۱۲ نتیجه برای امیدوار
محدثه حیدری، منوچهر امیدواری، ایرج محمد فام،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: در صنایع شیمیایی یکی از مهمترین خطرات موجود برای شاغلین تماس با مواد شیمیایی خطرناک است. عدم رعایت اصول احتیاطی و اقدامات کنترلی در هنگام کار با مواد شیمیایی می تواند عوارض جبران ناپذیری را برای افراد ایجاد نماید. لذا برای رسیدن به یک روش کنترلی اثربخش لازم است ارزیابی درستی را از فرایند تماس افراد در صنایع شیمیایی داشته باشیم. استفاده از روش William-fine می تواند ارزیابی مناسبی را از میزان ریسک خطر تماس ارایه دهد.
.
روش کار: در این تحقیق با استفاده از فرآیند تحلیلی سلسله مراتبی۴ (AHP) و تلفیق آن با روش William-fine
الگویی جهت ارزیابی خطرات تماس با مواد شیمیایی در صنایع نفت و گاز ابداع گردید. اعداد بعد از استخراج از پرسشنامه و وزن دهی وارد الگوی ارزیابی شدند و در انتها به صورت کمی همراه با لایه های حفاظتی ارایه گردیدند.
.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان می دهد که عدد کمی پیامد، احتمال و تماس در این تحقیق به ترتیب ۲/۸۳، ۴۵/۸ و ۲/۲ بهدست آمد و بهطور کلی عدد ریسک با مواد شیمیایی در این واحد ۱۵۴۶ برآورد شد که بیان میکرد از نظر اقتصادی لازم است اقدامات اصلاحی با اولویت به اجراء در آیند. استفاده از مدل William-fine این فرصت را ایجاد می نماید که با تلفیق شدت اثر و احتمال تماس و میزان خسارات وارد شده بتوان ارزیابی دقیق تری را از ریسک تماس با یک ماده شیمیایی داشته باشیم و همچنین تاثیر قضاوت های شخصی ارزیاب بر میزان ریسک را به حداقل برسانیم.
آریا فضلالله، ایرج محمدفام، محمدجواد حاجیپروانه، منوچهر امیدواری،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: امروزه کاربرد روشهای تصمیمگیری چندشاخصه در رتبهبندی خطرات HSE گسترش زیادی یافته است. از طرف دیگر روش فرآیند تحلیل شبکهای (ANP) در رتبهبندی گزینههای تصمیم از انعطافپذیری و دقت بالایی برخوردار است. دو عامل یاد شده باعث می شود که ترکیب دو رویکرد فوق بتواند اولویت بندی دقیق تری از خطرات HSE ارایه کند. در این پژوهش با استفاده از روش ANP، روشی برای رتبهبندی دقیقتر خطرات حوزه HSE در فرآیند ساخت نیروگاه سیکل ترکیبی ارایه گردیده است.
.
روش کار: در این مطالعه ابتدا ساختار کلی روش مشخص شده و روابط میان این عناصر تعیین گردید. سپس ساختار یاد شده به عنوان اجزای اصلی روش توسط نرمافزار Super Decisions مدلسازی شد. در مرحله بعد تمامی معیارها و زیرمعیارها با بهرهگیری از نظر خبرگان با هم مقایسه زوجی گردید. در مرحله نهایی خطرات HSE شناسایی شده با استفاده از روش های معمول و روش ANP پیشنهادی اولویت بندی و مقایسه شدند.
.
یافته ها: نتایج بهدست آمده نشان داده که روش معمول ارزیابی ریسک قادر به اولویت بندی دقیق خطرات نمی باشد. در حالیکه ده خطر اصلی شناسایی شده در روش موجود در ۴ طبقه کلی قرار گرفتند، روش پیشنهادی توانست آنها را در ۷ طبقه اولویت بندی کند.
.
نتیجه گیری: روش پیشنهادی بهدلیل در نظر گرفتن پنج شاخص کیفی برای رتبه بندی ریسک ها، نسبت به روش های فعلی رتبه بندی دقیق تر خطرات را ممکن می کند. این امر امکان اختصاص مناسب تر منابع سازمانی برای کنترل خطرات را امکان پذیر می کند.
