‌پور، یدالله محرابی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: رضایت شغلی پرستاران همواره مورد توجه بیمارستان‌ها بوده است. رضایت شغلی عاملی است که بر کیفیت خدمات ارایه شده توسط پرستاران تأثیر گذار است. بسیاری از پرستاران به‌دلیل عدم رضایت از کار، شغل خود را ترک می‌کنند. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه ای بیمارستان شهدای عشایر شهر خرم آباد و ارتباط آن با میزان رضایت مندی شغلی پرستاران شاغل در آن انجام شد. روش کار: در این پژوهش توصیفی - همبستگی نمونه گیری به روش سرشماری و با مشارکت ۲۳۹ پرستار شاغل در ۱۸ بخش این بیمارستان انجام گرفت. داده های مورد نیاز شامل ویژگی های فردی و شغلی پرستاران، وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه ای بیمارستان از دیدگاه پرستاران و سنجش رضایت شغلی با استفاده از پرسشنامه شاخص توصیفی شغل گردآوری شد. پرسشنامه‌های مورد استفاده پس از اعتبار بخشی در اختیار پرستاران قرار داده شد و پس از تکمیل جمع‌آوری گردید. داده ها به‌وسیله نرم افزار SPSS۱۹، در سطح معنی داری p<۰,۰۵ با آزمون های کروسکال والیس، من ویتنی و آزمون همبستگی اسپیرمن آنالیز گردید.. یافته ها: بررسی نتایج در چهار حیطه ایمنی و بهداشت حرفه ای نشان داد که نمره وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه ای بیمارستان از دیدگاه اکثریت پاسخ گوها (۳/۵ ± ۲/۲۳) در سطح ضعیف و رضایت مندی شغلی نیز با کسب میانگین نمره (۴/۵ ± ۸/۳۱) در سطح ضعیف بود. رابطه بین وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه ای بیمارستان و میزان رضایت از شغل پرستاری معنی دار بود(p-value=۰.۰۰۱). نتیجه گیری: میزان رضایت از شغل پرستاران و هم‌چنین وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه‌ای بیمارستان مورد مطالعه نیاز به ارتقاء دارد.
ابوالفضل رحیمی، محمد جواد جعفری، محمد حسن بهزادی، محمد حسن رجبی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: نظریه‌های موجود بیانگر این است که میزان مواجهه شغلی با فرمالدیید سبب کاهش مقادیر پلاکت‌های خون افراد مواجهه یافته می‌گردد. در این مطالعه ضمن تعیین میزان مواجهه شغلی شاغلین یک کارخانه صنعت چوب با فرمالدیید، تأثیر میزان مواجهه شغلی با این ماده بر مقادیر پلاکت‌های خون آنان مورد مطالعه قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه موردی میزان مواجهه شغلی تمام شاغلین شرکت صنعت چوب شمال با فرمالدیید مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان مواجهه شغلی با فرمالدیید براساس روش ۲۵۴۱ توصیه شده توسط انستیتوی ملی ایمنی و بهداشت آمریکا(NIOSH) تعیین گردید. تعداد پلاکت‌های خون نیز با استفاده از روش معمولی شمارش سلول‌های خونی و اندکس‌های مربوطه اندازه‌گیری شد. ضمناً به منظور جمع‌آوری اطلاعات دموگرافیکی شامل سن، سابقه کار، میزان تحصیلات و هم‌چنین علایم ناشی از مواجهه با فرمالدیید یک پرسشنامه تهیه شد که کلیه کارگران شرکت کننده در طرح پس از توجیه هدف مطالعه به‌وسیله مسوول اجرای طرح به سوالات مندرج در پاسخنامه جواب دادند. کلیه مندرجات اعلامیه هلسینکی در خصوص جنبه‌های اخلاقی مطالعات پژوهشی بر روی انسان رعایت گردید. طرح حاضر قبل از اجرا توسط کمیته اخلاق دانشگاه مورد تأیید قرار گرفت. کلیه افراد قبل از آزمایش از مراحل آن مطلع شدند و از آنان رضایت نامه کتبی مبنی بر تمایل بر شرکت در مطالعه دریافت گردید. یافته ها: میزان مواجهه شغلی کارکنان بخش‌های گوناگون خط تولید نئوپان بین ۵۲/۱- ۵/۰پی‌پی‌ام اندازه گیری شد که از میزان مجاز توصیه شده (۳/۰ پی‌پی‌ام) بیشتر بود. شیوع کلیه علایم تحریکی تماس با فرمالدیید مثل سوزش چشم، سوزش بینی، سوزش گلو و ... در شاغلین خط تولید به صورت معنی‌داری نسبت به کارکنان اداری بیشتر بود. هم‌چنین نتایج نشان داد که میزان شیوع هر یک از علایم تحریکی در بین نمونه‌های هر دو گروه مورد و شاهد نیز با هم تفاوت دارند، به گونه‌ای که در گروه مورد شیوع اشک‌ریزش با میانگین رتبه ۹۸/۸ دارای بیشترین امتیاز و درد قفسه سینه با میانگین رتبه ۲۰/۳ دارای کمترین امتیاز بود، ولی در نمونه‌های شاهد، شیوع سرفه با میانگین رتبه ۶۲/۶ دارای بیشترین امتیاز و درد قفسه سینه با میانگین رتبه ۵۳/۵ دارای کمترین امتیاز بود. میانگین و انحراف معیار پلاکت درگروه مورد، ۷۹/۴۱ ± ۳۳/۲۰۷ هزار در میلی‌متر مکعب و در گروه شاهد، ۰۵/۷۱± ۶۰/۲۵۴ هزار در میلی‌مترمکعب بود که از نظر آماری اختلاف معنی‌داری بین دو گروه وجود داشت (۰۵/۰< p). بررسی ضریب همبستگی بین مواجهه با فرمالدیید و تعداد پلاکت‌های خون در گروه مورد نشان داد که بین دو متغیر فوق رابطه معنی‌داری وجود ندارد (۰۵/۰>p) به عبارتی افزایش میزان مواجهه باعث کاهش بیشتر تعداد پلاکت‌های خون نمی‌شود. نتیجه گیری: کاهش تعداد پلاکت‌های خون در افراد در معرض مواجهه با فرمالدیید نسبت به گروه شاهد بیشتر بوده است.
محمد جواد جعفری، اسماعیل زارعی، علی درمحمدی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: صنایع فرآیندی اغلب با مواد شیمیایی پر خطر و واحدهای عملیاتی تحت شرایط دما و فشار بالا نظیر راکتورها و تانک‌های ذخیره سروکار دارند. بنابراین احتمال وقوع حوادثی از قبیل انفجار و آتش‌سوزی در آنها بسیار بالا است. هدف این تحقیق ارایه روشی جامع و کارآمد برای ارزیابی کمی ریسک حریق و انفجار واحدهای فرآیندی است.