فاطمه عرب، منوچهر امیدواری، امیراشکان نصیریپور،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: بیوریتم یکی از تازهترین موضوعها در حیطه شناسایی ارگونومی ذهن است که باشناخت جنبه های فکری، جسمی و روحی شخص می تواند در تقلیل حوادث ناشی از کار و اشتباهات بدون دلیل ظاهری بسیار موثر باشد.
.
روش کار: این تحقیق ،مقطعی،گذشته نگر، کاربردی واز نوع توصیفی وتحلیلی است. جامعه مورد تحقیق کلیه افراد شاغل در شرکت تولید سیمان دلیجان درطی دو سال ۱۳۸۹و۱۳۹۰ بود. دراین پژوهش از روش همه شماری استفاده شد و در مجموع ۷۹ حادثه (کل حوادث اتفاق افتاده) مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از اسناد موجود در واحد HSE شرکت جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار نچرال بیوریتم V۳,۰۲ برای روزهای حادثه براساس تاریخ حادثه و تاریخ تولد افراد نمودارهای بیوریتم رسم شده وخطاهای انسانی براساس مدل ریزن دسته بندی گردید و با استفاده از نرم افزار آماری Spss-w مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
.
یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل نشان داد که ۴۰ درصد از حوادث در روزهای عادی و۶۰ درصد بقیه در روزهای بحرانی سیکل بیوریتم افراد اتفاق افتاده است. خطاهای منجر به حادثه نشان داد که ۹۵% از حوادث اتفاق افتاده مربوط به خطاهای انسانی، ۵% بقیه مربوط به خطای تجهیزات و ۸/۶۵ درصد از این خطاهای انسانی مربوط به لغزشهاست که طبق مدل ریزن در مرحله اجرای یک وظیفه اتفاق میافتاد.
.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که روزهای بد و بحرانی سیکل بیوریتم افراد در بروز حوادث موثر است. بنابراین با آموزش و آگاهی کارگران از ریتم های بیولوژیکی و اثرات آن بر شرایط روحی، احساسی، فیزیکی و غیره، هر فرد می تواند در روزهایی که احساس می کند از لحاظ فیزیکی یا روحی روانی شرایط مناسبی ندارد، دربرنامه ریزی کاری خود تغییراتی را اعمال نماید که تا حد امکان از بروز حادثه های احتمالی پیشگیری گردد.
سیدمرتضی ابوترابی، حسین مهرنو، منوچهر امیدواری،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: گزارش آماری سازمان تامین اجتماعی حاکی از آن است که در بین صنایع مختلف، صنعت ساختمان دارای بیشترین حوادث ناشی از کار میباشد، به طوری که علاوه بر فراوانی از شدت بالایی نیز برخوردار است. از طرفی در این صنعت نیروی انسانی زیادی شاغل میباشند که صیانت از آنها توجه ویژهای را میطلبد. لذا ارزیابی ریسک ایمنی در صنعت فوق گام موثری در این راستا میباشد. در این مطالعه با استفاده از روش تصمیمگیری چند معیاره خاکستری، روشی برای رتبهبندی ریسکهای ایمنی در شرایط عدم قطعیت و کم بودن تعداد نمونهها ارایه گردیده است.
.
روش کار: در این تحقیق ابتدا عوامل موثر در بروز مخاطرات صنعت ساختمان شناسایی، سپس معیارهایی مناسب جهت رتبهبندی ریسکهای موجود تعیین و مسأله در قالب یک تصمیمگیری چند معیاره تعریف شده است. برای وزن دهی معیارها و ارزیابی گزینهها از نظر هر یک از معیارها از اعداد خاکستری استفاده شده است. آنگاه مسأله با به کارگیری رابطه درجه امکان خاکستری حل شده است.
.
یافتهها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که روش تصمیمگیری چند معیاره خاکستری در وضعیت کم بودن تعداد نمونهها، نسبت به سایر روشهای MCDM (تصمیمگیری چند معیاره) ابزاری مفید و موثر در رتبهبندی مخاطرات میباشد.
.نتیجهگیری: روش پیشنهادی به دلیل محاسبات ساده و عدم نیاز به تعریف تابع عضویت روشی است که در شرایط غیر قطعی و کم بودن تعداد نمونهها نسبت به روش فازی و آمار و احتمال ارجحیت دارد.
منوچهر امیدواری، مسعود رسولی گرمارودی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: یکی از مهمترین چالشهای موجود در صنایع حوادث ناشی از کار است. برای کنترل حوادث لازم است علل اصلی آنها را ریشهیابی نمود. برای ریشه یابی حوادث مدلهای مختلفی ارایه شده است. یکی از پرکاربرد ترین آنها FTA است. روش FTA میتواند بهصورت گرافیکی ریشه حوادث را مشخص نماید. روش FTA از توابع غیر خطی تبعیت میکند که برای بهدست آوردن عدد قطعی آن میتوان از الگوریتم فرا ابتکاری استفاده نمود.
.
روش کار: این تحقیق در صنایع نیروگاهی در فاز ساخت و ساز انجام گرفت. در این تحقیق با تلفیق الگوریتمهای شبکه عصبی در مدل تحلیلی FTA به ارایه الگویی برای تحلیل خطای انسانی در حوادث ناشی از کار پرداخته شده است که در نهایت با استفاده از الگوی عرضه شده درجه احتمالی بروز و تاثیر هر علت ارزیابی شده است.
.
یافته ها: نتایج نشان داد که مهمترین عامل موثر بر خطای انسانی در حوادث ناشی از کار عدم رعایت اصول ایمنی، آموزش و سن افراد بوده است. همچنین نتایج نشان داد که شرایط فردی تاثیر بیشتری را بر خطای انسانی در بروز حوادث ناشی از کار دارد.
.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بهدست آمده میتوان نتیجهگیری نمود که با آموزش، انتخاب صحیح افراد با توجه به نوع شغل و ایجاد شرایط مناسب ایمنی میتوان به میزان زیادی خطاهای انسانی را کاهش داد.
سپیده رحمانی، منوچهر امیدواری،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: صنعت برق یکی از صنایع پر خطر در بین صنایع مختلف میباشد. این پژوهش با هدف ارزیابی ریسک ایمنی در فرآیند توزیع برق با استفاده از روش ET&BA و مقایسه توسط روشهای VikorوTopsis در محیط فازی انجام پذیرفته است.
روش کار: تحقیق حاضر از نوع مطالعات توصیفی است و ابزار اصلی گردآوری اطلاعات میدانی، کاربرگ ET&BA است. در تجزیه و تحلیل کاربرگ از دو روش Fuzzy Topsis و Fuzzy Vikor استفاده شده است.
یافته ها: دو شبکه برق فشار ضعیف و متوسط هوایی بالاترین درجه ریسک را در بین سایر انواع شبکههای انتقال و توزیع برق دارا است. همچنین نتایج نشان داد که دو روش Topsisو Vikor از قابلیت مناسبی برای برخورداری رتبه بندی ریسکها برخوردار است و نتایج حاصل از آنها تقریبا یکی میباشد.
نتیجه گیری: یکی از مهمترین علل بروز حوادث در صنعت توزیع و انتقال برق، ارتفاع و برق است که این مساله سبب شده است که شبکههای هوایی دارای رتبه ریسک بالاتری باشند. استفاده از مدلهای تصمیم گیری در محیط فازی سبب میشود که قضاوت ارزیابها در فرآیند ارزیابی ریسک به حداقل برسد.
محسن امیدوار، عادل مظلومی، ایرج محمدفام، عباس رحیمی فروشانی، فرشته نیرومند،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: مهندسی رزیلینس (RE) به عنوان نگرشی جدید در حوزه ایمنی، در صدد حفظ عملکرد سیستمهای اجتماعی-فنی در شرایط مختلف، با تکیه بر نقاط قوت به جای تاکید بر نقاط ضعف میباشد. هدف از این مطالعه، ارایه الگویی جدید جهت ارزیابی ایمنی بر مبنای مهندسی رزیلینس و با استفاده از روش FAHP میباشد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع تحلیلی بوده که در یک صنعت پتروشیمی انجام گردید. ابتدا شش مولفه به عنوان شاخصهای RE مشخص شده و چارچوب ارزیابی تشکیل شد. سپس مولفههای RE تعیین شده، با استفاده از نظرات افراد صاحب نظر در قالب یک پانل تخصصی ارزیابی و اعتباربخشی شد. در مرحله بعد، یک شاخص تحت عنوان شاخص هشدار پیش نگر رزیلینس، طراحی شد. در انتها نیز با استفاده از بردار ارزیابی فازی، امتیاز شاخص رزیلینس کل فرآیند تعیین گردید.