 .

روش کار: روش پیشنهادی در این تحقیق مشهور به QRA است و شامل هفت مرحله می باشد. بعد از تعیین اهداف مطالعه و شناسایی کامل فرآیند مورد مطالعه، ابتدا از روش‌های کیفی مناسب جهت غربالگری و شناسایی کانون‌های خطر استفاده می گردد و سپس سناریوهای محتمل شناسایی و الویت بندی می شوند. در ادامه جهت برآورد میزان تکرارپذیری سناریوها از روش آمار و سوابق گذشته یا روش تحلیل درخت خطا (Analysis Fault Tree) به همراه درخت رویداد (Event Tree) استفاده می گردد. برای مدل‌سازی پیامد از نرم افزار تخصصی PHAST ۶,۵۴ همراه با معادلات پرابیت به منظور ارزیابی پیامد استفاده می گردد. در آخرین مرحله با ترکیب پیامد و تکرارپذیری، ریسک فردی و جمعی تک تک سناریوها و ریسک کلی فرِآیند یا واحد مورد مطالعه محاسبه می گرد د.

 .

یافته ها: به‌کارگیری روش پیشنهادی نشان داد که خطرناکترین پیامدهای واحد تولید هیدروژن آتش فورانی، آتش ناگهانی و انفجار است. نتایج بیان کرد که ریسک جمعی هر دو حریق و انفجار ناشی از پارگی کامل راکتور سولفورزدایی(سناریو۳)، رفورمر(سناریو۹) و جاذب های تصفیه هیدروژن(سناریو۱۲) غیرقابل پذیرش است. کل واحد تولید هیدروژن از نظر ریسک فردی حریق در ناحیه ARARP قرار دارد و تا فاصله ۱۶۰متری از حد مرزی واحد، ریسک فردی حریق غیر قابل پذیرش است. این فاصله نه تنها فراتر از حد مرزی واحد تولید هیدروژن است، بلکه از حد مرزی مجتمع نیز فراتر است. راکتورسولفورزدایی(۵۷%) و رفورمر(۳۴%) دارای بیشترین سهم در ریسک فردی انفجار برای پرسنل اتاق کنترل می باشند و ریسک آنها غیر قابل پذیرش است.

 .

نتیجه گیری: به‌دلیل آن‌که روش پیشنهادی در تمام مراحل طراحی فرآیند یا سیستم قابل اجرا است و برای برآورد ریسک حریق و انفجار از یک نگرش کمی، جامع و مبتنی بر معادلات ریاضی استفاده می کند، استفاده از آن به عنوان روش جایگزین روش‌های کیفی و نیمه کمی موجود، توصیه می شود.


محمد جواد جعفری، رجبعلی حکم‌آبادی، حمید سوری،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: در کشورهای در حال توسعه‏‏، بهبود وضعیت ایمنی راه‌ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله وضعیت ایمنی راه‌های کشور در طی سال‌های ۱۳۸۰-۱۳۸۵ مورد ارزیابی قرار گرفته است.

.

روش کار: در این مطالعه توصیفی، ایمنی راه‌های کشور با استفاده از شاخص‌‌های ایمنی راه در سطح ماکرو بررسی شده است. در ابتدا تمام شاخص‌‌های موجود در زمینه ایمنی راه مورد بررسی قرار گرفت و ۴۶ شاخص شناسایی شد. پس از شناسایی کل شاخص‌ها، ضمن رایزنی با کارشناسان ایمنی راه کشور و با توجه به داده‌های قابل اعتماد موجود در کشور، تعداد ۱۱ شاخص برای بررسی وضعیت ایمنی راه‌های کشور انتخاب شد. پس از تعیین شاخص‌ها، بر اساس دستورالعمل دبیرخانه کمیسیون ایمنی راه، کلیه داده‌های مورد نیاز برای تعیین مقدار هر یک از شاخص‌ها، از سازمان ها و موسسات ذیربط جمع آوری شد. در مراحل پایانی مقدار هر شاخص برآورد گردیده مورد ارزیابی قرار گرفت.

 .

یافته ها: نتایج به‌دست آمده نشان داد که در طول این دوره ۶ ساله به ازاء هر یکصد هزار نفر جمعیت ۹ کشته برجای مانده است که استفاده از کمربند و کلاه ایمنی به ترتیب %۲۰ و %۱۸ افزایش یافته است. در همین مدت تعداد موتورسیکلت %۲۰، طول راه‌های آسفالته و شهرنشینی حدود %۱۰ افزایش داشته است. میزان درآمد سرانه واقعی کشور از مقدار ۵۸۸۴ دلار آمریکا به ۷۹۶۸ دلار آمریکا، میزان امید به زندگی از ۹/۶۸ سال به ۹/۷۰ سال، میزان افراد باسواد از %۷۶ به%۷۸ و شاخص توسعه انسانی نیز از مقدار ۷۲۱/۰ به ۷۵۹/۰ افزایش یافته‌اند. نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که بین میزان افزایش کشته شدگان در حوادث جاده‌ای به ازاء ده هزار خودرو و درصد افزایش متغیرهای استفاده از کمربند و کلاه ایمنی، راه‌های آسفالته، شهرنشینی و همچنین تغییر میزان درآمد سرانه واقعی کشور، میزان امید به زندگی، میزان باسوادی و شاخص توسعه انسانی همبستگی معنا داری وجود داشته است، به‌طوری‌که ضریب R۲ برای آن‌ها به ترتیب برابر با ۸۴/۰، ۹۰/۰، ۹۹۴/۰، ۹۰/۰، ۹۷/۰، ۸۲/۰، ۶۹/۰ و ۸۴/۰ بوده است.

.

نتیجه گیری: در طی دوره مورد مطالعه وضعیت ایمنی راه‌های کشور مناسب نبوده است.


مهسا ناصرپور، محمد جواد جعفری، محمد رضا منظم، حمیدرضا پورآقا شاه‌نشین، مهناز صارمی، سارا جام بر سنگ،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: در اکثر محیط‌های صنعتی، افراد روزانه در معرض مواجهه با صدا قرار دارند. مواجهه با این عامل مخاطره آمیز فیزیکی می‌تواند اثرات زیان بار فوری و تاخیری را در پی داشته باشد. از جمله اثرات مواجهه با صدا می‌توان به افت عملکردهای شناختی در افراد اشاره نمود که پیامد اصلی آن بروز حوادث شغلی است. در این مطالعه سعی شده است تا تأثیر مواجهه با ترازهای مختلف انواع صداهای با اندیس هارمونیک متوسط ، زیر و بم بر عملکردهای شناختی مورد بررسی قرار گیرد.

روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی ۳۳ دانشجو در محدوده سنی ۳۵-۲۳ سال به انجام آزمون‌های شناختی پرداختند. در حین انجام این آزمون‌ها افراد با سه نوع صدای متوسط، زیر و بم در چهار تراز ۴۵، ۷۵، ۸۵ و ۹۵ دسی‌بل‌آ مواجهه یافتند. برای ارزیابی عملکرد شناختی این افراد از آزمون نرم افزاری عملکرد پیوسته استفاده شد که درصد توجه و زمان واکنش افراد را مورد بررسی قرار داد.

یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که در مواجهه با صداهای متوسط با اندیس هارمونیک ۳+ در فرکانس ۱۰۰۰ هرتز بیشترین درصد توجه (۸۸/۹۹%) مربوط به تراز صدای ۹۵ دسی‌بل‌آ است. بیشترین درصد توجه (۱۰۰%) در مواجهه با صداهای زیر با اندیس هارمونیک ۵/۱- در فرکانس ۸۰۰۰ هرتز و همچنین بالاترین درصد توجه(۹۲/۹۹%) در صداهای بم با اندیس هارمونیک ۵/۴+ در فرکانس ۵۰۰ هرتز به ترتیب مربوط به ترازهای صدای ۹۵ و ۸۵ دسی‌بل‌آ می‌باشد. همچنین نتایج حاصل نشان داد که تاثیر صداهای بم با اندیس هارمونیک ۵/۴+ و فرکانس ۵۰۰ هرتز بر کاهش درصد توجه بیشتر از صداهای زیر با اندیس هارمونیک ۵/۱- و فرکانس ۸۰۰۰ هرتز است. در مواجهه با صداهای متوسط با اندیس هارمونیک ۳+ در فرکانس ۱۰۰۰ هرتز طولانی‌ترین زمان واکنش (۵۹۴/۲ ثانیه) مربوط به تراز صدای ۸۵ دسی‌بل‌آ می‌باشد. طولا‌نی‌ترین زمان واکنش در صداهای زیر با اندیس هارمونیک ۵/۱- و فرکانس ۸۰۰۰ هرتز (۷۸۶/۲ ثانیه) و صداهای بم با اندیس هارمونیک۵/۴+ و فرکانس ۵۰۰ هرتز (۵۹۴/۲ ثانیه) نیز به ترتیب به ترازهای صدای ۸۵ و ۷۵ دسی‌بل‌آ تعلق دارد. نتایج نشان داد که صداهای بم ( فرکانس ۵۰۰ هرتز) در مقایسه با صداهای زیر (فرکانس ۸۰۰۰ هرتز) باعث افزایش زمان واکنش افراد می‌شود.


مصطفی جعفری زاوه، حمید شیرخانلو، فریده گلبابایی، اکرم تبریزی، کمال اعظم، مهدی قاسم خانی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: یکی از ترکیبات مهم آلودگی هوای بسیاری از محیط‌های کار ترکیبات آلی فرار مانند زایلن می‌باشد. از مهمترین و متداولترین روش‌های مورد استفاده در کنترل ترکیبات آلی فرار روش جذب سطحی است. هدف این مطالعه بررسی حذف زایلن از هوا توسط جاذب نانو کربن اکتیو در مقایسه با نانوکربن اکتیو بوده است.
 

روش کار: آزمایشات جذب سطحی زایلن بر روی نانو کربن اکتیو و کربن اکتیو در حالت استاتیک (Batch) در ویال‌های شیشه ای با حجم ۱۰ میلی لیتر صورت گرفت. آنالیز توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به دتکتور FID انجام شد. عوامل مختلف شامل زمان تماس، مقدار جاذب، غلظت زایلن و دما مورد مطالعه قرار گرفت.
 

یافته‌ها: ظرفیت جذب زایلن در دمای محیطی (°C۲۵) در حالت استاتیک و در مدت زمان تماس ۱۰ دقیقه برای کربن اکتیو و نانو کربن اکتیو به ترتیب ۸/۳۴۹ و ۴۳۵ میلی گرم بر گرم به‌دست آمد. تصاویر میکروسکوپی SEM نشان داد اندازه ذرات در مورد جاذب نانوکربن اکتیو زیر ۱۰۰ نانومتر می‌‌باشد و تصاویر میکروسکوپی TEM نشان دهنده اندازه ذرات برابر با ۳۰ نانومتر بود. هم‌چنین تصاویر  XRDنشان دهنده ساختار مکعبی جاذب نانوکربن اکتیو می‌‌باشد.
 

نتیجه گیری: نتایج نشان داد ظرفیت جذب در رطوبت ثابت با افزایش مدت زمان تماس و افزایش دما افزایش می‌‌یابد. نتایج نشان داد جاذب نانوکربن اکتیو در مقایسه با کربن اکتیو ظرفیت جذب بیش‌تری برای حذف زایلن دارد.


اکرم تبریزی، فریده گلبابایی، حمید شیرخانلو، مصطفی جعفری زاوه، کمال اعظم، رسول یاراحمدی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: ترکیبات آلی فرار یکی از مهم‌ترین آلاینده‌های منتشره به هوا ناشی از فعالیت‌های صنعتی بوده و دارای اثرات سوء بر روی انسان و محیط زیست می‌باشد. از این رو لازم است قبل از ورود به اتمسفر حذف شوند. هدف این مطالعه ارزیابی ظرفیت حذف زایلن از هوا توسط جاذب‌های نانوگرافن و نانو گرافن اکسید در مقایسه با جاذب کربن فعال است.

روش کار: پس از تهیه جاذب‌های کربن فعال، نانو گرافن و نانو گرافن اکسید، آزمایشات بررسی ظرفیت جذب سطحی جاذب‌ها در حالت استاتیک (Batch) در ویال شیشه ای به حجم ۱۰ میلی لیتر انجام گرفت. عوامل مختلف مورد مطالعه شامل مدت زمان تماس، مقدار جاذب، غلظت زایلن و دما بوده. ایزوترمهای جذب لانگمویر برای بررسی ظرفیت جذب زایلن بر روی جاذب‌ها مورد استفاده قرار گرفت. هم‌چنین آنالیز نمونه‌ها توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به آشکارساز یونیزاسیون شعله ای (GC-FID) انجام شد.

یافته ها: ظرفیت جذب زایلن در دمای محیطی (۲۵°C) و در مدت زمان تماس ۱۰دقیقه برای جاذب کربن فعال ۸/۳۴۹، نانو گرافن اکسید ۵/۱۴و نانوگرافن ۴۹۰ میلی گرم بر گرم به‌دست آمد. تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) نشان داد اندازه ذرات در مورد جاذب‌های نانو گرافن و نانو گرافن اکسید زیر ۱۰۰ نانومتر می‌باشد و تصاویر میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) نشان دهنده اندازه ذرات برابر با ۴۵ نانومتر در جاذب نانوگرافن و ۶۵ نانومتر در جاذب نانو گرافن اکسید بود. از طرفی تصاویر دستگاه پراش اشعه ایکس (XRD) ساختار مکعبی نانو جاذب‌ها را نشان داد.