یافته ها: نتایج ارزیابی نشان دادند که مولفه تعهد مدیریت حایز بیشترین اهمیت و مولفه یادگیری دارای کمترین اهمیت در تعیین سطح رزیلینس میباشند. همچنین مولفه انعطاف پذیری (C۳) در محدوده غیر قابل قبول نارنجی (OEWZ) واقع شده و سایر مولفه ها در محدوده قابل قبول (NEWZ) واقع شدهاند. سطح رزیلینس کل فرآیند برابر سطح III (قابل قبول) برآورد گردید.
نتیجه گیری: تعهد مدیریت و آمادگی در برابر شرایط اضطراری دو مولفه اصلی در تعیین سطح رزیلینس بوده و میتوانند بیشترین سهم در باقی ماندن وضعیت سازمان در محدوده NEWZ را ایفا کنند.
مریم دهقانی پور، منوچهر امیدواری، فریده گلبابایی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: استرس گرمایی درصنایع ریختهگری و دایکاست و راهسازی یکی ازمخاطرات زیان آور درمحیط کارمی باشد که نه تنها باعث بیماری های ناشی ازکار میگردد بلکه ازنظرعملکرد وایمنی کارگران نیز مهم است. ازآنجایی که شاخصهایی که برای ارزیابی استرس گرمایی مورد استفاده میگیرند بسیار زیاد هستند انتخاب یک شاخص مناسب سخت است.هدف ازانجام این مطالعه تعیین شاخص بهینه استرس حرارتی درصنعت ریختهگری ذوب فلزات و دایکاست و راهسازی به روش FAHP و Topsis میباشد.
روش کار: جهت تعیین شاخص بهینه استرس حرارتی در صنعت ریختهگری، ذوب فلزات و دایکاست ، ابتدا معیارها که شامل دقت اندازه گیری و راحتی اندازهگیری، جامعیت ، زمان، هزینه، معیار همبستگی میباشد توسط خبرگان تعریف شده و سپس بر اساس این معیارها بهترین شاخص استرس حرارتی طبق نظرات گروهی صاحب نظران و با استفاده از روش سلسله مراتبی فازی FAHP و Topsis تعیین شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از این بررسی نشان میدهد که با توجه به معیارها و شرایط موجود شاخص WBGT، P۴ SR در سه صنعت ریختهگری، دایکاست و راهسازی به ترتیب رتبه اول و دوم را بهخود اختصاص دادند.
نتیجه گیری: این تحقیق نشان میدهد که شاخص WBGT با توجه به معیارهای جامعیت، دقت، هزینه، همبستگی با استرینها ، راحتی و زمان بهترین شاخص ارزیابی استرس حرارتی در سه صنایع ریختهگری، دایکاست و راهسازی و مهمترین علت قرارگیری شاخص HSI در رتبههای آخر پیچیدگی و هزینه بر بودن محاسبات آن میباشد.
محسن امیدوار، فرشته نیرومند،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: روش FMEA یکی از روشهای پر کاربرد در ارزیابی و اولویت بندی ریسک میباشد؛ لیکن به چندین دلیل، کاربرد آن در عمل دچار محدودیت میباشد. این مطالعه با هدف حذف این محدودیتها، با استفاده از اصول منطق فازی و تئوری خاکستری در قالب اعداد z و روش تصویر خاکستری (GRP) انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع تحلیلی-مقطعی بوده که به منظور اولویت بندی ریسکهای جرثقیل سقفی انجام گردید. ابتدا یک تیم FMEA متشکل از ۴ متخصص تشکیل گردید. سپس، نظرات تیم در قالب اعداد z جمع آوری شده و وزن هر یک از ریسک فاکتورها (O، S و D) با استفاده از روش فازی AHP تعیین شد. در نهایت، حالتهای شکست با استفاده از روش GRP اولویتبندی گردیدند.
یافته ها: از ۱۳ مورد حالت شکست شناسایی شده، روش FMEA سنتی به ۷ مورد، اولویت یکسان داده و در نتیجه ۹ سطح ریسک تعیین شد. اما در روش پیشنهادی، محدودیتهای FMEA حذف شده و در نتیجه ۱۳ اولویت به حالتهای شکست اختصاص یافت.
نتیجه گیری: روش ارایه شده با اتکابه روشهای AHP فازی،اعداد Z و GRP به ترتیب مشکل یکسان بودن وزنهای مربوط به ریسک فاکتورها، عدم قطعیت موجود در دادهها (نظرات متخصصین) و اولویت بندی حالتهای شکست را حذف نموده و نسبت به روش FMEA سنتی از توانایی بالاتری در اولویت بندی ریسکها برخوردار میباشد.
مرتضی چراغی، بابک امیدوار، علی اکبر اسلامی بلده، حمیدرضا جعفری، علی محمد یونسی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی ریسک از اصلی ترین ابزارها در مدیریت ایمنی شناخته می شود که با ایجاد بستر اطلاعاتی مناسب، مدیران ایمنی را در انتخاب بهتر اقدامات اصلاحی یاری می نماید. هدف از این مطالعه انتخاب اقدامات اصلاحی بهینه از بین اقدامات پیشنهادی توسط کارشناسان با توجه به در نظر گرفتن الزامات استانداردها و هم چنین محدودیت هایی از جمله هزینه بر اساس مدلسازی ریاضی می باشد.
روش کار: در این مطالعه مدلی برای انتخاب بهینه اقدامات اصلاحی ارایه شده است که بر طبق آن اقدامات اصلاحی بر اساس اهداف (افزایش میزان کاهش ریسک) و محدودیت های موجود از جمله هزینه و سطح ریسک قابل قبول سازمان انتخاب می گردد. با توجه به گستردگی تعداد جوابهای مساله و استفاده متغیرهای دودویی در مساله، برای حل مساله از الگوریتم ژنتیک استفاده شد.
یافته ها: برای نشان دادن توان مندی این روش در یک صنعت تولید برق تعداد ۴۰ خطر شناسایی شده و مقدار ریسک آن ها تخمین زده شد، سپس برای هر کدام از آن خطرات، اقدامات اصلاحی ممکن تعیین گردید. با استفاده از مدل پیشنهادی، اقدامات اصلاحی به صورت بهینه انتخاب گردید که با کم ترین هزینه ممکن کلیه ریسک ها به زیر سطح ریسک قابل قبول سازمان تقلیل یافتند.
نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که انتخاب اقدامات اصلاحی با استفاده از مدل سازی ریاضی انتخابی مناسب، با دقت بالا در کم ترین زمان حاصل می گردد. این روش به عنوان روشی جایگزین روش های کیفی و مبتنی بر نظر کارشناسان پیشنهاد می گردد.
فریده گلبابایی، محسن امیدوار، فرشته نیرومند،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: فعالیت درمحیطهای گرم و شرایط جوی نامناسب، میتواند به بیماریهای ناشی از گرما و حتی در مواردی به مرگ منجر شود. ارزیابی ریسک استرس گرمایی در این محیط ها از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. از آنجایی که عوامل مختلفی بر استرس گرمایی موثر می باشند، لذا بایستی از شاخصی استفاده نمود که بازتاب دهنده اثر تمام این عوامل باشد.
روش کار: ابتدا یک تیم ۵ نفره از متخصصین تشکیل شد. سپس با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی فازی(FAHP) اهمیت هر یک از متغیرها مشخص گردید. در مرحله بعد با استفاده از روش فازی تاپسیس (FTOPSIS)، ۵ ایستگاه کاری موجود در فرایند ریخته گری فلزات مورد ارزیابی قرار گرفته و ریسک ناشی از استرس گرمایی در آنها اولویت بندی گردید. در انتها نیز، جهت بررسی میزان ارتباط نتایج روش پیشنهادی با شاخص WBGT از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: اوزان مربوط به سه متغیر اصلی شامل ویژگی کار(C۱)، محیط(C۲) وکارگر(C۳) به ترتیب برابر با ۲۷۹/۰، ۵۲۶/۰ و ۱۹۵/۰ برآورد گردیدند. ۵ ایستگاه کاری شامل ایستگاه جمع آوری و تخلیه ضایعات، کوره ذوب، بخش ذوب ریزی و قالب گیری، پرداخت قطعات و انبارقطعات به ترتیب اولویتهای ریسک ۴=S۱، ۲=S۲، ۱=S۳، ۳=S۴ و۵=S۵ را بدست آوردند. ضریب همبستگی پیرسون بین شاخص شباهت و WBGT برابر با ۹۷/۰ محاسبه گردید.