نتیجه گیری: در رطوبت ثابت، افزایش مدت زمان تماس و افزایش دما تا ۴۵ درجه سانتی گراد منجر به افزایش میزان ظرفیت جذب جاذب نانو گرافن و نانو گرافن اکسید گردید و تاثیر مثبتی بر روی ظرفیت جذب جاذب‌ها داشت. نتایج نشان داد که نانوگرافن ظرفیت جذب بالاتری نسبت به دیگر جاذب‌های نانوگرافن اکسید و کربن فعال برای حذف زایلن از جریان هوا دارد. اصلاح جاذب نانو گرافن و نانو گرافن اکسید با مواد دیگر به منظور افزایش امکان به‌دام افتادن آلاینده بر روی آن پیشنهاد می‌گردد.


ویدا زراوشانی، علی خوانین، احمد جنیدی جعفری، سید باقر مرتضوی، فرحناز خواجه نصیری،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: با توجه به اهمیت کنترل‌های مهندسی در پیش‌گیری از مواجهه با پرتوهای مایکروویو، این مطالعه به منظور طراحی و ساخت نوع جدیدی از حفاظ‌های الکترومغناطیسی کامپوزیتی در باند بسامدی ایکس و بررسی عوامل موثر بر اثربخشی آن انجام شد.

روش کار: در این تحقیق از رزین اپوکسی به عنوان بستر و نانوذرات اکسید نیکل به عنوان فیلر و در چهار درصد وزنی (۵، ۷، ۹ و ۱۱) برای ساخت حفاظ‌های کامپوزیتی با سه ضخامت گوناگون (۲، ۴و ۶ میلی‌متر) استفاده شد. مشخصه یابی حفاظ‌ها با استفاده از دستگاه‌های پراش اشعه ایکس و میکروسکوپ الکترون روبشی انتشار میدانی انجام و مقادیر اثربخشی حفاظتی، عمق نفوذ و آستانه نفوذ حفاظ‌ها با استفاده از دستگاه تحلیل‌گر شبکه اندازه گیری شد. با استفاده از آنالیز وزن سنجی دمایی نیز اثر افزایش دما بر تغییرات جرمی حفاظ‌ها بررسی گردید.

یافته ها: حفاظ کامپوزیتی mm ۶-۱۱%، بیش‌ترین مقدار اثربخشی حفاظتی (۱۸/۸۴ درصد) را در فرکانس۰۱/۸ گیگاهرتز و  حفاظ mm ۴-۷%، بیش‌ترین مقدار میانگین اثربخشی حفاظتی (۷۲ /۶۶ درصد) را در باند بسامدی ایکس، به‌دست آورد. ضخامت ۴ میلی‌متر ضخامت بهینه و بحرانی در این مطالعه بود و مقدار عمق نفوذ بیش‌تر از ضخامت کامپوزیت‌ها به‌دست آمد. افزایش مقدار نانوذرات اثر قابل توجهی بر اثربخشی حفاظتی حفاظ‌ها نداشت. حفاظ‌های مورد مطالعه تا دمای ۱۵۰ درجه سانتی گراد مقاوم به حرارت بودند و دچار اُفت وزن نشدند. نانوذرات اکسید نیکل از توزیع و پراشیدگی مطلوبی در بستر اپوکسی برخوردار بودند و آستانه نفوذ در مقادیر اندک نانوذرات اکسید نیکل ظهور نمود.

نتیجه گیری: این مطالعه توانست با به‌کارگیری ضخامت کم و مقدار اندک نانوذرات به حفاظی با اثربخشی چشم‌گیر جهت اهداف بهداشت حرفه‌ای دست یابد، ضمن این‌که از مزایایی چون تولید آسان و ارزان، مقاومت در برابر رطوبت و خوردگی و سبک وزن بودن نیز برخودار باشد. کامپوزیت‌های اکسید نیکل / اپوکسی می‌توانند معرف نسل جدیدی از حفاظ‌های الکترومغناطیس و گزینه مناسبی جهت حفاظت شغلی در برابر پرتوهای مایکروویو باشند. پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی، با کاهش عمق نفوذ اثربخشی این حفاظ‌ها بهبود یافته و کارایی آنها در محیط های کاری نیز بررسی گردد.


محمد جواد جعفری، حسن اصیلیان مهابادی، سهیلا خداکریم، غلام حیدر تیموری،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: استرس گرمایی در محیط های کاری روباز معدن سنگ آهن وجود دارد و می تواند باعث مشکلات بهداشتی و ایمنی کارگران شود. هدف از انجام این مطالعه بررسی استرس گرمایی در مشاغل یک معدن روباز سنگ آهن بر اساس شاخص دمای ترگویسان و ارتباط آن با استرین فیزیولوژیکی می باشد.

روش کار: این مطالعه به‌صورت مقطعی در تابستان ۱۳۹۳ در معدن روباز، بر روی۱۲۰ نفر نمونه مرد شاغل انجام گرفت. پارامترهای فیزیولوژیکی دمای عمقی و ضربان قلب براساس استاندارد ISO۹۸۸۶ اندازه گیری شد و شاخص های استرین فیزیولوژیکی شامل PSI و PSIHR با استفاده از فرمول محاسبه گردید. متغیرهای محیطی در طول شیفت کاری و نیز به طور هم‌زمان با پارامترهای فیزیولوژیکی اندازه گیری و ثبت شدند. شاخص دمای تر‌گویسان بر اساس استاندارد ISO۷۲۴۳ و با استفاده از فرمول محاسبه گردید. با استفاده از نرم افزار SPSS۲۲ تجزیه و تحلیل آماری انجام گرفت.

یافته ها: میانگین شاخص دمای تر‌گویسان محاسبه شده برای افراد oC ۹/۲۹به‌دست آمد، واحدهای حفاری بیش‌ترین و کراشر و کارخانه کم‌ترین میزان شاخص دمای تر‌گویسان را دارا بودند (به ترتیب oC ۶/۳۱و oC ۰۵/۲۹).
میزان مواجهه کارگران با استرس گرمایی بر اساس شاخص دمای تر‌گویسان در مقایسه با استاندارد در کلیه واحدهای کاری بالاتر از حدود مجاز توصیه شده تعیین گردید. بین شاخص دمای تر‌گویسان با شاخص های استرین فیزیولوژیکی رابطه معناداری وجود داشت (۰۰۱/۰>P). ضریب هم‌بستگی پیرسون بین شاخص دمای تر‌گویسان با شاخص استرین فیزیولوژیکی و شاخص استرین فیزیولوژیکی بر پایه ضربان قلب به ترتیب مساوی ۶۵۸/۰و ۵۶۶/۰ به‌دست آمد.

نتیجه گیری: شاخص دمای تر‌گویسان هم‌بستگی بالاتری با شاخص استرین فیزیولوژیکی نشان داد و میزان استرس گرمایی در واحدهای کاری معدن بیش‌تر از حدود مجاز توصیه شده بود که باید تدابیری برای کنترل استرس گرمایی جهت مراقبت از کارگران اتخاذ شود.


رضا جعفری ندوشن، محمدجواد جعفری، غلامعباس شیرالی، سهیلا خداکریم، حسن خادمی زارع، امیرعباس حامد منفرد،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: مهندسی رزیلینس یکی از رویکردهای نوین مدیریت خطر و توانایی ذاتی یک سیستم در تطبیق کارهای خود پیش از، در طی و پس از تغییرات و وقایع ناخواسته است به گونه ای که بتواند عمل‌کرد سیستم را تحت شرایط قابل پیش بینی و غیر قابل پیش بینی حفظ نماید. هدف از این مطالعه، شناسایی شاخص‌های رزیلینس سازمانی پالایشگاهها و اولویت بندی آنها با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی بود.

روش کار: یک مطالعه کیفی جهت شناسایی شاخص های رزیلینس سازمانی مجتع‌های پالایشگاهی انجام شد. روش اصلی جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بود که با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و مرور متون، شاخص‌ها استخراج و تعیین شدند. وزن دهی و رتبه بندی شاخص‌های شناسایی شده، به وسیله تکنیک تاپسیس فازی انجام شد.

یافته ها: یازده شاخص در بخش رزیلینس سازمانی شناسایی شدند که عبارتند از: تعهد مدیریت، نظام مدیریت عمل‌کرد، جریان اطلاعات/ارتباطات، فرهنگ مشارکت، فرهنگ مدیریت خطا، مدیریت منابع انسانی، آموزش، آمادگی، انعطاف پذیری، مدیریت تغییر و فرهنگ نوآوری. نتایج نشان داد شاخص تعهد مدیریت(وزن ۰۳۵/۰) و آمادگی(وزن ۰۳۱/۰) دارای بیش‌ترین تاثیر و شاخص فرهنگ نوآوری نسبت به سایر شاخص‌ها دارای کم‌ترین اهمیت بود.

نتیجه گیری: سازمان‌های فنی اجتماعی بحرانی بالاخص مجتمع‌های پالایشگاهی به منظور بهبود مدیریت ایمنی و رزیلینس می توانند بر روی شاخص‌های تأثیرگذار بر اساس اولویت، تمرکز نموده و نسبت به پایش و بهبود آنهـا اقـدام نماینـد. اصلاح و بهبود شاخص‌های موثر منجر به ارتقاء ایمنی و سطح رزیلینس سازمان خواهد شد.


مهدی جهانگیری، فاطمه رجبی، صابره دوستی، محمد قربانی، سعیده جعفری،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: کارکنان شاغل در آشپزخانه ها به علت لغزندگی ناشی از آلاینده هایی مانند روغن، آب و مواد غذایی در معرض حوادث سرخوردن می باشند. این مطالعه با هدف بررسی شیوع و ارزیابی ریسک سرخوردن در آشپزخانه های صنعتی شهر شیراز انجام شد.

روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی ۳۲۲ مورد از آشپزخانه های صنعتی شهر شیراز که مایل به همکاری بودند، (تعداد کل رستوران ها ۱۳۰۳ مورد و روش نمونه برداری تصادفی ساده) انجام شد. برای ارزیابی ریسک سر خوردن از نرم افزار ارزیابی ریسک سر خوردن (SAT) که توسط اداره اجرایی ایمنی و بهداشت انگلیس (HSE) ارایه شده است، استفاده گردید. اطلاعات مربوط به شیوع حوادث سرخوردن با استفاده از یک پرسش نامه خودساخته جمع آوری گردید. برای اندازه گیری ضریب زبری از دستگاه زبری سنج مدل TQC-SP۱۵۶۰ استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده ازنرم افزار SPSS-۲۲ انجام گردید.

یافته ها: سطح ریسک سر خوردن در ۴۷ درصد  آشپزخانه های مورد بررسی در سطح متوسط و در بقیه موارد در سطح پایین بود. سطح ریسک سر خوردن به طور معنا داری در  بین آشپزخانه های رستوران های سنتی بیش تر از فست فود ها به دست آمد. مقدار زبری سطوح اندازه گیری شده به طور میانگین ۴۱۹۱,۹۱ میکرومتر (µm) بود که بیش ترین و کم ترین مقدار به ترتیب ۴۴۵۸.۲ و ۳۹۷۷.۳ میکرومتر برآورد شدند. در این مطالعه شیوع حوادث سر خوردن در افراد مورد مطالعه  ۵۰.۳% گزارش شد و بیش تر حوادث رخ داده در آشپزخانه ها و مهم‌ترین علت حوادث نیز، کثیفی و مرطوب بودن کف بیان گردید.

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد به علت تفاوت در نحوه و زمان سرویس دهی و نیز حجم کاری، سطح ریسک سرخوردن در آشپزخانه های رستوران‌های سنتی بیش تر از فست فود ها است. تقریباً در نیمی از اماکن طبخ مورد بررسی، ریسک سرخوردن در سطح  متوسط به دست آمد که جهت کاهش آن، ضروری است مداخلاتی در خصوص نحوه کنترل نشتی ها و  نظافت محیط کار، خصوصیات کفپوش و استفاده از کفش های ضد سرخوردن در آشپزخانه ها به عمل آید.


علی خوانین، احمد جنیدی جعفری، علی صفری واریانی، ویدا زراوشانی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: امروزه افزایش تقاضا برای حفاظت در برابر پرتوهای راداری با استفاده از سپرهای نانوکامپوزیتی رو به افزایش است. در این میان ، برای رفع محدودیت های سپرهای الکترومغناطیس تک لایه از سپرهای دو یا چند لایه استفاده می شود. در این مطالعه سعی شد تا ضمن ساخت نوعی سپر دولایه الکترومغناطیس، اثر برخی فاکتورهای ساختاری مانند ضخامت، هم جنس بودن لایه ها و نیز مدت زمان اختلاط بر اثربخشی حفاظتی سپرهای دولایه مورد بررسی قرار گیرد.