نتیجه گیری: از بین سه متغیر اصلی دخیل در استرس گرمایی، متغیر "محیط کار" بیشترین اهمیت را در ارزیابی ریسک دارا می باشد و لذا بیشترین تلاش بایستی در کنترل این متغیر متمرکز گردد. روش ارائه شده در این مطالعه توانایی ارزیابی همزمان متغیرهای کیفی و کمی موثر بر استرس گرمایی را دارا بوده و عدم قطعیتهای موجود در فرآیند ارزیابی ریسک را با تکیه بر مجموعه های فازی به حداقل می رساند.
منوچهر امیدواری، زهرا رفیقی، ثمره امیدواری،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: شهرکهای صنعتی به عنوان ابزاری مهم و مفید در توسعه و رشد اقتصادی کشورها مورد توجه بوده اند. شهرک های صنعتی سهم بسزایی در درآمد ملی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه دارند. اما در عین حال میتوانند باعث بروز مشکلات محیط زیستی در سطح جامعه گردند. در کشورهای در حال توسعه مشکلات محیط زیست یکی از مهم ترین چالش های اصلی مدیریت شهرکهای صنعتی است. در این مطالعه به شناسایی و ارزیابی مشکلات محیط زیست و رتبهبندی آنها در شهرکهای صنعتی پرداخته شده است. هدف از این مطالعه تعیین الگوی مفهومی ارزیابی ریسک های محیط زیست درشهرک های صنعتی بود.
روش کار: دراین مطالعه؛ با استفاده از نظر خبرگان و منابع در دسترس ریسکهای محیط زیست مرتبط با شهرک های صنعتی شناسایی شد. سپس احتمال وقوع، شدت تاثیر و قابلیت شناسایی هر ریسک تعیین گردید. در این پژوهش شاخص های محیط زیستی در پنج بخش اجتماعی، فرهنگی، بیولوژیکی، اقتصادی، فیزیکی - شیمیایی دستهبندی شد. بر اساس دسته بندی انجام شده پرسشنامه ای برای تعیین مقایسات ذوجی تدوین شد. برای تعیین روابط بین معیارها از تکنیک DEMATEL و برای تعیین وزن اهمیت آن ها از روش تحلیل شبکه استفاده شد. جهت بکارگیری رویکرد ترکیبی DANP-FMEA در یک مطالعه موردی به ارزیابی ریسک های محیط زیست در یکی از بزرگترین شهرک های صنعتی پرداخته شده است. شهرک صنعتی هشتگرد از حدود ۸ هزار نفر در ۱۰۰ واحد تولیدی و صنعتی فعال تشکیل شده است. در این مطالعه تمام واحدهای فعال شهرک توسط یک چک لیست مورد بررسی قرار گرفت و خطرات محیط زیست در انها شناسایی و لیست گردید. سپس بصورت نمونه برداری خوشه ای تصادفی در این بخش تحقیق ۸۲ واحد صنعتی از بین ۱۰۰ واحد صنعتی فعال آن انتخاب و در مطالعه شرکت داده شده است.
یافته ها: بررسی روابط درونی میان متغییرها نشان داده است معیار های فرهنگی و اقتصادی از بیشترین تاثیرگذاری برخوردار هستند. از سوی دیگر معیار بیولوژیکی نیز از میزان تاثیرپذیری بسیار زیادی برخوردار است. نتایج تحلیل شبکه نشان داد که شاخص «سهم پایین سرمایه گذاری محیط زیست» از معیار اقتصادی با وزن نرمال ۰۸۰/۰ از بیشترین اهمیت در بین سایر شاخصهای تعریف شده برخوردار است.
نتیجه گیری: تعیین مدل های مفهومی در فرایندهای ارزیابی ریسک محیط زیست این امکان را ایجاد می کند که معیارها و شاخص های اثر گذار در فرایند ارزیابی به صورت کامل مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. هم چنین در این فرایندها با توجه به تعیین وزن تاثیر و روابط علی و معلولی آن می توان برنامه های موثری رادر کنترل ریسک های محیط زیست داشت.