روش کار: در این پژوهش از رزین اپوکسی EI-۴۰۳ و نانوذرات اکسید نیکل برای ساخت سپرهای مورد بررسی استفاده شد. در ابتدا دو گروه سپر تک لایه ( با مدت زمان اختلاط ۱۰ و ۶۶ دقیقه) در ضخامت های ۲ ، ۴ و۶ میلی متر و با مقدار هفت درصد وزنی از نانوذرات اکسید نیکل و با روش ریخته گری ساخته شدند. سپس از قرار گیری بدون فاصله ی سپرهای تک لایه بر روی یک دیگر سپرهای دو لایه تهیه شدند. با استفاده از دستگاه تحلیل گر شبکه، پرتوهای راداری باند ایکس تولید و پارامترهای پراکندگی اندازه گیری و میانگین اثربخشی حفاظتی سپرها محاسبه گردید.

یافته ها: بیش ترین و کم ترین میانگین اثربخشی حفاظتی سپرهای تک لایه به ترتیب ۱۴/۸۴ و ۰۵/۴۶ درصد و در سپرهای دولایه به ترتیب ۳۴/۶۶ و ۹۹/۴۱ درصد به دست آمد. میانگین اثربخشی حفاظتی سپرهای دولایه با مدت زمان اختلاط ۱۰ دقیقه در ضخامت های  ۶، ۸ و ۱۰ میلی متر به ترتیب  ۹۹/۴۱ ، ۴۵/۴۵ و ۲۵/۴۳ درصد بود. این مقادیر در مدت زمان اختلاط ۶۶ دقیقه به ترتیب به  ۳۰/۵۴، ۰۷/۶۲ و ۳۴/۶۶ درصد افزایش یافت.

نتیجه گیری: در این مطالعه اثربخشی حفاظتی سپرهای دو لایه کم تر از سپرهای تک لایه به دست آمد. اگرچه افزایش مدت زمان اختلاط موجب بهبودی اثربخشی حفاظتی در سپرهای تک و دولایه گردید اما نتوانست موجب افزایش اثربخشی سپرهای دولایه نسبت به سپرهای تک لایه گردد. هم چنین افزایش مدت زمان اختلاط در سپرهای دولایه نشان داد ، در این سپرها با افزایش ضخامت ، اثربخشی حفاظتی کاهش یافت. به نظر می رسد در این مطالعه استفاده از سپرهای هم جنس در تهیه سپرهای دولایه منجر به افزایش عمق نفوذ و انعکاس های متوالی و در نهایت کاهش چشم گیر اثربخشی حفاظتی در سپرهای دو لایه نسبت به تک لایه شده باشد. پیشنهاد می گردد در پژوهش های آینده ، سایر مطالعات در خصوص بهبود اثربخشی حفاظتی این دسته از سپرهای دولایه صورت گیرد.


مهسا ماپار، محمد جواد جعفری، نبی اله منصوری، رضا ارجمندی، رضا عزیزی نژاد،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: مسوولیت دست یابی به اهداف توسعه پایدار در بسیاری از کلان‌شهرهای دنیا و به تبع آن کلان‌شهر تهران به شهرداری‌‌ها واگذار گردیده است. از آن جایی که هدف بیش تر فعالیت‌های دوست دار محیط‌زیست در بعد شهرداری‌ها حفاظت از سلامت جسمی و روانی شهروندان است، ارزیابی پایداری سلامت عمل کرد شهرداری به یکی از مباحث نوین توسعه پایدار کلان‌شهرها تبدیل شده است. لذا هدف از این مطالعه، طراحی ابزاری برای ارزیابی عمل کرد پایدار شهرداری تهران در حوزه فعالیت‌ها و خدمات مرتبط با سلامت می‌باشد.

روش کار: در این پژوهش با تهیه ابزار مبتنی بر معیار، اقدام به استخراج و بومی‌سازی معیارهای مرتبط با حوزه پایداری سلامت به صورت مطالعه موردی در شهرداری تهران گردید. جهت تعیین لیست اولیه معیارهای مؤثر، در ابتدا راهنماها و استانداردهای مرتبط با حوزه پایداری سلامت مورد بررسی قرار گرفت که منجر به استخراج لیست اولیه معیارها گردید. سپس با به کارگیری روش دلفی دو مرحله‌ای و با همکاری گروه ۱۲ نفره از خبرگان، اهمیت معیارهای استخراجی در طیف هفت مرحله‌ای‌ لیکرت مورد سنجش قرار گرفت. معیار پذیرش، انحراف معیار کم تر از ۱ و میانگین بیش تر از ۷۰ درصد امتیاز کل در نظر گرفته شد.  

یافته ها: یافته‌های این پژوهش منجر به استخراج ۱۱ گروه اصلی ارزیابی پایداری عمل کرد سلامت و ۲۸ معیار زیر مجموعه گردید. معیارهای مربوط به گروه‌های «فضای سبز» و «پسماند» با اختلاف اندک به ترتیب جایگاه اول و دوم اهمیت را در حوزه  پایداری سلامت به دست آوردند و معیارهای گروه‌های «برنامه‌ریزی شهری»، «زندگی فعال و سالم» و «خدمات بهداشتی و سلامتی» نیز با اختلاف نزدیکی نسبت به یک دیگر در انتهای لیست قرار گرفتند.

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که با توجه به اختلاف کم بین امتیاز گروه‌های اصلی انتخابی در عمل کرد پایداری سلامت شهری (کم تر از ۱ نمره اختلاف امتیاز بین بالاترین و پایین‌ترین گروه) و نیز کسب حد نصاب پذیرش توسط هر یک از ۱۱ گروه سلامت توسط خبرگان، جهت دست یابی به توسعه پایدار شهری و ارتقاء سلامت شهروندان در آینده، توجه جدی به اقدامات مهندسی و مدیریتی در معیارهای زیرمجموعه هر ۱۱ گروه‌ انتخابی امری ضروری می‌باشد.


محمد جواد جعفری، حسن اصیلیان مهابادی، غلام حیدر تیموری، محسن عطار، سهیلا خداکریم،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: افراد شاغل در معادن روباز، غالباً در فصول گرم سال در معرض استرس گرمایی شدید قرار دارند. برای ارزیابی استرس گرمایی از شاخص های متعددی استفاده می شود که یکی از آن ها شاخص ناراحتی می باشد. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی شاخص گرمایی ناراحتی اصلاح شده و بررسی ارتباط استرس گرمایی موجود در محیط کاری با پارامترهای فیزیولوژیکی بدن کارگران معدن روباز می باشد.
 

روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی ۱۲۰ نفر نمونه مرد شاغل در یک معدن روباز در تابستان ۱۳۹۳ انجام گرفت. پارامترهای فیزیولوژیکی افراد شامل دمای عمقی، دمای پوست، ضربان قلب و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک براساس استاندارد ISO۹۸۸۶ اندازه گیری شد. متغیرهای محیطی در طول شیفت کاری و نیز به طور هم زمان با پارامترهای فیزیولوژیکی اندازه-گیری و ثبت شدند. شاخص های گرمایی ناراحتی اصلاح شده و دمای تر گویسان با استفاده از فرمول محاسبه گردید و با استفاده از نرم افزار SPSS۲۲ مورد تجزیه و تحلیل آماری انجام گرفت.
 

یافته ها: بر اساس معیار غربال گری شاخص ناراحتی، حدود ۲۹ درصد افراد سطح متوسط، ۶۸ درصد افراد سطح شدید و ۵/۲ درصد افراد سطح خیلی شدید مواجهه با استرس گرمایی را تجربه کردند و سطح سبک مواجهه با استرس گرمایی در افراد مشاهده نشد. شاخص ناراحتی با شاخص استاندارد ایزو ارتباط معناداری نشان داد. هم چنین بین شاخص ناراحتی و پارامترهای فیزیولوژیکی هم بستگی معناداری وجود داشت (۰۰۱/۰>P) و بیش ترین هم بستگی مربوط به دمای عمقی با مقدار ۵۸۹/۰ به دست آمد.
 

نتیجه گیری: درصد بالایی از کارگران معدن بر اساس معیارهای شاخص MDI در معرض خطر استرس گرمایی قرار داشتند، شاخص ناراحتی ارتباط متوسطی با پارامترهای فیزیولوژیکی کارگران معدن روباز داشت و با شاخص استاندارد WBGT ارتباط قابل قبولی نشان داد.


میلاد عباسی، پروین نصیری، رقیه جعفری تالارپشتی، سید محمدرضا تقوی، سعید اعرابی، روح اله فلاح مدواری، محمد حسین ابراهیمی، مریم قلع جهی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: مواجهه شغلی مزمن با صدا ممکن است یک عامل خطرزا برای بیماری قلبی عروقی در کارگران باشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی ارتباط مواجهه و آزردگی صوتی با کلسترول، تری گلیسیرید و فشار خون در کارگران صنایع نساجی انجام گردید.

روش کار: این مطالعه مقطعی در ۲۲۰ نفر ازکارکنان مجموعه صنایع نساجی شهر سوادکوه در سال ۱۳۹۶ انجام گردید. جهت دست یابی به اهداف مطالعه ابتدا تراز معادل صوت ۸ ساعته و تراز تجمعی افراد اندازه گیری و محاسبه گردید. افراد براساس میزان مواجهه به گروه های مواجهه و کنترل تقسیم شدند. در ادامه میزان فشار خون افراد اندازه گیری و نمونه های خون افراد جهت تعیین مقادیر کلسترول و تری گلیسیرید به آزمایش گاه منتقل شد. از پرسش نامه آزردگی صوتی ایزو ۱۵۶۶۶ و پرسش نامه اطلاعات زمینه و دموگرافیگ جهت گردآوری سایر اطلاعات استفاده شد. در ادامه با استفاده از SPSS ۲۰ از آزمون های تی زوجی، آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون چند متغیره ارتباط بین متغیرها مورد بررسی قرار گرفت.

یافته ها: با توجه به معیارهای ورود و خروج ۱۵۹ نفر در این مطالعه شرکت کردند که ۸۳ نفر دارای مواجهه صوتی ۸۵ دسی بل و بالاتر و ۷۶ فرد باقی مانده دارای مواجهه صوتی کم تر از ۸۵ دسی بل بودند. نتایج نشان داد که میانگین فشار خون و کلسترول در گروه شاهد و مورد اختلاف معنی داری داشت (۰,۰۵>P-value). براساس نتایج رگرسیون چند متغیره، مواجهه صوتی، مواجهه تجمعی با صدا و آزردگی صوتی اثر معنی داری بر فشار خون داشتند (۰.۰۰۱>P-value) و کلسترول نیز به طور معنی داری متاثر از مواجهه صوتی و آزردگی صوتی بود  (۰.۰۰۵>P-value).

نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر، می توان صدا را به عنوان یکی از عوامل خطرزای بیماری های قلبی و عروقی برای کارگران در نظر گرفت. در واقع صدای با تراز بالا به طور مستقیم بر کلسترول و فشار خون اثر می گذارد و یا این که به طور غیر مستقیم و از طریق ایجاد آزردگی صوتی به عنوان یک میانجی اثر خود را اعمال می کند. لذا انجام یک مطالعه کوهورت کنترل شده جهت بررسی تعامل تمامی متغیرهای مورد مطالعه ضروری به نظر می رسد


مرتضی چراغی، بابک امیدوار، علی اکبر اسلامی بلده، حمیدرضا جعفری، علی محمد یونسی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: ارزیابی ریسک از اصلی ترین ابزارها در مدیریت ایمنی شناخته می شود که با ایجاد بستر اطلاعاتی مناسب، مدیران ایمنی را در انتخاب بهتر اقدامات اصلاحی یاری می نماید. هدف از این مطالعه انتخاب اقدامات اصلاحی بهینه از بین اقدامات پیشنهادی توسط کارشناسان با توجه به در نظر گرفتن الزامات استانداردها و هم چنین محدودیت هایی از جمله هزینه بر اساس مدل‌سازی ریاضی می باشد.

روش کار: در این مطالعه مدلی برای انتخاب بهینه اقدامات اصلاحی ارایه شده است که بر طبق آن اقدامات اصلاحی بر اساس اهداف (افزایش میزان کاهش ریسک) و محدودیت های موجود از جمله هزینه و سطح ریسک قابل قبول سازمان انتخاب می گردد. با توجه به گستردگی تعداد جواب‏ها‏ی مساله و استفاده متغیر‏ها‏ی دودویی در مساله، برای حل مساله از الگوریتم ژنتیک استفاده ‌شد.

یافته ها: برای نشان دادن توان مندی این روش در یک صنعت تولید برق تعداد ۴۰ خطر شناسایی شده و مقدار ریسک آن ها تخمین زده شد، سپس برای هر کدام از آن خطرات، اقدامات اصلاحی ممکن تعیین گردید. با استفاده از مدل پیشنهادی، اقدامات اصلاحی به صورت بهینه انتخاب گردید که با کم ترین هزینه ممکن کلیه ریسک ها به زیر سطح ریسک قابل قبول سازمان تقلیل یافتند.

نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که انتخاب اقدامات اصلاحی با استفاده از مدل سازی ریاضی انتخابی مناسب، با دقت بالا در کم ترین زمان حاصل می گردد. این روش به عنوان روشی جایگزین روش های کیفی و مبتنی بر نظر کارشناسان پیشنهاد می گردد.


محمد جواد جعفری، نرمین حسن زاده رنگی، یحیی خسروی، سهیلا خدا کریم،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: راهبری قطار به دلیل نیاز مداوم به پایش محیط پیرامون، مشاهده، تشخیص و تفکیک علایم موجود در اتاقک قطار، یکی از پرمطالبه‌ترین مشاغل فکری به شمار می‌رود. هدف این مطالعه ارزیابی بارکار فکری راهبران قطار با استفاده از شاخص‌های ضربان قلب و تغییرات ضربان قلب است.
روش کار: در این مطالعه تجربی، بارکار فکری ۱۲ نفر از راهبران آموزش‌دیده متروی تهران در دو تراز مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور با استفاده از سناریوهای گوناگون کاری راهبران قطار در شبیه‌ساز مترو، دو سطح مختلف مطالبه فکری ایجاد شد. شاخصهای ضربان قلب و تغییرات ضربان قلب با استفاده از دستگاه ECG  ثبت و تحلیل شد.
یافته‌ها: برخی از شاخص‌های تغییرات ضربان قلب شامل SDNNIX (۰۱/۰=p-value)،   RMSSD (۰۰/۰=p-value)، %PNN۵۰ (۰۱/۰=p-value)، SDNN (۰۷/۰=p-value) و LF/HF (۰۴/۰=p-value) در عملیات عادی نسبت عملیات غیرعادی کاهش معناداری داشته‌اند.  
نتیجه‌گیری: شاخص‌های تغییرات ضربان قلب  (SDNN ,SDNNIX ,RMSSD , %PNN۵۰ و LF/HF) به تغییرات بارکار فکری در راهبری قطار مترو حساس بودند. بنابراین، تغییرات ضربان قلب به‌عنوان شاخص‌ بارکار فکری راهبران قطار مترو پیشنهاد می‌شود.
آمنه فیاضی، مصطفی پویا کیان، محمد جواد جعفری، سهیلا خداکریم،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: تغییر سیستم طبقه بندی و برچسب گذاری مواد شیمیایی هر کشور به سیستم جهانی طبقه بندی و برچسب-گذاری مواد شیمیایی(GHS)، مزایایی را برای صنایع کشورها، کارگران و عموم مردم به دنبال خواهد داشت. افزایش آگاهی از خطرات مواد شیمیایی، بهبود کاربرد ایمن، کاهش حوادث شیمیایی و همچنین فراهم آوری شرایط بهتر جهت واکنش در شرایط اضطراری حوادث شیمیایی از مهم ترین مزایای GHS می باشد. این مطالعه با هدف ساخت ابزاری در رابطه با سنجش میزان آگاهی کارکنان مرتبط با مواد شیمیایی از GHS و سنجش وضعیت موجود، انجام شد.
روش کار: با بررسی متون، راهنمای GHS، منابع موجود و همفکری متخصصان دو پرسشنامه سنجش سطح آگاهی کارکنان مرتبط با مواد شیمیایی و بررسی وضعیت موجود تهیه و تدوین شد. دو پرسشنامه طراحی شده شامل اطلاعات فردی، سوالات چندگزینه ای و سوالات مربوط به اشکال و علائم ایمنی بود. سنجش روایی صوری و محتوایی با استفاده از پانل خبرگان انجام شد. روایی صوری، نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا(CVI) برای هر پرسش محاسبه شد.   
یافته ها: شفافیت کلی پرسشنامه سنجش سطح آگاهی(پرسشنامه شماره ۱) ۸۷/۰، تناسب کلی آن ۰,۹۱ و همچنین سادگی کلی ۰.۷۷، محاسبه گردید. در نهایت میانگین شاخص روایی محتوا  ۰.۸۵و میانگین نسبت روایی محتوا برابر با ۰.۸۵ به دست آمد. شفافیت کلی پرسشنامه سنجش وضعیت موجود(پرسشنامه شماره۲) ۹۲/۰، تناسب کلی آن ۰.۸۹ و سادگی کلی ۰.۹۳، محاسبه گردید. میانگین شاخص روایی محتوا ۰.۹۲ و میانگین نسبت روایی محتوا  برابر با ۰.۸۱ به دست آمد.
نتیجه گیری: دو پرسشنامه‌ی سنجش سطح آگاهی کارکنان مرتبط با مواد شیمیایی و پرسشنامه سنجش وضعیت موجود از GHS، به عنوان ابزاری معتبرشناسایی شد و استفاده از آن در مطالعات آینده از اعتبار کافی برخوردار است.
روح اله قاسمی، فریده گلبابایی، محمد جواد جعفری، محمدرضا پورمند، ساسان رضایی، رامین نبی زاده، انسیه ماسوریان،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: امروزه آلودگی هوا به عنوان موضوع مهم محیطی و بهداشتی مطرح است. فرآیندهای کنترلی بیولوژیکی به دلیل دوام، صرفه اقتصادی و دوست دار محیط زیست توانستند جایگزین مناسبی برای روش های فیزیکوشیمیایی شوند. فناوری بیولوژیکی برمبنای فعالیت میکروارگانیسم ها قراردارد. در این مطالعه، قابلیت باکتری سودوموناز پوتیدا  و قارچ پلاروتوس استراتوس در تصفیه جریان گازی آلوده حاوی تولوئن و تجزیه بیولوژیکی آن تحت شرایط عملیاتی مشابه مورد مقایسه قرار گرفت.
روش کار: بدین منظور، یک بیوفیلتر شامل دو ستون موازی در مقیاس آزمایش گاهی طراحی و ساخته شد و آزمایشات در این دو ستون برمبنای اندازه گیری کارایی حذف، ظرفیت حذف و افت فشار صورت گرفت، به گونه ای که در یکی از ستون ها باکتری و در دیگری قارچ تلقیح شد.   
یافته ها: آزمایشات مربوط به باکتری ۲۰ روز و آزمایشات مربوط به قارچ ۱۴ روز به طول انجامید. میزان بار ورودی برای بیوفیلتر باکتریایی و برای بیوفیلتر قارچ به ترتیب عبارت از i ۱۱,۶۵±۲.۲۶ g/m۳.h و ۱۱.۹۴±۲.۵۶ بودند. نتایج نشان داد بیوفیلتر قارچی ظرفیت حذف بالاتری را نسبت به بیوفیلتر باکتریایی دارد (۹.۶۵±۳.۵۳ دربرابر g/m۳.h ر ۹.۱۸±۲.۶)، هرچند، افت فشار نیز در بیوفیلتر قارچی بالاتر از بیوفیلتر باکتریایی بود (۱.۱±۰.۳۲ دربرابر mm water ر۱±۰.۲۸).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده بیوفیلتراسیون قارچی در حذف تولوئن از جریان هوا کاراتر می باشد.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb